پیروزی زهران ممدانی،با ۵۰.۴ درصد آرا واقعی علیه ۱ درصد نظر سنجیهای کاذب
Sat 8 11 2025
حسن نادری

تصویر زهران ممدانی همراه همسرش.
مطبوعات و شبکه های اجتماعی ملی آمریکا و جهان فرایند انتخابات نیویورک،یکی بزرگترین شهر اقتصادی و سیاسی آمریکا را با حساسیت بی سابقه پیگیری کردند.سرانجام روز ۴ نوامبر،روز شروع گردشی شد که رهبران احزاب حاکم جمهوریخواهان و دموکراتها را در مقابل واقعیتهای نوین قرار داد.
جراید و شبکه های اجتماعی اعلام کردند،یک جوان مهاجر ۳۴ ساله؛عضو سوسیالیستهای دموکرات آمریکا،از ژانویه ۲۰۲۶ رهبری شهرداری نیویورک را باافزایش مالیات از ثروتمندان، کاهش اجاره شهروندان کم درآمد،ایجاد مهد کودک بخش عمومی را گسترش دهد،مترومجانی را در دست خواهد گرفت. گرچه اجرای برخی از پیشنهادات ا ودر کشوری که سرمایه و انحصارات مقدس است دشوار به نظر میرسد، اما حتی پذیرش صوری او به مثابه یک سوسیالیست نمایانگر گسست ضروری از یک نهاد سیاسی تا مغزاستخوان فاسد حزب دموکرات است. نمایش رقتانگیزی که مخالفان دموکرات او ارائه دادند، رای دهندگان مخالف سیستم حاکم را برآنداشت تا از یک نامزد کاملاً خارج از سیستم دموکرات باورکنند و به امر سیاست در شهر نیویورک معنا دهند. به یاد آوریم که دردهه ۵۰ میلادی، داشتن عقیده سوسیالیسم، چه برسد به کمونیسم یک جرم محسوب و محکوم می شد.
در این کارزار نبرد سیاسی ـ طبقاتی، مواضع مضحک با معیار دوگانه مطبوعات نظام جهل و جنایت جمهوری اسلامی بسیار قابل توجه است. این جماعت با تاکید بر پیروزی زهران ممدانی او را «یک مسلمان شیعه سوسیالیت»معرفی کردند. این در حالیست که ممدانی خود را مسلمان زاده می داند نه مسلمان شیعه. اگر این انتصاب برای این جماعت افتخار است پس چرا پویندگان سوسیالیستی در ایران محکوم به اعدام ،زندان ،سرکوب و مجبور به ترک کشور شدند؟
فراتر از خود پدیده زهران ممدانی،بیش ازهر چیز فروپاشی حزب دموکرات سنتی است که شایسته توجه ماست. اگر نیویورک در شرف چرخش به چپ است،در درجه اول به این دلیل است که دموکراتهای میانهرو نمایشی از بزدلی، بدبینی و خیانت ارائه دادهاند که درتاریخ ثبت خواهد شد.ازجمله،شکست و ناامیدی «اریک آدامز» شهردار کنونی نیویورک و اندرو کومو دموکرات، فرماندار سابق نیویورک که در سال ۲۰۲۱ به دنبال اتهامات آزار جنسی مجبور به استعفا شد و تصمیم گرفت خود را نامزد انتخابات شهردار شهر نیویورک کند.
جمهوریخواهان
در جناح جمهوریخواهان، این نمایش به هیچ وجه روشنتر نیست.کرتیس اسلیوا،شخصیت رسانهای مسن که پیش ازاین انتخابات ۲۰۲۱ رابا ۲۷٪ آرا باخته بود، به دلیل فقدان یک نامزد معتبر دوباره نامزد شد. جمهوریخواهان ازاو التماس کردند که کناره گیری کند تا رأیدهندگان محافظهکار بتوانند ازکومو «دموکرات» حمایت و ممدانی را شکست دهند.اسلیوا امتناع کرد.در نتیجه،او در نظرسنجیها بین ۱۵ تا ۱۹ درصد آرا متوقف شد.جمهوریخواهان نیویورک حتی درمخالفتشان با «سوسیالیسم»،قادر به سازماندهی مؤثر نبودند.
ترامپ در مقابل ممدانی:
دونالد ترامپ ازقبل نیت خود را روشن کرد:«به نظر میرسد که قرار است یک کمونیست به عنوان شهردار شهر نیویورک داشته باشیم...اما خبر خوب این است: او باید ازکاخ سفید عبور کند.همه چیز ازکاخ سفید میگذرد». ترامپ می افزاید «ببینیم یک کمونیست در نیویورک چه میکند»؟واکنش ترامپ به انتخاب ممدانی تهدیدی نه چندان آشکار که ازدرگیریهای بزرگ بین شهر ودولت فدرال خبر میدهد.ترامپ دریک کنفرانس اقتصادی درفلوریدا در روز چهارشنبه، ۵ نوامبر،نظرات خود را در مورد وضعیت سیاسی آمریکا و به ویژه در مورد انتخاب زهران ممدانی به عنوان شهردار شهر نیویورک در ۴ نوامبر به اشتراک گذاشت.ترامپ پس از چندین رقص در مقابل حضار پرسر و صدا سخنرانی طولانی و آتشینی ایراد کرد.
دونالد ترامپ گفت:«اگر میخواهید ببینید دموکراتهای کنگره میخواهند با آمریکا چه کنند، فقط به نتایج انتخابات دیروز در نیویورک نگاه کنید».او در سخنرانی تهاجمی خود نتیجه گرفت:«حالا بیایید ببینیم یک کمونیست در نیویورک چگونه عمل میکند.خواهیم دید که چگونه پیش میرود،ما مراقب خواهیم بود».برای رئیس جمهور آمریکا،پیروزی زهران ممدانی سوسیالیست"حاکمیت" کشور را تضعیف میکند.ما دیشب در نیویورک کمی ازحاکمیت را ازدست دادیم، اما ازآن مراقبت خواهیم کرد،نگران نباشید». اوتهدید کرد درصورت پیروزی این دموکرات سی و چند ساله هندی تبار،اولین شهردارمسلمان منتخب نیویورک، بودجه فدرال برای نیویورک را قطع خواهد کرد.ترامپ حتی پیش از این دوباره احتمال استقرار گارد ملی درنیویورک را در صورت انتخاب ممدانی مطرح کرده بود همانطور که درلسآنجلس، واشنگتن، پورتلند و شیکاگو انجام داد.
ایده اعلام اعزام نیروی نظامی تحت اشغال نیروهای نظامی فدرال دیگر یک کابوس دوردست نیست - این یک چشمانداز واقعی است.چنانکه قبلاً تانکهایی را درایستگاه یونیون درواشنگتن دیدهایم. آیا به زودی شاهد گشتزنی سربازان درمیدان تایمز نیویورک خواهیم بود؟
زهران ممدانی، به نوبه خود، گفت از مواضعش عقبنشینی نمیکند.او قول داد که درصورت ورود بنیامین نتانیاهو به نیویورک، به حکم بازداشت دادگاه کیفری بینالمللی علیه او احترام می گذارد - موضعی که باعث اختلاف رأیدهندگان یهودی شهر نیویورک شد.اواعلام کرد که ازهرگونه همکاری با ICE، آژانس اجرای مهاجرت ترامپ،خودداری خواهد کرد.او میخواهد نیویورک رابه "شهری کاملاً امن" برای مهاجران تبدیل کند.همه این مواضع،احتمال رویارویی مستقیم با دفتر بیضی شکل کاخ سفید را دامن می زند.
بنابراین،این انتخابات نیویورک چیزی فراتر از یک رأیگیری در یک شهرمهم آمریکاست.این انتخابات نماد فروپاشی مرکز سیاسی آمریکا است.از یک سو،یک تشکیلات حزب دموکرات بیاعتبار،ناتوان ازارائه چیزی جز بازیافت جاه طلبیهای شخصی و اتحادهای فرصتطلبانه، ازسوی دیگر،یک رئیس جمهور جمهوریخواه که آماده است در صورت روی آوردن شهر به نامزدی از جناح چپ حزب دموکرات که بسیاری او را بیش ازحد رادیکال میدانند،اما برای کسانی که به ممدانی رای دادند او مظهر گسست از حزب دموکرات است که ضروریست. سهشنبه آینده، هنگامی که نتایج نهایی اعلام شود،نیویورک احتمالاً وارد دوران جدیدی خواهد شد.و با آن، فصل جدیدی در بحران دموکراسی آمریکایی آغاز خواهد شد - فصل رویارویی بیسابقهای بین بزرگترین کلانشهر مترقی درایالات متحده و یک دولت فدرال اقتدارگرا.
اما پرسش اساسی اینست که چرا آمریکا به این مرحله از حیات سیاسی رسیده است؟ تقابل دو رویکرد: ادامه سیاست های تا کنونی،و یا گسست از آن درراستای عدالت اجتماعی،رفع تبعیض، گسست از سیاست های نظامی گری و امپریالیستی؟
من در تاریخ ۶ نوامبر ۲۰۱۹ مقاله ای درسایت های اخبار روز و عصر نو با عنوان «ایالات متحده : ۷۰%(هفتاد درصد) جوانان آمریکا حاضرند به یک سوسیالیت رای دهند انتشار دادم. بنابرتحقیقات سالانه یک انجمن ضد کمونیستی درآمریکا،حاکی از نفوذ و گسترش جدید یک ایده سیاسی است که درگذشته درکشور "پادشاهی"سرمایه داری،منفور بوده است.گردانندگان این انجمن می خواستند با نزدیک شدن به جشن سی امین سالگرد سقوط دیوار برلین،حرکت «خوبی» انجام دهند.اما آنها برخلاف انتظار باردیگر نتیجه عکس را در تحقیات خود جمع آوری کردند. انجمن ضد کمونیستی با نام "بنیاد یادبود قربانیان ضد کمونیسم"،نظرسنجی سالانه خود را منتشر کرد و نتایج آن هرسال کمی نومیدتر برای انجمن است. بنظر می رسید که دوسال پیش،نسلی که بین سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۹۶ در ایالات متحده به دنیا آمدند ازکلمه "سوسیالیسم" برداشت مثبت تراز"سرمایه داری" داشتند.نظر سنجی سال گذ شته حاکی ازآن بود که ۴۶٪ از همین نسل اظهار داشتند كه ترجیح می دهند دریك جامعه "سوسیالیستی" زندگی كنند، ۴۰٪ در یك جامعه "سرمایه داری" و ۶٪ در یك جامعه "كمونیستی".حال ببینیم نتایج نظر سنج ۲۰۱۹ در برگیرنده چه پاسخی هستند؟ تعداد عناصرموجود درپاسخ ها احتمالاً می توانند موجب زخم معده سیاسی سفارش دهندگان این نظر سنجی شوند. ۷۰ درصد متولدین دهه های فوق می گویند که آماده رای دادن به یک کاندیدای سوسیالیست هستند. یعنی ۱۰ درصد افزایش در یک سال.از نظرعددی،این پتانسیل یعنی ۵۰ میلیون رأی دهنده را نشان می دهد. این یک خبر خوب برای برنی سندرز است که همایش انتخاباتی خود را با گفتمان اساسی درمورد "سوسیالیسم دموکراتیک" آغازکرد. به عنوان مثال، تقریبا نیمی از افراد زیر ۴۵ سال فکر می کنند که تحصیلات دانشگاهی باید کاملاً رایگان باشد،پیشنهاد مهم کمپین حزب دموکرات در سال ۲۰۱۶. یک پنجم افراد زیر ۳۵ سال موافق لغو مالکیت خصوصی هستند. قدر مسلما این میزان هنوز برای ارائه یک پیشنهاد سیاسی معتبر بسیار اندک است، ما با این وجود ۱٪ افراد بیش از ۶۵ سال طرفدار لغو مالکیت خصوصی هستند،این قابل توجه است.درباره " کمونیسم"، ۳۶ درصد از همان نسل دهه ۸۰ و ۹۰، ارزیابی مثبتی به "کمونیسم" داشتند.این نشان دهنده ۸ درصد رشد نسبت به سال گذشته را نشان می دهند.سرانجام اینکه در این نظر سنجی ،۲۷ درصد همه آمریکایی ها معتقدند که دونالد ترامپ، کیم حونگ اون رهبر کره شمالی ۲۲ درصد، ولادیمیر پوتین ۱۵ درصد، تهدید اصلی برای صلح در جهان هستند». ماریون اسمیت ، مدیر این انجمن ضد کمونیسم می گوید: "فراموشی تاریخی در مورد خطرات کمونیسم و سوسیالیسم در همه ابعاد آن فوق العاده آشکار شده است.اما می توان نتیجه دیگری گرفت: «جنگ سرد به ویژه در ذهن نسلهای جدید به خوبی به پایان رسیده است.. .این نظرسنجی چه چیزی را به ما می گوید .. ترس ازکمونیسم،ازسوسیالیسم روز به روز بیش از پیش کاهش می یابد.جنگ سرد به گذشته تعلق دارد.نسل جدید چیز دیگری کشف می کند:این نسل ترامپ را کشف می کند، کشف می کند که درکشورهای دیگر بیمه اجتماعی وجود دارد. در فرانسه تحصیلات رایگان است در حالی که آنها مجبورند برای پرداخت هزینه تحصیلات خود قرض بگیرند و تقریباً در تمام زندگی خود قروض خود را بپردازند».
در ژانویه ۲۰۲۰ در مقاله ای با عنوان «ترامپ مجری سیاستهای برخورد تمدن ها در خاورمیانه است» در سایت های فوق نوشتم«آیا می توان سیاست حاکم در دولت کنونی آمریکا را پیروی از سیاست سنتی دفاع از منافع امپریالیستی دانست یا زایش ایدئولوژی جدیدی بنام "ترامپیسم" است که در هر شرایط به منافع گروهی ازیک طبقه خاص می اندیشد؟ چنانکه از پرخاشگری و تحرکات ترامپ برمی آید،شاید بتوان"ترامپیسم" به معنای ملی گرایی سیاسی- تجاری و یکجانبه گرایانه جنگ طلب دانست که مشروعیت بین المللی و آینده خاورمیانه را تحت الشعاع قرار خواهد داد.اما ترامپیسم آنقدرها هم یک چیز عجیب و غریبی به نظر نمی رسد. این افول جامعه دموکراتیک آمریکا به پوپولیسم نیز بخشی از یک سنت قدیمی مُعَرِف جهان کنونی است.دگرگونی های ماهوی از ارزشهای اجتماعی،فرهنگی، ازدواج همجنسگرایان، تولید مثل با کمک پزشکی، رحم اجارهای، حق تصمیمگیری هر فرد برای زمان مرگ،روزنامههای الکترونیکی،کتابهای الکترونیکی، بازارهای کشاورزان در شهر، سوپرمارکتها در حومه شهر،متروهای بدون راننده، ماشینهای بدون فولاد،کارخانههای بدون کارگر،دولتهای بدون مرز...اما چه اتفاقی دارد میافتد؟ چه اتفاقی برای جهان میافتد؟ و بیش ازجهان،برای هر فرد در زندگی بلافاصله ملموس خود؟ یک دگرگونی کامل.از روشهای زندگی، تولید، مصرف، مرگ، از عشق ورزیدن نیز.
جای تعجب نیست که جامعه در حال چرخش است.یک جهان در حال از بین رفتن است، جهانی دیگر در حال ورود است.
با این حال،این گذاراز یک جهان به جهان دیگر نیست که جامعه را تکان میدهد، بلکه فقدان یک روایت سیاسی برای همراهی، بیان آن و معنا بخشیدن - هم جهت و هم اهمیت - به این تغییر است. شاید بدتر ازآن،این گذار به سبک «همه چیز درحال فروپاشی» و زوال روایت میشود.این امر نوستالژی تهاجمی برای حفظ یا احیای نظم قدیمی را برمیانگیزد.
امروزه، مردم جهان را از طریق تصاویر، صداها و کلمات، جهانی را که در حال گذر است،میبینند.از این رو،اضطراب «وجودی» وجود دارد.این لحظه به طور کامل، برای سیاست است که در مورد دگرگونی جهان صحبت کند، بگوید چه اتفاقی برای جامعه، شکل آن، تاریخ آن و آینده آن میافتد.
شمال جهانی، جنوب جهانی:
جهان دیگر نه بر اساس قارهها یا رنگ پوست، بلکه بر اساس وجدان در حال تجزیه شدن است.از یک سو، کسانی که هنوز میتوانند نگاهشان را برگردانند.در سوی دیگر، کسانی که حتی در خواب هم با این تصاویر درگیرند.
ما همچنان از"شمال جهانی" و "جنوب جهانی" صحبت میکنیم.اما این کلمات دیگر جغرافیا را توصیف نمیکنند. آنها دیدگاه را توصیف میکنند. شمال یک مکان نیست.یک موضع است: موضعی که بدون حرکت میبیند، بدون موضعگیری تحلیل میکند.از سوی دیگر،جنوب یک عرض جغرافیایی نیست.این چیزی است که وقتی همه چیز به جز کرامت نابود شده است،باقی میماند.
ازغزه،شکافی باز شده است.نامرئی،بدون برجهای دیدهبانی یا دیوارها،اما تیزترازهر مرزی.ازیک سو،کسانی که از «درگیری»، «مشکلات امنیتی»، «پیچیدگی» صحبت میکنند،از سوی دیگر کسانی که تمام کلمات را ازدست دادهاند.زیرا کلمات بر روی اجساد کودکان خرد میشوند. وسکوت آنها سنگینترازهر سرمقالهای است.
شمال جهانی صحبت میکند. با صدای بلند صحبت میکند. در بیانیههای مطبوعاتیِ بهدقت طراحیشده، در منحنیها و نمودارها. برای توضیح، برای قاببندی، برای تبدیل فوریت به انتزاع صحبت میکند.زبانش سرد،استراتژیک و حسابشده است. ادعای ظرافت دارد،اما مصونیت از مجازات را پنهان میکند.هرکلمه به ابزاری برای خنثیسازی تبدیل میشود.
جنوب جهانی متفاوت صحبت میکند. خود را در ویرانههای رفح،در فریادهای خفهشدهی اردوگاهها، در پلاکاردهایی که در لندن، پاریس یا سیدنی در هوا نگه داشته شدهاند، بیان میکند.این زبانی ازگوشت و خاک است. زبان زندگانی که حتی وقتی همه چیز در اطرافشان فرو میریزد، ایستادهاند.
این جنوب جهانی است: نامی که با عجله نوشته شده، هویتی که در غبار ایستاده است. شکننده، اما قدرتمندتر ازهر سلاحی.
در نیویورک، دانشآموزی تابلویی را در دست دارد:«این جنگ نیست، نسلکشی است.» درژوهانسبورگ، یک وزیر جرات میکند از این کلمه استفاده کند. در پاریس و برلین، تظاهرات ممنوع است. خطوط در حال تغییر هستند.آنها دیگر قارهها را دنبال نمیکنند؛آنها از وجدانها عبور میکنند.
امروز اهل جنوب جهانی بودن،یک اصل نیست بلکه یک انتخاب است. انتخابی که می تواند دارای آدرس پستی در شمال جهانی در پاریس،لندن نیویورک، برلین... داشته باشد اماعمیقأ علیه جنگ طلبان درهر نقطه جهان باشد.
رای دهندگان به زهران ممدانی در محله های جنوب جهانی نیویورک در پهنه جغرافیای شمال جهانی با آرمان صلح،عدالت اجتماعی،علیه تبعیضات جنسی و اجتماعی به میدان مبارزه آمده اند.اما پیروزی آنها در مقابل هیولا مجتمع های اقتصادی ـ نظامی یک شرط بندی تاریخی است.
حسن نادری
۶ نوامبر ۲۰۲۵=۱۵ آبان ۱۴۰۴
|
|