عصر نو
www.asre-nou.net

اَنگل زاده ها


Mon 31 08 2020

آبتین آیینه

new/Abtin-Aeineh-03.jpg
سروده ای از آبتین آیینه
برگرفته از دفترِ آماده ی چاپِ واپسین شکست

در سوگِ جانباختنِ کودک بانوانِ بلوچ،
آتش کشیدنِ سوخت برانِ بلوچ
و کُشتاندن کولبرانِ کُرد

بر آن جان بادا آتشِ هستی سوز
که بیدادگرِ بی خِرد نیستی دوز



اَنگل زاده ها*

مهمانانِ ناخوانده ی میزبان خور
راندخورانِ تاراجگرِ ایران خور
دیوزادگانِ بیدادگرِ هستی خور:
با پنداری پنهان بر پیکرها فرود می آیند
اندامهای تن ها را به خوابِ فراموشی می کِشانند
بر پرده ی پوست، خَرمن خواران
از روزنه های بیناییِ پگاه
تا پژواکِ های شنوایی شبانگاه
پرتونگاریِ تارکشانی و بنداندازی
تاراجگرانِ شتابان به درونِ می خزند
در زایشگاهِ گورستانِ درازای روده ها
خوانسالارانِ اَنگلِستان آفت الله می گردند

آنگاه گشتاورِ پُشتگردِ ژِنهای خوب
خوبِانِ آنچنانی پخش می شوند

دیوزادگانِ اسلامستانِ الله
خودکامگانِ شهسوار
خونسالاران هر بازار
خونِ هر جاندار را
مِی مَکِشانه، نوشِ هر شبانه
پیکِ پیمانه، نوشِ جان می گردانند

تا اَنگلِستان ماندگانِ اسلام
بر گستره ی گیتی گسترده
ایرانیان را انیرانی
پنداشتِ پنهانی را
آونگی آشکار گردانند

تا آوردگاهِ پدیده ی کُرونالله
آبشارِ پاداشتِ الله بر جهانِ پسِ کُرونا را
به پابوسِ پیشگاهِ سنگِ سیاه برساند

تا بسترگاهِ نافِ نابِ محمدی را
با پُشتگردِ پروازِ واپسین
هزار و چهارسد سال
به آن هیچستانِ هیچ
پایانِ جهان گشتاند

انگل زاده ها!
هر روز کودک بانوانِ بلوچ
بی کام و بی بام با سَتل هایی (سَطل هایی)
در دستانی گاندو خورده*۲ بر دلِ دشتِ سوختانده
راه نشینِ آرزوهای بر باد رفته
به جستجوی آب می روند

تا سَتل های تهی را با دستانی کوچک
از گودالهای روده های گریزانِ رودها
جانِ های ریخته ی جویها، پُر گردانند
تا آب آورِ خوانِ تهیِ آشیانه باشند

بدینسان از تشنگی تا گرسنگی
آونگِ اشک را در دو سوی
سوخت بران*۳ و کولبران*۴
بلوچ و کُرد را
زاریِ زارستانِ ایرانیان
آبشارِ آهِ، بانگ فریادِ آزادگان
گیرِ گلوله ی هر گلو گشتانده اند

شمایان اَنگل زاده ها
با تاراجِ دارایی های آنان
در پردیسهای خود شهسوار
با خودروهای پرنده ی پروازی
تن نازیهای چرنده ی شهبازی
و توشه های خَزنده ی آوازی
بر خوانِ راندخواری پدرانتان؛
راندخواران گورهای دیوانِ الله
بر آبشارِ آهِ پشیمانیِ ایرانیان
کیهان نوردی می کنید

اَنگل زاده ها!
بیش از چهارده سده
نیاکان بی کیانتان، سرزمینِ پُر گُهر را
پایگاهِ پندارِ پلیدِ پیامبر و امامانِ خودکامه ی کام پرست
جایگاهِ امامزاده های گور بگور شده ی خویش گردانیده اید

تا پیکانِ پیکارتان با شادیِ شادمانی
آسایشِ آبادانیِ ایرانشهرِ
رامشِ آرامشِ فرهنگشهرِ را
هیچستانِ آن امامتان بگردانید

تا در پسِ تاراجگریهای دهشتناکتان
گستره ی سوخت بران و کولبران
آب آوران، آشغال خوران و گورخوابان
بیچارگیِ نیازمندی و فرودستیِ گدایی
هرچه بیشتر گسترده بگردد

اَنگل زاده ها!
شمایان، سوخته دلانِ بلوچ را
تهی دست و بی فرجام بر دشتِ کویر
آواره ی تشنگی آب و گرسنگی نان گشتانیده اید

سرچشمه های هامون و آبِراهِ های چند رودِ را سرگردان
آبستانهای دو بندِ (سدِ) خُروشان را برگردانِ گِریان
بر نخستین شهریارانِ ایرانشهر، راه بسته اید
سرزمینِ سوخت برانِ کویرستان گشتانده اید

آنان نان دهندگانِ دریا گسترِ سراسرِ ایران
نخستین چایگاه، گهواره ی آفرینشِ جهان
بازماندگانِ آراتا*۵ مردم را
این چنین در آتشِ گردباد کشانده اید

کولبرانِ کُرد با کوله ی کوه بر دوششان
شتابان از بند بهمن تا ستیزِ چَکاد هر سخت سنگ
سر بر بسترِ پای می کوبند تا سُفره ی تهی شان را
توشه ی خورِ خوراک گردانند
تا تهی از پایندگی با تنگدستی
چرخ زندگانی را بِچرخانند:
اگر هر هنگام از تیرِ سپاهیانِ پای انداز، جان بدرآرند

آن گُردانِ کُرد را از پیکرِ زاگرس کوه
به دامنِ بندِ بهمن و دامِ چنگِ دشمن
از بام تا شام پرتاب می گردانید
تا دلِ دلاوریِ گُردان و دَلیران
از این سرزمین بگُریزند

تا شمایان دیوان و دیوزاده های اسلامی
اَنگلِستانهایتان در کاخهای لاکچِری
با خویش و خویشان، رازِ زارستانِ ایرانیان را
در پرده های پستوها، پنهان بگردانید
سوار بر کام نوشی؛ پردیس را
بر شوربختیِ گورستانِ این مردمان ماندگار گردانید

اَنگل زاده ها!
کارگرانِ این آتشستان را؛
با سُفره های تهی تنیده در گسستگی
با نگاه هایی خشکیده تشنه ی دادگری
با کودکانی زیر آوارِ بیدادگری
آویزانِ آژنگِ آشغالدانی
آوارِ گرسنگی و تشنگی گشتانیده اید

و ... هر هنگام در پسِ هنگامی دیگر

بِراندَند خوزیان از خانه ی خویش
بِدادَند ستانده به فرمانِ کیش

سران، پدرانِ و سپاهِ پای اندازان شمایانِ ایرانخوار
نخستین سرزمینِ دارای تاریخمندِ جهان را:
گهواره ی زمین و زمان؛ فرهنگشهر
با گشتاور کُشتارهای زنجیره ای
وارونه گردانی، واماندگی و واگذاری:
واگذاری آبستانِ کاسپین، تاجِ ایرانشهر
تاراج و کُشتنِ آبخوستهای پارسِ دریاگُهر
فروزان گردانیِ فروشِ جنگل و خاکِ هیرکانی
فروشِ خاکِ خون سازِ آبخوستِ هرمزِ پایانی
و با گوی آتشگردانی، ایران را آتشفشان
گیتی را آبستنِ گداختگی گشتانده اند

بدینسان در این هنگامِ هنگامه:
هفت تپه ی کارگرانِ شوش
چونان هفت کوه هم کوش
هفتسد شهر و روستای پُر خروش را
با چِکاندنِ گیرِهای گلوله ی گلوهای خاموش
پایگاهِ پایداری و آوردگاهِ آزادی خواهند گشتاند

تا خیزشِ خُروشانِ ایرانیان
جهانِ پسِ کُرونا، این هنگامه ی هنگام را
بینا و شنوا، جایگاهِ آزادگان،
پایگاهِ پایندگان و پردیسِ آبانگان
بازهم گهواره ی زمین و زمان بگردانند.

شهریور ماه ۲۵۵۹ ایرانی
آگُست ۲۰۲۰ ترسایی (میلادی)
گوتنبرگ – سوید


پانویسها:

* نگینِ نگاه به انگل زاده های (آقازاده های) اسلامی است
که بنابه گفته ی وزارتِ خزانه داری آمریکا
ییش از ۱۴۸ میلیارد دلار در آمریکا سِپرده دارند.
گفته می شود سران، اَنگل زاده ها و وابستگانشان بیش از هزار میلیارد دلار
از دارایهای مردمِ ایران را به سراسرِ جهان تاراج برده اند.



*۲ نگینِ نگاه به بریده شدنِ (قطع کردنِ) دستِ کودک بانوی بلوچ
بنام حوا هنگام آب آوردن از سوی گاندو در گودال است.
همچنین جانباختنِ کودک بانوی دیگرِ بلوچ بنام آسیه
در رودخانه ی سرباز هنگام آب برداشتن می باشد.



*۳ نگینِ نگاه به سوخت بران در سیستان و بلوچستان است:
لشگرِ بیکارانِ بی کام و بی بام که بناچار سوخت بری می کنند.



*۴ نگینِ نگاه به کولبران در کوهستانهای کُردستان است:
لشگرِ بیکارانِ که بناچار کولبری می کنند.

*۵ نگینِ نگاه به مردم «آراتا» می باشد: هردوت آنان را نخستین گروهِ آریاهای سرزمین ایران دانسته است.
آنان بیش از هفت هزارسال پیش نخستین شهرنشینی (تمدن) را درکناره های هَلیل رود در استانهای سیستان، مَکران و کرمان ساماندهی کرده اند. سیلابِ هَلیل رود و کاووشِ شهرِ سوحته نزدیکِ جیرفت شکوهِ سامانه ی شهرنشینی (تمدن) ساخت و سازه ها، تندیس ها، ابزار سازیها با زر، سیم و لاجورد پدیدار گشتاند که شگفت انگیز می باشند.
آنان بیش از یک هزار سال پیش از سومریان در میانرودان سامانه ی شهرنشینی و دبیره ی (خطِ) میخی را ساماندهی کردند که اندیشه های پیشینِ تاریخ نگاران و پژوهشگران درباره ی نخستین جایگاهِ پیدایشِ شهرنشینیِ (تمدنِ) آدمیان را دگرگون کرده اند.