عصر نو
www.asre-nou.net

«آری» ِ متوهمانه،«نه» ِآگاهانه

( توهم زدایی از رویین تنی ِرژیم ِ اسلامی)
Sun 4 10 2020

خدامراد فولادی

رژیمی که بهمن 57 با کشیدن ِ شکل ِ مار توده های متوهم به برابری و برادری ِ اسلامی را در مقابل ِ این پرسش قرار داد که: این مار است که من کشیده ام یا آن که غرب زده هامی نویسند، وبا اتکا به رای اکثرییتی که برتصویرعوام فریبانه ی اومهر ِتایید زدنداحساس رویین تنی نمود ،و نام ِ خود رانیز به پشتگرمی ِ آن تایید ِظاهر بینانه « جمهوری اسلامی بی یک کلمه کم یا یک کلمه زیاد» نهاد، محصول ِ یک توهم بزرگ است. توهمی که دراردیبهشت ِ 1358 با یک همه پرسی ِعجولانه- که بی شباهت به شکل ِ مارویا درواقع در ِ باغ ِ سبز نشان دادن به متوهمان ِ برابری و برادری ِ کذایی نبود- تبدیل به واقعییتی شد که چهل و دو سال است تاوان ِ آن را نسل هایی می دهندکه برخلاف ِ آن ادعاهای تبلیغ کننده گان و تایید کننده گان ِ ناآگاه و متعصب اش،چیزی جز یک حکومت ِ قرون ِ وسطایی ِ ولایتی خلافتی ِ شمشیر از روبسته ی خدایگان بنده که قرن هاست عمروکارکرد ش در تمام قلمروهای به زور ِ شمشیر فتح شده نیز به سر آمده نیست.روحانییت ِ تازه به قدرت رسیده- اما هرگز به دوران نرسیده!-، در آن همه پرسی ِ غافلگیر کننده جامعه را با این سوآل ِ یک جانبه ی به قول ِ عوام «بخوری پاته، نخوری پاته» ی راهگشا به قدرت ِ خود مواجه نمود که جمهوری ِ اسلامی: آری یا نه. این سوآل و پاسخی که گرفت نقطه ی عطفی در تاریخ ِ اجتماعی ِ ایران تا این زمان بود که با قرار گرفتن ِ روحانییت در رهبری ِخیزشی عمومی ومآلن تحکیم پایه های حاکمییت ِ دینی ، یک مطالبه و در واقع یک نیاز ِ تاکنون تحقق نیافته ی تاریخی یعنی دموکراسی و آزادی های سیاسی را در سایه ی احکام و مقررات ِ نا به هنگام واجباری ِ شریعت قرارداد و به بایگانی ِ تاریخ سپرد. برطبق ِ آماری که حاکمییت ازهمه پرسی اش ارائه داد، نودوهشت و دودهم درصد(2/98) واجدان ِ شرایط ِ شرکت کننده در همه پرسی رای آری به « جمهوری ِ اسلامی»یا درواقع به اسلام و روحانیتی دادند که کارگزار و حامل و ناقل ِ احکام ِ شریعت بود. با چنان استقبالی از فتاوی و احکام ِ عمدتن تا آن زمان به تجربه در نیامده – مانند ِ شلاق زدن و قطع ِ انگشتان ِ دست و « یا روسری یا توسری» -، روحانییت ِ سرمست ازقدرت به خود اجازه داد تمام ِ دستورات ( احکام) ِ شرع را که تا آن زمان فرصت و موقعییت ِ همه گیری و روایی ِ کامل نیافته بود با پشتوانه ی نود وهشت و دودرصدی که در کیسه ی رفراندوم اش داشت و به « اعتبار» ِ آن تمدن و تجدد و دموکراسی را به ریشخند گرفت، در جامعه پیاده کند. این گونه بود که از همان ابتدای کار ولایت مطلقه ی رهبر و پیشوای دینی، یک تنه تعیین کننده فعال مایشاء ِتمام ِسازوکارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وحتا خانوادگی و زناشویی ِجامعه ای شد که تا آن زمان دین و جبارییت ِ دینی را مستقیمن در حیات ِ سیاسی اش تجربه نکرده بود.
چهل ودو سال از آن رفراندوم و آن توهم ِ بزرگ ِ 2/98 درصدی که موجب ِ قدرت گیری ِ حکومت ِ دینی شد گذشته است. تجربه ای که نشان داد در شرایطی ناآگاهی می تواند برآگاهی دست ِ برتر داشته باشد. به بیان ِ دیگر ، چهل و دو سال حکومت ِ اسلامی که می توان گفت در نوع ِ خود و در این دوران به لحاظ ِ تاریخی کم نظیر و یا حتا بی نظیر است، این درس ِ انسان شناختی و جامعه شناختی را به ما داد که همانقدر که آگاهی نیروی بالقوه و بالفعل ِ تاریخن تعیین کننده دارد، ناآگاهی نیز نیروی بالفعل و فعال ِ تعیین کننده در جامعه های انسانی دارد. بسته به این که جامعه درچه مرحله ای ازتوسعه ی اقتصادی- سیاسی و مناسبات ِتولیدی توزیعی قرار داشته باشد، ناآگاهی یا آگاهی ِ اجتماعی- سیاسی ِ منطبق برآن مرحله نیروی تعیین کننده در آن جامعه خواهد بود. به بیان ِ دیگر، ناآگاهی یا آگاهی ِدروغین و آگاهی درمفهوم ِ راستین وتاریخی اش رابطه ی مستقیم با درجه پیشرفت ِ جامعه درتولید و روابط ِ تولیدی توزیعی دارد. آگاهی در واقع، نوعی تولید ِ اجتماعی است که در صورت ِ وجود ِ شرایط ِ مساعد مدام در جامعه تولید و باز تولید و مبادله و فرارفت ازکم تراکم به انبوهی وازپست به عالی است. به همین دلیل است که در جامعه های کم توسعه یافته با حکومت های استبدادی مبادله ی اطلاعات و آگاهی ها بسیار محدود و در کنترل ِ رژیم است، و ایران ِ زیر ِ حاکمییت رژیم ِ اسلامی مثال ِ نمونه وار ِ این رابطه ی دوسویه ی ناآگاهی و حاکمییت ِ استبدادی آنهم دربدترین شکل ِ آن، جبارییت ِ دینی است. از این رو و بدون ِ شک، چهل و دوسال قبل، این نیروی ویران گر ِ ناآگاهی بود که موجب ِ قدرت گیری ِ روحانییت و احکام ِ اسلامی اش گردید. ناآگاهی یی که نتیجه ی کم توسعه گی ِ تولیدی- مناسباتی ِ جامعه از یک سو و آگاهی های دروغینی بود که در طول ِ چندین قرن روحانییت به جامعه القا و نسل اندرنسل تبلیغ و ترویج کرده بود.
امروز، هیچ چیز همانی نیست که چهل و دوسال ِ پیش از این و به کام ِ روحانییت ِ متکلم ِ وحده بود. تکنولوژی و به ویژه ماهواره و اینترنت مرزها و محدودییت های سیاسی و اجتماعی ِ حکومت ها و کشورها را درنوردیده و ایرانی هامی توانند به راحتی وهمزمان با دیگر جامعه های انسانی از تمام ِ مسائل و رویدادهای داخل و خارج آگاهی پیدا کنند. به همین دلیل، اگر رفراندومی با همان پرسش ِ چهل و دو سال ِ قبل انجام گیرد، نتیجه اش هم برای رژیم و هم برای اکثرییت ِ نزدیک به اتفاق ِ جامعه مشخص است. این بارنتیجه نه « آری» ِ متوهمانه، بلکه یقینن « نه» ِ آگاهانه به کلییت ِ رژیم و احکام ِ شرع و اسلامییت اش خواهد بود.این،یک قضاوت یاپیش بینی ِ خیالی وتوهمی نیست،واقعییتی است عینی و آماری یعنی مستند و مستدل هم ازتظاهرات و اعتراضاتی که به ویژه در دودهه ی اخیر صورت گرفته، و هم متکی بر نظر خواهی هایی که توسط ِ موسسات ِ معتبر ِ جهانی انجام شده یا ازسوی برخی خودی های رژیم که بوی سقوط به مشام شان رسیده ابراز و اعلام شده است. یک نمونه از این نظرسنجی ها بیانگر ِاین واقعییت است که نیمی از جامعه ی ایران ازدینداری به بی دینی رسیده اند. بخوانید :« در حالی که چهار دهه از استقرار ِ حکومت ِ دینی بر مبنای ایدئولوژی ِ شیعی در ایران می گذرد، نتایج ِ یک نظرسنجی نشان می دهد نیمی از جامعه ی ایران از دین داری به بی دینی رسیده اند و فقط 32 در صد جامعه خود را مسلمان ِ شیعه می دانند. در این نظرسنجی که از سوی گروه ِ مطالعات ِ افکارسنجی ِ ایرانیان( گمان) در باره ی نگرش ِ ایرانیان به دین انجام شده، تلاش شده موضوعاتی مورد ِپرسش قرارگیرد که در فضای جاری ِ ایران به دلیل ِ محدودییت ِ موجود امکان ِ طرح ِ آزادانه ی آنها نیست. در این نظرسنجی که از خرداد تا تیرماه ِ 1399 به مدت ِ پانزده روزانجام شده بیش از پنجاه هزار پاسخ دهنده شرکت کردند و حدود ِ نود در صد ِ پاسخ دهنده گان ساکن ِایران بوده اند. این گزارش دیدگاه افراد ِ بالای 19 سال برابربا 85 در صد ِ ِ افراد ِ بزرگ سال در ایران را بازتاب می دهد. بر اساس ِ این نظرسنجی: فقط 26 درصد ِ ایرانیان به ظهور ِ منجی ِ بشرییت که از اعتقادات ِ اصلی ِشیعه ی دوازده امامی است معتقدند. 9 در صد ِجامعه خود را خداناباور( آته ایست) می دانند. 22 درصد خود را به هیچ یک ازگرایشات ِ دینی نزدیک نمی دانند. نیمی از جامعه اظهار داشته اند از دینداری به بی دینی رسیده اند. 60 در صد اعلام کرده اند که نماز نمی خوانند در حالی که طبق ِ نظرسنجی 61 در صد در خانواده های خداباور و مذهبی به دنیا آمده اند. لازم به توضیح است که گروه ِ مطالعات ِ افکارسنجی ِ ایرانیان ( گمان) یک موسسه ی پژوهشی ِ غیر ِ انتفاعی، مستقل و ثبت شده درهلند است وعمار ملکی استادیار ِعلوم ِ سیاسی ِ دانشگاه ِ تیلبرگ و پویان تمیمی عرب استادیار ِ انسان شناسی ِدین دانشگاه ِاوترخت مدیران ِآن هستند». اگر رژیم ِ اسلامی در چهل و دوسال حاکمییت اش هیچ دستاورد ِ قابل ِ توجهی درهیچ زمینه ای نداشته، اما خود ِ این ریزش ِ توهم ِ 2/98 در صدی از دینداری به کم تر از نیمی از جمعییت، خودش یک دستاورد ِ مهم ِ تاریخی برای جامعه است!
درستی واعتبار ِ این نظرسنجی زمانی آشکارتر می شود که ببینیم حتا برخی روحانیون ِاسم ورسم دارنیزدراعتبار ِ دین ومذهب دچارشک و تردید شده اند. به عنوان ِ مثال ، آیت الله کمال حیدری ازفقیهان رده بالای حوزه علمیه ی قم درسخنرانی که اخیرن ازایشان درفضای مجازی به صورت ِ گسترده پخش گردیده با زیر ِ سوآل بردن ِ اعتقادات ِ دینی، چنین می گوید:« دین پاسخی ندارد به مساله ی کرونا بدهد.الان دین چه دارد که دیگران ندارند ؟ مگر گزارش ها به امام ِزمان نمی رسد؟ چراایشان کاری نمی کنند؟ این اعتقاد ِما به مهدوییت چه مشکلی از ما حل کرده است؟ مهدوییت چه امتیازی برای بشرییت دارد؟ چین وکشورهای بی دین مشکل ِکرونا راحل کرده اند اما کشور ِ اسلامی ِ ما نتوانسته. چرا دین( اسلام) در هرمساله ای دخالت می کندولی هیچ مشکلی رانمی تواند حل کند؟ پس اینهمه حرف و ادعای معجزات برای چیست؟ دین هرگز نتوانسته چیزی به علم ِ مردم اضافه کند. کرونا توانسته مسجدالحرام را تعطیل کند، چه رسد به مساجد. چرا مسجدالحرام و مساجد نتوانسته اند حریف ِ کرونا شوند؟ وقتی دین هیچ جوابی برای مشکلات ندارد چه ادعایی می تواند بکند؟»( پایان ِ نقل ِ قول). اینها سخنان ِ معترضانه ی یک آیت الله علیه ِ دین و مذهبی است که چهل و دوسال قبل به « معجزه» ی توهم ِ 2/98 در صدی قدرت ِ سیاسی را تصاحب نمود. در واقع،یک دستاورد ِمهم ِ دیگر ِروحانییت ِ حاکم برای جامعه ،کندن ِ گور خود با دست های خودش بود!