اخراج مهاجران افغانستانی؛ نقض حقوق بینالملل و تجاوز به کرامت انسانی
Mon 28 07 2025
باقر ابراهیم زاده
در ماههای اخیر، موجی تازه از اخراج اجباری مهاجران افغانستانی از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر پرده از سیاستهای تبعیضآمیز، نژادپرستانه و ضدانسانی این رژیم برداشت. صدها هزار تن از مردمی که سالها در ایران زندگی کردهاند، با خشونت، تحقیر، بیسرپناهی و ناامنی به افغانستانی رانده میشوند که خود درگیر فقر شدید، سلطه طالبان، خشکسالی و بحران بشری است. این اقدامات آشکارا ناقض اصول حقوق بشر و معاهدات بینالمللی در زمینه پناهندگان و مهاجرت اجباریاند.
سازمانهایی چون عفو بینالملل، دیدهبان حقوق بشر و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، اخراجهای گسترده، رفتارهای تحقیرآمیز، بازداشتهای خودسرانه و محرومیتهای سیستماتیک نسبت به مهاجران افغانستانی را نقض فاحش حقوق بشر، تبعیض نژادی و مصداق جنایت علیه بشریت دانستهاند.
روشن است که پیامدهای منطقهای این سیاست نژادپرستانه و ضدبشری، تنها به ایران و افغانستان محدود نخواهد ماند. ادامهی این روند، میتواند منجر به: تشدید فقر و گرسنگی در أفغانستان، تقویت سلطهی طالبان و شبکههای افراطی، گسترش ناامنی و بیثباتی در منطقه و ایجاد یک بحران مهاجرتی تازه شود.
سپاه و جنگ نیابتی؛ قربانیان لشکر فاطمیون
از سال ۲۰۱۳، جمهوری اسلامی با تشکیل لشکری موسوم به «فاطمیون»، هزاران نوجوان و جوان افغانستانی را با وعدههای دروغین اقامت، درآمد و امنیت، به جنگ سوریه فرستاد. طبق گزارشها، بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در قالب این لشکر به سوریه اعزام شدند. حاصل این فریبکاری نظامی و ایدئولوژیک، چیزی جز بیش از ۲,۰۰۰ کشته، هزاران مجروح و مفقود نبود.
نه تنها وعدههای اقامت و حمایت از خانوادههای قربانیان محقق نشد، بلکه بسیاری از خانوادهها حتی از دریافت پیکر عزیزانشان نیز محروم ماندند. لشکر فاطمیون نمونهی آشکار بهرهکشی، فریب ایدئولوژیک و استفاده ابزاری از مهاجران برای جنگهای نیابتی جمهوری اسلامی است، جنگهایی که به جای دفاع از مردم، ابزار بقای حکومت و حفظ منافع ژئوپلیتیک شکستخوردهاند.
زندگی در سایه؛ دههها استثمار و بیحقوقی
مهاجران افغانستانی، طی دههها حضور در ایران، با شرایطی سخت و تحقیرآمیز زندگی کردهاند. عمدتاً بدون بیمه، قرارداد رسمی، اقامت قانونی یا حق شهروندی، در سختترین مشاغل با کمترین مزد و بیشترین خطر به کار گرفته شدهاند. کودکان بسیاری از آموزش رسمی محروم بودهاند، و خانوادهها همواره در معرض تهدید، بازداشت یا اخراج ناگهانی قرار داشتهاند.
در نگاه نظام جمهوری اسلامی، این انسانها نه «پناهنده» محسوب میشوند، نه «شهروند»؛ بلکه نیروی کار ارزان و بیصداای بودهاند که در خدمت ساختار استبدادی-سرمایهدار قرار گرفتهاند.
جمهوری اسلامی؛ زبونی در برابر قدرتها، وحشیگری علیه مردم
رژیم جمهوری اسلامی در برابر قدرتهای جهانی، مذاکره، عقبنشینی و نمایش دیپلماتیک میکند؛ اما در داخل، سیاستش چیزی جز سرکوب، شکنجه، اعدام و پاکسازی قومی نیست. استفادهی ابزاری از مهاجران افغانستانی برای جنگ، تبلیغات یا اخراجهای نمایشی، بخشی از راهبرد رژیم برای مهار بحرانهای داخلی و انحراف افکار عمومی از ناکارآمدیهایش است.
تناقض مرگبار این نظام در این است: اقتدار در سرکوب مردم، زبونی در برابر قدرتها.
خواستههای فوری وجدانهای آگاه
در برابر این فجایع، وجدانهای آگاه، نیروهای مترقی، فعالان حقوق بشری و مردم آزاده ایران و جهان، باید خواستههایی فوری و روشن را مطرح کنند: توقف فوری اخراج و آزار مهاجران افغانستانی، ارسال کمکهای بشردوستانه به مرزها و کمپها، ایجاد پناهگاههای امن برای زنان، کودکان، بیماران و خانوادهها، حمایت از بازگشت داوطلبانه، امن و آبرومندانه، تشکیل دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به جنایات جمهوری اسلامی علیه مهاجران، مستندسازی و افشای گستردهی این جنایات، اعمال فشار دیپلماتیک، اقتصادی و حقوقی بینالمللی برای توقف سیاستهای فاشیستی، تبعیضآمیز و ضدبشری حکومت ایران.
فاجعهای خاموش؛ مسئولیتی جهانی
سیاست اخراج مهاجران افغانستانی، تنها یک تصمیم امنیتی یا ضدمهاجرتی نیست؛ بلکه بخشی از یک پروژهی خشونتبار سیاسی است: سرکوب، بهرهکشی، قومزدایی و همدستی با ترور. تحویل انسانهای پناهجو به رژیمی چون طالبان، جنایتی آشکار علیه بشریت است و جامعه جهانی نمیتواند در برابر آن سکوت کند. سکوت، همدستی با جنایت است!
فراخوان به همبستگی
از مردم ایران، از وجدانهای بیدار جهانی، از رسانههای آزاد و نهادهای حقوق بشری میخواهیم که یکصدا و پرقدرت خواهان توقف این جنایت سازمانیافته شوند؛
برای حق زندگی، برای عدالت، برای انسانیت!
|
|