عصر نو
www.asre-nou.net

پیوند های جهان بینی ضد منطقی و ضد چپ پان ایرانیسم


Wed 29 07 2020

ف. آزاد

(در سوگ فاجعۀ پان ایرانیستی مونیخ (22. Juli. 2016)
وقتی نتوان خود را آنچنانکه هستیم جهانی پنداشت، در غیاب منطق نبش قبر مردگان تاریخ زیاد می شود، تا خویشتن خویش را دستکم بوسیلۀ آنها توجیه کرد. آنسان که غربت تاریخی جای غربت جغرافیایی را گرفته و بدل به غربت منطقی شود. و مالیخولیای سرزمینی بر واقعیت زمینی که زیر چکمه های دیکتاتوری سرمایه سالاری مولد بحران کورونا می لرزد، چیره گردد. تا فارسیسره نویسی بر سلاست منطقی چیره شود که "رستم یلی بود در سیستان". در حالیکه از اسطوره نمی توان تاریخ ساخت .
چون تاریخ متکی بر اسطوره همچنانکه ذات اسطوره فاجعه است، تاریخی فاجعه بر انگیز است.
کُمیت منطق که لنگ شد، می توان در سیطرۀ مالیخولیای ایران ماقبل تاریخ، همچنانکه به فرهنگ جهانتاب "ایران بعد از اسلام"، به آنچه که به تصور پان ایرانیسم چپ بنظر می رسد، نیز حمله کرد: چون به اختتام استبداد پهلوی اینک تبدیل شده به "شهید ملی" پان ایرانیسم کمک کرده است. انگاری استبداد زرتشتی ایران ساسانی که ایرانیان اصیل را زنده بگور می کرد، رواست اما استبداد دین غیر آن روانیست: بی آنکه به منطق برآمدن تشیع از اسلام زرتشتی رجوع شود.
باید ایران ماقبل تاریخ نامید چون همچنانکه تاریخ روایت (نگارش) تصور ما از گذشته است، اما مطابق استدلال منطقی ادموند بازوُرث ایرانشناس دانشگاه منچستر: "همه این مطالب ما را به این نتیجه می‌رساند که وقتی عرب‌ها در آغاز کار ایران را گشودند،... هیچ الگو و نمونۀ مهمی از تاریخ نگاری فارسی وجود نداشت!" (1). نظری که حتی "ایرانشناسان" پان ایرانیست نظیر یارشاطر نیز مخالفتی با آن نکرده اند.
باید نوشت "شهید ملی" چون نه تنها اصطلاح "ملی" آن مبیّن کیفیت غیر منطقی چنان شهدایی است، بلکه ساختارمنطقی "استدلال" رضاشاه و پسرش بعنوان "شهدای ملی" پان ایرانیسم به همان کیفیت "ملی" آنست: که مطابق استدلال بندیکت آندرسن ذهنیتی بیش نیست (2). همان مالیخولیای "ملی" جذب کنندۀ مالیخولیاهایی نظیر "دیوان سالاری رضاشاهی" پان ایرانیسم که ترکیبی ذاتأ متناقض است: وقتی که رضاشاهش دیوانسالارانش را "زن قحبه" بنامد. می بینیم که چون ذهن پان ایرانیستی استدلال بلد نیست، مثل غذای پس مانده دیگر مگسان غیر استدلالی را نیز بخود جذب می کند. از اینرو عجبی نیست که "نژاد"پرستی پان ایرانیسم در غربت به فاجعۀ آدمکشی نژادپرستانۀ پان ایرانیستی تبدیل شود.
مالیخولیای پان ایرانیسم پان آریایی که سالهاست در بارۀ قربانیان "نژاد"پرستی ایجاد شده وسیلۀ خویش میان ایرانیان مقیم خارج در کشتار (2016 مونیخ) سکوت کرده است، در تقابل با بینش چپ به فاشیسم پان آریانیسم آلمانی روی آورده است تا به این سان حقارت غربتش را تسکین دهد. درحالیکه نوکر حتی "همنژاد"، همیشه نوکر می ماند.

منابع:
سی. ادموند بازوُرث، «نقش ایران در تاریخ نگاری اسلامی ـ دوران پیش از مغول»، در کتاب «حضور ایران در جهان اسلام»، ویرایش جرج صباغ ـ ریچارد جی.هووانسیان، انتشارات مروارید، تهران، 1381.
(2 )
B. Anderson, „Imagined Community”, (revised Ed.) London. Verso.