عصر نو
www.asre-nou.net

دروغ، سیاست، دیپلماسی


Wed 12 02 2020

مسعود نقره کار

masoud-noghrekar5.jpg
1
رهبران سیاسی جهان، بیش ازپیش برای سرعت بخشیدن به سوی یگانه سازی و همپوشانیِ سه پدیدۀ دروغ، سیاست و دیپلماسی می تازند. بسیاری از اینان با وقاحتی کم نظیرمصمم شده اند که آشکارتر نشان دهند که دروع گفتن درعرصه سیاست و دیپلماسی ، و در بازی قدرت، اصلی ناگزیرو ضروری شده است.

سیاست یا پولیتیک از حیاتی ترین و مهم ترین پدیده های اجتماعی – انسانی را دانشِ سازمان دهی و مدیریت جامعه درابعاد خرد و کلان ، و دیپلماسی را دانش ارتباط میان سران و سیاست‌مداران یا مقام‌های رسمی فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشورهای جهان -البته به اختصار- تعریف کرده اند.

پیوند سیاست با قدرت، و جایگاه قدرت در سامان دهی و یا تغییر در روندها و ویژگی های روانی و رفتاری انسان، سبب شده است تا سیاست به عنوان پدیده ای اغواگر و فریبنده و عقده گشا، نقش ویژه ای در زندگی انسان ایفا کند. به زمانۀ ما کوشندگان و رهروان این عرصه ، چه درقامتِ سیاست مدار و سیاست ورز، و چه دراندازۀ سیاست باز، به ندرت با اغواگری ها و فریبندگی های سیاست فاصله گرفته اند. عقده گشائی های روانی در پهنۀ سیاست هم اظهرمن الشمس است. اکثر کوشندگان سیاسی ، به ویژه رهبران سیاسی بیش از هر چیز به منافع مالی و معنوی خود و خانواده، گروه و طبقه وابسته به آن فکر و رفتار کرده اند و برای دستیابی به آن ها از ابزارهای گوناگون بویژه " دروغ" استفاده کرده اند.

درعالم سیاست دروغ نه یک پدیدۀ منفی در معنائی اخلاقی( مورال و اتیک)، که به عنوان ابزار و وسیله ای عادی و طبیعی قابل پذیرش و دفاع ، و ازعناصر مهم و اصلی سیاست و دیپلماسی شده است. این پدیده جهان گستررا دونالد ترامپ، رئیس جمهورامریکا حزب و دولت اش با دروغگوئی‌های "همیشگی وروزمره" ، بیش از سایردروغگویان جهان به نمایش گذاشته اند. حذف دروغ از گفتار و کرداراین دست افراد حذف وجودشان خواهد بود، موجوداتی که تنها در عرصه ی ريزش قبح دروغ و وقاحت سنت شکنی کرده اند. چرا از میان فوج ِ رهبران سیاسی ِ دروغگو دونالد ترامپ را مثال می زنم؟ به این دلیل که نشان داده باشم در یکی از دموکراتیک ترین کشورهای جهان ( البته در مقایسه با سایرکشورها) حتی ساختارهای دموکراتیک و قانونمند نیز نتوانسته‌اند مانعی در برابر افکار و رفتار زیانبار درغگوئی و عوامفریبی، که در حد و اندازۀ و سیاق هیتلری- گوبلزی وجود دارند، شوند. بیش از پیش روشن شده است که درامریکا و جوامع مشابه در اکثرموارد متاسفانه دروغ و پول در سیاست و دیپلماسی حرف آخر را می زنند. سیاست و دیپلماسی نه درعرصۀ نظری که در کردار نشان داده اند بر بستر دروغ به سود برخی از رهبران سیاسی و بخشی از مردم کارائی بیشتری دارند و این دو پدیده دارای توان و ظرفیتِ همگامی و همراهی با دروغ هستند. در سیاست و دیپلماسی دروغگوئی نه رذیلت که فضیلت شده استå.

در جوامعی که دموکراسی و فرهنگ دموکراتيک ذبح حرام و شرعی شده اند، در ابعادی گسترده اکثريتی نزديک به همه، "دروغ" می گويند، دروغ هائی که انواع و ابعاد و ويژگی های متفاوت دارند. از دروغ های کودکانه تا دروغ های بزرگ سالانه ، و از دروغ های محدوده ی زندگی فردی و خانوادگی و تحصيلی و شغلی تا دروغ های حوزه ی سياست وفرهنگ و دين را در بر می گيرند.

مناسبات اجتماعی ی ناعادلانه وغيردمکراتيک حاکم بر فرد، خانواده و جامعه دروغ را به پاره ای از زندگی روزمره بدل کرده است، و دروغ ها به روا و ناروا، و مصلحت آميز و فتنه انگيز بخش شده اند. ساختارهای سياسی ونقش آموزش های سياسی، دينی (مذهبی) و اخلاقی درهمه گيرشدن و اپيدمی دروغ نقشی تعيين کننده داشته اند. در جامعه و دياری که " فضيلت " رهبران سياسی و دينی رذيلت اخلاقی و دروغگويی و عوامفريبی ست، شيوع " دروغ" بديهی و طبيعی می نمايد.
بحث‌های درازدامنی در باب دروغ ، واقعیت، حقیقت، اخلاق( مورال) و اتیک ، و توجیه اخلاقی دروغ و حتی حدود ِمجاز بودنِ دروغگوئی شده است که به نظر می‌رسد خاتمه یافتنی نیستند.

2

همگان، به مقیاس های متفاوت دروغ گفته و می گویند، چه به دیگران، چه به خود.

دروغ سخن گفتن خلاف واقع یا واقعیتِ گفتاری وکرداری رخداده است، دروغ ادعای غیرواقعی ست که به عمد به جای واقعیت یا حقیقت بیان می‌‌شود، دروغ وارونه جلوه دادن و قلبِ واقعیت هاست. آیا این پدیده به عنوان روندی روانی و رفتاری با ژن و خون آدمی در آمیخته است؟ آیا این خصلت‌ عادت آدمیان شده است یا سرشتی و ذاتی ست، و یا به صورت طبیعتی ثانویه جلوه گری می‌کند. به تحقیق ثابت شده است که اکثر افراد یک دروغ درروزمی گویند. پدیده های دین، فلسفه، علم، اخلاق و قانون هم، علیرغم انبوهی پند و اندرز و راهنمائی و تهدید، برای کاهش یا زدایش دروغگویی اززندگی بشر کاری از پیش نبرده‌اند. دراین میانه سیاستمداران و سیاست بازان ، و سیاست و دیپلماسی ناشنواترین بوده اند.

به میهن خودمان نگاه کنیم . در تاریخ و فرهنگ میهنمان زشتیِ دروغ بارها گوشزد شده است و از اهورامزدا خواسته شده است که "کشورما را از شّردروج (دروغ) دور بدارد" و راندن " دیو دروغ" نصیحتِ و پندی فرهنگی و هنری (ادبی) بوده است. از اوستا و پندها و سروده‌های زرتشت بگیرید تا کلیله و دمنه و قابوسنامه و نصیحت نامه‌های متعدد وده‌ها اثر مشابه در گذشته و بسیارانی از آثار فرهنگی و ادبی معاصر سرشارازمنع و زشتی دروغ وبر شمردن مضرات دروغ و اندرزهای دوری گزیدن ازدروغ‌اند. درداوری‌های ارزشی واخلاقی مندرج دراین نوع متون نیز دروغگوئی به عنوان یک رذیلت قلمداد شده است.

دراسلام، که امروزنوع " سیاسی"اش بر میهنمان حاکم است، نیز دروغ از گناهان کبیره محسوب شده است، گناهی که شیطان و ابلیس منشاء آن است. ادعا کرده‌اند که دروغ گویی با مسلمانی همخوان وقابل جمع نیست، وآیا دروغی از این بزرگتر و" شاخدار" ترسراغ دارید؟ تنها یک آیت الله خمینی و خدعه ها و تقیه های این موجود نشان می دهد که منشاء دروغ نه شیطان و ابلیس، که موجوداتی شبیه خمینی و اندیشگی ها و باورها ی آن هاست. البته سایرادیان و مذاهب نیز ادعاها کرده‌اند که با دروغ و دروغگوئی بیگانه اند اما زندگی و واقعیت خلافِ ادعاهای آنها نشان داده‌اند، نمونه اش همین دونالد ترامپ باورمند به عیسی مسیح که ادعا کرده است دست خدا در دست او وپشتیبان اوست.

از محمد، پيامبراسلام، نقل است: "مؤمن هرگاه دروغ بگويد، هفتاد هزار ملک لعنت اش می‏کنند و نيز بر اثر دروغ، بوی گندی از قلب اش بيرون می‏آيد که جهان را پر می‏کند و می‏رود تا به عرش خدا برسد". در میهنمان خمینی و خامنه ای و مشابهین شان در جهان از اين دست مؤمنان اند که بوی قلب شان حتی "آسمانيان و ملکوتيان ‏را بيزار و متنفر ساخته است".

"ان المؤمن اذا کذب بغير عذر لعنه سبعون الف ملک و خرج من قلبه نتن حتی يبلغ‏العرش" در اسلام، به ويژه تشيع " تقيه" هم باب است .می گويند بر اين قرار بوده است که تقيه " نگفتن حقيقت برای حفظ جان در برابرستمگران باشد " اما در حکومت اسلامی " تقيه " به عنوان برادر تنی" دروغ" همه جا گيرشده است.

3

چرا دروغ می گوئیم؟!

دو عامل بنیادی دررابطه با چرائی دروغگوئی مطرح شده است:
1- عامل روانی و شخصیتی:

ترس از بیان واقعیت یا "حقیقت"، تلاش برای مصون ساختن خود در برابر شرایط نامطلوبِ احتمالی، گریزِاز تنبیه شدن، سودجوئی (مالی و معنوی)، جلب توجه کردن و سعی درمحبوب القلوب شدن، اتکا به نفس ضعیف و احساس بی لیاقتی و خود کم بینی، و احساس فقدان همدلی و هم سخنی، کنترل و تحت تاثیر قرار دادن دیگران (حسی، عاطفی و رفتاری)، فریب دادن مخاطب، ترس از طرد شدن، پوشاندن لغزش‌ها و خطاها، ترس ازدست دادن موقعیت شغلی و اجتماعی و…
درمواردی در توجیه دروغگوئی، دروغگو کمک به مخاطب و حفط صیانت وی و جلوگیری از آسیب‌های احتمالی وی را مطرح می‌کند. دروغ گفته می‌شود چون شنونده دروغ تحمل شنیدن واقعیت و حقیقت را ندارد، برخی بر این نظرند که در چنین مواردی دروغ بیشتر در راستای تأمین اهداف و خواست‌های دروغگو گفته می‌شود نه کمک کردن به مخاطب و صیانت وی.

در طرح ویژگی‌های روانی و شخصیتی دروغگویان گفته شده است افراد برون‌گرا بیش از افراد درون‌گرا، و زنان اندکی بیش از مردان دروغ می‌گویند. محیط کار نیز بستر مناسبی برای دروغگویان تشخیص داده شده است. به طورمعمول نیزبه همسر، معشوق و معشوقه بیشتردروغ گفته می‌شود. دروغگو برای گریزاز واقعیت و خود فریبی به خودش هم دروغ می‌گوید.

ویژگی‌های آموزشی و تربیتی در خانواده و جامعه نیزبر میزان دروغگوئی اثرگذار هستند. سن شروع دروغگوئی را از سن سه سالگی دانسته‌اند، و وقتی پای تنبیه در میان باشد، کودکان برای محافظت خود مهارت زیادی در دروغ‌گویی نشان می‌دهند.

****

هنگام دروغگوئی فرایند‌های شیمیائی و هورمونی در بدن دچار تغییر می‌شوند، برای نمونه کورتیزول در بدن آزاد می‌شود، که خود واکنش‌های بافتی و شیمیائی مختلفی را سبب می‌شود. حافظه دروغگو نیز دچار اختلال می‌شود چرا که تلاش می‌کند پس از دروغگویی هر دو پارۀ ماجرا یعنی دروغ و واقعیت را به خاطر بیاورد، فرد ناراحتی ناشی از این اتفاق را در قالب واکنش‌های عصبی و روانی، به ویژه خشم نشان خواهد داد. گاه فرد دروغگو به خاطردروغ گفتن دچاربی خوابی و اختلال در خواب می‌شود. استرس و خشم، سردرد و اختلال‌های گوارشی نیزازپیامدهای دروغگوئی می‌توانند باشند.

نشان دادن صمیمیت و مهربانی بیش از حد در مواجهه با فردی که به او دروغ گفته شده نیز دیده شده است. توجیه دروغ به ویژه به این بهانه که مخاطب شما را مجبور به این کار کرده است، بسیار شایع است. در بسیاری موارد دروغگو سعی می‌کند خودش را از فردی که به او دروغ گفته‌ مخفی کند و وی را نبیند.

2- عوامل جسمی (مغزی)

دربررسی پرتوشناسانه مغز (‌ام، آر، ای) دروغگویان، به ویژه دروغگویان پاتولوژیک تغییراتی در بخش‌های مختلف مغزشان دیده شده است، و گمان زده می‌شود این تغییرات نشانه‌های توانائی وهنراین افراد دردروغگوئی ست.

4

برای دروغ انواع مختلف با تعریف‌ها و توجیه‌های متفاوت برشمرده‌اند ، مثل دروغ اجباری، دروغ مصلحت آمیز، دروغ پاتولوژیک (جنون دروغ گوئی) که دروغگوئی"همیشگی و دائمی" ست. در میان سیاستمداران و سیاست بازان دروغ اجباری، مصلحت آمیز و پاتولوژیک شایع ترین است. مثلث ترامپ، پوتین و خامنه ای را می توان نمونۀ روشن این دست از سیاستمداران و سیاست بازان دانست. اینان هم دروغگوی اجباری و مصلحتی اند و هم دروغگوی پاتولوژیک. دروغگوی اجباری و مصلحتی اند چرا که بسیاری از واقعیت‌ها و حقایق را می‌دانند اما برای عوامفریبی و مردم فریبی و توجیه کارهای خود، واقعیت‌ها و حقایق را وارونه و قلب شده بیان می‌کنند. درعین حال دورغگوی پاتولوژیک نیزهستند، به دروغ‌های خود باوردارند و برای اثبات آن‌ها نیز به تئوری توطئه متوسل می‌شوند.
دروغگوی پاتولوژیک دروغگوئی ست که در اکثر مواقع درحال دروغ گفتن است، بدون اینکه حتی توجیهی درپس گفتار ورفتار خود بتواند ارائه کند. برای چنین دروغگوئی راست و دروغ فرقی نمی‌کند و گفتن حقیقت سخت است. دروغ گفتن به عادت بَدَل می شود، عادتی که برای دروغگوی پاتولوژیک گاه احساس آرامش و راحتی بهراه می‌آورد. فراموش کردن دروغ‌های گفته شده، تکرار آن‌ها و تغییر حرف هاهمراه با تناقض گوئی ست، دروغگوی پاتولوژیک می‌تواند به طور ناخودآگاه دروغ‌های خود را باور داشته باشد. اینان تمایلی برای تغییر رفتار خود ندارند.

دروغگوئی پاتولوژیک می‌تواند ازعلائم اختلال‌ها و بیماری‌های زیر باشد:

1- اختلال‌های شخصیتی: اختلال شخصیتی خودشیفتگی / اختلال شخصیتی دو قطبی/ اختلال شخصیتی مرزی (بوردرلاین) / جامعه ستیزی (آنتی سوشیال)

2- اختلال‌های رفتاری: اختلال فعالیت‌های بیش از حد طبیعی (هیپر اکتیویتی) و کمبود توجه، ختلال کرداری (نافرمانی و بزهکاری) / نا فرمانی مقابله جویانه/ تلافی جویانه، اختلال مخالفتِ تدافعی، رفتار مجادله/ مقابله‌ای

3- اعتیاد به مواد مخدر

دروغگوئی پاتولوژیک با ویژگی‌های روانی و رفتاری خودخواهی وخود محوری و خود پسندی، حسادت، تندخوئی و زود رنجی، عصبانیت و پرخاشگری و تجاوزگری، دستکاری کردن (رفتارمنیپولاتیو)، رفتارسوء استفاده گرانه، رفتار سادیستیک (آزار رسان)، فریبکاری و.... نیز همراه ست. خشم واکنش دروغگوی پاتولوژیک است بهنگامی که دروغ‌های بافته شده توسط او برملا می‌شود، خشمی که متعاقب انکاردروغ بروز می‌کند.

****

راه وروشی که بتواند به طور دقیق و کامل نشان دهد که فرد دروغ می‌گوید وجود ندارد، برخی از آزمایش‌ها و تکنیک‌ها (دروغ سنج یا پلی گراف) کمک کننده هستند. درعرصه سیاست و جامعه مقایسه گفته‌ها وادعاهای دروغ با فاکت‌ها (اسناد و مدارک و واقعیت ها) روشنگر خواهند بود. دربررسیدن و پرداختن به پدیدۀ " دروغ ودروغ پاتولوژیک" در عرصه سیاست، با اتکا به گفتار و کردار، و مقایسه و انطباق آن‌ها با واقعیت‌ها، فاکت‌ها، اسناد، می‌توان به واقعیت دست یافت.

5

دروغ بسترپیدائی ورشد خاص خود را می‌طلبد، درپیدائی و گسترش چنین بستر و محیط کشت و تقویتی، ونیز نهادینه شدن دروغ در سیاست وجامعه نه فقط رهبران سیاسی و دینی، نه فقط حکام و حکومت ها که جامعه و مردم نیز نقش دارند. جامعه ای که پشتیبان و تمکین کنندۀ " ناجیان دروغگو" ست سهم بزرگی در رواج و نهادینه کردن دروغ خواهد داشت. دروغ ازعناصرشکل دهنده پوپولیسم راست و چپ، و ایدئولوژی های مذهب گونه است، وشاهدیم که " ناجیان" پوپولیستِ خودشیفته و دروغگو چه بر سرجامعه خود و جامعه جهانی آورده اند.

تصادفی نیست که اعتماد به اهل سیاست ریزش کرده است. ایجاد بی‌اعتمادی از پیامدهای دروغگوئی ست. درغگو اعتماد و اطمینان دیگران را ازدست می‌دهد و حرف‌های راست او نیز دروغ پنداشته می‌شود. بی پایه نیست سیاست را " دروغ و وقاحت" دیدن و آن را " بی پدر و مادر" پنداشتن، و یا " سیاسی کار" و "دیپلمات" را حیله گر و قالتاق تعبیر و تعریف کرده اند. سیاست کاران دروغگو در کردار سیاسی شان به معنای لغوی سیاست که به زبان عربی رام کردن اسب است، و نیز به تعریف برخی متون که تنبیه کردن معنا شده، نزدیک ترند و چنین معانی و برداشت هائی را در رابطه با جامعه خودی و جهانی به کار بسته اند. امروز اکثر رهبران سیاسی تلاش می کنند در رابطه با مردم سرزمین شان و جهان سیاست و دیپلماسی را با دروغ پردازی و دروغگوئی،" رام" کردن یا تنبیه کردن پیش ببرند. فریاد و تحّکم این دست رهبران را به مردم سرزمین شان یا جهان نمی شنوید و نمی بینید؟ و بوی گند دهان سرشار از دروغ شان به مشام تان نمی ریزد؟ :

" دروغ را باورکنید، رام و مطیع باشید والا تنبیه خواهید شد "!

***

منابع و مطالب پیشنهادی:


1- Trump's Lies
https://www.nytimes.com/interactive/2017/06/23/opinion/trumps-lies.html
2- http://seedmagazine.com/content/article/pathological_liars_brains_physically_different/
Frequent fibbers can blame their brain
3- http://www.answers.com/Q/What_is_a_compulsive_liar
https://blogs.psychcentral.com/caregivers/2014/09/6-subtle-characteristics-of-the-pathological-liar/
4- https://www.usatoday.com/story/opinion/2017/05/04/trump-malignant-narcissistic-disorder-psychiatry-column/101243584/
Donald Trump's malignant narcissism is toxic: Psychologist
5- https://ideas.ted.com/the-truth-about-lies-a-recommended-reading-list/
6- http://depressiond.com/pathological-liar/
Pathological Liar - Impulsive, Compulsive Lying, Self-Deception
7- https://plato.stanford.edu/entries/lying-definition/

آيت الله سيد رضا صدر، دروغ، به اهتمام سيد باقر خسروشاهی مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم 8-
http://www.hawzah.net/Per/K/Druq/Index.htm

9- محمد بن محمد سبزواری، جامع الاخبار، ص ۴۱۷، فصل فی الکذب و الصدق، ح ۱۱۵۸
10- مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ، ح / ۱۰۲۸۲
11- وافی، ج ۴، ص ۲۳۹
12- واژۀ "پاتولوژیک" (آسیب شناسانه یا آسیب شناختی)، دراین معنا نیز می‌توان به کار برد که در بروز پدیده یا علائمی که شاهد آن هستیم احتمال وجود یک آسیب، بیماری و اختلال درجسم و روان فرد وجود دارد و باید با ابزار خاص به سراغ‌اش رفت، علت بروز آن را شناخت، مکانیسم‌های رشد و پیشرفت آن را دریافت، تغییرات جسمی و روانی ایجاد شده را پیدا، و پیامدهای ناشی از این تغییرات را دنبال کرد. در نگاه و اقدام‌های آسیب شناسانه می‌توان پی برد که آیا اختلال ژنتیک است یا اکتسابی.
https://hadgarie.blogspot.com/2013/06
/2_20.html13-
14- یکی از " شخصیت " های سیاسی دروغگوی پاتولوژیک محمود احمدی نژاد، رئیس جمهورسابق جمهوری اسلامی ست.
احمدی نژاد" در اظهارات خود به عنوان کانديدا ی رياست جمهوری در مقابل مردم ايران با گفتن بيش از ۵۰ دروغ ظرف ۲۰ دقيقه رکورد جديدی در دروغ گويی از خود به جای گذاشت".
در دوران مبارزات انتخاباتی , احمدی نژاد گاه در هر سه دقيقه يک دروغ گفته است. دروغگويی های اودر رابطه با " هاله نور" آزادی های سياسی و عقيدتی در ايران، ديدار محمد خاتمی و ژاک شيراک رئيس جمهور فرانسه، بيانيه سعد آباد، عذرخواهی رسمی بلر در مورد دستگيری ملوان های انگليسی و وجود سند عذر خواهی در وزارت خارجه ، اخراج نشدن دانشجويان در چهار سال رياست جمهوری او، افتخارآميز بودن نتايج کنفرانس دوربان، ارايه آمارهای اقتصادی دروغين در دوران مبارزات انتخاباتی، ترور شخصيت مخالفان و...نمونه هائی از دروغگوئی های اين مؤمن است..
احمدی نژاد در خارج از ايران دروغگويی اش اوج بيشتری گرفت.
در یکی ازسفرهایش به نيويورک همه آنانی که با او مصاحبه کردند را حيرت زده کرد. در نگاه لری کينگ، چارلی رز، استيو اينس کيپ، کيتی کوريک و .... به راحتی می شد اين سؤال را خواند که : " خدايا اين دروغگوی فريبکار و عقب مانده ديگر چه نوع جانوری ست "؟. تسلط بازجو مابانه ی احمدی نژاد را همراهان وی"...ضربه فنی شدن خبرنگاران کار کشته در برابر صراحت احمدی نژاد و تسلط وی بر مطالب و موضوعات مختلف و همچنين گارد تهاجمی رييس جمهور نسبت به سياست دوگانه حاکم بر جريان رسانه ای دنيا که معمولا با سئوال کردن از خود خبرنگاران در پاسخ ها همراه می شود " پنداشتند. "
احمدی نژاد در مصاحبه ها ادعا کرد انتخابات در ايران آزاد ترين انتخابات در جهان بود. کشته شدگان سال 88 را طرفداران دولت خواند وگفت ندا را اغتشاش گران کشتند. ودولت او هيچ فعاليت مخفی اتمی ندارد و بر " صداقت " ايران در اعلام تاسيسات قم تاکيد کرد .