عصر نو
www.asre-nou.net

گفتگو با مریم موذن فعال حقوق بشر

پاندمی کرونا با صدای بلند اعلام کرد یکجای کار غلط است
Thu 14 05 2020

طاهره بارئی



ط.ب:
خانم موذن ازاینکه در این دوره نقاهت، وقتتان را برای این گفتگو اختصاص دادید سپاسگزارم. ابتدا ابراز خوشحالی می‌کنم که سلامتی خودتان را باز یافتید و بعد می‌پرسم نظرتان نسبت به نقش رسانه‌ها در این دوره شیوع ویروس چیست؟ آیا به وظایف خود برای اطلاع‌رسانی و روشن کردن شهروندان عمل کرده است؟ تا چه اندازه؟ بالاخره این رسانه ها رابط بین بیماران، شهروندان، متخصصین و دولت بوده اند. در هلند رسانه‌ها چه نقشی داشتند و به نظر شما که مسائل را در سطح جهانی دنبال می‌کنید، این اطلاع رسانی آیا با هدف پشتیبانی ازشهروندان بوده یا نه اهداف دیگری را هم دنبال کرده است؟

م.م:
سپاسگزارم از لطف شما

در پاسخ به این سوال که آیا به وظایف خود عمل کرده اند، نمی توان به آسانی همه را در یک جا نقد کرد. چون مثلا در کشورهای سرکوبگر و دیکتاتوری مانند چین کره شمالی یا جمهوری اسلامی ایران، شرایط با کشورهای دموکراتیک و آزاد اروپایی یا امریکا و کانادا متفاوت است و نمی‌توان آنها را دقیقا در یک سطح برآورد کرد. ولی در مجموع به نظر من رسانه‌ها حتی در کشورهای به اصطلاح آزاد هم حداقل در طی دوره چند ماهه مواجهه با پاندمی کرونا نتوانستند به وظیفه خود یعنی برقراری جریان صادقانه و آزاد اطلاعات برای مردم و جامعه عمل نمایند.

متاسفانه رسانه های پرمخاطب که از امکانات بالایی هم برخوردار هستند، اغلب در راستای سیاست‌های دولت و احزاب مطرح کشورها قدم برداشته و تریبون را در اختیار دلسوزان جامعه و متخصصینی که مشخصا در زمینه این بیماری اطلاعات تخصصی و حرفه ای دارند نگذاشتند، بلکه از هیاهوهای مشابه فضای مجازی و انتشار اخبار ضد و نقیض و بی‌هدف پیروی کردند.

حتما افراد متعهدیوجود داشته اند که در گوشه گوشه این دنیا از بیان حقایق نهراسیدند، شاید ضررهای اعتباری و مالی و حتی هزینه جانی داده باشند که گهگاه در اخبار می‌بینیم و می‌شنویم، اما در نهایت تاثیر رسانه بر عملکرد دولتها می تواند ملاک و سنجش خوبی برای قضاوت در مورد نحوه عملکرد و بیلان کاری آنها باشد، مگر نه اینکه رسانه ها باید صدای مردم باشند و سو و جانب مردم را بگیرند، منتقدان باجرات سیستم های حکومتی باشند و با نگاه تیزبین و جسارت، همه کمبودها را گوشزد کنند و به اطلاع عموم برسانند؟

اما مثلا چیزی که به شخصه در هلند شاهد بوده ام، در جایی که اطلاعات جامعه بسیار بسیار کم است و این می تواند در بروز رفتارهای پرخطر از سوی شهروندان عادی و حتی متخصصین مسئولین مشاغل بیانجامد که بحثش مفصل است، باید اشاره کنم که دولت می‌توانست با اطلاع رسانی، تعطیل کردن مدارس و اعلام قرنطینهبه موقع و انجام تست کرونا در سطح وسیع، مانع از انتشار وسیع ویروس شود، در حالی که تا به امروز بیش از ۳۷ هزار نفر طبق آمار رسمی دولتی که می تواند بسیار کمتر از میزان واقعی باشد، مبتلا شده و.... فوت کرده اند. حتی پس از گذشت یک ماه از اعلام سازمان بهداشت جهانی در رابطه با امکان سرایت این بیماری از راه هوا و لزوم استفاده از ماسک و حفاظت از چشم ها، هنوز در هلند استفاده از ماسک یک امر غیرعادی تلقی می شود و اگر کسی استفاده کند با مشکلاتی در سطح جامعه مواجه می شود و حتی مردم به او اعتراض می کنند که چرا دیگران را می ترسانید؟! فقطبه تازگی درهمین هفته گذشته اعلام کرده است که از ماه ژوئن، استفاده از ماسک در حین استفاده از وسایل نقلیه عمومی اجباری است.

من در وهله اول رسانه ها را مقصر می‌دانم که به دولت کمک کردند تا افکار عمومی را فریب بدهد و بنا بر مصلحت های اقتصادی، کار را در این مسیر پیش ببرد. آنها مسئول مبتلا شدن بخش زیادی از مردم و مردن هزاران نفر از جمله بیش از ۱۴۰۰ نفر از سالمندان در خانه های سالمندان هلند در مدت کوتاه دو ماهه بوده اند!
همچنین بی اعتنایی و بی مسئولیتی دولت در مقابل افرادی که مبتلا شده اند و مشکلات بیکاری و بار مالی و اقتصادی که بیماران در سکوت خبری تحمل می کنند و حتی از حال همدیگر هم بی اطلاع هستند، نتیجه مستقیم عدم التزام به وظایف از سوی رسانه ها در این کشور می باشد.

نکته دیگر اینکه این روزها منبع و مرجع اطلاعات مورد استفاده رسانه‌ها در هلند سازمانRIVM است. اما با کمال تعجب شاهد بودیم که دقیقا از فردای کنفرانس خبری نخست وزیر هلند که در آن اعلام کرد به زودی قرنطینه و تعطیلی مدارس و مشاغل برداشته می شود و قرار است مردم کم کم به زندگی عادی برگردند، بدون اینکه اتفاق خاصی افتاده باشد، درمان یا واکسنی یافته باشند، یا تغییری در عملکرد و دستورالعمل های مربوط به بیماری داده باشند، به ناگهان آمار اعلام شده این موسسه در مورد مبتلایان به نصف و آمار کشته شدگان هم به کمتر از نصف تقلیل یافت و روز به روز هم کمتر شد در صورتی که کارکنان بیمارستان مورد مراجعه خودم، عنوان می کردند که هر روز دو برابر روز گذشته مراجعه کننده مبتلا به کرونا دارند و این در حالی است که بسیاری از رسانه ها سعی دارند در ایجاد یک جو کاذب که گویا «هیچ خبری نیست» و «بی خودی مردم را نترسانید»، به خوبی با دولتهمکاری کنند. نکته دیگر اینکه دولت مراجع و منابع اطلاعاتی خود و مشاورانش در رابطه با این بیماری را اعلام نکرده وبه بهانه حفظ حریم خصوصی مشاورینش، شفاف عمل نمی کند و این وظیفه رسانه‌هاست که دولت هلند را تحت فشار بگذارند تا هم شفافیت نشان دهد و هم چاره ایبرای مردمش بیندیشد.

همچنین می‌توانم برای مثال تجربه شخصی خودم را عنوان کنم. در روز نخست که به پزشک خانواده‌ام اطلاع دادم که بیمارهستم و نگران بقیه اعضای خانواده ام می باشم، و پرسیدمآیا این بیماری من کروناست؟ با خونسردی گفتند نمی دانیم هست یا نه! ولی اگر کرونا هم باشد، پسر چهارده ساله ات که به کلی ایمنی دارد و هیچ نگرانش نباش! ولی ما نمی توانیم از تو تست بگیریم و حتی معاینه ات کنیم! در خانه بمان و قرص پاراستامول (استامنیوفن) و آب بخور!به مدت چهار هفته تب و سرفه های بی انتها را در حالی سپری کردم که هیچ تست و معاینه حضوری از من نشد و حتی نمی دانستم که کرونا دارم یا خیر و زمانی متوجه شدم که کرونا گرفته‌ام که دیگر دیر شده بود و بقیه اعضای خانواده‌ام هم گرفتار شده بودند. اما حتی پس از آن هم برای گرفتن یک اسکن از ریه یا تست خون مجبور بودم که با حالت سرفه و نفس تنگی به دکتر خانواده‌ام اصرار کنم و یا حتی بجنگم تا از آنها توجه بگیرم و از این نظر، رفتارشان غیرانسانی بود. من مقداری اطلاعات پزشکی دارم و بعد از انتشار خبر کشف یک بیماری جدید در ووهان چین، هر روز سعی کردم مجلات معتبر پزشکی را مطالعه کنم ودر کنارش از مشورت یک پزشک متعهد و انسان دوست در پاریس هم بهره بردم، بنابراین می‌دانستم چگونه با دکتر خودم بحث کنم و قانع نشدم. ولی اگر شخص دیگری بهجای من بود، چه بسا که نمی‌توانست این دوران را به این راحتی طی کند و می‌توانست سرنوشت بدی هم داشته باشد.

البته رسانه ها می‌توانند در راستای رسیدن به اهداف نیک و انسانی بسیار موثر عمل کنند و توانایی آنها می‌تواند دولتها و قدرتمندان سیاسی را هم به زانو درآورد. در سایه حضور رسانه‌های منتقد، شجاع، پرقدرت و مستقل است که می توان به آزادی و دموکراسی در یک کشور دست یافت وگرنه فساد، دولتها را فرا می‌گیرد.به همین علتاست که عدم شفافیت، سرکوب خبرنگاران و نابودی رسانه های مستقل، درحکومت‌های دیکتاتوری، فراگیر شده است.

اما این روزها در جریان بحران کرونا که کل جهان با یک رویداد ویژه مواجه شده است و همه مردم دنیا ازهر طبقه و دسته و گروه با سطوح مختلف سواد و وضعیت اقتصادی به طور یکسان در خطر مواجهه با یک بیماری نسبتا مهلک قرار گرفته‌اند، رسانه‌ها در بالا بردن اطلاعات عمومی نقش اساسی دارند.وظیفه آنهاست که با کنجکاوی و پرسشگری شجاعانه، ریشه و مبدا این بیماری را جستجو کنند، عملکرد و سیاست گذاری دولتها را زیر ذره بین بگیرند، کمک‌های دولت‌ها به مردم آسیب دیده، نحوه و درستی انتشار آمار مبتلایان و فوت‌شدگان را بررسی کنند، با صاحب نظران حوزه پزشکی، بیولوژی اپیدمیولوژی ویروس شناسی و ...گفتگو کنند. به این ترتیب رسانه‌ها در همین راستا می‌توانند نقش ویژه‌ای در ایجاد یک همراهی و همگرایی نه تنها ملی بلکه جهانی برای مقابله با یک مشکل جهانی را فراهم آورند.

ط ب:
آگر درست متوجه شده باشم اولا بنظر شما حساسیت نسبت به موضوع دیگری غیر از زندگی و در نتیجه سلامتی آحاد جامعه در رسانه ها و مدیریت غالب جوامع حاکم است و ثانیا رسانه ها ابزار را در اختیار دارند ولی از آن، بیشتر به نفع همان "حساسیت به موضوعی دیگر" استفاده می‌کنند. بنظر شما حساسیت بیشتر این رسانه هاو تریبون داران رسمی آن به چه چیزی ست؟

م.م:
بله همینطور است

همانطور که اشاره کردم، قدرت طلبی انگیزه اصلی آنهاست، معمولا صاحبان و طالبان قدرت تریبونهایی دارند که افکار عمومی را به سمتی سوق می دهد که منافع آنها را تامین کند.

ط.ب:
آقای نیکلا هولو که در فرانسه زمانی بسیار محبوب و وزیر محیط زیست هم بوده با برخی افراد شاخص دنیای هنر یک سایت و یک بنیاد درست کرده تا یک "صدای دیگر" را به گوش مردم برساند. او و دوستانش معتقدند کرونا زنگ خطری بود و اگر باز بخواهند با انکار تل مردگان، به همان چیزی که اقتصادشان، معرفی میکنند ادامه دهند، شاهد فجایع غیر منتظره دیگری باید باشند. آیا شما هم فکر کرده اید که این اقتصاد فعلی باید عوض شود و انسانی تر گردد؟ و باز بنظرتان چگونه برای صدا ی دیگر و صدا های دیگری که نظم فعلی یا بی‌نظمی و ناهماهنگی فعلی را بر نمی‌تابند، می‌توان ابزار انتقال پیام فراهم کرد؟

م.م:
حق با آقای هولو و همکاران ایشان است،

تاریخ بشرهم تایید کننده این نظر است، انسان به ویژه پس از انقلاب صنعتی با سرعت بیشتری از طبیعت و از هویت خود فاصله گرفت و نتیجه زیاده خواهی‌ها و سیاست‌گذاری‌های غیرمسئولانه چیزی است که الان شاهد آن هستیم. دقیقا قبل از انتشار خبر شیوع بیماری کرونا در ووهان چین، دانشمندان اعلام کردند که جهان یک دقیقه دیگر به ساعت آخرالزمان**نزدیک می‌شود!

در کل فکر می‌کنم باید سیاست جهانی تغییر کند که اقتصاد هم زیرمجموعه آن هست. وقتی اساس و پایه سیاست‌گذاری در جهان، کسب سود و رونق اقتصادی کشورها یا بعضاً گروههای خاصی است، چه انتظاری می‌توان داشت؟ امروز آن‌قدر این شیوه بین مردم جا افتاده است که به راحتی آن را پیش فرض تنظیم شده تمدن بشر به حساب می‌آورند و آن‌چنان پذیرفته‌اند که گویی وحی منزل است و غیرقابل تغییر می‌باشد. در صورتی که اگر پایه‌های اولیه تمدن بشری بر اساس انصاف و وجدان بنا شده بود و تا این جا به این ناراستی و کژی کشیده نمی‌شد، سرنوشت این کره خاکی و ساکنین آن اعم از انسان و گیاه و حیوان به اینجا نمی‌رسید.

به آقای نیکلاس هولو اشاره کردید سوال این‌جاست که این وزیر محبوب و مسئولیت پذیر کابینه مکرون به چه دلیل استعفا داد؟ کسی که نهادی تاسیس کرده است و تلاش هایش در راستای حفظ محیط زیست برای مردم فرانسه شناخته شده و ... است، چرا نتوانست از بازوی قدرتی که در سمت وزارت محیط زیست در اختیارش قرار گرفته بودُ استفاده کند؟ چرا استعفا داد و بعد در نهاد غیر دولتی‌اش به فعالیت‌هایش ادامه داد؟ خود این مثالی که آوردید که می توان نمونه آن را در همه کشورها هم یافت، دلیل روشنی از سازگار نبودن سیاست دولت‌ها با حفظ منافع بشر و حقوق انسان‌هااست.

بگذارید یک سوال کلیدی و نکته اساسی دیگر را مطرح کنم، در همین جریان پاندمی کرونا و مصیب سختی که مردم همه دنیا از هر ملیت، نژاد و طبقه‌ای با آن مواجه شدند، سوال اولیه مردم این بود که این بیماری ناگهان از کجا آمد؟ سناریوهای متفاوتی مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت و هنوز هم بحث در این زمینه ادامه دارد، اما شواهد و دلایل بسیار محکم و مستند و کاملا علمی موجود است که نشان می‌دهد که این ویروس یک ویروس طبیعی نیست و به طور اتفاقی به وجود نیامده است، بلکه بر طبق مقاله علمی و کاملا مستندی که در مجله نیچر مدیسین** سال ۲۰۱۵منتشر شده بود، دانشمندان دست اندرکار در پروژه ساخت این ویروس، باافتخار به اطلاع سایر دانشمندان رسانده‌اند که ما موفق شدیم ویروسی تولید کنیم که به سرعت در بین انسان‌ها منتشر شده و در مقابل هر نوع منوکلونال و آنتی بادی مقاومت نشان می‌دهد. با وجود این‌که نمی‌توان با قاطعیت یک سناریوی مستندی برای نحوه انتشار این ویروس متولد ۲۰۱۵ در اواخر سال ۲۰۱۹ یافت، اما اگر قرار نبود این ویروس در بین انسانها منتشر شود، چرا در طول این چهار سال به ساخت انبوه کیت‌های تشخیصی برای این بیماری مبادرت شده است؟ همان کیت‌هایی که امروزه به سرعت در دسترس قرار گرفته و استفاده می‌شوند؟
سوال بعدی که به ذهن می‌رسد این است که در سراسر دنیا انستیتوها و آزمایشگاهها و بالطبع دانشمندانی وجود دارند که دست بکار و مشغول به ساخت سلاح های بیولوژیکی و ضد بشری هستند. انگیزه ساخت ویروس مقاوم و قوی که به سرعت در بین گونه انسانی پخش می‌شود هر چه باشد، غیرقابل قبول و محکوم است، اصلا چرا باید چنین سلاح‌هایی ساخته شود؟ چرا باید بودجه‌هایی صرف ساختن سلاح‌های کشتار جمعی گردد؟ این سوالی است که امروز باید روی آن متمرکز شد.

م.م:
و سوال می کنید چگونه برای صدا ی دیگر و صدا های دیگری که نظم فعلی یا بی نظمی و ناهماهنگی فعلی را بر نمی‌تابند، می‌توان ابزار انتقال پیام فراهم کرد؟

همه ما می دانیم که کار ساده‌ای نیست! آنهایی که سعی کرده‌اند با موج غالب صحنه سیاست همراه نشوند و مسیر انسانی و وجدانی را ادامه بدهند، به خوبی این را می‌دانند و درک کرده‌اند که خلاف رود شنا کردن به چه معناست و چه هزینه‌هایی به دنبال دارد. اما انگار یک نیروی درونی به آنها می‌گوید ناامید نشو و ادامه بده که عاقبت به نتیجه می‌رسی! ما می‌دانیم که هنوز در گوشه گوشه جهان انسان‌هایی با رویکرد و طرز فکر مخالف نسبت به این سیاست‍‌ها و زشتی و پلیدی قدرت طلبی‌های بی‌رحمانه پیدا می‌شوند و آنها از صمیم قلب مایل هستند در دنیای بهتری با معیارهای انسانی زندگی کنند، با سیاست‌گذاری‌هایی که به راحتی روی خون کودکان آفریقایی و آسیایی، گرسنگی انسانها در اقصا نقاط دنیا، تجاوز و غارت و جنگ و خون‌ریزی بنا نشده باشد. تجربه من نشان می‌دهد که ما بعید است بتوانیم تریبون‌های پرمخاطبی که از سوی مافیای قدرت و با پول آنها تاسیس و تغذیه می‌شوند را به دست آوریم، حداقل گروه ما نتوانست برای کمپین خود آنها را مجاب کند تا به ما هم تریبون بدهند یا حتی به نقد حرکت ما بپردازند. سیاست آنها در مقابل این موج پرطرفدار و پرجنب‌وجوش و ساعی، سکوت مطلق و بایکوت همه جانبه بود. اما مایلم همین جا یک گله‌ای بکنم از مدعیان حقوق بشر و همچنین مدعیان مبارزه با رژیم ظالم، مشخصا فعالین سیاسی و مدنی در دیاسپورا که اغلب با زحمت فراوان توانسته‌اند سایت و یا رسانه اینترنتی یا بعضا تلویزیون ماهواره‌ای فراهم کنند ومستقل از دولت‌ها و شعار مبارزه سر می‌دهند. اما درعمل آنها هم با طبقه‌بندی و مرزگذاری‌های بی پایان، گوی سبقت را از دولت‌های سرکوبگر ربوده‌اند درعمل به جای تلاش در تغییر اساسسیاست‌گذاری‌های غیرانسانی، خود نیز به نوعی با آن همراه شده و شاید ناخواسته جمهوری اسلامی‌های کوچکی را تشکیل دادند که در اصل در حالی که در پاریس یا لندن یا واشنگتن .... نشسته‌اند و بی‌وقفه از رژیم سرکوبگر انتقاد کرده و ادعای مبارزه با آن را دارند، در عمل خودشان تبعیض‌ها و بایکوت و حذف مخالفین یا دگراندیشان را در پیش گرفته‌اند ومردم ستمدیده، تنها مانده و سرکوب شده توسط سیاست گذاری‌های غلط جهانی و البته با دست مستقیم رژیم اسلامی در ایران، هم شگفت زده و ناامید از این پارادوکس، به اقدامات مقطعی و انتحارگونه متوسل شده‌اند که با پرداخت هزینه‌های گزاف دستاوردهای اندکی داشته است، مانند تظاهرات و اعتراض‌های آبان ۹۸ که ده‌ها هزار نفر از شهروندان بی گناه کشته و مجروح، بازداشت و شکنجه شدند. ولی با این حال، آن‌طوری که باید و شاید حمایت موثری از آنها نشد، فریادشان هم سرکوب شد و نه تنها خانواده‌هایشان حق سوگواری و اطلاع‌رسانی نداشتند، بلکه مجبور شدند برای تحویل گرفتن جنازه عزیزانشان مبالغ هنگفتی را پرداخت کنند. چهل و اندی سال است که این تراژدی تکرار می‌شود.

بنابراین من فکر می‌کنم ما باید به راهی که فکر می‌کنیم درست است ادامه بدهیم و حتی با همین حداقل امکاناتی که داریم سعی کنیم صدایمان را و باورهایمان را دیگرانی در این جهان بشنوند و ما هم آنها را بشنویم و تحت تاثیر جّوی که رسانه‌های مافیای جهانی ایجاد کرده‌اند قرار نگیریم و خودمان را سانسور نکنیم. من مطمئنم بالاخره یک روزی، به همین زودی‌ها، این قطرات پراکنده از سراسر دنیا جمع خواهند شد. پاندمی کرونا فارغ از مبدا و علت شروع آن، هر چند که مصیب بار و سنگین بود اما با صدای بلند و بدون نیاز به تریبون‌های رایج‌، به همه ساکنین زمین اعلام کرد که یک جای کار اشتباه است. این زنگ بیداری بود و در پی آن قرنطینه در بیداری و تعمق که خیلی از مردم را متوجه ساخته است. شاید بتواند مردم را به سوی نوعی همگرایی برای دستیابی به صلح و سلامت و دنیایی بهترسوق دهد.

ممنون از شما خانم موذن امیدوارم بتوانیم گفتگوهای دیگری نیز داشته باشیم. بخصوص که جهانی که امیدواریم در راه تغییرات اساسی افتاده باشد، به نگاه‌های زنانه در عالم اندیشه و سیاست عمیقاً برای دگرگونی نیازمند است.

در ضمن برای اطلاع خوانندگان اشاره میکنم که شما به عنوان فعال حقوق بشر شناخته شده و فعالیت می‌کنید در عین حال سابقه چهارده سال تدریس دانشگاهی و مدیریت اجرائی یک مجله علمی: paramedical sciencesjournal ofرا داشته‌اید و تحقیقات‌تان در شیمی فیزیک بوده است.
________________________

*ویکی پدیا: ساعت آخرالزمان یا ساعت روز قیامت[۱] (به انگلیسی(Doomsday Clock) نمادی است که هرساله احتمال وقوع فجایع جهانی را که زاده عملکرد انسان است، نشان می‌دهد. این ساعت از سال ۱۹۴۷ توسط اعضای بولتن دانشمندان اتمی نگهداری می‌شود و نشان دهنده احتمال وقوع اتفاقاتی چون جنگ هسته‌ای است. این ساعت از سال ۲۰۰۷ تغییرات اقلیمی و تحولات جدید در علوم و فناوری‌هایی را که به دست بشر رخ داده و می‌تواند سبب بروز آسیب‌های جبران‌ناپذیر شود، منعکس می‌کند.

تصمیم‌گیری در مورد حرکت ساعت آخرالزمان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اعضای بولتن دانشمندان اتمی هر ساله یک بار در ماه ژوئن و یک بار در ماه نوامبر گرد هم می‌آیند و در مورد این ساعت تصمیم‌گیری می‌کنند. این تصمیم‌گیری با حضور و مشورت گروهی از دانشمندان شامل ۱۵ برنده جایزه نوبل صورت می‌پذیرد.
ساعت آخرالزمان هرچه به نیمه‌شب نزدیک‌تر باشد، نشان می‌دهد که احتمال وقوع فاجعه‌ای جهانی بیشتر شده‌است.

https://per.euronews.com/

**Using the SARS-CoV reverse genetics system2, we generated and characterized a chimeric virus expressing the spike of bat coronavirus SHC014 in a mouse-adapted SARS-CoV backbone. The results indicate that group 2b viruses encoding the SHC014 spike in a wild-type backbone can efficiently use multiple orthologs of the SARS receptor human angiotensin converting enzyme II (ACE2), replicate efficiently in primary human airway cells and achieve in vitro titers equivalent to epidemic strains of SARS-CoV.

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/