عصر نو
www.asre-nou.net

پدیده‌ی کرونا و سیاست‌های نولیبرالی حکومت


Tue 17 03 2020

س. حمیدی

حسن روحانی از همان آغاز پیدایی ویروس کرونا، بنا را بر آن گذاشته بود که گویا اوضاع به حالت عادی بازگشته است و همگی باید به سر کارهای خود بازگردند. اکنون نیز او همانند گذشته بر این باور غلط اصرار می‌ورزد که هیچ جایی از کشور به قرنطینه کردن نیازی ندارد. ولی او ضمن تناقصی آشکار همچنان بر این نکته پای می‌فشارد که مردم همگی در خانه‌های خویش باقی بمانند. آخر چه‌گونه ممکن است که کارگران کارخانه‌ها و کارمندان ادارات دولتی کشور، هم به فعالیت شغلی خود ادامه بدهند و هم این‌که در فضای خانه‌هایشان قرنطینه بشوند؟ بدون تردید او حاضر نیست که واحدهای تولیدی کشور از تولید روزانه‌ی خود دست بکشند. چون موضوع تولید بیش از جان و سلامتی کارگران برای او و همفکرانش در ساختار حکومت ارزش دارد. به همین دلیل هم به سلامتی کارگران نمی‌اندیشد و حتا حاضر نمی‌شود تا زمینه‌های کافی برای ایمنیِ کارگران در عرصه‌ی تولید آماده گردد. او فقط و فقط تولید بیشتر را می‌خواهد و اقتدار خود را بر اریکه‌ی قدرت به چند و چون اجرای آن وابسته می‌بیند. پدیده‌ای که نولیبرال‌های وابسته به حکومت سیاست‌های خودانگارانه‌ی خود را تنها به اتکای آن به پیش می‌برند.

حسن روحانی در این تصمیم‌گیری ناصواب ضمن هم‌سویی با کارفرمایان دولتی و شبه دولتی حکومت، رو در روی شهروندان جامعه می‌ایستد.او هم‌چنین نسبت به جایگاه اجتماعی شهروندان ایرانی در جامعه‌ی کنونی ایران بی‌اعتماد باقی می‌ماند و در نتیجه حقوق شهروندی همین شهروندان را خیلی راحت و آسان به هیچ می‌شمارد. چنان‌که انتقاد روزنامه‌ها و رسانه‌های درون حکومت را هم نمی‌شنود که همگی بدون استثنا قرنطینه شدن شهرها را راهکار علمی مناسبی برای آسیب‌های پیش آمده از ویروس کرونا می‌بینند. همچنین امضاهای دسته جمعی کنشگران سیاسی، هنرمندان و سینماگران جامعه را هم نادیده می‌انگارد. جدای از این فریاد نمایندگان همین مجلس درون حکومتی را هم جایی به حساب نمی‌آورد و هم‌چنان بر خواست و اراده‌ی شخصی خود پای می‌فشارد که گویا او هرگز از سیاست قرنطینه شدن شهرها پیروی نخواهد کرد. پدیده‌ای که تنها با سیاست‌های ورشکسته و از رونق افتاده‌ی نولیبرال‌های کشور همسویی و همخوانی دارد تا در این راهِ نامردمی همواره منافع کارگران ایران فدای ساز و کارهای تولید بیشتر و فزون‌تر گردد. چون تنها تولید بیشتر می‌تواند ثروت بیشتری را برای سوداگران آن تضمین نماید. در این فرآیند، طبیعی است که سلامتی و جان کارگر و نیروی مولد کشور جایی به حساب نمی‌آید تا همه چیز فدای این پول‌سازی‌های لجام گسیخته قرار گیرد. پدیده‌ای که به سهم خود نولیبرال‌های جمهوری اسلامی را با هم‌فکران غربی آنان پیوند می‌دهد تا همگی ضمن هم‌سویی و همراهی با کارکرد ویروس کرونا، به مرگ کارگران خود در این عرصه‌ی نامردمی نیندیشد. اگر هم جایی از این ماجرا سلامتی و جان کارگر ارزش می‌یابد، به این خاطر است که کارگر بتواند همراه با سلامتی خود به امر تولید برای کارفرمایی دولتی یا شبه دولتی ادامه بدهد.

گفته می‌شود که نولیبرال‌ها در همه جای دنیا تشکل‌پذیری کارگران را نادیده می‌گیرند تا در سایه‌ی چنین تصمیمی موضوع تولید بیشتر هرچه بهتر تضمین گردد. نولیبرال‌ها همچنین هرگز به رفاه و سلامتی کارگران خود در واحدهای تولیدی نمی‌اندیشند. هزینه‌های این رفاه عمومی را در واقع روز روشن از کارگران خود می‌دزدند. چنان‌که برای ایشان همه‌گیریِ کرونا به عنوان موضوعی ثانوی قرار می‌گیرد. چون افزایش تولید را به عنوان اصلی همیشگی و پایدار پذیرفته‌اند. تولیدی که در فضای مرگبار کنونی کشور، حتا خون و زندگی کارگران را هم پشتوانه‌ای برای دوام و بقای انگلی خود می‌بیند.

بی‌دلیل نیست که نولیبرال‌های جمهوری اسلامی، کارگران و صاحبان اصلی تولید و ثروت را از مشارکت در ساختار حکومت پس می‌زنند. آنان با اجرای چنین سیاستی، برنامه‌ی تمامیت‌خواهی خود را در قدرت به نمایش می‌گذارند. این تمامیت‌خواهی به طبع سوداندوزی صد در صدی آنان را تأمین خواهد کرد، ولی سفره‌های خالی را برای کارگران به ارمغان خواهد آورد. مدیران بالادستی جمهوری اسلامی پیداست که از پیش تمامی این راهکارهای نولیبرالی را برای ماندگاری خود بر اریکه‌ی قدرت پذیرفته‌اند.

رهبر جمهوری اسلامی هم بالادستی‌های حکومت را به تبلیغ بدون چون و چرای همین سیاست‌های نامردمی فرامی‌خواند. او هم مدعی است که کرونا بلای چندان بزرگی نمی‌تواند باشد و آن را می‌توان به اتکای "دعا" به عقب‌نشینی وادار کرد. در واقع رهبر، مردم عادی و بی‌دفاع را به سراغ دعا کردن و دعا خواندن می‌فرستد تا خود او و دیگر بالادستی‌های حکومت، بیشتر و بهتر بتوانند از امکانات پزشکی امروزی بهره‌مند گردند. چنان‌که در خلوت خود هرگز حاضر نمی‌شوند که برای مقابله‌ی با کرونا به راهکارهای متحجرانه‌ای از نوع دعا کردن بسنده کنند. عوامفریبی و عوامگرایی نیز همیشه از راهکارهایی بوده‌اند که نولیبرال‌های وطنی در الگویی پایدار از نولیبرال‌های فرامرزی، کاربرد آن‌ها را بر خود واجب و لازم شمرده‌اند.

مردم کسانی همچون طائب، علم‌الهدی، روحانی، رییسی و رهبر را به اشتراک کنار هم می‌نشانند تا همگی بر اعمال خود در خصوص پرهیز از قرنطینه شدن جامعه گردن بگذارند. آنان همگی تصمیم فردی خود را بر تصمیم‌سازی شهروندان کشور مقدم شمرده‌اند. اما حاضر نیستنند آسیب‌های مرگآفرین چنین تصمیمی را بپذیرند. تصمیمی که در پستوهای خودمانی نظام جمهوری اسلامی هم‌چنان بر عملیاتی شدن آن پای می‌فشارند. متأسفانه هزینه‌های جانی و مالی چنین تصمیم‌هایی را همیشه مردم عادی می‌پردازند. در واقع با درآمدهای مردم به گونه‌ای بر آنان حکم می‌رانند که به طبع شهروندان جامعه هرگز بر این شکل و شیوه از سیاست‌ورزی رضایت نمی‌دهند.

حریرچی یکی از معاونان وزارت بهداشت، از همان ابتدا لجاجت می‌ورزید تا هیچ‌وقت شهرهای درگیر بیماری کرونا، قرنطینه نشوند. او حتا چنین راهکاری را مناسب پیش از جنگ اول جهانی می‌دانست و اصرار داشت که چین هم در اتخاذ چنین تصمیمی شکست خورده است. ولی همین معاون تکرو و منزوی از مردم، فردای همان روز از قرنطیه سر برآورد و حماقت‌بار از همان‌جا پیامی در شبکه‌های اجتماعی فرستاد که گویا او هم "کرونایی" شده است. انگار بخواهد کرونایی شدن خود را در همین شبکه‌های اجتماعی جشن بگیرد. چون او در الگویی از رهبر و رییس جمهور خود، دیدگاهی را تبلیغ می‌کرد که کرونا پدیده‌ی چندان خطرناکی نیست و چیزی از آنفلوآنزا فراتر نمی‌رود.

جدای از معاونِ "چوخ بختیار" وزارت بهداشت، شهردار تهران هم سیاست قرنطینه نشدن شهرها را برای روحانی به پیش می‌برد. خلاصه روحانی توانسته است از این‌جا و آن‌جا هوادارانی نیز برای خود دست و پا کند. پیروز حناچی به اتکای مجیزگویی روحانی و بالادستی‌های حکومت اکنون در نشست‌های هیأت دولت هم حضور به هم می‌رساند. چون او را رزرو باقی گذاشته‌اند تا در صورت لزوم، بر کرسی یکی از وزیران معزول بنشاندند. به همین دلیل هم حناچی نقش یک بله‌گوی حرف‌های را برای حسن روحانی به پیش می‌برد. ولی او در فرآیند این بله‌گویی، شهر تهران را به امان خدا رها کرده است تا کرونا آن‌چه را که می‌خواهد بر سر مردمان بی‌دفاع آن بیارود. مسخرگی و ناکارآمدی حناچی تا به آن‌جا به پیش می‌رود که سوله‌های ستاد بحران تهران را خالی کرده‌اند تا بیماران احتمالی در همین سوله‌ها بی‌در و پیکر بستری شوند. آخر سوله‌هایی که حتا به کم‌ترین امکانات بهداشتی و ایمنی تجهیز نشده‌اند، به چه کارِ بستری شدن بیماران کرونا می‌آیند؟ آیا آنانی که چنین نسخه‌هایی برای درمان و بهداشت مردم می‌نویسند، حاضر می‌شوند که خودشان در استفاده‌ی از آن پیشگام معرفی گردند؟

به هر حال همین شهردار لکنته نیز ضمن فرافکنی، از بام تا شام برای مردم نق می‌زند که جهت شست و شوی مترو و گندزدایی از اتوبوس‌های "بی‌آرتی" به حد کافی مواد ضد عفونی کننده در اختیار ندارد و حتا خود را از پرداخت هزینه‌ی مواد مصرفی آن عاجز می‌بیند. چون می‌خواهد با همین ترفند و حقه، دولت به پرداخت چنین هزینه‌هایی ملزم گردد. او در ضمن، همین حرکات تبلیغی را در سطح خیابان‌های تهران هم به نمایش می‌گذارد. ولی در شرایط فعلیِ تهران، کسی به اثربخشی این مواد ضد عفونی کننده در مقابله‌ی با ویروس کرونا اعتنایی ندارد. هم‌چنان که در هیاهوی تبلیغی و عوامانه‌ی حکومت، همگی به اثرات منفی کاربرد این مواد غیر استاندارد در محیط زیست شهر تهران می‌اندیشند.