گ.پ. واسییلوا
مطالبی در زمینه کشاورزی در میان ترکمنها در پایان سده نوزده و آغاز سده بیست - بخش دوم
ترجمه- رحیم کاکایی
Mon 21 07 2025

پژوهش های میدانی
مطالبی در زمینه کشاورزی در میان ترکمنها در پایان سده نوزده و آغاز سده بیست (پردازش خاک، برداشت و نگهداری فرآورده)
بخش دوم
در سرتاسر خاک ترکمنستان دو نوع داس شناخته شده بودند. بیشتر برای برداشت غلات، بریدن شیرین بیان (بویان)، که برای تغذیه دام استفاده می شد - (اُرُق Orogh - آننال) - داس دسته بلند با تیغه صاف استفاده می شد. نوع دیگر داس - اُرُق (اُرُقچا- Orogh) یا کپکرت - اُرُق (منطقه کرکی) با خمیدگی جزئی در قسمت برش و دندانه روی آن عمدتاً برای بریدن یونجه، علف های خاردار، بریدن نی، شاخه های توت، برای برداشت نخود فرنگی (ماش) استفاده می شد. لوبیا) و غیره. هر خانواده معمولاً 5 تا 6 داس از انواع مختلف داشت که در موارد مختلف استفاده می شد. مثل همه ملت ها در میان کشاورزان ترکمن، برداشت و خرمن کوبی غلات همیشه یک رویداد بسیار مهم، مرحله خاصی از زندگی کاری آنها بوده است، از این رو برای خرمن کوبی محصول با دقت و از قبل آماده می شدند. موضوع مهم، آماده کردن جریان خرمن، خرمن" یر"(زمین یا محل خرمن) برای شروع خرمن کوبی بود. اغلب برای آن مکان همیشگی نزدیک به خانه انتخاب می کردند ، اما به گونه ای که حمل محصول از مزرعه به خرمنگاه کمترین تلفات غلات را به همراه داشته باشد. خیلی تمیز آنرا نگه میداشتند. ترکمن های مورچالی و آلیلی به آنطور که محققان گزارش می دهند (26) خرمنگاه را همواره در نزدیکی روستاها می ساختند. زمانی که تغییر سیستم کشاورزی و گاهی مختلط در مزرعه در آخال حاکم شد، گندم کاشته می شد با خرمن سال گذشته بسیار فاصله داشت ،خرمنگاه در محلی جدید، نزدیک تر به مزرعه غله ساخته می شد. برای خرمنگاه، یک مکان صاف انتخاب میشد که با دقت تمیز و صاف می گردید، تپه ها را می بردند و سوراخ ها را پر می کردند، و سپس آبیاری و فشرده می کردند، یا اغلب با خاک رس مخلوط با کاه آغشته می کردند. ترکمن های مورچالی خرمنگاه خود [هارمان(خرمن) یا حایات. حیاط] را با حصار (حایات. حیاط)خشتی کم ارتفاع احاطه میکردند. در اکثریت قریب به اتفاق موارد، حدود خرمنگاه با سنگ ها (در کوه ها و کوهپایه ها) نشانه گذاری می شد، برای نمونه، بین نوخورلی ها، یا فقط با بقایای علف های صرفا خرد و له شده از هارمان تشکیل می شدند. در برخی موارد، با حفظ شکل "ساناشیق" (اجتماعی) مالکیت زمین در منطقه ماوراء الخزر ، خرمنگاه ها ها زیاد بودند، زیرا در برخی مکان ها کشت مشترک زمین های بشکل "ساناشیق" همچنان وجود داشت این شکل از کئوپراسیون کشاورزی بر اساس مطالب «بررسیهای منطقه ماوراء خزر» (27) در قرن نوزده بین ضابطین و نگهبانان مزرعه ساریق های یولوتن وجود داشته است. به طور معمول 5-6 مزرعه برای کشت زمین متحد می شدند. آنها همچنین محصول را با هم جمع می کردند و خرمنکوبی می کردند و فقط دانه و کاه را به طور مساوی در خرمنگاه تقسیم می کردند در میان ترکمن های آمودریا و واحه مرو، جایی که موقعیت زمین بصورت نوار باریک یا چند نوار غالب بود، بخش هایی از مزرعه یک مالک اغلب در مکان های مختلف قرار داشت (28). اگر برداشت کم بود، صاحب دروغلات برداشت شده را به یک خرمنگاه می آورد، اگر برداشت زیاد بود، خرمنگاه جدیدی را در یکی از مناطق دوردست ترتیب می داد.
بین نوخورلی ها در نوخور قدیم، علاوه بر خرمنگاه ها در نزدیکی روستا که در آن غله را از ملک ها میخریدند (ملک یک زمین خصوصی است، دارایی خصوصی است)، برای اینکه غلات را از زمینهای دیم ساناشیق در دشت حمل نکنند، خرمنگاه در آنجا نه چندان دور از قطعه زمین و گاهی در همان منطقه برپا می کردند و محل را برای خرمن کوبی به درستی آماده می کرد(29). یوموت های غربی نیز چنانچه قطعات زمین در مکانهای مختلف قرار داشتند، در هر خانوار دو یا سه خرمنگاه داشتند( 30) . گاهی در مرکز خرمنگاه، ستون چوبی یا تیرک بلندی را در زمین جا می دادند و شیرامون آن در حین خرمن کوبی، احشام را بر روی طناب می راندند یا زیر تیرک عمود بر آن محکم می کردند، پیش از شروع خرمن کوبی خرمنگاه را تمیز می کردند، دوباره صاف می کردند و در برخی مناطق با خاک رس آغشته و می افزودند. کوبیدن غلات زمستانه را از اواخر اردیبهشت، غلات بهاره را- اواخر خرداد - اوایل تیر آغاز می کردند. گندم زمستانه را در مواردی که قرار نبود مزرعه برای بار دوم کاشته شود، معمولاً به صورت کپه ای یا به صورت دسته های بافه می پاکندند و طی چند روز خشک می شدند. اگر مزرعه نیاز به پاکسازی داشت و گندم خیلی مرطوب نبود، آن را به خرمنگاه منتقل می کردند. بین زمان حمل تا آغاز خرمنکوبی ، میان تکه های آخال و یومود های غربی بیش از 10 تا 15 روز نمی گذشت (31) . در آن مواردی که به دلایلی نمی توانستند در مهلت تعیین شده شروع به خرمن کوبی کنند، دسته یا بافه گندم را در پشته های خرمن می گذاشتند. پشته و خرمن یومودها از خوشه های چیده شده در درون بافه ها و دسته های گندم درست شده است. بالای پشته «با هرمی از چندین بافه گندم پوشیده شده است که با خوشه های رو به پایین قرار داده شده و به یکدیگر متصل میشدند» (32). باید اشاره کرد که همه گروه های ترکمن بافه های گندم را بهم نمی بستند. چنانکه، ترکمنهای خوارزم (یومودها، چودرها) خوشه های گندم فشرده را در مشتی از پنجه یا "غیسیم " 30 تا 40 دستهای در سراسر مزرعه میگذاشتند و آن را در بافه های گندم نمیبستند(33). بسیاری از گروههای ترکمن آمودریای میانه نیز همین کار را میکردند. نوخورها( 34 ) و ساریق های منطقه پنده نیز بافه های گندم را نمی بستند. بر اساس مطالب ک.عوض بردیف، ساریق ها بافه فشرده گندم را در پشته طاق، تقریباً به اندازه قد یک آدم، قرار داده و سپس آن را با طنابی که قبلاً در زیر طاق قرار داده بودند، به هم میبندند. در چنین بستهای، گندم را بر پشت به خرمنگاه میبردند. (35) همه گروههای ترکمن دیگر، بر پایه داده هایی که در دست داریم، که نیمه کامل و گاه متناقض است، گندمها را بصورت بافه میبستند. یکی از معتبرترین منابع برای دوره پس از الحاق ترکمنستان به روسیه - «بررسیهای منطقه ماوراء خزر» - گفته شده که ترکمنها غله « را در بافه ها نمی بندند، بلکه آنها را بصورت دسته هایی در سراسر مزرعه میچینند» (36). در این گزارش اشاره نشده که سخن در مورد کدام ترکمنها است، اما اگر در نظر بگیریم که مطالب نخستین «بررسیها» در میان تکه های آخال و افرادی با وجدان بسیار که این زبان را میدانند جمعآوری شده است (به این مطالب میتوان اعتماد کرد. پس باید فرض کرد که شیوه گره بستن بافه گندم (دسسه- دسته) در بین همه گروه ها وجود نداشته ودیرتر در همه جا گسترش یافته است.
روشهای حمل و نقل غلات به خرمنگاه نیز متفاوت بود و تا حد زیادی به فاصله آن تا مزرعه بستگی داشت. اگر خرمنگاه از محل برداشت دور نبود، آنگاه کشاورزان گندمهای برداشت شده را خود "آرقالاپ داشماق" حمل میکردند(رو گُرده خود می برند). روشهای انتقال محصول در مناطق مختلف با هم متفاوت بودند. حمل محصول با دست در میان تکههای آخال و مرو، ساریقها رایج بود و در این نواحی بر سایر نواحی غلبه داشت. همچنین در میان گوکلنها، آلیلیها، بخشی از یمودهای غربی، ارساریها و گروههای کوچک ترکمنهای آمودریای میانه یافت شده است. با این وجود، این گروهها راههای دیگری نیز برای انتقال محصولات از مزرعه به خرمنگاه داشتند. این نه تنها به فاصله مزرعه از خرمنگاه، بلکه به وابستگی اجتماعی کشاورز نیز بستگی داشت. بدین ترتیب، در میان تکههای آهال، تجن، مورچین ها، ترکمنهای خانات خیوه و بخارا و تعدادی دیگر از گروه های قبیله ای ترکمن، غلات با شتر، اسب یا الاغ حمل می شدند. گوکلنهای سومبار و تکههای آخال غربی 30 بافه یا بسته روی اسب و 50 بافه یا بسته روی شتر بار میکردند (37). تکههای آخال، بر اساس داده های ک. نورمحمداف، از 50 تا 60 بافه یا بسته روی هر شتر بار می کردند - ابتدا 15 تا در هر طرف زین، سپس آنها را با طناب محکم می کردند، 20 تا 30 بسته دیگر بالای هر شتر می گذاشتند و آنها را با طناب محکم می کردند(38). ترکمنهای یومود خانات خیوه روی شتر بار کردند 50 تا 60 "غوجاق" ("غوجاق" - 3-4 بافه یا بسته) گندم به طور مساوی در هر طرف زین توزیع شده و با طناب به هم میبندند( 39). مورچالیها بافهها و بستهها را روی زین شتر به صورت دایره مانند، ناهموار و ابتدایی ، با خوشه های رو به بالا محکم میکردند، بنحویکه شبیه به کومه یا آلاجیق میشد و به این ترتیب آنها را به خرمنگاه منتقل میکردند(40). "آتا"های دارغان آتا و تا حدی "تکه" های آخال تکه نیز برداشتهای خود را بر روی شتر منتقل می کردند. تکه ها برای این منظور همچنین از اسب استفاده می کرد( 41) . مردم نوخور برداشتهای خود را با اسب حمل میکردند. در برخی نقاط جلگه ها و روستاهای کوهپایهای، از زمان های قدیم روش دیگری برای انتقال محصولات، ویژه جمعیت کشاورزی باستانی، - با سورتمه ها- گاری مانند-" خیزه"- وجود داشته است. "خیزه"ی ترکمنی اشتراکات زیادی با سورتمه گاری مانند تاجیکی – "چیگینا" داشت که توسط جمعیت کشاورزی در دره ها و دامنههای ملایم کوهها استفاده میشد.
در مناطق ترکمن نشین در نیمه دوم سده نوزده، سورتمه ای که توسط شتر یا اسب و گاه گاو نر کشیده می شد، وسیله اصلی حمل و نقل محصولات در میان "یومود"های منطقه "آترچه"، پایین دست رود سومبار، و همچنین بسمت شمال در نواحی دامنه های غربی "کورن داغ"( 42 ) و در میان آلیلی های آخال تکه; در عین حال، آنطور که"ک. آتایف" اشاره می کند، آن برای تکه های همسایه(43 ) آنطور که گفته می شد، محصول خود را با بافه ها و بسته ها را روی شترها و اسبها حمل می کردند، ناشناخته بود. در پایان سده نوزده و آغاز سده بیست، استفاده از سورتمه در مزرعه واقتصاد کشاورزی "گوکلن" ها آغاز شد، هر چند در آنجا و سپس در میان تکه های آخال بطور وسیع( 44) رواج پیدا نکرد. سورتمه ساختار نسبتاً ساده ای داشت و تماماً از چوب ساخته شده بود. در اساس این سورتمه از دو تخته موازی، کم و بیش عریض بود که روبه پهلو قرار میگرفتند و نقش پایراهه در سورتمه را بازی میکردند و با میلهها یا تختههای باریکی که در سوراخی در قسمت بالایی تختههای پایراهه قرار میگرفتند، به هم محکم میشدند و سکویی را برای بار تشکیل میدادند. گاه پایه برای جا دادن وزنه یا سنگینی از میله ها یا ترکه های بافته شده تشکیل می شدند(45). بسته به نیروی بارکش که برای کشاورز در دسترس است، سورتمه می توانست اندازه های متفاوتی داشته باشد. اگر اسب ها یا الاغ ها را بهم می بستند روی آن ممکن میبود که 20 تا 30 بافه یا بسته( 46 )و تا 60 70 بافه با دو اسب یا گاو نر حمل شود(47). "و.ن.باسیلیف" اشاره می کند که معمولاً 30 تا 40 بافه یا بسته بر روی سورتمه حمل می شد. در این موارد این سورتمه توسط یک شتر کشیده میشد(48) . در امتداد آمودریا، ترکمنهای خانات خیوه و بخارا روشی برای انتقال محصولات خود بر روی گاری(آرابه) داشتند. در خانات خیوه همه ترکمن ها از گاری های به اصطلاح نوع خوارزم با دو چرخ بزرگ و صندلی بالای آن برای گاری ران(آراباکش) استفاده می کردند. چنین گاری ها به راحتی بر جاده های ناهموار، گودال های کوچک و شرایط خارج از جاده را طی می کردند. اندازه آنها بسته به اینکه چه حیوانی - اسب، گاو نر یا الاغ - به آن مهار شده بود، متفاوت بود. رایج ترین آنها به اصطلاح " اؤکؤز آرابا" بود. گاری که توسط گاوها کشیده می شد، اگرچه ترکمنهای- یومود دورافتاده و نیمه کوچ نشین کؤنه-اورگنچ نیز شترها را به گاری ها مهار می کردند. چرخهای بزرگ آن در امتداد لبه کاملاً با میخهایی با سرهای پهن محکم میشدند، به همین دلیل است که خود گاری اغلب «آرابا میخلی» نامیده میشد.
ظاهراً همین گاری ها در میان برخی از گروه های ترکمن آمودریای میانه رایج بوده است. در این مورد، آنچه برای ما مهم است، پیام عموماً مبهم ناخدا بیکوف است که ساکنان دره (آمو دریا) از گاری هایی از نوع خیوه برای کارهای صحرایی و در چند مکان برای حمل بارهای سنگین استفاده می کنند (49) . درباره آنچه که دقیقاً چنین گاریهایی در آمودریای میانه وجود داشته اند را گزارش یکی از گزارشگران ما، ترکمن سالور از نزدیکی چارجو گواهی می دهد. خانواده او و او خود که یک نجار موروثی بودند، "ساندیق"(صندوق) میساختند - صندلیهایی برای آراباکشها (گاری رانها)- جزییات آن مشخصه ای از گاری های نوع خوارزم است(50). بر اساس گزارش شفاهی یا.ر.وینیکوف، جمعیت ترکمن های مناطق آمودریا به طور گسترده ای از گاری ها برای حمل و نقل محصولات از مزرعه در پایان سده نوزده و آغاز سده بیست متداول بود. و در روستاهای اترک غربی، بیشتر در میان یمود های جعفربای( 51). متأسفانه، ما هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه چه نوع گاری هایی در اینجا رایج بوده نداریم. به احتمال زیاد گاری های یافت شده در روستاهای ترکمن نشین این منطقه در ایران خریداری شده و از نوع گاری های خراسان بوده است. موارد جداگانه استفاده از وسایل نقلیه چرخدار برای انتقال محصولات به خرمنگاه ظاهراً در پایان سده نوزده در واحه های مورغاب و تجن مشاهده شده است. در واحه مورغاب اشاراتی به گاریها وجود دارند، اما فعلاً فقط میتوان فرض کرد که این گاری، درست مانند گاریای که در منطقه ماورای اترک وجود داشت، از نوع خراسان بوده است. بعدها، در آغاز سده بیست با بالا گرفتن جاده سازی در منطقه ترکمن ها از گاری های روسی اینجا و آنجا در آخال و منطقه جنوب غربی ترکمنستان استفاده کردند. برای نمونه، در دره رودخانه سومبار، به گفته گزارشگر آ.اورازوف، بسته های محصول را به خرمنگاه با ارابه های سر بسته می بردند(52) . رایج ترین روش کوبیدن غلات در بین ترکمن ها که در همه جا وجود داشت، کوبیدن دانه های خوشه ها به کمک پاهای حیوانات و با بیرون راندن آن ها در کنار نوارهایی که روی بافه های خرمنگاه بود. برای این کار از اسب، گاو نر، شتر و الاغ استفاده می شد. استفاده از برخی حیوانات در خرمن کوبی به چگونگی اقتصاد کشاورز، وابستگی اجتماعی و منطقه او بستگی داشت. اسبهایی که سمهایشان از همه سختتر بود، برای این منظور مناسبترین و پس از آن گاو نر و تنها پس از آن شترها که کف پایهایشان نرم بود و نسبت به دو نوع اول حیوانات،آنها برای کوبیدن دانهها خوشه ها سازگار بود. الاغ ها معمولاً در خرمنگاه های افراد فقیری که هیچ حیوان دیگری نداشتند، یا توسط کشاورزان با درآمد متوسط در ترکیب با حیوانات دیگر، اغلب اسب استفاده می شدند. بسیاری امور به درجه توسعه کشاورزی بستگی داشت. بنابراین، در مناطق کشاورزی بومی - در میان ترکمن های خانات خیوه و بخارا، در میان آلیلی های آتک، در اترک در میان جعفربائی ها و غیره برای خرمن غلات بیشتر از گاوها استفاده می شد و تنها در میان ثروتمندترین ها اسب ها بودند. بخش قابل توجهی از یومودهای غربی، که به درجات مختلف کشاورزی را با دامداری ترکیب می کردند، از شتر به طور گسترده همراه با اسب استفاده می کردند. در مورد تکه های آهال و آتک، آتا ها بمثابه نگهبانان زمینهای سرخس و ساریق ها نیز همین گونه بود. بنا به گزارش شفاهی قوم شناس ترکمن ک. اووزبردیف در سده نوزده در میان ساریق ها و تکه های واحه مرو، استفاده از گاو نر در خرمن کوبی شرم آور تلقی می شد. استفاده از آنها برای این منظور تنها از جنگ جهانی اول و به ویژه در سالهای کئوپراتیوی کردن آغاز شد.
اغلب، دو یا سه مزرعه دهقانی متوسط که هر کدام یک اسب داشتند، ضمن یکی کردن دام های خود، به تناوب بر حسب قدمت غللات را در خرمنگاه های خود می کوبیدند( 53). برای خرمن کوبی بافه های غلات یا دسته های جداگانه غلات جمع آوری شده به صورت دایره ای چیده میشدند، و اگر با اسب ها کوبیده می شدند، آن ها را، در امتداد دانه هایی که روی زمین گذاشته شده بودند، با یکدیگر می بستند تا از یکدیگر جدا نشوند و همزمان یک پسر یا مرد جوان معمولاً بر اسب ها نظارت می کرد و جریان خرمنکوبی را زیر نظر داشت. اگر با کمک گاوهای نر (معمولاً دو تا) خرمن کوبی می کردند، آنها را به یکدیگر وصل می کردند و شاخ ها را می بستند و یک نفر که سوار بر اسب می نشست، آنها را می راند(54); شترها را هنگام خرمن کوبی، باید همراه با طنابی که به چوبی در دماغ حیوان بسته بودند، می کشیدند(55). در برخی مناطق - در واحه مورغاب در میان تکه های سالور، در آتک در میان آلیلی ها، نوخورها و سایر مناطق - برای خرمن کوبی موفق تر، پشت حیوانات بافته ای یا قیطانی از شاخه های خشک چوب - چاپار،غیزغان، هیشا- می بستند( 56) . نزد گوکلن ها و تکه های منطقه آخال نیز از غلتک چوبی تک میل- "چارخ" (چرخ)، با طرحی ساده و دندانه دار، از چوب محکم (معمولاً نارون یا تاغداغان) برای خرمن کوبی غلات استفاده می کردند(57). در واحه مورغاب، نزد ساریق های یولوتان با کمک "چارخ"(چرخ) که از درختان توت یا هلو درست میشد، خرمن کوبی میکردند. در اینجا غلطک اغلب دو محور یا میل داشت(58). معمولاً به آن چند گاو نر یا شتر و گاهی اسب می بستند. خوشه هایی که دانه از آن بیرون می زد با استفاده از بیل یا چنگال چوبی (چارشاق، یاباق، یابا، چوپیانا) به لبه های خرمنگاه کنار زده می شد و بخشی از غلات کوبیده نشده در فضای خالی در وسط خرمن (خارمان) قرار داده می شد. بیشتر ترکمنها دو بار کوبیدن غله را تکرار میکردند، زیرا بار اول نمیتوان تمام دانهها را از خوشهها بیرون آورد. در میان چودرهای خوارزم(59 ) و نوخورها(60) ، خرمن کوبی ثانویه پس از بادگیری و فقط آن قسمت از خوشه ها که دانه در آن باقی مانده بودند انجام می شد. گاهی با دست دانه های باقی مانده از خوشه ها را میکوبیدند. آنها همچنین اگر برداشت ناچیز بود، خرمن کوبی می کردند. پس از اتمام خرمن کوبی، غلات (اتماق، خارمانا آتیجی) از کاه جدا می شدند. در یک روز بادی بوجاری می کردند و گاه مجبور میشدند چندین روز منتظر هوای مناسب باشند. باد دادن ابتدا با چنگال چوبی پنج شش شاخه (بشبارماق، آغاچ یابا و ...) سپس با بیل چوبی انجام می شد و در نهایت ابتدا از میان غربالی با سوراخ های بزرگ (ایریگؤزلی اِلک، ایریگؤز اِلک، بوغدای اِلک، چیغیل، چاشلُو و...) و سپس با الک ریز الک می شدند (اوشاق گؤز اِلک، اِلک، مایدا گؤزلِک، غالبیر و غیره) (61).
غلات کوبیده و پوست کنده را (غیزیل، چاچ، چِش) به صورت کپه ای جمع آوری می کردند. در مواردی که خرمن کوبی توسط دو یا سه مزرعه انجام می شد، غلات را تقسیم می کردند. پیش از آنکه محصول تقسیم شود ، لازم بود - "حوقغولاّ [حق الله] چیقماق"( سوا کردن سهم خدا) یا "کورِک حقی" را تصفیه می کردند. پس از برداشتن غلات از کومه با کاشه گلی یا سطل چوبی (حدود 10 کیلوگرم) آن را در مزرعه پراکنده می کردند یا به فقرا می دادند(62). کنجد که یک محصول گسترده در میان تقریباً همه گروه های ترکمن بود، به روش های مختلف خرمنکوب می شد. پس از برداشت محصول، با چیدن سر آنها به بالا خشک کرده تا ردیفی به شکل "پ" در مزرعه به دست آید. چند روز بعد شروع به کوبیدن آن میکردند. برای این کار، دستهای کنجد را با دستهایشان به ریشه نزدیکتر میگرفتند و سرها را به سنگ یا تختهای ضخیم ضمن تکاندن تخم ها از ساقه، میکوبیدند(63). سپس دانه ها را در کیسه هایی جمع و از آن برای خارج کردن روغن استفاده می کردند. اگر محصول از زمین های دیم برداشت می شد، اغلب چاله هایی را در اینجا، نزدیک خرمنگاه، در مزرعه حفر می کردند. چنین گودالهایی مخفیانه (اُغرین) ساخته میشدند، به طوری که فقط با علائم خاصی قابل تشخیص بودند. اغلب در میان ترکمن های جنوبی آنها را در نزدیکی املاک و در بین ترکمن های خانات خیوه - در اصطبل ها برای محافظت از غلات از رطوبت درست می کردند. گودالها در میان ترکمنهای شمالی در اندازههای مختلف بودند، اغلب حاوی 10 تا 20 باتمان (حدود 5/0 تن) بودند، اما گودالهای بزرگی نیز وجود داشت که شامل 40 باتمان (حدود 1 تن) بود. از لحاظی، آنها شبیه یک مخروط کوتاه معکوس بودند که عرض آن در پایین 40-50 سانتی متر و در بالا، نزدیک زمین، تا 2 متر بود. معمولاً گودالهایی که در مکانهای مرتفع حفر میشدند، از داخل با خشت و با کاه میپوشاندند. روی دانه ها را نیز با کاه پوشانده و سپس همسطح زمین پر می شد(64) . ترکمن های واحه خوارزم و آمودریای میانه نیز غلات را در انبارهای خشتی – آممار(انبار)، تِلِک، نوخورها و مورچینها در محوطه های آجری مخصوص – "پارخوو" ذخیره می کردند(65). دیگر گروههای کشاورزی اولیه ترکمنها - آنناولی، مخینلی و دیگران غلات را در همان مکانها ذخیره میکردند(66). ترکمنهای شمالی راه دیگری را برای نگهداری غلات در مکانهایی میدانستند: آنها انبارهای غلات دایره ای شکل از حصیر بوریا میساختند که میتوانست تا 10 باتمان غلات را در خود جای دهد(67). در واحههای آخال و آتک، غلات را در حیاطها به این صورت زیر ذخیره میکردند: آنرا روی زمین میریختند و با کاه میپوشاندند و سپس با خشت میبستند. از بیرون، چنین انبار غله مانند گنبدی بود که روی زمین قرار گرفته بود. این روش ذخیرهسازی غلات در میان تکه ها، آلیلیها، مخینلیها و دیگران یافت میشدند(68). مقدار کمی از غلات در خانه، در صندوقچهها ذخیره میشدند. کاه (سامان، توفان) که پس از خرمن کوبی باقی می ماند، به ملک می بردند و برای تغذیه دام استفاده می کردند. به این ترتیب همه کشت غلات - گندم، جو، ارزن، ذرت خوشته ای، ذخیره می شدند.
______________________
26- اؤوزوف د.م. ترکمن ها مورچالی ... ص 162; ک. آتایف . در مورد روش های کشاورزی در میان ترکمن های آتک در پایان سده 19 – آغاز سده 20 // مقالاتی در مورد تاریخ اقتصاد و فرهنگ ترکمن ها. عشق آباد، 1973. ص57.
27- مروری بر منطقه ماوراء خزر از 1882 تا 1890. عشق آباد، 1897ص.65.
28-مطالب میدانی نویسنده. 1974. خوجامباسکی ، مناطق کرکی، منطقه چارجو; وینیکوف یا. ر. سازماندهی مجدد سوسیالیستی اقتصاد و زندگی کشاورزان منطقه ماری ترکمنستان شوروی. موسسه قوم نگاری آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی. سری جدید. ج. بیست و یک. 1959. ص.8.
29- واسیلیوا گ.پ. ترکمنهای نوخور ترکمنستان .انستستوی اتنوگرافی آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی. سری جدید. ج. 21. 1954.ص.110.
30- مطالب میدانی نویسنده 1968. منطقه قیزیل اترک. س.قوربان سیت; باسیلوف و.ن.. اقتصاد غرب ترکمن-یوموت ها در دوره پیش از انقلاب و آیین ها و اعتقادات مرتبط با آن // مقالاتی در مورد تاریخ اقتصاد مردمان آسیای مرکزی و قزاقستان. موسسه قوم نگاری آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی.ج. 98. 1973.ص.182.
31 - نورمحمدوف ک. تاریخ قومی و اقتصاد جمعیت ترکمن آخال در سده های 18-19. نسخه خطی. آرشیو م.، 1962; باسیلوف. و.ن. ص 182-183.
32- باسیلوف.ص.182-183.
33- مطالب میدانی نویسنده 1959. کونیه-اورگنچ، ولایات تلمان منطقه تاشاووز; نیازکلیچف. ک. ترکمن های چوودور. نسخه خطی. آرشیو. 1968. ص.79.
34- مطالب میدانی نویسنده 1945-1946. منطقه باهاردن؛ واسیلیوا گ.پ. ترکمن های نوخورلی ... ص110. طبق گزارش آ.اُرازوف، مردم نوخور منطقه غارا-کالینسکی در دره رودخانه سومبار، بافه هایی از 5 تا 10 دسته (هنجه-اِنجه) میبافتند. شاید کشاورزان اینجا به دلیل شرایط زندگی در نوار مرزی با ایران مجبور به انجام این کار شدند. رجوع کنید به: آ.اُرازوف. درباره سنت های کشاورزی در دره های سومبار و چندیر در پایان سده نوزده و آغاز سده بیست // مقالاتی در مورد تاریخ اقتصاد و فرهنگ ترکمن ها. عشق آباد، 1974. ص27.
35- عوض بردیف ک. ترکمن واحه پنده. نسخه خطی. آرشیو . 1954; بر اساس داده های چ. یازلیف، ساریق های یولوتان گندم را به بافه می بستند. نگاه: چ.یازلییف. تاریخچه و توسعه اقتصادی جمعیت مورغاب میانه. عشق آباد، 1364. ص70.
36- بررسی اجمالی منطقه ماوراء خزر از 1882 تا 1890.
37- آ. اُرازوف. اثر ذکر شده.ص.27. پیرقولییوا آ.ن. اثر ذکر شده.ص.163.
38- نورموخمدوف. ک. اثر اشاره شده.ص.150.
39- مطالب میدانی نویسنده.1974.منطقه کؤنه اورگنچ.
40- عووض اف.د.م. گزارش شفاهی.
41- آتایف.ک. اثر اشاره شده.ص.56. نگاه. هچنین یاددشتهای میدانی ب.پ.لوگاشووا. منطقه کاخکینسکی. 1969.
42- واسیلیوا.گ.پ، جیکییف.آ.. برخی نتایج مطالعه فرهنگ مادی و زندگی جمعیت جنوب غربی ترکمنستان // گزارش مختصر موسسه قوم نگاری. شماره 34. 1960. ص.6; یاداشت میدانی توسط نویسنده از غارا کؤمکووا(70 ساله). س.غودری- اُلوم منطقه قیزیل اترک، ، 18.. 1969; نیازقیلیچف. در مورد دامداری و اقتصاد کشاورزی جنوب غربی ترکمنستان در پایان سده نوزده - آغاز سده بیست // جمهوری ترکمنستان شوروی. عشق آباد، 1963. ص66; اورازوف.آ. اثر اشاره شده. ص 27.
43- آتایف ک. اثر اشاره شده.ص.56.
44- اورازوف آ. اثر اشاره شده. ص 27; نگاه کنید به: عوض اوف د.م.. جمعیت دره چاندیر و بخش میانی سومبار. عشق آباد، 1355. ص75.
45- اورازوف آ. اثر اشاره شده.ص.27-28.
47- اورازوف. اثر اشاره شده.ص.27
48- باسیلوف.و.ن. اثر اشاره شده.ص.180.
49- مقالاتی درباره دره آمودریا. پرسشهای کاپیتان سومین گردان خطی سیبری غربی بیکوف. تاشکند، 1880. ص 21.
50- یاداشتهای میدانی نویسنده از اورون رجبوف. منطه چارجو کالخوز بنام لنین . 1954; برای ترسیم چنین گاری، نگاه به: مردم آسیای مرکزی و قزاقستان. ج.1. 1962. ص258. رسم 2.
51- یادداشت های میدانی نویسنده از غارا کومکوف (70 برگ). منطقه غودری – اُلوم قیزیل اترک 18. ج. 6. 1969; از تاچلی آغا آتاجانوف (متولد 1902). منطقه س.چالوق غازان- قولییف.8. ج.9. 1969.
52- اورازوف.آ. اثر اشاره شده.ص.28.
53-همان جا. مطالب میدانی نویسنده در آمودریا میانه. 1974; باسیلوف .و.ن.. اثر اشاره شده. ص 183; عوض اف د.م.فرمان. اثر اشاره شده. ص 75.
54- اورازوف.آ. اثر اشاره شده.ص.28.
55- باسیلوف.و. ن. اثر اشاره شده.ص.183.
56- مطالب میدانی نویسنده. 1971; عوض بردیف. ک. اثر اشاره شده. ص 84; اورازوف. اثر اشاره شده. ص 28. در میان تاجیکهای کوهستانی به حصیری که برای خرمن دانه استفاده میشود، چاپار نیز میگویند. نگاه: تاجیک های دره خوف. استالین آباد، 1958. ص297.
57-اورازوف.آ. اثر اشاره شده. ص 28; بررسی منطقه ماوراء خزر از 1882 تا 1890 ... ص65; آ.ن. پیرقولییف(اثر اشاره شده. ص.165) گزارش می دهد که در منطقه قیزیل-آروات از غلطک "داشدان توقماق" در مواردی که اسب وجود نداشته و خرمن کوبی با کمک شتر انجام می شده است.
58- یازلییف.چ. اثر اشاره شده.ص.19.
59- نیازقلیچف. ک. در مورد مسئله کشاورزی در میان ترکمن های شمال شرقی خوارزم در پایان سده نوزده - آغاز سده بیست // نشر. آکادمی علوم ترکمنستان شوروی سوسیالیستی. مجموعه علوم اجتماعی. 1966. شماره 6. ص 16.
60- اورازوف.آ. اثر اشاره شده.ص.30.
61- مطالب میدانی نویسنده 1954، 1968، 1974; آتایف.ک. اثر اشاره شده. ص 119; پیرقولییف آ.ن. اثر اشاره شده. ص 165; م.آ.ایزاکسون، که در سال 1930 از گوکلن های منطقه غارا-قالین برای موزه نمایشگاه خریده بود، توصیف بسیار خوبی از خرمن کوبی و کوبیدن غلات ارائه کرده است.
62- اورازوف .آ. اثر اشاره شده. ص 30; عوض اف.د.م.. اثر اشاره شده. ص 76; باسیلوف. و.ن.. اثر اشاره شده .ص 203 و غیره.
63- در بعضی جاها دانه های غلات را با چوب از ساقه بیرون می زدند. مطالب میدانی نویسنده 1959. منطقه تلمانسکی.
64- مطالب میدانی نویسنده 1959. منطقه تلمانسکی. انبارهای غله گودال از دیرباز نزد ترکمن ها شناخته شده بوده است. منابع سده های میانه گزارش می دهند که تیمور که در واحه مرو در سال 1362 میلادی شکست خورد. شکست، پس از فرار از آزار و اذیت ترکمن ها، همسرش را در گودالی که در آن غلات ذخیره می کردند، پنهان کرده است. نگاه:قارریوا.آ.، موشکووا. و.گ. و مقالات دیگر در مورد تاریخ مردم ترکمن و ترکمنستان در سده های 18-19. عشق آباد، 1954. ص169.
65- واسیلیوا.گ.پ. ترکمن های نوخورلی ... ص110، 143;عوض .د.م..آ.. ترکمن های مورچالی کردند ... ص163; اورازوف.آ. اثر اشاره شده. ص 31; پیرقولییوا.آ.ن. اثر اشاره شده. ص 166.
66- مطالب میدانی نویسنده 1969. منطقه کاخکینسکی; آتایف.ک.. اثر اشاره شده. ص 57.
67- مطالب میدانی نویسنده.1959. منطقه تلمانسکی.
68- مطالب میدانی نویسنده 1969. منطقه کاخکینسکی; پیرقولیوا. آ.ن.. اثر اشاره شده. ص 166.
منبع: آکادمی علوم روسیه. انستیتوی قوم شناسی و مردم شناسی بنام ن.ن.میکلوخو- ماکلیا
|
|