عصر نو
www.asre-nou.net

انقلاب علیه دموکراسی:
در تقابل جامعه مدنی و جنبش زنان در ایران


Thu 15 10 2020

پیمان نعمتی

وقوع انقلاب در شرایط کنونی در ایران ترکیب ی از خشم و کینه مردم "بجان رسیده" و قدرت طلبی جنون آمیز روشنفکران خواهد بود. مردم و روشنفکرانی که در یک جامعه، فرهنگ و خانواده استبداد زده پرورش یافته اند.

نتیجه انقلاب در ایران، یک کشور آسیایی استبدادی، بوسیله مردم و روشنفکرانی که کمترین تجربه زندگی و کار جمعی و سازمانیابی در یک فرهنگ و جامعه مدنی نداشته اند، تضمین کننده بازتولید خشونت استبداد آسیایی در شکل جدیدی خواهد بود.

روشنفکران خواهان انقلاب در ایران با ناآگاهی و ساده لوحانه به قیاس مفهوم انقلاب در کشورهای استبداد زده آسیایی با تحولات سیاسی دو دهه گذشته در اروپا، می پردازند.

مردم و روشنفکران در اروپا چند قرن با فرهنگ و جامعه مدنی زندگی کرده اند ونفرت و نابودی مخالفان خود، کشتار و ویرانی ناشی از انقلاب را غیر متمدنانه و وحشی گری ارزیابی می کنند.
انقلاب و دوره های خشونت آمیز طولانی مدت "تدارک انقلاب" با انباشت فشرده خشم وکینه در طول چند دهه، شخصیت هایی از لحاظ روانی بیمارگونه و خطرناک تولید می کند که تضمین کننده انتقام جویی و کشتار مخالفان خواهد بود.

آیا شکی وجود دارد که چپ های افراطی، سلطنت طلبان و مجاهدین در صورت کسب قدرت سیاسی، مخالفان سیاسی خود مانند محافظه کاران، اصلاح طلبان و چپ های دموکرات را مورد انتقام جویی و تهاجم وحشی گرانه خواهند داد؟

جمهوری اسلامی بر بستر فرهنگ و جامعه و خانواده استبداد زده هیچگونه مخالف – اپوزیسیون خود را تحمل نمی کند، آیا شکی وجود دارد که اپوزیسیون کنونی جمهوری اسلامی مخالفان خود را تحمل نخواهد کرد؟

دوره های تدارک انقلاب مانعی جدی در برابر تلاش جهت ایجاد فرهنگ و جامعه مدنی و تثبیت روش های رفرمیستی – اصلاح طلبانه جهت مشارکت بطئی مردم در ساختارهای سیاسی خواهد بود. دوره های خشونت آمیز تدارک انقلاب هرگونه امکان رفرم از درون حاکمیت های استبدادی را نیز مسدود می کند.

در برابر انقلاب، جنبش های مدنی راهی بجز تلاش مستمر در جهت ایجاد فرهنگ و جامعه مدنی و ترسیم روشن تفاوت های بنیادی روش های رفرمیستی خود با اهداف و شیوه های خشونت آمیز طرفداران انقلاب ندارند.

تجربیات منفی انقلابات و تضاد آنها با دموکراسی

اگر تئوری تعمیم و انباشت - فشرده انبوه تجربه است، بیش ازیک قرن تجربه انقلاب در کشورهای آسیایی، کافی است که با بررسی انقلابات در تجربه از مفهوم انقلاب شناخت بدست آورد.

نایده گرفتن نتایج تجربه های انقلابات و تاکید بر تئوری انقلاب و طرح اینکه در تئوری، انقلاب ها در گذشته می توانستند حاصلی متفاوت با تمام تجربیات منفی یک قرن انقلاب ها داشته باشند و یا در آینده می توانند نتایجی متفاوت ازنتایج منفی تمام انقلاب ها داشته باشند، بطور کامل غیرمنطقی و نادیده گرفتن تجربه است.
تجربه نشان داده است که بخش اصلی انقلاب مقطع کوتاه مدت خشونت آمیز"ضربه نهایی" تغییر حاکمیت سیاسی نیست، بلکه مختصات خشونت آمیز دوره طولانی مدت خشونت آمیز چندین دهه "تدارک انقلاب" است که بطور کامل با استراتژی سیاسی اهداف و استراتژی های جنبش های اجتماعی مدنی مانند جنبش زنان در تضاد کامل است.

نفی انقلاب، تلاش برای ایجاد نهادهای مدنی زنان یگانه تضمین کننده منافع زنان

مطالبات و خواسته ها ویژه زنان در ایران که توافقی نسبی در جنبش زنان درباره محتوی و روش های رسیدن به آنها وجود دارد، بخش اصلی استراتژی جنبش زنان را شامل می شود. استراتژی مطالبه محوری جنبش زنان با هدف تامین این خواسته های اصلی بطور طبیعی شیوه های رفرمیستی رسیدن به این اهداف را تعیین می کنند.

این مطالبات ویژه زنان جدا از ماهیت حکومت ها نیاز حیاتی به ایجاد نهادهای مدنی زنان دارند. تنها نهادهای مدنی زنان تضمین کننده منافع زنان هستند و واگذاری این وظیفه نهادهای مدنی به آینده بعد از یک انفلاب اشتباه محض و یک خودکشی سیاسی است.

اما ایجاد نهادهای مدنی زنان نیاز به زمان طولانی و طرح بسیاری از خواسته های کوچک و جزیی دارند و پایه ای برای مطالبات بزرگ زنان فراهم می سازنند. واقعیت است که پایه گذاری برای هر مطالبه اصلی - کلان زنان نیاز به عملی شدن دهها مطالبه جزیی – روزمره شامل خواسته های اقتصادی، فرهنگی اجتماعی و سیاسی دارد و با حرکت در اجرایی شدن درباره این مطالبات جزیی و مسئولیت پذیری - مشارکت و سازمانیابی زنان در عملی شدن آنها است که جنبش زنان درفرهنگ عمومی جامعه و حاکمیت پایه های مادی و فرهنگی نیاز به تغییرات کلان - عمومی را در یک روند طولانی بوجود خواهد آورد.

مجموعه روندهای ایجاد نهادهای مدنی زنان تنها در یک رابطه غیر خصمانه با حاکمیت ها شرایط رشد و قوام پیدا می کنند و با استراتژی دوره ها ی خشونت آمیز تدارک انقلاب، ناسازگار هستند.
اولین نشان باز تولید استبداد و شناخت استبداد این است که اپوزیسیون از روش های خشونت آمیز فرهنگ استبدادی استفاده می کند و ناآگاهانه و یا با شیادی مدعی است که با استفاده از خشونت، جامعه دموکراتیک تولید خواهد کرد.