عصر نو
www.asre-nou.net

هندریک بوخولتس

به افتخار بهار


Thu 20 03 2025



۲۰ مارس آغاز رسمی بهار از نظر نجومی است. با نگاهی به اندیشه‌های فیلسوف ارنست کاسیرر درمی‌یابیم که در این روز نه‌تنها شکوفایی همه‌جانبه را جشن می‌گیریم، بلکه بهار را به‌عنوان نیرویی مسلط نیز گرامی می‌داریم.

تقریباً یک‌سوم آلمانی‌ها بهار را فصل مورد علاقه خود می‌دانند. بنابراین، روزی که زمستان به بهار تبدیل می‌شود، فقط می‌تواند روزی سرشار از شادی باشد – یک جشن. اما آیا ما واقعاً آن را این‌گونه درک می‌کنیم؟ آیا در زندگی روزمره پرمشغله خود، قدرت و تأثیر فصل‌ها را دست‌کم نمی‌گیریم؟

وقتی تحلیل می‌کنیم، کنترل می‌کنیم، می‌فهمیم، محاسبه می‌کنیم، ارزیابی یا پیش‌بینی می‌کنیم، احساس می‌کنیم در عنصری قرار داریم که به‌طور خاص متعلق به انسان است: خرد. در این حالت، "من" نمی‌خواهد خود را تحت سلطه نیروهای بیگانه ببیند. و چرا باید چنین باشد؟ نیروهای بیگانه نه‌تنها تهدیدآمیز به نظر می‌رسند، بلکه اغلب واقعاً چنین هستند.

اما امروز، به‌استثنای این قاعده، نیرویی بیگانه را جشن می‌گیریم که با بیشتر انسان‌ها مهربان است – و در تضاد با خرد انسانی قرار دارد. این نیرو چیزی است که همه آن را می‌شناسند: به‌محض اینکه بهار از راه می‌رسد، حال‌وهوای ما نیز سبز می‌شود، احساساتمان جان می‌گیرند. میل به بیرون رفتن در ما بیدار می‌شود، به طبیعت می‌پیوندیم، از مرزهای خود فراتر می‌رویم و در فضایی غوطه‌ور می‌شویم که سرشار از شور زندگی است. و بااینکه این ترفندی کهنه از سوی طبیعت است که هر سال خود را در زیباترین چهره‌اش نشان دهد، اما همین تکرار و ریتم منظم آن است که به ما جان تازه‌ای می‌بخشد.

یک فرایند فرهنگی حسی

شاید بدیهی و پیش‌پاافتاده به نظر برسد: فصل‌ها همراهان همیشگی ما هستند و تغییر آن‌ها قرن‌هاست که بر زندگی بشر تأثیر گذاشته است، نه فقط به دلیل برداشت‌های پرثمر. «چه کسی این جریان بی‌وقفه و یکدست را چنین تقسیم می‌کند که به ریتمی زنده حرکت کند؟» ما می‌توانیم پاسخ این نقل‌قول از فاوست را بدهیم: این فصل‌ها هستند و آنچه ما از آن‌ها می‌سازیم.

با کمک فیلسوف ارنست کاسیرر، می‌توانیم تأثیرات یک طبیعت زنده و ریتمیک را که ما را احاطه کرده است، عمیق‌تر درک کنیم. او تفکر اسطوره‌ای (دوره‌ای) را به‌عنوان «خاک مادر» فرهنگ ما معرفی کرد. از نظر کاسیرر، انسان اسطوره‌ای به‌طور عمیق در همزیستی هماهنگ با محیط خود ریشه داشت: «برای او، جهان در هر لحظه می‌تواند چهره‌ای دیگر به خود بگیرد، زیرا این عواطف هستند که این چهره را تعیین می‌کنند. در عشق و نفرت، در امید و ترس، در شادی و وحشت، واقعیت چهره خود را دگرگون می‌کند.»

و در جلد دوم "فلسفه اشکال نمادین"، این فیلسوف می‌نویسد: «حرکت خورشید، گذر فصل‌ها: این‌ها نه بر اساس قانونی تغییرناپذیر تنظیم شده‌اند، بلکه در معرض نیروهای شوم و تأثیرات جادویی قرار دارند.»

جهانی آکنده از احساسات برای انسان نخستین، جهان همزمان سرشار از تهدید، ترس، زیبایی و حیات‌بخشی بود. از این احساسات، خدایان مقطعی پدید آمدند، از این خدایان آیین‌ها شکل گرفتند، از آیین‌ها روایت‌های اسطوره‌ای زاده شدند و این چرخه ادامه یافت. بنابراین، اگر فرایند فرهنگی را با شناخت علمی آغاز کنیم، آن را نادرست درک کرده‌ایم. به بیان دیگر: انسان نخستین در مواجهه با گل، ابتدا از خود نمی‌پرسد که این گل به چه گونه‌ای تعلق دارد، بلکه احساس می‌کند و می‌گوید: «این زیباست! چیزی در آن هست که مرا خوشحال می‌کند!»

پس باید نوعی احساس زندگی را در نقطه آغازین فرایند فرهنگی خود قرار دهیم—احساسی که هنوز هم در آن سهیم هستیم. و می‌توان گفت که این همان احساسی است که هنگام انتظار برای بهار در وجودمان بیدار می‌شود. احساسی که هنگام لذت بردن از آن تجربه می‌کنیم.

بهار به‌مثابه‌ی یک احساس

بر اساس دیدگاه کاسیرر، انسان با تجربه‌ی احساسات می‌تواند به خلاقیت دست یابد: دریافت منفعلانه به کنشی خودجوش تبدیل می‌شود، پذیرش صرف به آفرینش بدل می‌گردد. اگر این را به فصل‌ها تعمیم دهیم، می‌توان گفت: «در آغاز، ترس خدایان را آفرید»—عبارتی که شاید مناسب اواخر تابستان و پاییز باشد، فصولی که با طوفان و تگرگ همواره احساسات انسان را به چالش کشیده‌اند. در مقابل، خورشید، شکوفایی و آغاز نو—همه این‌ها واژه‌هایی هستند که برای توصیف بهار به کار می‌روند.

پس، بهار فقط یک فصل نیست، بلکه یک احساس است. این حس زندگی ما را به یک ویژگی ثابت در انسان ارجاع می‌دهد—ویژگی‌ای که در آغاز تاریخ فرهنگ بشری نیز حضور داشته است.

درک زنده و شخصی از تو، در برابر آن به‌عنوان یک شیء علمی، چیزی است که همچون یادگاری از گذشته در ما طنین‌انداز می‌شود. این همان ادراک حیاتی است که در همه‌جا زندگی را می‌بیند—و بهار از معدود زمان‌هایی است که این احساس ما را به‌کلی در بر می‌گیرد.

پس به افتخار بهار!

به نقل از مجله فلسفه Philosophie Magazin ۱۹ مارس ۲۰۲۵. عنوان اصلی " زندگی در همه‌جا" است.
برگردان: الف هوشمند