عصر نو
www.asre-nou.net

«تا پس کوچه ها»
و «بوسه ی زهر آگین»


Mon 16 03 2020

رسول کمال

new/rasoul-kamal1.jpg
تا پس کوچه ها


سبز بود و سرخ
و
عطرش را می برد باد
با خود تا کوچه- پس کوچه هایِ
غریب آشنایِ هر کجایِ جهان


گاه خوشه ای انگور
یا
دانه ای سیب و انجیر
که با خود می بردند
کودکان خسته
از باغ پُر نگار و رنگِ هستی ام،
شبی در خواب
میان پرنیان رویا هایم
که
هجوم ملخها آتشی زد
بر سبز سرخِ باغم
و
اینک
من ماندم و مغاکی خشک
و
شلاقی زرد که می خواند و می پیچد
در هوایِ آسمانم.

09/03/2020

*********

بوسه ی زهر آگین


زار می زد
تا بیکرانه های بی پناهی
چشمان نیم بازش
که
آخرین نگاه خود را
بر آسمان خاکستری بودنش
دست و پائی میزد
در غوغای حسرت و ترس
به هنگامیکه زمین سرد خیابان
بوسه ی زهر آگین عزرائیل را
عاطفه ای میدانست
از خواستِ خدائی دروغین،
من اما
شب و روز را
غزل وار به سپیدارهای بلند امید
وصله میزدم
تا خاک عقیم امروز
آبستن زایشی دوباره از نور باشد.

12/03/2020