عصر نو
www.asre-nou.net

کریس شینکه

مناف عثمان، یک نویسندۀ سرکش کرد و آزادی پس از ۳۲ سال زندان


Sun 5 10 2025



نویسندۀ کُرد، مناف عثمان، دهه‌ها به‌طور خودسرانه در ترکیه زندانی بود. اکنون او در مونیخ زندگی می‌کند. این، روایت یک اودیسه (سرگذشت) باورنکردنی است.

۱ اکتبر ۲۰۲۵

او در زندان روی دستمال‌کاغذی می‌نوشت، نوشته‌ها را در آستر کت‌ها پنهان کرده و بیرون می‌فرستاد و آثار نویسندۀ فرانسوی الکساندر دوما را به کردی ترجمه می‌کرد. برای مناف عثمان، بیش از ۳۰ سال نوشتن و ترجمه ابزاری برای بقا بود. امروز، در تبعید در آلمان، او برای آغاز دوباره زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

بورسیه‌ای از مرکز پن آلمان از نوامبر ۲۰۲۴ این امکان را به نویسندۀ کُرد، مناف عثمان، داده است که در آلمان اقامت داشته باشد. این نقطۀ پایانی موقت بر یک اودیسۀ چند دهه‌ای است: فرار از سوریه، گذر از زندان‌های ترکیه، بازجویی‌ها، فرارها و اردوگاه‌های اخراج. عثمان، که در سال ۱۹۶۵ در حسکه سوریه متولد شد، بیش از ۳۰ سال را در زندان‌های ترکیه گذراند. اتهام: تروریسم.

عثمان خود از «جرم‌انگاری کلی کردها در ترکیه» سخن می‌گوید که او نیز قربانی آن شده است. او هنوز هم، پس از گذراندن محکومیت زندان و اخراج اجباری از ترکیه به مالزی در ۱۰ اوت ۲۰۲۴، بر بی‌گناهی کامل خود تأکید دارد. پرونده‌اش نمونۀ بارزی است از اینکه چگونه فعالیت سیاسی در دفاع از حقوق کردها در دهۀ ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ در ترکیه به‌طور کلی تحت سوءظن و تعقیب قرار می‌گرفت و هنوز هم چنین است.

سازمان‌های حقوق بشری همچون دیده‌بان حقوق بشر (Human Rights Watch) از «سرکوب مداوم و نظام‌مند اقلیت‌های ملی همچون کردها» در ترکیۀ تحت حکومت خودکامه رجب طیب اردوغان گزارش داده‌اند. بازداشت‌های خودسرانه، ربایش، شکنجه و محاکمات ناعادلانه در مناطق کردنشین گسترده است.

فرار از سوریه

عثمان از همان زمان تحصیل در رشتۀ زمین‌شناسی در پایتخت سوریه، دمشق، در سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۶ به‌طور فزاینده‌ای تحت نظر دستگاه‌های امنیتی قرار گرفت. او در آن سال‌ها دوبار بازداشت شد. یک بار – همان‌طور که در گفت‌وگو در مونیخ توضیح می‌دهد – به این دلیل که نسخه‌ای از دیوان شعری یک نویسندۀ کُرد را همراه داشت؛ کتابی که در لبنان منتشر شده بود و داشتن آن در سوریه به‌عنوان اقدامی ضد دولتی تلقی می‌شد.

پیگرد سیاسی در سوریه سرانجام عثمان را در اوایل دهۀ ۱۹۹۰ به فرار به ترکیه واداشت؛ جایی که بستگانش زندگی می‌کردند. اما همان‌طور که خیلی زود معلوم شد، او در آنجا هم امنیتی نیافت. در ۱۳ مارس ۱۹۹۳، یک هفته پیش از جشن نوروز کُردی – جشن بهار و سال نو – برای نخستین بار در ترکیه و در مرکز شهر باتمان بازداشت شد.

اتهامات رسمی در آن زمان چنین بود: جدایی‌طلبی، تحریک علیه دولت و عضویت ادعایی در حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک). بر این اساس، مقامات ترکیه او را به‌عنوان یک «تروریست چپ‌گرا» معرفی کردند.

عثمان می‌پذیرد که برای حقوق کردها فعالیت سیاسی کرده است، اما تأکید می‌کند – همان‌طور که در دادگاه نیز گفت – هیچ‌گاه در هیچ اقدام مسلحانه‌ای شرکت نداشته است. به باور او، خشونت راه آزادی نیست. او به جای آن بر آموزش، علم، ادبیات و هنر تکیه می‌کند.

ترکیه، دولت بی‌قانون

با این حال، دادگاهی در کلان‌شهر کردنشین دیاربکر در سال ۲۰۰۲ او را به حبس ابد محکوم کرد. عثمان خود آن محاکمه را یک نمایش مضحک می‌نامد. به گفتۀ او، صرف کرد بودن برای آن کافی بود که برچسب تروریست بخورد.

همین الگو تا امروز در دستگاه قضایی اردوغان علیه سیاستمداران برجستۀ کرد به کار می‌رود. شهرداران منتخب را زندانی می‌کند و در سال‌های اخیر حتی تمام اپوزیسیون سوسیال‌دموکرات را نیز تحت پیگرد قرار داده است. زندان‌های ترکیه امروز پر است از نمایندگان و مقامات حزب جمهوری‌خواه خلق (CHP).

عثمان در زندان‌های گوناگون زندانی و شکنجه شد: از باتمان و زندان berüchtigt دیاربکر گرفته تا غازی‌آنتپ، آدی‌یامان، کوجاعلی، بالیکسیر و مانیسا. او نخستین هفته‌های پس از بازداشت را دورانی توصیف می‌کند که با شکنجه‌های وحشیانه همراه بود: شوک الکتریکی، ضرب‌وشتم، برهنه‌کردن اجباری. او می‌گوید که حتی در سال‌های بعد، تا سال ۲۰۰۰، شکنجه به‌ویژه پیش از جلسات دادگاه دوباره و دوباره تکرار می‌شد.

گاهی همراه با ۱۵۰ زندانی دیگر در سلول‌های به‌شدت شلوغ محبوس بود. او رفتار زندان‌های ترکیه را با تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ بشری مقایسه می‌کند.

سرکوب فرهنگ کردی

او علاوه بر خشونت جسمی، از سرکوب نظام‌مند هویت و فرهنگ کردی خود نیز رنج می‌برد. نوشتن به زبان کردی تبلیغات محسوب می‌شد و ممنوع بود. تنها به همین دلیل بارها مجازات انضباطی شد و مدتی نیز از ملاقات محروم گردید. نخستین کتابش که در زندان و به کردی نوشت – رمان «Girê Şêra» – برای او حکم زندان تازه‌ای به همراه داشت.

با وجود همه فشارها، عثمان بی‌وقفه به نوشتن ادامه داد: شعر، رمان، جستار، و همچنین ترجمه. در مجموع، او در دوران زندانش ۲۹ اثر تألیفی و بیش از ۳۰ ترجمه نوشت، از جمله ترجمۀ رمان کنت مونت‌کریستو اثر الکساندر دوما به کردی. به گفتۀ او، نوشتن و ترجمه ریسمان نجاتش بود. بدون آن‌ها دوام نمی‌آورد.

تا حوالی سال ۲۰۰۰ تقریباً غیرممکن بود که دست‌نوشته‌ها را از زندان بیرون برد. او بسیاری از نوشته‌هایش را چندین بار از نو می‌نوشت، چون بارها دست‌نوشته‌ها ضبط می‌شد. برخی متن‌ها روی تکه‌کاغذهای بسیار کوچک یا روی پارچه دستمال نوشته شده و در آستر کت هم‌سلولی‌های آزادشده از زندان بیرون برده می‌شد. متن‌های ترکی او ماه‌ها در انتظار بررسی ادارۀ سانسور می‌ماند و اغلب پاسخی دریافت نمی‌کرد.

عثمان در زندان هستی‌اش را با بسیاری دیگر از روشنفکران شریک شد. نویسندگان، روزنامه‌نگاران و حتی امامان مخالف حکومت همراه او زندانی بودند. او شاهد مرگ هم‌بندی‌ها زیر شکنجه بود. خاطره‌ای که در ذهنش مانده، بازداشت روزنامه‌نگار ایتالیایی دینو فروسیلو در جریان جشن نوروز ۱۹۹۲ و انتقال او به دیاربکر است. تحت فشار دولت ایتالیا، ترکیه در سال ۱۹۹۳ مجبور شد فروسیلو را آزاد کند. برای عثمان، گفت‌وگو و ارتباط با دیگر زندانیان سیاسی در کنار اشتغال به ادبیات، عامل مهمی برای بقا بود.

امید از رهگذر ادبیات

از میان آثار متعدد عثمان، تنها تعداد کمی به آلمانی ترجمه شده است. در داستان کوتاه «میستوس – رؤیاهای فروپاشیده» او از دو رفیق در حال فرار از عراق می‌گوید. امید و سرخوردگی، رویا و تروما در این روایت در کنار هم قرار دارند. در بخشی از داستان، قهرمانش چنین توصیف می‌شود:

«با اندوهی عمیق به خیابان‌های شهر کودکی‌اش می‌نگریست. سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، چرا که می‌دانست هرگز دیگر این مناظر را نخواهد دید. در همین شهر کوچک به دنیا آمده بود، اینجا چشم به جهان گشوده بود، اینجا نخستین رویاهایش را پرورده بود. و اکنون باید برای همیشه از این گهواره خداحافظی می‌کرد».

چنین جملاتی نشان می‌دهد که ادبیات عثمان چگونه میان فقدان و امید، میان یاد شاعرانه و واقعیت سیاسی در نوسان است. اما او علاوه بر نویسندگی، همواره نقاشی نیز کرده است. در خانه کنونی‌اش در مونیخ می‌توان کارهای آبرنگ او را بر دیوارها دید؛ آثاری رنگین که بازتاب امیدها و رویاهای اوست. در زندان‌های ترکیه نقاشی با رنگ ممنوع بود، تا مانع از رواج رنگ‌های ملی کردها شوند.

پس از ۳۲ سال زندان، عثمان در سال ۲۰۲۳ به مرکز بازداشت و اخراج ادرنه منتقل و در آنجا زندانی شد. مقامات او را میان دو انتخاب قرار دادند: بازگرداندن به ادلب یا تل‌ابیض در استان رقه سوریه – هر دو تحت کنترل اسلام‌گرایان.

اخراج به مالزی

عثمان نپذیرفت. سرانجام او را به مالزی اخراج کردند، رسماً به‌عنوان گردشگر، اما بدون اجازۀ اقامت معتبر. او ماه‌ها در هراس زندگی کرد که مبادا مقامات مالزی او را شناسایی کرده و به ترکیه بازگردانند.

پایان ۲۰۲۴، با کمک مرکز پن آلمان در دارمشتات، وارد برنامۀ نویسندگان در تبعید شد. امروز در مونیخ، پایتخت بایرن، زندگی می‌کند. اینجا کلاس زبان می‌رود و می‌کوشد با آزادی دوباره خو بگیرد.

عثمان اکنون روی رمان تازه‌ای کار می‌کند و همچنین مشغول گردآوری و بازنویسی دست‌نوشته‌های قدیمی‌اش است. او امیدوار است که برخی آثارش به آلمانی ترجمه و منتشر شود.

سفر را بزرگ‌ترین شادی آزادی بازپس‌گرفته‌اش پس از دهه‌ها زندان می‌داند. او تاکنون به شهرهای مختلف آلمان، اتریش و هلند سفر کرده است. پس از بیش از ۳۰ سال در سلول‌های زندان، امید دارد تا آنجا که می‌تواند از جهان دیدن کند.

به نقل از روزنامه تانس Taz