آدریانا آبدنور
برای شکست دادن راست افراطی چه چیزی لازم است
برگردان: شریف زاده و آزاد
Sun 21 09 2025

راست افراطی از ناامیدی اقتصادی، ناامنی و محرومیت عناصر مختلف جامعه برای پیشرفت خود، بهره گیری می کند. برای مقابله با راست افراطی، عناصر خواهان حفظ دموکراسی ، باید با احترام گذاشتن به ارزش انسانی وایجاد احساس متعلق بودن ، برنامه ای برای مشارکت دادن اقتصادی همگان و انعطاف پذیری برای شرایط اقلیمی که همه را در برگیرد، را بتوانند ارائه دهند.
ریودوژانیرو - از آلمان و ایالات متحده تا برزیل و فراتر از آن، راست افراطی در حال پیشرفت است. در حالی که جزئیات آن در کشورها ی مختلف ، متفاوت است، آما دارای الگوئی به طرز چشمگیری ، شبیه هم هستند: راست افراطی زمانی رشد می کند که اقتصادها نتوانند رفاه، عدالت ، برابری و امنیت به مردمش ارائه دهند.
این یک مشاهده جدید نیست. آنتونیو گرامشی ) (Antonio Gramci ، کارل پولانی (Karl Polanyi)و دیگر متفکران قرن بیستم تشخیص داده بودند، که فاشیسم پاسخی است ارتجاعی به بی ثباتی عملکرد سرمایه داری و جنبش های مترقی که برای مقابله با افراط و تفریط های سرمایه داری بوجود آمده بودند. پولانی در کتاب دگرگونی بزرگ استدلال میکند که «جداسازی» بازارها از روابط اجتماعی، زمینه مناسبی برای رشد اقتدارگرایی ایجاد میکند.
در زمان ما، نانسی فریزر(Nancy Fraser ) درتحقیقات اجتماعی New School توضیح داده است که چگونه نئولیبرالیسم همبستگی اجتماعی را از بین می برد وهمزمان به «پوپولیسم حذف کننده» دامن می زند. وهمچنین، تحلیلگران دیگر تاکید می کنند که ریاضت اقتصادی و ناامنی أوضاع اجتماعی، شهروندان را در برابر روایت های ساده و قربانی سازی های اشتباهی از جانب گروه هایی، جامعه را آسیب پذیر می کند.
بنابراین، تاریخ نشان می دهد که چگونه بیکاری گسترده، تورم و کاهش استانداردهای زندگی می تواند افراط گرایی را پرورش دهد، به ویژه هنگامی که آن عوامل با نهادهای ضعیف اجتماعی، قطبی شدن سیاسی، یا روایت هایی که از نارضایتی ووحشت جامعه بهره برداری می کنند، ترکیب شوند. درست همانطور که رکود بزرگ راه را برای فاشیسم دراروپا هموار کرد، بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ نیز شرایطی را برای واکنش های ملی گرایانه در سراسر جهان ایجاد نمود.
امروز، ما با تکرار جدیدی از همان دوره روبرو هستیم. اگرچه آلمان در ابتدا در طول همه گیری کووید-۱۹ انعطاف پذیری خود را نشان داد، اما بحران انرژی ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین، به ویژه، ضربه سختی به اقتصاد آن زد. همانطور که اقتصاددانان ایزابلا ام وبر و تام کربس (Tom Krebs)و (Isabella M. Weber) نشان داده اند، چگونه افزایش هزینه های انرژی ، بصورت زنجیره ای، به سراسر اقتصاد سرایت کرد تعیین قیمت بوسیله شرکت های بزرگ، فشار تورمی را تشدید نمود. لذا، در حالی خانواده ها با مشکل مواجه بودند، حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان محبوبیت بیشتری پیدا کرد.
در ایالات متحده، دهه ها صنعت زدایی ( عدم پیشرفت صنعتی)، رکود دستمزدها و افزایش نابرابری، باوری که «هر نسل بهتر از نسل قبلی عمل خواهد کرد،» را از بین برد. قانون کاهش تورم جو بایدن، رئیس جمهور سابق،(Inflation Reduction Act) تلاشی بلندپروازانه برای احیای سیاست صنعتی و تقویت تولید سبز بود، اماطول آن برنامه کوتاه بود. دونالد ترامپ از نارضایتی ناشی از افزایش قیمت ها پس از همه گیری سوء استفاده کرد و در انتخابات ۲۰۲۴با استفاده ازعوامل متعدد، ازجمله؛ رواج ازخود بیگانگی در مردم و نارضایتی ها ، سواستفاده کردن ازوجود مهاجران درمملکت ، جهانی شدن و ایجاد قشر «نخبگان شهری» توانست به پیروز برسد.
اما، برزیل شیوه دیگری را نشان داد. در حالیکه، میلیون ها نفر در زمان دولت حزب کارگران به رهبری لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا در (Luiz Inacio Lula Da Silva) در دهه ۲۰۰۰ ازخط فقر بیرون آمده بودند ، اما بسیاری دیگربالعکس دستاوردهای خود را از دست دادند ، همچنین برخی دیگر از حذف شدن از برنامه های اجتماعی ناراضی گشتند. انقلاب دیجیتال بازارکار را متزلزل تر کرد. لولا از زمان بازگشت به قدرت در سال ۲۰۲۳ تلاش میکند تا برخی از دستاوردهای از دست رفته را بازگرداند، اما با کنگره ای روبرو است که تحت سلطه راست افراطی ومتحدانش است.
حتی با محکومیت ژایر بولسونارو Jair Bolsonaro) ( به دلیل اقدام به کودتا - بعد از شکست در انتخابات ریاست جمهوری در اکتبر ۲۰۲۲- ، هنوز، سایر رهبران راست افراطی در برزیل شعار بازگشت به نظم، ثبات و ایمان مذهبی را می دهند. لفاظی های آنها بر کارآفرینی و اتکا به خود تأکید دارد. در حالی که از نظر احساسی این شعار ها جذاب هستند، اما، در آن روایات، افرادی مسئول فقر معرفی میشوند، که خود بصورت گمراه کننده ای باعث ایجاد موانع ساختاری برای تحرک اجتماعی-اقتصادی بودند .
شوک های بین المللی - خرابی زنجیره تامین مواد لازم در دوران همه گیری، بازارهای بی ثبات انرژی، درگیری های طولانی مدت در جهان، اثرات تورمی تغییرات اقلیمی - نیز به ظهور نیروهای راست افراطی دامن زده اند. چنین مشکلاتی نیازمبرم، به همکاری فرامرزی دارند، افراط گرایان از آنها برای حمله به « چندجانبه گرایی» سوء استفاده می کنند و آن را به عنوان یک «توطئه جهان گرایانه » به تصویر می کشند. تعرفه های تنبیهی ترامپ نشان دهنده کامل این واکنش است، او تجارت جهانی را به عنوان یک تلاش، با حاصل جمع صفر، معرفی می کند که در آن «خارجی ها دشمنان کارگران آمریکایی» هستند.
چنین روایت های ساده انگارانه، بیش از هر عاملی در سیاست های رایج، جنبش های راست افراطی را ، متحد میکند. این روایات به یک چارچوب بندی اساسی یعنی « ما در مقابل آنها » متکی هستند. همانطور که استر سولانو(Esther Solano)، جامعه شناس برزیلی خاطرنشان می کند، این داستان ها، برای کسانی که احساس می کنند کنار گذاشته شده اند اغوا کننده است، لذا توده ای از مردم، مهاجران، اقلیت ها، فمینیست ها، فعالان اقلیمی و دیگران رادشمن میپندارند. درجهانی که حوادث بصورت دوگانه دیده میشود، « برندگان یا بازندگان،» اهمیت پیچیدگی مسایل ، با در هم تنیدن اسطوره های فرهنگی گذشته و عظمت ملی، ناپدید می شود.
مقابله با این روایات به چیزی بیش از یک« رد مستدل» نیاز است. اگر علت اصلی پیشرفت راست افراطی تا حد زیادی بعلت مشکلات اقتصادی باشد، شکست دادن آن بدون یک چشم انداز اقتصادی جدید غیرممکن خواهد بود.
این بدان معناست که در ابتدا، مقابله با تورم مهمترین اقدام خواهد بود. موج اخیر ازدیاد تورم بیش از انکه ناشی از تقاضای بیش از حد باشد، از شوک های درعرضه کالا، سودجویی زیاد از حد، و شکنندگی های ساختاری، برمی خواست. در حالی که، اقتصاددانان متعصب، همچنان به افزایش نرخ بهره و سیاستها اقتصادی ریاضتی چسبیده بودند. مسلم است که استفاده از این روش، کارگران و آسیب پذیرترین اقشارجامعه، کسانی بودند که مجازات می شدند. لذا، دولت ها باید، درعوض از ابزارهای مالی - حمایت از درآمد، کاهش مالیات بر اقلام ضروری، خدمات عمومی بهتر - برای محافظت ازخانواده استفاده کنند و در عین حال در ظرفیت داخلی در انرژی های تجدیدپذیر، امنیت غذایی و تولید پایدار سرمایه گذاری نمایند. سودجویی شرکت ها، باید از طریق اجرای قوانین «ضد انحصار»، قوانینی با شفافیت زیاد تر و مجازات علیه افزایش قیمت ها ی بی دلیل، مهار شود.
اولویت دوم سرمایه گذاری گسترده (و استراتژیک) در زیرساخت های عمومی است: سرمایه گذاری و بازسازی در حمل و نقل و مسکن، بهداشت و آموزش، امکانات در حوضه عمومی، باید بازسازی شوند. مالکیت عمومی با تنظیم بخش های کلیدی، تضمین می کند که خدمات انجام شده ، قابل اعتماد، عادلانه و مقاوم در برابر تغییرات اقلیمی باشند. اما سرمایه گذاری به تنهایی کافی نیست. نهادها باید شفاف تر، پاسخگوتر و مشارکتی تر شوند تا اعتماد بسیاری از مردم به خدمت گذار بودن دولت، بازسازی شود.
سوم، ما به یک انتقال واقعا عادلانه به یک اقتصاد کم کربن نیاز داریم. سیاست صنعتی سبز می تواند شغل ایجاد کرده، مناطق عقب مانده را احیا کند و در عین حال فعالیت های اقتصادی را کربن زدایی نماید. اما اگر انجام خدمات بیش از حد به بازار واگذار شود، انتقال سبزبا خطر تعمیق نابرابری ها، همراه خواهد بود. انتقال انرژی باید کارگران را توانمند نماید، نه اینکه آنها را حذف کند. مشاغل سبز باید مشاغل خوبی باشند – تامین شده، با دستمزد مناسب، اتحادیه ای و ریشه در جامعه داشته باشند. برای این منظور، سیاست صنعتی باید بر انرژی پاک، بازسازی اکوسیستم و بخش های مراقبتی تمرکز کند.
چهارم، ما باید اعتماد به نهادها را احیا کنیم. این به معنای ارائه پیشرفت های ملموس در زمینه هایی مانند مسکن مقرون به صرفه، مراقبت های بهداشتی عمومی و زیرساخت های انعطاف پذیر است. همچنین به معنای دموکراتیزه کردن فرایند تصمیم گیری است. مکانیسم هایی مانند بودجه بندی مشارکتی، مجامع شهروندان، و ابتکارات حمایتهای اقلیمی مبتنی بر برنامه گذاری دستجمعی محلی که خواهد توانست به مردم اجازه دهد نه تنها شاهد تغییر باشند، بلکه قادر به شکل دادن آن هم باشند.
در نهایت، مقابله با روایت های ساده انگارانه راست افراطی، مستلزم ایجاد روایت های جدید جسورانه است. پیام تجدید فرهنگی و سیاسی باید با اصلاحات اقتصادی همراه باشد. در جایی که راست افراطی از ایجاد ترس، تفرقه واستفاده از قربانی سازی، تفکرات خویش را عرضه میکند ، نیروهای دموکراتیک باید همبستگی، کرامت و امید را بر اساس روایاتی ارائه دهند که بر رفاه جمعی تأکید دارد، تنوع را جشن بگیرند و پیشرفت را ممکن و واقعی نمایند.
راست افراطی از ناامیدی، ناامنی و محرومیت مردم سو استفاده می کند. بندبازی کردن در لبه های نئولیبرالیسم، نخواهد توانست امنیت، کرامت و تعلق داشتن را که لازمه از بین بردن آن است را به ارمغان آورد. برای این کار، ما به یک مدل اقتصادی جدید نیاز داریم که مبتنی بر پایداری، عدالت و همبستگی باشد.

آدریانا آبدنور
آدریانا عبدنور رئیس مشترک صندوق جهانی برای اقتصاد جدید (GFNE) است.
|
|