عصر نو
www.asre-nou.net

قعالان علیه مجازات اعدام

فاجعه خودکشی در ایران


Tue 18 11 2025



خودسوزی احمد بالدی جوان ۲۰ ساله دستفروش اهوازی ، خودکشی فواد شمس، فعال رسانه‌ ای و تحلیلگر سیاسی، کیانوش سنجری، فعال سیاسی و روزنامه نویس، خودکشی دکتر یاسمن شیرانی رزیدنت سال دوم رشته زنان در دانشگاه علوم پزشکی تهران و دیگر کادر های درمانی مانند پرستاران، خودکشی یعقوب سبزی در زندان قزلحصار و علی میرزا نیازی در زندان وکیل آباد مشهد همگی در امتداد رشد خودکشی های دیگر در سراسر ایران میباشند. این رشد دردناک خودکشی ها در میان تمام گروههای اجتماعی عمدتاٌ جوانان، زنان، زحمتکشان و فعالان سیاسی- اجتماعی و اخیراٌ در زندانها، ناشی از شرایط ناهنجار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه میباشد.

بنا بر تحلیل امیل دورکهایم(۱)، این نوع خودکشی ها اگرچه بدست قربانی داوطلبانه انجام میشود ولی ناشی از شرایط جبری است که در جامعه وجود دارد. خودکشی زمانی رخ می‌دهد که افراد بیش از حد توسط جامعه کنترل شده تا جائی که این انسداد منجر به احساس ناامیدی و افسردگی شدید می‌شود. دورکهایم این نوع خودکشی ها را اغلب به سیستم‌های اجتماعی بسیار سرکوبگر یا اقتدارگرا مرتبط میداند زیرا در نتیجه سرکوب های اجتماعی و فضای ناامیدی در تغییر شرایط موجود، فرد چاره را در خودکشی می بیند.

«آمارهای رسمی در ایران نشان می‌دهد میزان خودکشی در ایران طی یک دهه گذشته بیش از ۴۰ درصد رشد کرده و از حدود ۳,۵۰۰ مورد در سال، به بیش از ۵ هزار مورد افزایش یافته است.»(مرکز داده های باز ایران)

خودسوزی احمد بالدی مانند دستفروش تونسی در جریان بهار عربی یا خودسوزی زنان، یک کنش اعتراضی و یک نماد سیاسی و اجتماعی بر علیه نظام سرکوب، تبعیض و استثمار بر پایه روابط پدرسالارانه در ایران میباشد. هریک از این خودکشی ها بنوبه خود نیاز به بررسی جداگانه بر بستر شرایط تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران پس از حاکمیت جمهوری اسلامی دارد.

فقر گسترده، ستم طبقاتی، ملی و جنسیتی در ایران که نتیجه بیش از ۴۰ سال حاکمیت رژیم اسلامی می باشد، شرایطی را بوجود آورده که بخش وسیعی از مردم زحمتکش ایران، برای تهیه معیشت ناچیز روزانه خود و خانواده هایشان مشاغل دستفروشی، کارهای بی ثبات روزمزدی، کولبری و سوخت بری در مناطق مرزی (کردستان و بلوچستان) و حتی قاچاق حمل مواد مواد مخدر (بارکش) را بپذیرند. خودسوزی احمد بالدی در اعتراض به تخریب دکه پدرش ویا خودسوزی یونس عساکره دستفروش خرمشهری در سال ۱۳۹۳ نمادی جانکاه از داستان انسان هایی ست که در استانی زندگی میکنند که دارای ثروتی بیکران برای سران امنیتی و سرمایه داران حاکم و سفره های خالی برای اکثریت کارگران صنعت نفت – پتروشیمی و مردم خوزستان میباشد.

به گزارش تجارت نیوز «در تهران بیش از ۳۰ هزار دستفروش مشغول به کار هستند.» رژیم تحت عنوان «ساماندهی دستفروشان» با برنامه ایی از قبل تدارک دیده شده در صدد هست از طریق انتقال دستفروشان به اماکن دیگر مورد نظر شهرداری و تحمیل مقررات مالیاتی به رشد روزافزون دستفروشان سامان دهد. این رشد جهش وار دستفروشی در شهرهای بزرگ ایران ناشی از برنامه های اقتصادی نئولیبرالی رژیم در چهار دهه گذشته که از زمان دولت رفسنجانی آغاز گردید تا آنجائیکه امروز به دلیل نابودی کارهای با ثبات و عدم پرداخت دستمزدهای عادلانه، بیش از نیمی از مردم در زیر خط فقر به سر میبرند.

خودکشی یا مرگ مشکوک فعالان سیاسی

پس از اعتراضات سراسری «زن- زندگی- آزادی» که بیش از ۵۰۰ معترض در اثر شلیک و یا اعمال خشونت ماموران امنیتی و نظامی کشته، بیش از ۶۰۰ نفر بر اثر گلوله های پلاستیکی دچار صدمات جسمی مانند از دست دادن چشم خود شدند، اعدام معترضین( محسن شکاری، محمد مهدی کرمی، مجید رضا رهنورد، محمد حسینی و محکومین «خانه اصفهان»مجید کاظمی، سعید یعقوبی و صالح میرهاشمی) و بیش از ۱۹هزار نفر به دست نیروهای امنیتی دستگیر و زندانی شدند. تعدادی از معترضین بازداشتی مدت کوتاهی پس از آزادی دست به خودکشی زدند. محسن جعفری راد ۳۶ ساله، عباس منصوری ۱۹ ساله، عرشیا امامقلی زاده ۱۶ ساله، یلدا آقا فضلی ۱۹ ساله و عاطفه نعامی ۳۷ ساله، این معترضین پس از آزادی در محل سکونت خود در شهرهای مختلف بنا به گفته مقامات امنیتی دست به خودکشی زدند.

خودکشی و مرگ مشکوک در میان زندانیان محکوم به اعدام:

محکومیت های فوری در بی دادگاهای فرمایشی بر اساس مدارک سست و ساختگی، اعتراف گیری همراه با شکنجه توسط ماموران امنیتی، شرایط سخت در زندانهای ایران، کمبود امکانات درمانی و به خصوص بی اعتنایی به شرایط روانی زندانیان محکوم به اعدام ، انزوا درسلول‌های انفرادی، خشونت های مستمر ماموران زندان و فشار روانی ناشی از محکومیت اعدام همگی، زمینه های مناسب برای خودکشی میباشند. مضافاٌ عدم دسترسی به خانواده، نگرانی درباره سرنوشت خانواده ، احساس شرم از حکم اعدام در میان خانواده و محل زندگی، فشار روانی بر زندانی محکوم را چند برابر میکند.

بعلت ناروشنی گزارشات توسط مسئولین زندانها و عدم وجود نهادی مستقل در ارتباط با شرایط زندانیان در کل و وضعیت محکومین به اعدام بطور خاص و خانواده‌ها معمولاً بطور یقین نمی‌دانند دلیل مرگ عزیزمان چه بوده زیرا هیچ گونه اعتمادی به گفته های ماموران ندارند.

خودکشی در میان کادر های درمانی و پزشکان:

خودکشی در میان کادرهای درمانی شامل پزشکان، دانشجویان رشته‌های پزشکی و پرستاران بعنوان مشکلی جدی و اساسی که ناشی از عدم سلامت شغلی بوده، رو به افزایش میباشد. عدم تعادل در ساعات کار و شیفت های طولانی، دستمزد های ناکافی بخصوص برای پرستاران و بهیاران، کمبود دارو های مورد نیاز بیماران، سرکوب و دستگیری فعالان صنفی همه شرایط را برای این حرفه مهم که سلامت جامعه به عهده آنها گذاشته شده است، هر روزه سخت تر میکند.

برخی پژوهش‌های دانشگاهی محدود نشان می‌دهند که نرخ افکار خودکشی در پزشکان ایرانی بین ۱۰ تا ۲۰ درصد گزارش شده است. شیوع افسردگی در رزیدنت‌ها و پزشکان جوان به مرز ۴۰ درصد میرسد. در میان پرستاران شیوع بالای افسردگی، اضطراب و استرس، شیفت‌های طولانی، کمبود نیروی انسانی، خشونت شغلی و فشارهای روانی نقش مهمی در زمینه های افسردگی و خشونت دارند. دانشجویان پزشکی به دلیل فشار تحصیلی، آینده شغلی نامطمئن و استرس دوره‌های بالینی در معرض خطر ویژه میباشند.

خودکشی و خودسوزی در میان زنان:

خودسوزی یکی از دردناک ترین نمادهای اعتراضی به سیستم پدرسالارانه سنتی، فرهنگی و عدم حمایت قانونی از زنان و دختران در جمهوری اسلامی میباشد. این خودسوزی ها بە ویژە در استان‌هایی مانند ایلام، آذربایجان غربی، لرستان، کرمانشاه و همدان نیمی از آمار خودکشی ها را به خود اختصاص میدهند. خودکشی در میان زنان عمدتاٌبدلیل ریشه های اجتماعی مانند فقر مزمن، خشونت های خانوادگی، کنترل نهادینه و تبعیض ساختاری بر علیه زنان و فقدان حمایت قانونی از زنان در اختلافات خانوادگی بر اساس قوانین فقهی در حاکمیت جمهوری اسلامی میباشد.

بر اساس آمار سال ۱۴۰۱، از مجموع ۶۹۱۸ خودکشی، زنان خانه‌دار ۸/۳۲درصد و کارگران با ۳۲ درصد از کل خودکشی‌ها، دانشجویان و دانش‌آموزان به ترتیب حدود ۱۹ و ۱۱ درصد از موارد مرگ ناشی از خودکشی را تشکیل می‌دهند. زنان خانه‌دار و کارگران، به‌عنوان دو قشر تحت فشار اجتماعی و اقتصادی، بیشترین تمایل به اقدام برای پایان دادن به زندگی را دارند و سهم قابل توجه دانش‌آموزان و دانشجویان نیز بیانگر فشارهای روانی، مشکلات آموزشی، و نگرانی‌های اقتصادی و آینده‌ی شغلی است. (به نقل از حمید یعقوبی، رئیس انجمن پیشگیری از خودکشی ایران)

جمعبندی:

خودکشی های روز افزون اخیر در ایران را نمی توان صرفاٌ به احساسات فردی و بیماریهای روانی تقلیل داد. افزایش خودکشی هم عامل فردی و هم ریشه در مشکلات ساختارهای ظالمانه اجتماعی، سنتی، و تبعیضات جنسیتی و ملیتی دارد. عدم ساز و کارهای موثر روان درمانی و تخصصی این مشکل جانکاه را تشدید میکند. بنابراین، تغییر موثر این روند شوم خودکشی با از بین بردن نگرانی های معیشتی، نابرابری های اجتماعی و کاهش رنج و درد نسل جوان و فعالان سیاسی – اجتماعی و برچیدن سیستم سرکوبگر جمهوری اسلامی میسر خواهد بود.

در اینجا لازم می دانیم یاد نیوشا فرهی نویسنده، مدیر خانه‌ی کتاب لس‌آنجلس و از سمپات‌های سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران (اقلیت) که در اعتراض به حضور علی خامنه‌ای در نیویورک، خود را به آتش کشید و جان باخت، گرامی بداریم.

آزادی بدون قید و شرط تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی
توقف فوری احکام مجازات اعدام و لغو مجازات اعدام در قوانین کیفری

«اعدام هرگز، هیچگاه و برای هیچکس»
قعالان علیه مجازات اعدام
آبان ۱۴۰۴
__________________