عصر نو
www.asre-nou.net

در جواب به نوشته آقای زید آبادی


Thu 24 09 2020

ابوالفضل محققی

abolfazl_mohagheghi_0.jpg
بشکنی ای قلم ، ای دست اگر پیچی ازخدمت محرومان سر! افراشته

یکی از انواع جدید "اصلاح طلبان" بنام آقای احمد زید آبادی در جواب کوتاهی به نوشته من :
"آقای زید آبادی شما نه تنها پنج نفر از رهبران اپوزیسون در خارج بلکه "نوید افکاری را هم نمی شناسید"
جواب داده و در نقش مظلومی که گویا پوستین اصلاح طلبیشان مورد حمله فردی که "مارکسیست "است! و توان خویشتنداری نداشته ، گاه وبیگاه بر این پوستین بیچاره حمله می کندظاهر شده اند.
ایشان بجای پرداختن به روح مطلبی که من "سیاسی دور از وطن در شرایط دشوار" نوشته ام! نخست دست تفقدی از همدلی وهمدردی بر سر من به خاطر این بی وطنی کشیده وهم زمان نیز"ظریفانه" بمن یاد آوری کرده اند که ایشان در مقامی هستند که می توانستند بمن
"جواب دندان شکنی به اودهم یا وی را بچزانم"!
البته از این چزندان صرف نظر کرده اند بشرطی که گویا من بیکاربر آشفته که مدتی است در پوستین وی افتاده ام دست از سر ایشان بر دارم !
کسی که در در ذهن خود به عمل ناشایسته ای مثل "چزاندن" یک فرد منتقد می اندیشد باید آن عمل را انجام شده تلقی کرد! از این روست که جوابیه ایشان قبل از آن که حکایت از نا خویشتنداری من بکند نشان از عصبانیت و خود بزرگ بینی جناب زید آبادی تا حد چزندان بنده دارد.
من در مجموع با این نوشته آخر دومطلب در رابطه با نگاه او به اپوزیسیون خارج نوشته ام که در هیچکدام از آن ها کوچکترین اشاره ای به درد نخور بودن او نکرده ام و دل به گرم شدن آبی از جانب ایشان با موضع گیری های اخیرشان نبسته‌ام. تنها تلاش کردم برخورد بغایت تحقیر کننده وبدور از ادب او را که در لباس اصلاح طلبی شعار" تساهل وتعامل" می دهد را نسبت بکسانی که تمام عمر و زندگی خویش در پای مبارزه برای آزادی وعدالت نهاده اند نشان دهم!
هر دو مطلب موجود.
آقای زید آبادی من بشخصه اشتباهات کمی نداشته ام از اشتباه کشیده شدن به خط ایران بر باد ده امام تا دل بستن به دولت اصلاحات که متاسفانه در نهایت به دولت تدارکاتچی منتهی شد. تا درانتخاب بین بد وبدتر پناه بردن از دست جنایتکاری مانند رئیسی به بزدلی مانند روحانی!
"رئیسی که ازمجریان تازه پا بمیدان نهاده و جویای نام زمان خمینی در کشتار وحشیانه سال شصت وهفت بود.کشتاری که شما هرگزآمر اصلی آن خمینی وهیئت مرگ منصوب شده از جانب وی را محکوم نکرده اید "!
من اشتباه کردم وعذر خواستم چرا که این در سیاست اتفاق می افتد .اما شما که در پروسه ای امیدوار کننده ازجمعیت موتلفه اسلامی بریده وبا پوستین اصلاح طلبی پای در میدان نهاده بودید !چنین نگردید. شما بجای همگام شد با یاران قدیمی خود کسانی مانند آقایان" دکتر ملکی وابوالفضل قدیانی" که موضع رادیکالی در انتقاد از عمل کرد ولی فقیه دارند ودر آخرین موضعگیری خود مستقیما اورا را عامل قتل نوید افکاری می دانند .از آن ها فاصله گرفته ، دکانی بنام هراس از سوریه ای شدن باز کردید .دکانی که متاسفانه چنان شما را سرگرم خود ساخته که همان حداقل پوستین انتقادی اصلاح طلبانه گذشته رانیز از تن بر کشیده ودر حمایت از یک دست شدن سه قوه برای حمایت از رهبری به امید تغیر دررفتار اوعبا بر دوش انداخته اید.
شما ازهمین منظر نیزبر معترضین واپوزیسیون داخل و خارج از کشور می تازید. چشم بر واقعیت آن چه در بطن جامعه می گذرد می بندید بر زوال این ملک و قطره آب شدن مردم زیر بار فشار معیشت زندگی و سرنیزه نظامیان، فساد ،دزدی ،قتل و سرکوب باز بشمارم؟ ناطرید اما سنگین تر از گل به ولی فقیه نمی گوئید! تمام اعمال خود سرانه، لجوجانه وجنایت بار خامنه ای را در لوای همین ترس فرضی توجیه می نمائید!می دانم بهای سنگینی دارد چنین گفتنی! که یکبار چشیده اید .از همین روست که ما جان بر داشته وسختی غربت گزیده ایم .اما شما می توانیدحداقل اگر محکوم نمی کنید نمک بر زخم مردم نپاشید وبه توجیه اعمال این خود رای نپردازید با توجیه این که مبادا افسار از کف برود و کشور دچار هرج ومرج گردد ! ویران شده تر ازکشورو ملت ایران سراغ دارید ؟
بجای محکوم کردن نقش آشکارخامنه ای درسرکوب وکشتار معترضان آبان ماه عمل معترضین را محکوم می کنید.بجای محکوم کردن آمران قتل نوید افکاری که بسیار خوب می دانید بدون اشاره "آقا"و بیت رهبری امکان پذیر نبود! باز از موضع دلسوز نظام از این که "این اعدام به مصلحت نظام نبود"! سخن می گوئید بی آن که آمران آن را محکوم کنید .
همین نگاه شما به مسئله قتل نوید افکاری و ندیدن یک قهرمان جوان ایرانی ، انسانی که مظلومانه در کشاکش یک بازی کثیف سیاسی بقتل رسید است! که می گویم شما "نوید افکاری را نمی شناسید!
چرا که چشم بر او ومرگ او بستید وصدای خرد شدن استخوان های او را در زیر شکنجه وحشیانه نشنیدید! اورا ندیدید! اما شما زیرکانه آن را به شناخت فیزیکی وشخصی ربط داده و می گوئید: " خب حالا جناب محققی که سنی ازشان گذشته و مویی در دنیای مبارزه و سیاست سپید کرده است، انتظار دارد من چه پاسخی به این جملۀ او بدهم؟ مثلاً بگویم: نخیر! نوید افکاری را بهتر از شما می‌شناسم؟ یا اینکه بگویم: نه متأسفانه نمی‌شناسم! خوشا به حال شما که می‌شناسید! یا بگویم: شناخت یا عدم شناخت نوید افکاری چه ربطی به شناخت یا عدم شناخت پنج چهرۀ اپوزیسیون دارد؟"
جناب زید آبادی شما زیرک تر از آنید که فرق این دو شناخت را ندانید وفرق بین گورستان خاوران و بارگاه خمینی را نفهمید! برعکس ادعای خود در به درد بخور نبودن و اینکه آبی از شما گرم نمی شود! شما یکی از قلم زنان هر روزه این روزهای سرنوشت ساز در کشورهستید. هیج عرصه ،هیچ کس وهر از چند گاهی هیچ اپوزیسیون خارج از کشوری نیست که شما روزانه با همین دید در باره آن ها ننویسید! گاه از برج عاجتان نصیحت و گاه مذمتشان نکنید و آبی برای بیت رهبری گرم ننمائید. خود را دست کم نگیرید!هر از گاهی ما اپوزیسیون هزار تکه خارج را هم از قلم نیاندازید بهر حال" قلم شما در خدمت محرومان است و شرف اهل قلم !" من سخنم با این قلم است !