عصر نو
www.asre-nou.net

آیا صلح بین رژیم ولایت فقیه و آمریکا-اسرائیل امکان پذیر است؟


Sun 3 08 2025

بایز افروزی

مسئله ی لزوم مذاکره، حل اختلافات و دستیابی به توافق و سپس برقراری صلح بین رژیم ولایت فقیه و آمریکا-اسرائیل طی روزهای اخیر بیش از هر مسئله ی دیگری مورد توجه ایرانیان و محافل و مقامات خارجی قرار گرفته است.

در این مورد اظهار نظرها و دیدگاه های مختلفی بیان شده که در این نوشتار نمی خواهم تک تک آنها را ذکر و مورد نقد قرار دهم.

اما لازم می دانم یادآور شوم که بین همه ی دیدگاه های ابراز شده یک نقطه ی مشترک وجود دارد و آن این است که گویا رژیم ارتجاعی ولایت فقیه به دلیل پایبندی یکی از جناح های تشکیل دهنده ی آن، موسوم به جناح اصولگرا که حول محور خامنه ای گردآمده اند به دلیل پایبندی به یکسری اصول و معیارهای ایدئولوژیک مخالف توافق و عادی سازی رابطه با آمریکا و اسرائیل هستند.

البته برخی از احزاب و جریانات طیف چپ اپوزسیون رژیم بیش از هرجیزی بر ماجراجویی و توسعه طلبی رژیم تاکید می کنند و اعمال چنین سیاست ها و روش هایی را یکی از موانع عمده ی مذاکره و حصول توافق با بقیه ی کشورها، از جمله آمریکا و اسرائیل می دانند.

به باور من آنچه در همه ی آن ارزیابی ها و دیدگاه ها مورد بی توجهی قرار گرفته یا به ندرت به آن پرداخته شده این مسئله ی اساسی است که بعد از انقلاب سال ۵۷ و برسرکار آمدن رژیم ولایت فقیه نقش و جایگاه ایران در معادلات جهانی و به ویژه منطقه ای، از طرف کشورهای امپریالیستی به سرکردگی آمریکا اصولا باز تعریف شده است و جمهوری اسلامی برخلاف رژیم پهلوی که نقش ژاندارنی منطقه و ثبات سازی را عهده دار بود، نقش تنش آفرینی و بی ثبات سازی منطقه را برعهده گرفته است.

بنابر این تمام سیاست ها و اعمال این رژیم در منطقه، طی حداقل ۴۵ سال گذشته تنش آفرینی، اختلاف افکنی و ایجاد بحران و همچنین دامن زدن به اختلافات مذهبی و جنگ داخلی در کشورهای منطقه بوده است.

رژیم به شدت مرتجع ولایت فقیه طی سالهای طولانی حیات نکبت بار خود با تشکیل گروه ها و باندهای ارتجاعی- افراطی شیعه در همه ی کشورهایی که شماری از این اقلیت مذهبی زندگی می کنند، تفاوت های مذهبی را تبدیل به اختلافات و درکیری های مذهبی کرده و از این طریق امکان هرگونه انسجام و مبارزه ی مشترک ملت های منطقه علیه امپریالیسم و رژیم نژادپرست اسرائیل را از میان برداشته است.

این رژیم در لبنان با تشکیل، تقویت و تسلیح باند ارتجاعی حزب الله مانع آرامش و ثبات داخلی در آن کشور شده و عملا اجرای سیاست های پیشین اسرائیل در ایجاد تفرقه و بی ثباتی در لبنان را برعهده داشته و میش برده است.

رژیم ولایت فقیه با ایحاد اختلاف در صفوف جنبش فلسطین و انجام تبلیغات زهرآگین و اقدامات عملی علیه سازمان آزادیبخش فلسطین، به ویژه بعد از توافق اسلو، عملا در کنار اسرائیل قرار داشته و همسو با اسرائیل تمام توان حهنمی خود را در جهت عدم امکان تشکیل دولت مستقل فلسطینی به کار برده است.

این رژیم همچنین طی دو دهه ی اخیر با اهدای کمک های مالی فراوان، آموزش و تقویت باند ارتجاعی و اسرائیل ساخته ی 'حماس' یکی از عوانل اصلی تجزیه ی فلسطین و خارج کردن غزه از کنترل دولت خودگردان فلسطین بوده است.

واقعیت این است که تجزیه ی فلسطین و تنها ماندن غزه تحت کنترل حماس زمینه های لازم برای حمله ی اسرائیل و فاجعه ی نسل کشی فلسطینی ها در آن منطقه ی کوچک تجزیه شده از فلسطین را فراهم نمود که نمی نوان و نباید نقش مخرب رژیم ولایت فقیه در این مورد را نادیده گرفت.

رژیم ولایت فقیه در جریان حمله ی نظامی آمریکا به عراق و اشغال آن کشور تمام توان امنیتی_اطلاعاتی خود و باندهای ارتجاعی-شیعی وابسته به خود، موسوم به معارضین عراقی و همچنین گردان هایی از واحد برون مرزی سپاه پاسداران را در اختیار آمریکا قرار داد و عملا در ویرانی و اشغال آن کشوردر کنار آمریکا قرار داشت.

همچنین در سال ۵-۲۰۰۴ هنگامی که مردم عراق در تدارک تشکیل گروه های پارتیزانی علیه اشعالگران آمریکایی بودند، رژیم ولایت فقیه با تحریک باندهای شیعی وابسته به خود و دامن زدن به اختلافات و درگیری های شیعی-سنی مانع همبستگی مردم عراق و هرگونه اقدام و مبارزه ی مشترکی علیه اشغالگران آمریکایی گردید.

کار به جایی رسید که در سال ۲۰۰۶ باندهای شیعی وابسته به رژیم ولایت فقیه با کنترل جاده ها و معابر بسیاری از شهرهای عراق و درخواست کارت شناسایی از عبورکنندگان هرکسی را که نامش عمر، ابوبکر یا عقمان بود بدون سوال و جواب به رگبار می بستند و به قتل می رساندند.

این کشتار مدهبی نه تنها در آن سال ها، بلکه تاکنون نیز یکی از موانع اصلی شکل گیری هرگونه مقاومت و مبارزه ی مشترک مردم عراق بوده و جامعه عراق را عملا تجزیه نموده است.

کشور و جامعه ی یمن سالها است که به دو نیمه تقسیم شده که بخشی از آن تحت کنترل نیروهای نیابتی رژیم ولایت فقیه قرار دارد و با ایجاد ناامنی و موشک پرانی به کشتی های تجاری ثبات منطقه را برهم زده است.

ثباتی که بیش از هرکشوری کشور چین به آن نیاز دارد.

بنابر این برخلاف تصور رایج، موشک پرانی های نیابتی های رژیم ولایت فقیه از یمن، نه تنها هیچ زیانی به منافع امپریالیسم آمریکا و اسرائیل وارد نمی اورد بلکه اقدامی است در جهت نا امن کردن مسیر صادرات کشور جین به اروپا و کشورهای شمال آفریقا.

رژیم ولایت فقیه با طرح سیاست های ماجراجویانه، تهدید کشورهای منطقه، بی ثبات کردن مسیرهای تجاری دریایی و دامن زدن به اختلافات و درگیری های مذهبی در بین ملت های منطقه و در یک کلام ناامن کردن و تنش آفریتی، طی ده های اخیر عملا نقش فعال ترین بازاریاب صنایع نظامی کشورهای امپریالیستی و کارتل های صادرکننده ی تسلیحات به منطقه ی خاورمیانه و شمال آفریقا را برعهده داشته است.

این ها و ده ها نمونه ی دیگر از اقدامات و سیاست های مخرب و تنش آفرین رژیم ولایت فقیه به ویژه در سطح منطقه ی خاورمیانه که همگی در خدمت منافع کشورهای امپریالیستی و اسرائیل بوده اند، کمترین شبهه ای باقی نمی گذارند که نقشی که بعد از انقلاب ۵۷ برعهده ی جمهوری اسلامی گذاشته شده بی ثبات سازی، تنش آفرینی و ایجاد تفرقه و ناامنی در منطقه ی خاورنیانه و شمال آفریقا بوده و همچنان هست.

به تعبیری ساده تر می توان گفت با توجه به مناسبات و معادلات جهانی و منطقه ای دوران جنگ سرد نقش ژاندارمی منطقه و ایجاد ثبات، به ویژه از طریق همکاری همه جانبه با رژیم های مرتجع منطقه به رژیم پهلوی سپرده شده بود، اما در دوران بعد از جنگ سرد و فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی، ایجاد ناامنی مصنوعی، تنش آفرینی، اختلاف افکنی و تجزیه و تضعیف کشورهای منطقه در راس سیاست های کشورهای امپریالیستی، به ویژه امپریالیسم آمریکا قرار گرفته است که اجرای آن بزعهده ی رژیم های اسرائیل و ولایت فقیه گذاشته شده است و هردو دستکم تا این لحظه به حوبی از عهده ی اجرای آن برامده اند.

دو رژیم مذهبی- ارتجاعی تنش آفرین و ماجراجو که به مثابه ی دو لبه ی یک قیجی عمل می کنند و منطقه خاورمیانه را در جهت تامین منافع امپریالیسم آمریکا نکه تکه کرده و به ناامنی کشانده اند.

بنابر این تا زمانی که در هر دو کشور ایران و اسرائیل یا دستکم در یکی از انها تحولات و دگرگونی های اجتماعی سیاسی موثری روی نداده و در بر همین پاشنه بجرخد، امکان هیچ گونه توافق و تفاهم و دستیابی به صلح و ثبات در منطقه وجود ندارد و منطقه روی آرامش را به خود نخواهد دید.

بایز افروزی
۳ آگوست ۲۰۲۵