عصر نو
www.asre-nou.net

فرازی از تاریخ انقلاب اسلامی ایران (بقیه)

فصل پنجم ( قسمت اول )
Thu 18 06 2020

بهزاد کشاورزی

new/behzad-keshavarzi1.jpg
آتش سوزی سینما رکس آبادان
آغازی بر پایان

از حوالی مرداد ماه (۵۷) دو عامل، موجب شروع دوبارۀ اغتشاشات در کشور شد. عامل اول نارضایتی اقتصادی کارگران ساده و کارمندان دولت بود.

باید گفت که از سال ۵۴ به بعد اقتصاد کشور با رکود توأم بود و این امر موجب رکود کارهای ساختمانی و سازندگی شده بود. در گذشته رونق و گسترش سریع کارهای عمرانی و ساختمانی، تعداد فراوانی از مردم طبقۀ سوم را به عنوان کارگر غیرماهر به خود جذب کرده بود. لیکن اینک رکود این بخش از اقتصاد کشور، موجب بیکاری این گروه از کارگران گردید. به طوری که در نیمه های تابستان ۵۷، تعداد بیکاران از صفر، تقریبآ به چهارصدهزار نفر افزایش یافته بود[۱]. دستمزد کارگرانِ شاغل نیز حدود ۳۰% کاهش پیداکرده بود. طبقۀ متوسط کارمند نیز از این رکود اقتصادی بی نصیب نمانده بود. بدین شرح که دولت با تعیین سقف معینی برای افزایش حقوق و لغو پاداش های سالانه، موجبات نارضایتی این طبقه را نیز فراهم ساخته بود. فضای پر تلاطم آن روزی، موجب گردید که کارگران و حتی کارمندان اداری نیز به مخالفان و تظاهر کنندگان ملحق شوند. آبراهامیان از برخی از اعتصابات و تظاهرات در این دوره یاد کرده است[۲] که از جملۀ آن ها اعتصاب کارکنان نیروگاه های برق تهران و شهرهای جنوبی، شبکۀ آب تهران و یک کارخانۀ بزرگ صنعتی نزدیک تهران که در اعتراض به لغو پاداش های سالانه در خرداد ماه انجام شد. در اواسط تیرماه بیش از ۶۰۰ کارگرِ ادارۀ بهداری آبادان، در اوایل مرداد ماه ۱۷۵۰ کارگرِ کارخانۀ بافندگی بهشهر، ۲۰۰۰ تن از کارکنانِ ماشین سازی تبریز و در شهریور ماه نیز کارکنانِ کارخانۀ کاغذ سازی فارس، خودرو سازی تهران و تأسیس آب و ماشین سازی اهواز اعتصاب کردند

اولین تظاهرات نسبتآ قابل توجه به وسیلۀ کارگران، یکی دو ماه پس از آرامش نسبی در شهر مشهد اتفاق افتاد. بدین شرح که: « شیخ احمد کافی » یکی از ملایان طرفدار خمینی در نتیجۀ تصادف اتومبیل در اول مرداد، در مشهد کشته شد. دولت برای جلوکیری از اغتشاشات، از تشییع جنازۀ وی جلوگیری کرد. این عمل بهانه ای داد به دست ملایان که مرگ وی را به دولتیان نسبت دهند[۳] و مردم را به تظاهرات دعوت نمایند. در این تظاهرات کارگران ناراضی مشهد نقش اول را بازی کردند[۴] و به همراهی بقیۀ مردمِ به خشم آمده، تظاهرات را به خشونت کشانیدند. پلیس دست به اسلحه برد و لااقل چهل نفر به خاک هلاکت افتاد. این حادثه یک بار دیگر فرصتی داد به دست ملایان طرفدار خمینی که آشوب را در شهرهای ایران از سر گیرند. یاد بود هفتم کشتار فوق در شهرهای تهران، تبریز، قم، اصفهان و شیراز به

خشونت گرائید و دنبالۀ این خشونت ها به اغتشاشات ماه رمضان و خشونت های ناشی از آن گره خورد[۵].

عامل دومی که موجب پیدایش دوبارۀ اعتراضات و اغتشاشات شد، رسیدن ماه رمضان بود. شاه با اطلاع کامل از وضع حساس کشور در این ماه، یک بار دیگر به جلب رضایت مردم کوشید و سعی کرد به نحوی از اغتشاشات ماه رمضان جلوگیری کند. در همین هدف، روز ۱۴ مرداد - سالگرد انقلاب مشروطه - طی ارسال پیامی، از آزادی های بیشتری سخن گفت و آزادی های اجتماعات و گفتار و نوشتار و نیز آزادی کامل انتخابات دورۀ آیندۀ مجلس را تضمین کرد. با ارسال این پیام در حقیقت شاه تلویحآ به نبود آزادی های اجتماعی کشور تا آن روز، اعتراف کرد و موجب انتقاد جدید مخالفان وی گردید. با این همه، اطرافیانِ حرفه ای خمینی، اینک با ابتکار بیشتری وارد میدان می شدند و در نظر داشتند از ماه رمضان حداکثر استفاده را برعلیه شاه بکنند.

با ورود رمضان در ۱۵ مرداد، تجمعات سنتی شیعیان در مساجد و تکایا آغاز شد. این اجتماعات فرصت طلائی بود که حامیان خمینی به پیروی از دعوت وی بار دیگر تلاش از سر گیرند. اینک سخنرانی ها و بیانیه های خمینی به صورت پلی کپی و نوار در مساجد دست به دست می گشت. یک بار دیگر مسجد قبا، به مرکز تبلیغات طرفداران خمینی تبدیل شد. ملایان طرفدار خمینی در کنار اعضای نهضت آزادی همچون باهنر، مفتح، خامنه ای، بازرگان و سحابی و دیگران، مردم را برعلیه حکومت تحریک می کردند. از همان شروع ماه رمضان، اغتشاشات در شهرهای تبریز، مشهد، شهسوار، اهواز، بهبهان، شیراز و اصفهان منجر به درگیری خشونت باری با پلیس و مقامات امنیتی گردید. این درگیری ها در اصفهان به یک جنگ تمام عیار میان مردم و حکومت تبدیل شد و در این درگیری برای اولیت بار از اسلحۀ کرم استفاده شد:

« تظاهر کنندگان خشمگین - که برخی از آنها مسلح بودند - بیشتر قسمت های شهر را تصرف و آیت الله بسیار محترمی را که چندی پیش دستگیر شده بود، آزاد کردند.»[۶]

درگیری دو روز به طول انجامید. مردم سینما ها، مشروب فروشی ها، بانک ها، ادارات دولتی و ساختمان حزب رستاخیز را به آتش کشیدند. همچنین در این درگیری ها، هتل بسیار معتبر « شاه عباس » نیز به آتش کشیده شده و به شدت آسیب دید. آنگاه مردم برای مقابله با تانک های نظامی، درختان کنار خیابان ها را بریدند و در عرض جاده ها قرار دادند. به دنبال آن، دولت ( احتمالآ به دلیل به کار گیری اسلحۀ کرم بوسیلۀ مردم ) و برای جلوگیری از تلفات انسانی و خسارات بیشتر در آن شهر حکومت نظامی اعلام کرد.

آتش سوزی در سینما رکس آبادان

روز ۲۹ مرداد، رسانه های کشور خبر وحشتناکی حاکی از آتش سوزی عمدی سینما رکس و سوختن نزدیک به ۴۰۰ نفر را به جهانیان اعلام کرد ند. این واقعه، یکی دیگر از عوامل مهمی بود که سقوط رژیم شاه را فراهم کرد. تبلیغات عظیمی در داخل و خارج از کشور برعلیه حکومت شاه به راه افتاد. فردای آن روز رادیو بی. بی. سی، این خبر را با آب و تاب تمام اعلام کرد و گفت:

« دولت ایران می گوید که حملۀ تروریستی دیشب را که به مرگ تقریبآ ۴۰۰ نفر در سینمائی در شهر آبادان انجامید رسمآ بررسی خواهد کرد. برطبق اخبار رادیو ایران تا کنون اجساد ۳۷۷ نفراز زیر آوار سینما بیرون آورده شده و گروه های امدادی هنوز مشغول جستجوی خرابه هستند. سینما دیشب پر از تماشاچی بود که ناگهان تروریست ها به هر چهار گوشۀ ساختمان آتش زدند. از آنجائی که درهای خروجی سینما قفل بود تماشاچیان نتوانستند که از ساختمان فرار کنند. خبرنگار بی. بی. سی. در تهران می گوید که این ضایعه پر تلفات ترین حریق عمدی بود که اخیرآ در ایران صورت گرفته. دیشب یک سینمای دیگر این بار در شیراز سوزانده شد و انفجار بمبی در رستورانی یک نفر را زخمی ساخت. در هفتۀ گذشته هم سه نفر در حریق سینمائی در مشهد کشته شدند.»[۷]

این خبرِ بی. بی. سی، بطور ماهرانه ای، فاجعۀ آبادان را به گردن رژیم انداخت. زیرا که برای اولین بار و با اطمینان تمام، « قفل بودن درب های سینما از بیرون » را مطرح کرد. به عبارت دیگر، رادیو بی. بی. سی. و متعاقب آن، « مسؤل میز ایران در وزارت امور خارجۀ ایالات متحده »[۸]، با اطمینان مدعی شدند که عوامل رژیم، درب های سینما را از بیرون قفل کرده و سپس آن را به آتش کشیده بودند تا مردم را بسوزانند. مخالفین حکومت نیز با استناد به این ادعاها، و برخی دعاوی دیگر، شاه و ساواک وی را عامل آتش سوزی قلمداد کردند.

به لحاظ اهمیتی که این واقعه در تسهیل سقوط رژیم محمدرضاشاه و پیروزی انقلاب اسلامی داشت، و به علت این که هنوز سردمداران رژیم اسلامی، این جنایت را به پای حکومت سابق می گذارند، لازم می دانیم که آن واقعه را با تفصیل بیشتر برای ثبت در تاریخ بیان کنیم.

( بقیه دارد )

ـــــــــــــــــــــــ

[۱] - آبراهامیان، همان گذشته، ص ۶۳۱.
[۲] - ص ۶۳۱ به بعد.
[۳] - علی دوانی، همان گذشته، ص232 به بعد.
[۴] - آبراهامیان، همان گذشته، ص۶۳۲.
[۵] - علیرغم این حرکت کارگری در مشهد، انقلاب اسلامی هرگز چهرۀ کارگری به خود نگرفت.
[۶] - آبراهامیان، همان گذشته، ص ۶۳۲.
[۷] - انقلاب ایران به روایت رادیو بی. بی. سی. ص ۲۲۲.
[۸] - « هنری پرکت » مسؤل میز ایران در وزارت امور خارجۀ ایالات متحده نیز بعد ها طی مصاحبه ای، رژیم شاه را عامل آن آتش سوزی دانست. وی در این مورد گفت:
«...متعاقبآ اواخر ماه اوت، شاید بیست و پنجم، توی تالار سینمائی در بندر عباس [ گوینده اشتباه می کند، منظور آبادان است. م. ] آتش سوزی شد و فکر کنم ۷۰۰ نفر کشته شدند چون درها قفل شده بودند. فاجعۀ هولناکی بود. آدم های شاه تقصیر را انداختند به گردن روحانیون...در ایران هیچ کس این ادعا راباور نکرد. همه اعتقاد داشتند حکومت این کار را کرده و تقصیرش را انداخته به گردن روحانی ها...ما در آن برهه گزارش خیلی کوتاهی – در حدّ چند جمله – از سی. آی. إی گرفتیم که از قول یکی از رابط های سی. آی. إی در ساواک می گفت ساواک مقصر است. کی می داند این ادعا درست بود یا نه؟ » ن – ک: تاریخ ایرانی www.tarikhirani.ir/
لازم به تذکر است که بنا به گفتۀ، برژینسکی، « هنری پرکت » یا « هنری پرشت » مخالف شاه بود و می خواست که او از قدرت برکنار شود. ن – ک: غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج سالۀ ایران، ص ۱۲۰.