عصر نو
www.asre-nou.net

گفتگوی نصرالله قاضی با روبن مارکاریان

مبارزات کارگران هفت تپه، درس ها ، تجارب و راهکارها


Fri 4 09 2020



تداوم اعتصابات و اعتراضات کارگران هفت تپه نشان دهنده عزم جزم کارگران در پی گیری درخواست هایشان می باشد که همه آن ها از مطالبات میلیون ها کارگر ایرانی و خانواده های آن ها می باشد. اولاً کارگران هفت تپه با استمرار اعتراضات شان بخشی مهمی از مطالبات کارگران ایران در سطح ملی مطرح کرده اند.ثانیاً، چند دور مذاکره نمایندگان آن ها با نمایندگان سه قوه رژیم جمهوری اسلامی نشان دهنده اهمیتی است که پیگیری مبارزه کارگران هفت تپه تا هم اکنون به آن دست یافته است. در حقیقت کارگران هفت تپه امروز از سوی طبقه کارگر ایران مطالبات میلیون ها کارگر را با سران جمهوری اسلامی مطرح می کنند. ثالثاً، مبارزات کارگران هفت تپه تاکنون مورد حمایت چهل ونه تشکل کارگری و دانشجوئی در ایران قرار گرفته وسندیکاها و اتحایه های دیگر کشورها نیز از مطالبات کارگران هفت تپه را مورد حمایت قرار داده اند، رابعاً، اکنون مذاکرات کارگران هفت تپه بر روی مسئله اصلی یا خلع ید از اسدبیگی و رستمی یا معکوس کردن روند نئولیبرالی خصوصی سازی متمرکز شده است که علت اصلی مصائب آن ها در ارتباط با عدم امنیت شغلی، حقوق های معوقه ، محرومیت از دفترچه های بیمه و همچنین استخدام های پیمانی بخشی از کارگران می باشد.

در ارتباط با پایان دادن به روند خصوصی سازی کارگران در بهترین حالت خواهان انتقال مالکیت کارخانه به کارگران و تبدیل آن به تعاونی کارگری و مدیریت منتخب کارگران می باشند. دراین زمینه در سطح جهان تجارب موفقیت آمیزی وجود دارد که می تواند الهام بخش باشد نظیر مجموعه تعاونی ها موندراگون در اسپانیا می باشد که در سال ۱۹۵۶به خاطر بحران اقتصادی و بیکاری گسترده در منطقه باسک اسپانیا پایه گذاری شد اکنون شامل۳۵۷ شرکت با حدود هشتاد هزار کارگر در بخش های صنعت، مالی، خرده فروشی و بنگاه های دانش بنیاداست. دراین گفتگو به جوانبی از این تجربه پرداخته می شود.

بدیل دیگر انتقال کارخانه به دولت و نظارت کارگری از طریق شورای کارخانه و نهادهای منتخب کارگری بر مدیریت دولتی است به طوری که ورشکستگی مجدد عمدی به کارخانه و نیز دوره جدید خصوصی سازی به کارگران تحمیل نشود. در این زمینه تجربه شوراهای کارگری در آلمان، اطریش و سوئیس نیز وجود دارد که حاصل انقلاب شکست خورده کارگری آلمان درسال ۱۹۱۸می باشد که اگر چه به وسیله فاشیسم هیتلری نابود شد اما پس از جنگ جهانی دوم قانون شوراها کارخانه به تصویب و در واحدهای بزرگ اجرا شد. در بخش هائی کارگران از طریق اعتصابات مستمر در اداره کارخانه حق وتو پیدا کرده اند و دربخش های دیگر شورای کارخانه نقش نظارتی دارد. در سه چهارم شوراهای کارخانه نقش اصلی را فعالان سندیکائی کارخانه دارند اگر چه سندیکاها به طور مستقل به وظائف خود ادامه می دهند. در این گفتگو به جوانب گوناگون این تجربه نیز پرداخته می شود.