حاشیههای تدریس در فضای مجازی
Thu 4 03 2021
س. حمیدی
تدریس در فضای مجازی، شخصیت رسمیتری به معلمان میبخشد. آنان هم به مرور یاد میگیرند که ضمن الگوبرداری از نزاکت اجباری دانشآموزان خود، مؤدب باشند و با نزاکت و متانت با دانشآموزان سخن بگویند. چون هرچه باشد معلمی که در فضای مجازی تدریس میکند، حرف و سخنش از سوی محرم و نامحرم شنیده میشود و مورد قضاوت عمومی قرار خواهد گرفت. در اینجا است که معلم ضمن رویکردی رسمی و اداری در شروع کلاس خود به شگردان سلام میگوید و دوستانه و صمیمانه حالشان را میپرسد. پدیدهای که پیش از این هرگز سابقه نداشته است. اما پیداست که چنین رویکردی در ایران خفقان زده، بر جسارت شاگردان زیرک کلاس میافزاید. چون همگی یاد میگیرند تا دیکتاتورمآبی و سرکوبهای پیشین مدیر و ناظم مدرسه را اینک جبران و تلافی کنند. حتا کمکم میآموزند که ضمن حضور در کلاس درس مجازی، شیطنتهایشان را نیز برای معلم به اجرا بگذارند. شیطنتهایی که به ظاهر کمتر آسیبی را برای شاگرد در پی خواهد آورد. چون آنچه را که در کلاس میگذرد، افراد خانواده و دوستان و آشنایان دانشآموز نیز به قضاوت مینشینند.
معلمان آموزش و پروش برخلاف گذشته اکنون یاد میگیرند تا با شاگردان خود دوست و صمیمی باشند. چنین نظمی از آموزشهای یک سویه و ناصواب را جمهوری اسلامی ضمن الگوبرداری از حکومت پیشین در مدارس کشور جا انداخته است. ولی اینک همهی آموزشهای یکسویه به گفت و گوهایی چند سویه و چند صدایی میبالند. دانشآموزان کشور انگار حالا دارند حق حیات پیدا میکنند. حق حیاتی که در فضای آن حقوق شهروندی هر دانشآموز نیز تضمین خواهد شد.
از سویی، وقتی که رسانهای برای بازتاب درد و رنج معلم در کار نباشد، معلم هم بهتر میبیند تا از فضای رسمی "شاد" آموزش و آموزش، برای طرح مطالبات صنفی خود سود بجوید. معلم چارهای غیرِ این نمییابد که از همبستگی و توان دانشآموزان مدرسه هم در راستای طرح خواستهای همگانی خود بهرهمند گردد. چراکه بین مطالبات دانشآموز و معلم چندان هم فاصله نمیافتد. معلم در مطالبات خود پدیدهی ناصواب خصوصیسازی را در نظام آموزشی کشور مینکوهد که این موضوع با خواست دانشآموزان و خانوادهها هم همسویی دارد. معلمان همچنین موضوع پول گرفتن از خانوادهها را در مدارس دولتی، به نقد مینشینند که بیش از همه خیرش به دانشآموزان کشور و همهی شهروندان جامعه بازمیگردد. به همین دلیل هم جا دارد تا دانشآموزان نیز در طرح مطالبات معلمان خود نقش بیافرینند.
در همین راستا معلمی خیلی دوستانه از دانشآموزان کلاس خود میخواست: "بچهها ببینم میتونین فردا یه هشتگ (Hashtag) برامون راه بندازین. فردا ما اعتصاب داریم، بچهها. میریم جلو مجلس. حقوقمان خیلی کم است. نظام رتبهبندی معلمان را از پایه و اساس قبول نداریم. به ما توهین میکنن بچهها. ببینم فردا چه کار میکنین".
مدتها است که یخهای ترس و واهمه از حکومت، ذوب شدهاند. کسی گوشش به حکومت بدهکار نیست. همچنان که حکومت نیز عاجزانه خود را از شنیدن مطالبات مردم کنار میکشد. اما مهم اینجاست که معلمان و دانشآموزان سامانهی تدریس مجازی "شاد" را به وسیلهای مناسب برای طرح مطالباتشان مبدل کردهاند. حتا انتقادها از حکومت و بیکفایتیهای آن اکنون از سوی معلمان و دانشآموزان کشور خیلی راحت در سامانهی رسمی "شاد" سرریز میکند. گسترش اعتراضات عمومی جسارت مردم را هم بالا برده است. چنانکه گشنگی و فلاکت عمومی مردم همچنان بر جسارت ایشان میافزاید تا به طور غیر مستقیم مطالبات خود را با کارگزاران حکومت در میان بگذارند.
ذکر نمونههایی روشن از اعتراضات عمومی میتواند اندکی بیشتر و بهتر به موضوعِ ما یاری برساند. در همین راستا گفتنی است یکی از معلمان سر کلاس مجازی متوجه شد که شاگردانش چندان به درس عربی او اشتیاق نشان نمیدهند. آنوقت برای ایشان ترانهای پخش کرد که به حتم با مذاق ناسازگار حکومت سازگاری نداشت. انگار خود معلم هم از تکرار این همه حرفهای توخالی و کلیشهای دلش گرفته بود. بدون تردید او هم دلش ترانه میخواست. سپس ترانه پخش شد و معلم نیز همانند دانشآموزان سرش را به چپ و راست میجنباند. حتا انگشتان نشانهاش را بالا گرفت و در الگویی از رهبر ارکستر حرکاتی موزون از خود به نمایش گذاشت. طبیعی است که شاگرد و معلم توأمان از فضایی که جمهوری اسلامی برای ایشان میآفریند، خسته شدهاند. اما حکومت چنان سرکوب و خفقانی را در کشور به نمایش میگذارد که سرآخر نمونههای روشنی از همین اعتراضات در فضای تدریس مجازی مدارس هم سر برمیآورد.
اینک در فضای "شاد" آموزش و پرورش چنان رفاقتی از معلمان با شاگردان راه افتاده است که دانشآموزان خیلی راحت و آسوده پدر و مادرشان را هم سر درس کلاس مینشانند. آنوقت پدران و مادران هم یاد میگیرند که داوطلبانه پای درس معلم بنشیند و به درسهای او گوش بسپارند. پاسخ تمرینها را نیز همین مادران و پدران برای معلم میفرستند. درس را در فضای رسمی "شاد" در واقع به شوخی و طنزی عمومی مبدل کردهاند. پدیدهای که انگار همگی به آن نیاز دارند و فقط و فقط نمایش گونههایی ویژه از آن را بر خود واجب میشمارند.
از سویی، دانشآموزان نیز حسادتهایشان کاهش یافته است. چون خیلی خودمانی پاسخ درس امتحانی را برای هم میفرستند. حتا بسیاری از ایشان همان پاسخ دوست خود را بدون تغییر و دستکاری برای معلم ارسال میکنند. سپس دستخطی واحد همراه با واژهها و غلطهایی همسان دست به دست میگردد و سرآخر به معلم میرسند. چون شاگردان چنان تنپرور شدهاند که حال و حوصلهی تغییر پاسخ دوستشان را هم ندارند. محصلها برای کمک رساندن به همدیگر حتا بین خودشان گروه تشکیل دادهاند. اما افراد گروه هنوز هم یاد نگرفتهاند که چهگونه باید رد گم کنند.
در همین راستا گفتنی است که معلمی عصبانی و دلآزرده سر کلاس درس فریاد برمیآورد: "سر مرا شیره میمالین؟ حالتونا میگیرم. خشتکتونا درمییارم. دهنتونا سرویس میکنم. در حل معادلهی امتحان دیروز همگی دو نُه تا را شانزده تا گرقتین. لامذهبا حدِ اقل این مزخرفاتا با خط خودتون برام مینوشتین. زحمت اینوهم به خودتون ندادین".
اما شاگردان، خوب میفهمند حالا که در خانه کنار باباجون و مامان جونشان به سر میبرند، هیچ کاری از این معلم عصبانی ساخته نیست. در واقع چنین دسته گلی را همین مادران و پدران در خانه به آب دادهاند. شاید هم با فرزند خود مشورت میکردند هرگز چنین افتضاحی به بار نمیآمد.
معلم هم مثل هر شخص دیگری آنوقت که عصبانی میشود شخصیت واقعیتری از خود به نمایش میگذارد. تا آنجا که چنین شخصیتی را در بسیاری از مردان سیاسی حکومت نیز میتوان سراغ گرفت. چون ناخودآگاهش به او یاری میرساند که تا رفتاری همانند قهرمانان سریالهای تلویزیونی به اجرا دربیاید. انگار محسن رضایی و یا محمدباقر قالیباف در فضای مجازی کلاس جان گرفته باشند. چون خیلی راحت فریاد میزند که میخواهد خشتک همگی را پایین بکشد و دهنشان را نیز سرویس کند. کاربرد عبارتهایی از این دست، آنچنان در واگویههای سیاستمداران حکومت رواج یافته است که مردم عادی نیز هرگز به قبح این عبارتها نمیاندیشند. همچنان که معلم کلاس هم نمونههایی از آنها را علیه دانشآموزان خود به کار میبرد.
بدون شک تدریس در فضای مجازی آموزههای جدیدی را برای معلمان و دانشآموزان کشور به ارمغان آورده است. چون در همین آموزههای جدید بنا به ویژگی شبکههای اجتماعی، فقط آزادگویی و آزاداندیشی اصل قرار میگیرد. دانشآموزان و معلمان نمونههایی از همان گفت و گوهای آزادانه را که در شبکههای اجتماعی رواج دارد به سامانهی شاد آموزش و پرورش نیز میکشانند. اما پس زدن این موضوع از ذهن معلمان و خانوادهها دیگر ناممکن مینماید. به طبع پس از فروکش کردن بیماری کرونا، چنین رویکردی در کلاسهای عادی درس مدارس هم رونق خواهد گرفت. طبیعی است که زمان حال را هرگز نمیتوان به گذشتهای تاریک کشانید. آنکه چنین آرزویی را در سر میپروراند به حتم مرگ خود را تضمین خواهد کرد.