عصر نو
www.asre-nou.net

بیانیه مشترک سازمان سوسیالیست های کارگری افغانستان و اتحاد سوسیالیستی کارگری

اول ماه می تعطیل نمی شود!


Fri 17 04 2020

درحالی به استقبال اول ماه می می رویم که ویروس کرونا جان هزاران نفررا در جهان گرفته و کارگران و مردم تهی دست بیشتر از همه در معرض خطر مرگ قرار دارند. اگر اپیدمی کرونا باعث شده تا مراسم اول ماه می را در میادین و خیابان ها نتوانیم برگزار کنیم اما ذره یی از اتحاد و همبستهگی طبقاتی ما کم نمی شود. از هر طریق ممکن از خانه ها و محیط کار و از هر رسانه یی صدای خود را به گوش هم طبقه یی هایمان می رسانیم.

بحران اقتصادی ناشی از شیوع کرونا هرچند ساختاری نیست اما به شدت بر بحران ساختاری تاثیر می گذارد و از آن تاثیر می پذیرد و دود آن قبل از همه به چشم طبقۀ کارگر جهانی می رود. سالها سیاست تعدیل اقتصادی و "صرفه جویی" نئولیبرالیستی در عرصۀ جهانی وضعیت اسفناکی را در همۀ عرصه ها و به خصوص بهداشت و درمان به جا گذاشته است که اکنون با شیوع پاندومی کرونا خود را نشان می دهد. میلیون ها کارگر بدون بیمه و یا با حد اقل بیمه های درمانی در شرایط وخیمی قرار گرفته اند. امکانات موجود برای درمان و بهداشت در شرایط معمولی نیز برای بسیاری از کارگران و مردم زحمتکش دور از دسترس است، چه رسد به شرایط بحرانی که امکانات و آمادهگی سیستم درمانی وسیعی لازم است. با وجود اینکه علم و تکنولوژی در زمینۀ درمان و بهداشت همانند دیگر عرصه ها بسیار پیشرفت کرده، اما دسترسی به این امکانات محدود و محدودتر شده است. از بزرگترین اقتصاد سرمایه داری یعنی آمریکا گرفته تا دیگر اقتصادهای بزرگ و کوچک هر یک در ابعاد فاجعۀ شیوع کرونا به نوعی ناتوانی خود را نشان دادند. تناقضات شدید سیستم سرمایه داری و مشخصاً نئولیبرالی خود را نشان داد و میلیون ها نفر را به کام مرگ کشید. در آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر کارگران باید سر کار بروند و نمی توانند از دسترنج انباشته شدۀ خود در دست سرمایه داران برای دورۀ قرنطینه و محفوظ ماندن برخوردار باشند. آنها باید تا پای جان کار کنند تا مبادا سودهای سرشار سرمایه داری کم شوند. اما با وجود چنین فاجعه یی کارگران و مردم بیشتر ماهیت ناکار آمد این سیستم را شناختند و چهرۀ واقعی روابط پدیده ها و حتی نقش مذاهب را تا حدودی کشف کردند.

کارگران ایران و افغانستان نیز نه تنها از این قاعده مستثنا نیستند بلکه شرایط اقتصادی به مراتب بدتری دارند. سرمایه داران حاکم در ایران و افغانستان که از قِبل استثمار کارگران ثروت های نجومی به جیب زده اند اما حاضر نیستند آن را برای کارگران و مردم هزینه کنند و بیماری و بیکاری هر روز بیشتر دامن طبقۀ کارگر در این دو کشور را میگیرد. میلیون ها نفر زندهگی شان در آستانۀ فروپاشی است و فقر مطلق آنها را تهدید می کند. این شرایط کینه های طبقاتی کارگران را افزایش می دهد تا در دورۀ پسا کرونا مقصران اصلی را به چالش بکشند.

رژیم جمهوری اسلامی ایران گرفتار در چنبرۀ یک بحران چند جانبه راه برون رفتی از آن ندارد و سیاست ادامۀ بقا را با سرکوب و عقب نشینی گام به گام ناچار است پیش ببرد. در ایران مدت مدیدی است که کارگران و مردم زحمتکش جمهوری اسلامی را به مبارزه طلبیده اند و در هر مرحله پیش رفته اند. در دورۀ شیوع کرونا مطالبات و مبارزه برای حفظ جان کارگران نیز به دیگر مطالبات و مبارزات افزوده شده و در دورۀ پسا کرونا موج های بیشتری از مبارزۀ کارگران به راه خواهد افتاد. ته مانده های خرافات مذهبی به شدت در این دوره زیر سوال رفته و در جهان نیز چنین است. اما اگر مردم دنیا در دوران پسا کرونا به بانک ها بدهکارتر خواهند بود، در ایران کارگران و مردم زحمتکش پرچمدار نان و آزادی خواهند بود. بحران کرونا بر بحران اقتصادی و سیاسی می افزاید و شرایط در دوران پس از کرونا بیشتر بحرانی خواهد بود. رفتاری که جمهوری اسلامی در دوران شیوع بیماری کرونا داشته، یک جنایت تمام عیار است. از زمان شیوع آن و مخفی کاری رژیم گرفته تا هزینه نکردن برای درمان و پرداخت دستمزد در دورۀ قرنطینه و غیره همه و همه پروندۀ جنایات جمهوری اسلامی را سنگینتر خواهد کرد و کارگران اینها را فراموش نمی کنند.

کارگران ایران تنها نیرویی هستند که قادرند پرچم نان، کار، آزادی را بر افراشته کنند و از تمام آلترناتیوهای بورژوایی گذر نمایند. کارگران تنها نیرویی هستند که می توانند با متحد شدن با مردم زحمتکش رژیم جمهوری اسلامی را به روش انقلابی سرنگون کنند و باز هم این کارگران هستند که می توانند حکومتی شورایی ایجاد کنند تا جامعه به معنای واقعی از شر سرمایه داری رها شود.

در همین دوره نیز بخشی از کارگران با اعتصاب و اعتراض خواهان ایجاد مراقبت های لازم و تعطیلی با حقوق محیط کار شدند. کارگران حق دارند از دستمزدهای انباشته شدۀ خود در صندوق های حکومتی بهره مند شوند تا این دورۀ بحرانی را با کمترین هزینۀ جانی و مالی سپری کنند. در چنین شرایطی که درصد تورم طی یک سال گذشته دهها درصد بود، شورای عالی کار دستمزد یک میلیون و پانصد هزار را فقط به یک میلیون وهشتصد هزار تومان افزایش داد و بیست و یک درصد افزایش دستمزد اعلام شد و این در حالی است که آمار رسمی دولتی تورم بیش از چهل درصد را نشان میدهد که داده های آماری تورمی بیش از این را ترسیم می کند. واضح است که تعیین دستمزد توسط این نهاد دست نشانده در جهت منافع کارگران نخواهد بود. متاسفانه تشکل های کارگری معتبر و مستقل نتوانستند رقم واحدی را به عنوان شاخص دستمزد مطرح کنند و این مرجع معتبر که هرسال شاخص مطالبۀ طبقاتی کارگران در مورد دستمزد بود دستخوش پراکنده گویی و تشتت شد. اما به هر شکل مطالبۀ افزایش دستمزد یکی از اصلی ترین مطالبات طبقاتی کارگران است.

در افغانستان هزاران کارگر از ایران و پاکستان بازگشته اند ولی نه از بیمه و نه از حقوق بیکاری خبری هست و نه شرایط برای جذب آنها به بازار کار وجود دارد. طی سالیان زیادی حکومت غنی-عبدالله و قبل از آن نیز حاکمان فاسد فقط به انباشت ثروت از راه فساد مشغول بوده اند، از قدرت خرید طبقۀ کارگر و مجموع طبقات فرودست معلوم است که سهم طبقات پایینی جامعه از این همه کمک های بینالمللی در افغانستان در دو دهۀ اخیر در حد هیچ بوده است؛ میلیون ها کارگر در افغانستان همچنان بیکارند و با فقر دست و پنجه نرم می کنند و بیکاری همچنان به مثابۀ یکی از بزرگترین بحران های اجتماعی است. و این در شرایطی است که آمریکا راه سازش با جریان قرون وسطایی و تروریستی طالبان را پیش برده است که در آستانۀ به سرانجام رسیدن است. رژیم اشرف غنی نیز پیرو این سیاست تعداد زیادی از زندانیان طالبان را آزاد کرده و پروژۀ سهیم شدن طالبان در قدرت رقم خورده است. این در حالی است که طالبان و دیگر نیروهای ارتجاعی از قبیل القاعده، داعش و ... همچنان مشغول جنایت و کشتار مردم هستند. در جریان پروژۀ سازش آمریکا با طالبان ثابت شد که نمی توان به امید قدرت های امپریالیستی و رژیم سرمایه داری اشرف غنی بود. کارگران و مردم تنها به نیروی خود قادرند در مقابل جریانات ارتجاعی مسلح و دولت ایستادهگی کنند. همانطور که بارها در جریان تهاجم نیروهای طالبان به مناطق مختلف افغانستان، این مردم بودند که خود انگیخته و مستقل از دولت و حامیان جهانی آن، از هستی و شهر و روستاهای شان دفاع کردند.

تاریخ افغانستان و جنگ های خونین قومی، ناسیونالیستی، مذهبی و قدرت های بزرگ و نیروهای دولتی ثابت کرده است که هیچیک راه حل رهایی مردم افغانستان نیستند، بلکه فقط کارگران و مردم افغانستان هستند که مستقلانه و با متشکل شدن خود می توانند منفعت خود را پیش ببرند و آیندۀ بهتری را رقم بزنند. جامعۀ افغانستان و تقابل طبقاتی در آن بیش از پیش قطبی شده و مناسبات و روابط سرمایه داری زندهگی کارگران و مردم را به چالش کشیده است؛ میلیون ها کارگر افغانستانی در کشورهای ایران، پاکستان، کشورهای حوزۀ خلیج فارس و غیره به بزرگترین نیروی کار خارجی ارزان و بی حقوق تبدیل شده اند و در این رابطه مقصری وجود ندارد مگر سرمایه داران حاکم بر افغانستان که این شرایط را ایجاد کرده اند. آنها از قِبل صدور نیروی کار ارزان به دیگر کشورها منفعت می برند و حق و حساب خود را می گیرند. بزرگترین صادرات افغانستان اکنون نیروی کار کارگران است. کارگرانی که نه فقط به شدت استثمار می شوند بلکه تحقیر شده و اشکال متنوعی از ستم اجتماعی و نژادی را نیز باید تحمل نمایند. میلیون ها کارگر افغانستانی در داخل و خارج با پوست و گوشت خود چهرۀ واقعی سرمایه داری و قدرت حاکم را حس می کنند. کارگران با افزایش آگاهی و گسست از خرافات و مذهب و مبارزه برای مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود می توانند شرایط جاری را تغییر دهند و افق و آیندۀ روشنی را رو به جامعه ترسیم نمایند.

تنها و تنها با ایجاد تشکل های کارگری، شورایی و مردمی است که می شود شرایط را تغییر داده و منفعت طبقاتی خود را پیش ببریم. ما کارگرانیم که دنیا را می سازیم اما از آن بی بهره ایم، می توانیم آن را زیرو رو کنیم. هیچ قدرتی توان رویارویی با طبقۀ کارگر و مردم تهی دست را که یکپارچه به میدان مبارزه آمده باشند ندارد. طبقۀ کارگر یک طبقۀ جهانی است و مرز نمی شناسد و لذا با همبستهگی و اتحاد می تواند به یک نیروی قدرتمند جهانی تبدیل شود که ویرانگر جامعۀ کنونی و نوید دهندۀ زندهگی نو باشد. پیش به سوی دنیایی فارغ از استثمار، پیش به سوی آزادی.

زنده باد اول ماه می!
زنده باد سوسیالیسم!
سازمان سوسیالیست های کارگری افغانستان
اتحاد سوسیالیستی کارگری
27 حمل/ فروردین 1398 ؛ 15 اپریل 2020