عصر نو
www.asre-nou.net

۲۸ مرداد ۳۲ کودتا علیه استقلال و دموکراسی در ایران


Mon 17 08 2020

احسان دهکردی

سالگرد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یاد آور خاطره سیاهی در تاریخ ایران است. روزهای سیاهی که آمریکا و انگلیس به کمک عوامل مزدور خود و با همراهی خانواده پهلوی علیه حکومت قانونی دکتر محمدمصدق نخست وزیر وقت، یعنی علیه استقلال، علیه آزادی و دموکراسی در ایران کودتا کردند تا منافع انگلیس و آمریکا تضمین شود.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم وضعیت سیاسی جدیدی در جهان حاکم می شود، متفقین پیروز جنگ می شوند، واز همان فردای جنگ مذاکرات پشته پرده برای تقسیم جهان آغاز می شود، انگلیس در دوران جنگ با تحمل هزینه های زیاد و تلفات بسیار ورشکسته است و بعوض آمریکا قدرت سرمایه اش افزایش یافته و در تلاش گرفتن جای پای انگلیس است، فقط این بار روسیه استالین نیز مشارکت دارد و سهم می خواهد.

متفقین که تا قبل از حمله به ایران متوجه چرخش سیاسی رضا شاه به سمت آلمان شده بودند، با یک التیماتوم، روسیه از شمال و انگلیس از جنوب به ایران هجوم آوردند.

با تبعید رضا شاه به جزیره موریس فضای باز سیاسی در ایران شکل می گیرد که پی آمد آن رونق احزاب، انجمن ها و سازمانهای سیاسی بوده است. در این دوران مسئله استقلال، خودکفایی، دموکراسی و آزادیهای اجتماعی در سطح جامعه مطرح می شود و فضای سیاسی جامعه علیه استعمار و قراردادهای نفتی و غیر نفتی ناعادلانه که نتیجه دغل بازیهای دول سرمایه داری بودند، تبدیل به یک شعار عمومی می شود.

با اوج گیری خواسته های سیاسی مردم برخورد احزاب سیاسی بخصوص جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق علیه قرارداد نفتی ایران و انگلیس مطرح می‌شود و تا ملی شدن صنعت نفت در ایران پیش می رود.
انگلیسها و ایادی آنها در داخل کشور تلاش می کنند علیه ملی شدن صنعت نفت و گسترش مبارزات مردم که رفته رفته به مقابله با دولت انگلیس تبدیل شده، توطئه کنند.

در این میان آمریکائیها با میانجیگری خود بین انگلیس و دولت ایران و همچنین ممانعت از حضور نظامی انگلیسها و برخوردهای نظامی انگلیس با دولت مصدق، بدنبال ایجاد شرایطی به نفع خود بودند.

در واقع آمریکائیها نه از سر دلسوزی به مردم ایران بلکه برای گرفتن امتیاز از انگلیسها و مشارکت اقتصادی در قراردادهای نفتی منطقه تلاش می کردند. گذشته از این هر گونه حضور نظامی دول انگلیس یا آمریکا در ایران می توانست پای همسایه شمالی را هم وسط بکشد.

نماینده همسایه شمالی ایران یعنی “اتحاد جماهیرشوروی” “حزب توده” بود که بعد از خروج نیروهای نظامی آنها پی گیر منافعشان در داخل کشور شد، به همان گونه که “خود مختاری” آذربایجان و حوادث دلخراش آنجا آغاز شد.

در شرایطی که سادچیکوف در ایران به دنبال امتیاز نفت شمال بود، طرح دوفوریتی دکتر مصدق در مورد ممنوعیت واگذاری امتیاز نفت به خارجیان، در مجلس به تصویب رسید و به صورت قانون درآمد.(۱۱ آذر ماه ۱۳۲۳)

واین آغاز دشمنی حزب توده با محمد مصدق بود.

مصدق مزدور آمریکائیها شد!! و هر روز از نخست وزیری مصدق توأم با تظاهرات حزب توده وزدو خورد با پلیس بود.

درشرایطی که ایران دوران مصدق با محاصره اقتصادی و تنگناهای سیاسی استعمار پیر انگلیس مواجه بود. “ دولت شوراها” خسارت‌های دوران جنگ را که بالغ بر ۱۱ تن طلا بود به حکومت مصدق نداد و بعد از کودتا در اختیار نخست وزیر زاهدی گذاشت.

تلاش برای ساقط کردن ملی گراها که در رأس آنها نخست وزیر محمد مصدق قرار داشت در مجلس و بیرون مجلس توسط عوامل مزدور دنبال می شد.

در شرایطی که قراردادهای پیشنهادی نفتی از طرف مبارزین ملی وحکومت مصدق پذیرفته نمی شد طرح کودتا علیه او در حال تکمیل بود. و بلخره در ۲۵-۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عملی شد.

در تاریخ صد سال گذشته ایران، تنها فردی که در جایگاه یک مسئول دولتی از حق مردم، عدالت و استقلال کشور دفاع کرده و خالصانه به مردم و منافع آنها عشق ورزیده دکتر محمد مصدق بوده است.

ا کنون تبلیغات زیادی علیه مصدق صورت گرفته و می گیرد که پرچمدار آنها گرایشهای پادشاهی، سلطنت طلب و طرفداران رضا پهلوی هستند.

در شرایطی که سازمان های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا معترف کودتا علیه حکومت دکتر مصدق و یارانش هستند، طرفداران پادشاهی منکر آنند.

اهمیت دوران ملی شدن صنعت نفت با یاران مبارز بسیاری رقم خرده است، گذشته از محمد مصدق، حسین فاطمی، کریم سنجابی، اللهیار صالح ، شایگان و بازرگان و ...هم بودند، در بین ارتشیان سرتیپ افشارطوس و سید محمود سخایی کاشانی رئیس شهربانی کرمان هم از یاران وفادار جنبش ملی کردن صنعت نفت و استقلال کشوربودند که همچون دکتر فاطمی به طرز فجیعی توسط باند کودتا به قتل رسیدند.
اگر بخواهیم تجربه جنبش ملی مردم علیه سیاستهای استعماری انگلیس و آمریکا در این دوران را برشمریم،

از اینجا آغاز می کنم که بسیاری مسئله ملی شدن صنعت نفت و مبارزه ضد استعماری و استبدادی را فردی می کنند، به یک نفر نسبت می دهند و مرکز همه مسائل مطرح شده در این دوران را گرد یک فرد (مصدق)محدود می کنند.در صورتی که تنش بعد از جنگ جهانی دوم و مبارزه ضد استعماری و تلاش برای عدم وابستگی و مطرح شدن استقلال کشورها فقط در ایران نبوده است.

مسئله دوم زیر پا گذاشتن اصل مشروطه که تلاشی برای محدود کردن قدرت سیاسی پادشاه بود را متذکر می شوم و تبدیل شدن دوباره محمدرضا پهلوی به محور قدرت سیاسی کشور و مرکز تصمیم گیری و همان “مستبد شرق” .

در اینجا جا دارد از نقش سیاسی ساختار “استبداد شرقی” و عدم وجود ریشه های اقتصادی -سیاسی شکل گیری دموکراسی در ایران نیز نام ببرم.

در واقع در صورت عدم شکل گیری قدرتهای سیاسی - اقتصادی در ایران که پشتوانه نهادهای اجتماعی در پیگیری آزادی و دموکراسی هستند، مسئله استبداد و بزرگ شدن قدرت دولتی حل نخواهد شد.
اشتباه سوم این دوران به خود جبهه ملی و پا فشاری تعصب وار بر اصولی برمیگردد که باعث شد وارد بعضی قراردادهای نفتی پیشنهادی که معتدل تر از بقیه بودند نشوند.

در آن شرایط مسئله استقلال سیاسی ایران و تداوم حاکمیت‌های ملی می توانست، نقش بزرگی در رشد سیاسی - اقتصادی ایران آینده داشته باشد، وبرای حفظ این شرایط و تداوم آن جبهه ملی می بایست در بعضی مسائل بخصوص فروش نفت انعطاف بخرج می داد.

اهمیت تداوم و استمرار حاکمیت ملی و استقلال می توانست آینده ساز ایرانی جمهوری و توانمند باشد.

همچنین اهمیت استقلال سیاسی و استمرار دموکراسی در ایران یاری رسان به نسلهای آینده برای تحکیم آزادیهای اجتماعی و عدالت اجتماعی بود.

اما مبارزی چون محمد مصدق تحمل شنیدن شعارهای زهرآگین مخالفین را نداشت و فکر نمی کرد با این سرعت جنبش ملی شدن نفت خاموش شود.

احسان دهکردی
۱۷ اوت ۲۰۲۰