عصر نو
www.asre-nou.net

راه برون رفت از بن بست موجود!


Sat 14 11 2020

ناهید حسینی

nahid-hoseini1.jpg
۱- شرایط داخلی: جمهوری اسلامی صرف نظر از اینکه چه سیاستی بر آمریکا حاکم شود، دورانی سخت را طی میکند، و بطور مشخص، دارای بحرانهای جدی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، منطقه ای و بین المللی است. اما در شرایط کنونی مهمترین بحران میتواند تقابل اکثریت بزرگ مردم با حکومت باشد که چالش آبان ماه ۱۹۹۸ آن را در بیش از ۱۰۰ شهر ایران به نمایش درآورد. اما با سرکوب بی سابقه و شدید حکومت، بطور موقت، تضاد از سطح خیابان به داخل خانه ها رانده شد.

۲-شرایط منطقه ای وبین المللی: جمهوری اسلامی در منطقه به عقب رانده شده، شرایط منطقه ای، دیگر، بنفع پیش بردن سیاستهای مخرب حکومتی در عراق، افغانستان، یمن، سوریه و لبنان نیست. از طرف دیگر نزدیک شدن کشورهای عربی به اسراییل و تشکیل یک جبهه قوی در مقابل جمهوری اسلامی باعث ایزوله شدن هر چه بیشتر جمهوری اسلامی خواهد شد. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گرچه بسیار مسئله مهمی است، ولی باید توجه داشت حتی هر تغییری در سیاست امریکا نسبت به ایران به وجود بیاید مدتی طول خواهد کشید که سیاستهایش به مرحله عمل در آید.

۳- مرحله گذار: مرحله گذار بر سر جای خود قرار دارد، تغییرات منطقه ای و بین المللی تنها عوامل خارجی هستند که میتواند به کند کردن و یا سرعت بخشیدن شرایط گذار کمک کند، مردم ایران تنها نیروی محق و قابل تصوری هستند که میتوانند حکومت خود را تغییر دهند. محتمل ترین راه بر اساس شواهد و تجربه ما، تکیه بر جنبش مردم برای عبور از وضع موجود و نهایتا گذر از این حکومت است.

۴- شرایط گذار به دموکراسی: همانطوری که ذکر شد مشکل اساسی در جامعه امروز ما تقابل بین مردم و حاکمیت است، و بر کسی پوشیده نیست که نظام حکومتی مستقر در کشور در بحران عمیق مشروعیت بسر می برد. جامعه مدنی قابل توجه و فعالیتهای روزمره زنان و جوانان، نشاندهنده این واقعیت است که علیرغم سرکوب شدید، مردم منتظر فرصتی برای ابراز نارضایتی خود در سطح خیابانها هستند. شرایط امروزه، نشان میدهد که دوران رهبری فردی کاریزماتیک یک نفری به پایان رسیده و رهبری کانونهای متعدد ولی هماهنگ شده جمعی میتواند، پراکندگی را از بین برده و جنبشهای مختلف را بهم نزدیک کند.از طرف دیگر، احزاب و سازمانهای کلاسیک با ایدئولوژی های حصاردار به دیروز تعلق داشته و امروز دیگر عملا کارایی ندارند.

اکنون حدود ۶۰% از جمعیت ایران زیر ۳۵ سال قرار دارد و نیروی بالقوه و بالفعل جنبشها زنان و جوانان هستند. میتوان گفت در درون کشور، نوع مبارزه جنبشی و شیوه مبارزه شبکه ای است، رهبری گروهی و چرخشی است، بطور مثال وقتی فردی دستگیر میشود، فرد دیگری جانشین میشود و یا اگر گروهی دستگیر شود، مطالبات جنبشی پایان نمی یابد و توسط افراد دیگری با همان شعار پیش خواهد رفت و این از خصوصیات یک جامعه پویا و مطالبه محور است.

گرچه اکنون بر همه روشن است که فقط یک نیرو و یک دیدگاه در اپوزیسیون به تنهایی نمی تواند به پیروزی برسد، اما و به خصوص در خارج از کشور، دیدگاه‌های مختلف با دیوارهای بلند وجود دارند که اجازه نمی‌دهند بر سر اشتراکات حیاتی و عینا موجود، به تفاهم و سازشی حد اقل در میان نیروهای همسو با یکدیگر رسید و تمامی تلاش جمهوری اسلامی ولابیگران و عوامل آن نیز بر جلوگیری از تحقق این امر حیاتی متمرکز است، چون بر اثر این تفاهم، شیشه عمرآن زودتر شکسته می‌شود.

۵- خشونت پرهیزی یکی از اصول مهم دموکراسی است، تا به امروز مردم ایران با شیوه مسالمت آمیز، مبارزات خود را پیش برده است، بدون شک این حاکمیت و نیروی سرکوب است که اعتراضات مردم را به خشونت کشانده است، لذا مقاومت مردم در برابر این سرکوب و دفاع آنها از جان و مال و حق زندگی خود، باید پاس داشته شود.

۶- نیروهای غیر همگرا: حکومت، برای حفظ قدرت خود، تنها شیوه سرکوب را اتخاذ کرده و تاکنون تن به هیچگونه سازشی نداده است. از طرف دیگر نیروهای سلطنت طلبی که حکومت بعدی را مایملک انحصاری خود میدانند و همینطور سازمان مجاهدین که خود را تنها آلترناتیو تصور میکنند، خود را از حیطه همگرایی و همسازی دور کرده اند.

۷- راهکار عملی: راه چاره بقیه نیروها فقط تفاهم بر سر حداقل اشتراکات (گذار از رژیم، استقرار یک حکومت سکولار دموکرات، اعلامیه جهانی حقوق بشر و تمامیت ارضی)، در درون جبهه گذار با مشارکت ۵۰% درصدی زنان و جوانان در رهبری آنست، بقیه مسائل مورد اختلاف را با رای مردم در بعد از جمهوری اسلامی میتوان حل کرد. اگر نیروهایی که خود را در همگرایی آماده همکاری می بینند، به یک خانه تکانی فکری تن ندهند و پلورالیسم و تکثرگرایی را نپذیرند، درجه همکاری و تقسیم قدرت را نمی توان حل کرد و برای این کار نیاز به دیالوگ و پذیرش رهبری جمعی و اتحاد عمل مشترک وجود دارد. مشکل ما جمهوری خواهی و یا مشروطه خواهی نیست، مشکل ما شرایط استبدادی جامعه است که استبداد پرور است و متاسفانه در بین نیروهای اپوزیسیون نیز این فرهنگ زدوده نشده است. بطور متال چرا تا بحال جمهوریخواهان نتوانسته اند بین خود اتحادی بوجود بیاورند، آیا طیف جمهوریخواهان اصلاح طلب، فدرالیست، چپ، سوسیال دموکرات و لیبرال دموکرات توانسته اند نقاط اشتراک خود را پیدا کنند؟

خلاصه کلام اینکه، در شرایط کنونی ایران، رهبران سیاسی، رهبران مدنی، رهبران جنبشی و رهبران میدانی نیاز به پیدا کردن همدیگر در داخل و خارج از کشوردارند که با همگرایی و همسویی و هماهنگی پایه های یک رهبری جمعی را پی بریزند و با پذیرش ۴ اصل ذکر شده ، شجاعانه و مسئولانه تن به سازش با یکدیگر برای رسیدن به اهداف تعیین شده بدهند.

ناهید حسینی
لندن- ۱۴ نوامبر ۲۰۲۰