عصر نو
www.asre-nou.net

میراث سکاها در شاهنامه فردوسی: سیستان، سجستان و ایران


Thu 6 11 2025

بیژن باران

bijan-baran.jpg
مقدمه: شاهنامه و جغرافیای هویت ایرانی. شاهنامه فردوسی چیزی فراتر از یک شاهکار ادبی است؛ این اثر یک بایگانی فرهنگی عظیم است که هویت اخلاقی، زبانی و اسطوره‌ای ایران را در خود جای داده است. در طول تاریخ 5 هزار ساله محتوی ایران، به مرور از خاور ایلاتی اسب سوار به باختر یعنی شهرنشینی آذربایجان، همدان، شوش گذار کرد. شهرهای خاوری بکررات در شاهنامه آمده؛ ولی شهرهای باختری شوش، شیراز، همدان، تبریز، سنندج، ارومیه نام برده نشده اند.

سکاها با ساکنان فلات ایران مرتبط بودند. بررسی انتقادی جغرافیا و چشم‌انداز نمادین آن، ارتباط عمیق‌تری را با سیستان -که از نظر تاریخی به عنوان سکستان، "سرزمین سکاها" شناخته شود - آشکار کند. این استان جنوب شرقی، سرزمین قهرمانان افسانه‌ای ایران، رستم، زال و سام، با مهاجرت‌های سکاها از استپ اوراسیا شکل گرفته است. اوراسیا بزرگ‌ترین جرم پوسته زمین است؛ از ترکیب دو قاره اروپا و آسیا دربرگیرنده روسیه، قزاقستان، بلاروس، ارمنستان و قرقیزستان است.

چارچوب اخلاقی شاهنامه - که ریشه در اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک دارد - بازتاب‌های آن در مورد سرنوشت، زروانیسم، خردگرایی و ریتم و زبان اسطوره‌ای آن، همگی بازتاب یک جهان‌بینی باستانی استپ آسیای مرکزی است.
سه‌گانه فوق در اخلاق شفاهی سکاها و پیوند دادن قهرمانان شاهنامه با تبار افسانه‌ای سکستان ردیابی شود. این سه گانه منعکس کننده اصول اخلاقی سکاها است که بر شرافت و عمل صادقانه تأکید دارد. فقدان "نوشتار" در این چارچوب اخلاقی، منشأ شفاهی- سنتی آن را برجسته کند: اخلاقی که از طریق گفتار، آیین و کردار به جای متن منتقل ‌شود.

شاهنامه، با روایت ریتمیک و تکرار الگویش، این زیبایی شناسی شفاهی را حفظ کند، بسیار شبیه به ادیسه هومر یا مهابهاراتا حماسه هند سده 3 ق.م. است. البته شاهنامه در هزار سال گذشته در ایران جهان بینی سکاها را با افزودن دانش و خرد تعمیق بخشید. این دانش شامل شناخت، اخلاق، منطق، متافیزیک، زیبایی، نجوم، فلسفه سیاسی را عرفان صدمه زد.

با کاوش در سیستان به عنوان مهد آگاهی اسطوره‌ای ایران، آشکار شود که چگونه کیهان‌شناسی و اخلاق کوچ‌نشینی سکاها به بخش جدایی‌ناپذیری از مفهوم قهرمانی، پادشاهی و پایداری فرهنگی در پارسیان تبدیل شد. روایات شاهنامه آوردن به نظم از قالیهای شمانهای سکایی در شب کنار آتش برای نیاپرستی جماعت های خودی بود.

سکیتها (سکاها): خاستگاه‌ها، جامعه و اخلاق فرهنگی. این 2 نام واژه یونانی و فارسی این قوم اسب سوار اند.
سکاها، که در غرب با نام سکیت شناخته ‌شوند، کوچ‌نشینان ایرانی‌زبانی بودند. آنها از قرن هشتم تا سوم پیش از میلاد بر استپ اوراسیا تسلط داشتند. سرزمین مادری آنها از شمال دریای سیاه تا آسیای مرکزی امتداد داشت.

بخش‌هایی از اوکراین، روسیه، قزاقستان و ایران امروزی را در بر می‌گرفت. آنها که به خاطر تحرک، سوارکاری و تیراندازی خود مشهور بودند، از اولین کسانی بودند که جنگ سواره نظام را به کمال رساندند. هنر متمایز «سبک حیوانی» آنها، که شامل تصاویر پویا از جانوران در نبرد بود، نماد قدرت، باروری و مبارزه کیهانی شد.

دنیای سکاها بنا بر اصول اخلاقی عمل می‌کرد که به جای قانون مکتوب، ریشه در افتخار، حقیقت و عمل شجاعانه داشت - فضایلی که بعداً در قهرمانان شاهنامه منعکس شدند. دین آنها بر میترا، خدای پیمان‌ها و نور، که پیش درآمدی بر دوگانه‌گرایی اخلاقی زرتشتی بود، تأکید داشت. آنها عمیقاً آنیمیست یا معتقد به جاندار پنداری اجسام طبیعی کوه و رود دارای روح و شعور بودند. جهان طبیعی را سرشار از روح و نظم می‌دانستند. باورهای شان در ودای هند، اوستای زرتشت، میترایسم جیرفت و اقلام شهر سوخته نشانه شناسی شوند. رابطه شامانهای آسیای مرکزی و برخی آیین میترایی بررسی شود.

از نظر تاریخی، سکاها در منابع آشوری در قرن هشتم پیش از میلاد ذکر شده‌اند. به خاور نزدیک گسترش یافته؛ بر تمدن‌ها از یونان تا هند تأثیر گذاشته‌اند. اتحاد و درگیری‌ آنها با مادها و هخامنشیان، ژئوپلیتیک اولیه ایران را تعریف ‌کند. با وجود شکست داریوش اول در سرکوب آنها، سکاها در امپراتوری ایران ادغام شدند. در نقوش برجسته‌ تخت جمشید جاودانه شدند. جایی که آنها به عنوان سوارکاران و کماندارانی که به پادشاه بزرگ ادای احترام می‌کنند، پدیدار ‌شدند.

سکستان (سیستان) سرزمین رستم و قلب اسطوره‌ای شاهنامه است. سکستان، به معنای واقعی کلمه "سرزمین سکاها"، با سیستان مدرن در جنوب شرقی ایران مطابقت دارد. منطقه‌ای که باستان‌شناسی آن با بین‌النهرین و دره سند رقابت کند. کاوش‌های شهر سوخته و جیرفت شواهدی از زندگی شهری، تجارت و تولیدات هنری مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش را آشکار کنند. شهر سوخته بخاطر دو لایه خاکستر بر خرابه های آن و خشکسالی نابودگر، نامیده شد. این مکان‌ها که بین تمدن‌های آشور- اکد در غرب و موهنجو-دارو-هاراپا در شرق واقع شده‌اند، نشان دهند که سیستان واسطه فرهنگی بین‌النهرین و آسیای جنوبی بوده است.

در افسانه‌های ایرانی، سیستان خانه اجدادی قهرمانان سام، زال و رستم، محافظان تاج و تخت ایران است که اعمال شان ستون فقرات اخلاقی شاهنامه را تشکیل دهد. تصویر متن از رستم به عنوان یک ایرانی و یک سکا، هویت دوگانه ایران را به عنوان سرزمینی را که نیروهای ساکن و عشایری شکل گرفته، مجسم ‌کند.

تداوم‌های مذهبی: از میترائیسم تا زروانیسم و ​​اخلاق زرتشتی. تداوم معنوی بین اندیشه سکایی و ایرانی عمیق است. کاوش‌های انجام شده در جیرفت و شهر سوخته به رهبری دکتر یوسف مجیدزاده، آثاری را کشف کرده‌اند که نشان دهنده یک فرقه پیش از زرتشتی با محوریت خدایان خورشیدی و پیمانی - پیش از میترائیسم - است. خدای میترا که 175 بار در ریگ ودا از آن نام برده شده است، مظهر دوستی، سپیده دم و سوگندهای مقدس است.

میراث، زبان و تداوم جهان سکاها. میراث سکاها نه تنها در اسطوره ایرانی، بلکه در دی ان ای زبانی و فرهنگی آنها نیز پابرجاست. نمونه: اسب در نامهای گشتاسب، لهراسب، طهماسب. مهاجرت‌های سکاها آسیای مرکزی و جنوبی را تغییر شکل داد؛ منجر به تشکیل پادشاهی‌های هندو-سکایی مانند پادشاهی مائوئیس (موگا) در گندهارا و دره سند در قرن اول پیش از میلاد شد. این گروه‌ها زبان و شمایل‌نگاری ایرانی را با سنت‌های هندی، چینی و هلنیستی در تماس قرار دادند.

در هنر و باستان‌شناسی، تأثیر سکاها را می‌توان از نقوش هندسی حیوانات شوش تا نقش‌برجسته‌های تخت جمشید، جایی که کمانداران سکایی و اشراف ایرانی دست در دست هم ایستاده‌اند و نماد وحدت سیاسی و فرهنگی هستند، ردیابی کرد. حتی امروزه، بقایای میراث سکاها در نام‌ها و تبارهای ایرانی، مانند سرمدی، بجا مانده که از سرمتیان، شاخه‌ای سکایی، گرفته شده است.

کشف یک قالی باستانی رابطه سکاها و ایران را روشن کند. اولین قالی دنیا، قالی پازیریک است. این فرش یخزده سده ۵ق.م. هخامنشی از سکاهای ترکمنستان شوروی کشف شد. این فرش کار هنرمندان ایرانی تزئینات حاشیه، نوع اسب به‌کاررفته، تم گیاه و جانور- هدیه‌ای به پادشاه سکایی بود. در ۵حاشیه آن ردیف ۲۳ در ۲۵ آیکون، صف اسب سوار با زمینه قهوه ای، خط ستاره ها، صف گوزن با زمینه سبز چمن، ردیف ۱۳ در ۱۰ آیکون شیر اند.

قدیمی‌ترین قالی بافته شده است؛ نیز دارای نقوش پیچیده، ظریف، کیفیتی بسیار بالا است که نشان‌دهنده مهارت بافندگان ایرانی است. فرش ایرانی پر از نمادهای خاص و پرمعنایی است که با نشانه شناسی روایت و پیام شان آشکار شود. مستطیل درونی از بسآمد ۴ در ۶ مربع با ستاره خورشید / لوتز دیده شود. در ایکون مربع مصور شیر با دم افراشته مانند شیر پرچم سابق ایران است. رنگها هم سبز، اخرایی، سیاه اند. طرح آن آغاز تکامل۳هزار ساله قالی است. در آن روایت با سکانس آیکونها، حرکت، ستارگان، تشریح اعضای داخلی گوزن با ستون فقرات، قلب، سر شاهرگ/ آورتا، شیردان، روده، رحم/ جای جنین است. اسب سواران با نظم جنگی بیانگر رشد ارتش منظم باشد.

درخت زندگی، ماهی، انار, گاو میترایی،هرکدام ریشه در اسطوره‌ها و باورهای کهن ایران دارند. این نقش‌ها تنها طرحی روی فرش نیستند؛ بلکه روایتگر زندگی، باروری و جاودانگی‌اند. در 1949 سرگی رودنکو باستان شناس روسی در دره پازیریک نزدیک سیبری در کنار اشیا باستانی دیگری در گور یخ زده یکی از فرمانروایان سکایی این فرش را پیدا کرد که در موزه ارمیتاژ روسیه است. این قالی پشمی با رنگهای زنده، ابعاد 2متر در 2 متر دارد. بیشتر پژوهشگران این قالی را از دست بافت های پارت ها و مادها دانند. دره پازیریک در شمال کوهستان التایی در جنوب سیبری مرکزی و 79 کیلومتری مرز مغولستان قرار دارد.

نتیجه‌گیری: سنتز سکاها-سیستان در پیوستار فرهنگی ایران. سیستان، با سابقه باستان‌شناسی 5000 ساله خود، به عنوان حلقه گمشده بین تمدن‌های بین‌النهرین و دره سند و به عنوان قلب اسطوره‌ای هویت فرهنگی ایران پدیدار ‌شود. ارتباط آن با سکیت/ سکاها، شاهنامه را نه تنها در فلات شهری ایران، بلکه در دنیای وسیع‌تر استپ اوراسیا با حرکت، افتخار و اخلاق کیهانی قرار می‌دهد.

اثر فردوسی به عنوان پلی بین جهان‌های عشایری و امپراتوری، شفاهی و کتبی، پیش از زرتشت و اسلام عمل می‌کند. ایران از طریق داستان‌های سرنوشت، شجاعت و حقیقت خود را به یاد می‌آورد - نه به عنوان یک امپراتوری ایستا، بلکه به عنوان نواده زنده سکاها، اسب‌سواران جهان باستان، که روحشان هنوز در اشعار فردوسی جاری است.

در شاهنامه از نیای سکایی رستم تا بسیاری پهلوانان، اساطیر، و نمادهای سکایی بکار رفته. بررسی ابیات این کتاب سترگ از قاب این جستار خارج است. فردوسی نوشت: که رستم یلی بود در سیستان/ منش کرده‌ام رستم داستان. منبع شاهنامه را فردوسی از امیر بخارا، منصور گرفت که اصل آن نابود شد. باید منابع کتاب نثر بررسی شوند تا رابطه سکاها با پیشدادیان و کیانان ریشه یابی شود.

منابع. ‏2025‏/11‏/04 فاکتها از ویکی پیدیا با ویراست آورده شدند. ق.م.=قبل میلاد.
فریدون آدمیت 1375 کتاب تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم، روشنفکران، تهران، 256ص.
معصومه كريميان بنمايه هاي تفكر و فلسفة زرواني در شاهنامة فردوسي، پژوهشنامه فرهنگ و ادب.
https://rpll.ui.ac.ir/article_19321.html