عصر نو
www.asre-nou.net

شیوا پارسا

ایران تنهاست، تنهاتر از همیشه و پی در پی کشته می‌دهد!


Sat 25 01 2020

چهل سال فریاد در گلوها خفه شد! چهل سال بهت! چهل سال اندوه!

ایران تنهاست، تنهاتر از همیشه و کشته می‌دهد! چهل سال است که ایران کشته می‌دهد!
براستی چند نسل باید از میان برداشته شوند؟ چند نسل دیگر باید آواره شوند؟ چند نسل دیگر باید فنا شوند؟ اگر آنچه در ایران میگذرد نسل کشی نیست پس چیست؟

چهل سال تفرقه! چهل سال فریاد های تک! تنها! سرکوب شده! چهل سال سکوت اشک آلود! چهل سال زندان، اعدام، مرگ!

چهل سال است که ما را بر یکدیگر شورانده اند! نسل ها را در مقابل هم، افراد اپوزیسیون را در مقابل هم، مردم را در مقابل هم قرار می‌دهند !

و ما هر بار به این تله می افتیم، تله تفرقه...

از آبان ۹۸ تا امروز، سوگ است و سوگ است سوگ...

در این روزهای سوگواری که همه نگاهها و قلب ها بسوی تمام خانواده های جانباختگان این چند ماه اخیر است، دست به قلم نمی‌ رود و اشک مهلت به بغض نمیدهد! بغض ما شکسته است. سکوت را باید بشکنیم و ج ا را برای تمام آنهاکه هنوز در توهم بوده و در چنگال «درماندگی خود آموخته»گرفتارند، افشا کنیم.

ج ا چهل سال فرصت کافی داشته است تا نظام خود را در اتاق‌های فکرش طراحی، برنامه ریزی، سازماندهی و اجرایی کند. در حالیکه اپوزیسیون تنها از هم پاشیدگی را درچهار دهه اخیر تجربه کرده است.

ج ا یک سیستم سازمان یافته است که عوامل و بخش های مختلف آن مکمل هم هستند.

نمیتوان جنگ افروزی، جنگ طلبی و امپریالیسم ج ا در منطقه را از مظلوم نمایی اوکه به اسطوره ها و روایت های شیعه اتکا دارد و در ناخودآگاه جمعی حک شده، ازفریبکاری و عوام فریبی او با تکیه بر ناسیونالیسم ایرانی و باورهای مذهبی وخرافات، از تحریف واقعیت، از تحریف تاریخ برای ویرانی حافظه تاریخی، از قلدرمنشی اش با اتکا به دروغ و توسل به حتک حرمت، ترور و سرکوب اپوزیسیون درداخل و خارج از کشور جدا کرد.

سه نسل را با بوق تبلیغاتی اش «تربیت» کرده است. او چون هشت پا دستگاه آموزشی و تربیتی را درکنترل خود گرفته و آرزوی آن داشته که بطور وسیع ی کلونینگ انسانی/اسلامی بوجود بیاورد.

سه نسل شصتی ها، هفتادی ها و هشتادی ها تجربه و خاطره ایی جز ج ا ندارندو تحت تعرض و آزار روحی تبلیغات ایدیولوژیک ج ا قرار گرفته و آسیب خورده اند.

اما از یکطرف مقاومت فرهنگی بخشی از مردم ایران، و از طرف دیگر تکنولوژی واینترنت که امکان باز شدن به روی جهان را داد، اهداف ج ا راخوشبختانه بی سرانجام گذاشت.

این سه نسل با وجود ترفندهای تبلیغاتی و آموزشی بکار گرفته شده، سعی کرده انداز این مهلکه جان بدر ببرند! جان بدر بردن با دست خالی! با دانش! با کتاب! بااینترنت!

اما هنوز گروهی نتوانسته اند از انکار عبور کنند و به بیداری و به وجدان آگاه خودتکیه کنند.

این چنین است که ناگهان فضای روزهای اعتراضی آبان که در آن۱۵۰۰ نفر جانباخته اند با مرگ قاسم سلیمانی تبدیل به واقعیتی دیگر می‌شود، واقعیتی غیرمنتظره و شگفت انگیز!

چگونه می‌شود باور کرد که فقط ده روز پس از چهلمین روز جان باختگان آبان خونین، هم وطنان ما برای سرباز و سردار ولایت فقیه میلیونی به خیابان بیایند و یا برخی از زنان ایرانی ، با وجودسرکوب سیستماتیک زنان در چهل سال گذشته ازطرف ج ا ، برای رسانه ها پیام صوتی بفرستند و با اش

ک و بغض بگویند «من نفرپانزدهم هستم ، رای هم نمی دهم اما سلیمانی سردار دلهاست...» چه بر سر ماآمده است؟

جدا از اینکه در چهل سال گذشته ما بسیار زیاد از این «تظاهرات میلیونی » دیدهایم و روش های تبلیغاتی ج ا برای همگان روشن است و نیازی به باز گوییآن نیست ؛ اما این احساس را داریم که بطور عجیبی گروهی ا

ز مردم که در عین

حال موافق ج ا نیستند اما از جنایتکاران آن دفاع می‌کنند با توهم اینکه اینجنایتکاران برای آنان امنیت به ارمغان اورده اند.

بسیاری گفتند که این سندرم استکهلم است و آنان که تجربه و دانشی در روانشناسی و روان درمانی دارند از «هویت پریشی » زیر گوش هم حرف زدند.

برای فهمیدن این پدیده و این رفتار پر تضاد و نابهنجار نیاز به سالها پژوهش درآسیب شناسی اجتماعی، روحی و روانی یک ملت دارد تا بتوانیم بصورت علمی ،عینی و کلینیکی پاسخ دقیق به این پرسش بدهیم.

امروز فقط میتوانیم بگوییم هر چه هست بر خاسته از فشار چهل ساله ایی است که ملت ایران به طور گوناگون سعی کرده است در مقابل آن خود را حفظ کند، گاه بااعتراض، گاه با مماشات، گاه با نافرمانی مدنی و گاه با نا امیدی اش و باور اینکه آلترناتیو دیگری جز این رژیم وجود ندارد.

استراتژی ج ا از همان آغاز ، خالی کردن ملت ایران از هویت او بوده تا فرهنگ وهویت اسلامی را جای آن بگذارد و بهتر بر او چیره شود. اما ملت ایران چهل سال

است که سعی در نجات خود، حفظ هویت خود در مقابل تعرض تبلیغاتی گستردهسیاسی/مذهبی داشته و با اینکه غرور ملی اش را شکسته اند، به هر وسیله ایی سعی می‌کند از خود دفاع کند.

تعرض ج ا تعرضی به هویت و تمامیت ارضی روح و روان ملت ایران است، تعرض

به هستی درونی اوست.

زخم ملی! شاید که ما در مقابل یک زخم بزرگ ملی هستیم که تعرض های پی درپی چهل ساله ما را در دور باطل ناباوری، یاس و گاه تمکین می چرخاند و سرگیجه می‌دهد .

برای بیرون آمدن از این دور باطل، باید که این زخم را تمیز کرده مرهم بگذاریم تاکه التیام پیدا کند : آیا میتوانیم با درایت از زخم ملی به وحدت ملی گذار کنیم؟

امروز در تظاهرات شعار جدیدی شنیده شد:

بترسید بترسید ما همه با هم هستیم...

«ما همه با هم هستیم» : این است هشدار ملت ایران به ج ا که در چهل دهه اخیربا هوشیاری بسیار، بطور سیستماتیک و با روش های ماکیاولیک در میان ایرانیان تفرقه انداخته است.

این پیام هم چنین پیامی به تمامی اقشار و طیف های مختلف، به تمام فرهیختگان،گروهها و رجال سیاسی است : پیامی برای وحدت : « ما همه با هم هستیم». ماهمه باید با هم باشیم!

ملت ایران و اپوزیسیون امروز در چهار راه تاریخ ایستاده است و وظیفه تاریخی اش شاید فراهم کردن وسایل گذار از پاشیدگی و تفرقه باشد، گذار از رفتاری که وحدت را ناممکن می‌کند. ما نیازمند به ایجاد پیوستگی (cohésion ) سالم و عقلمدار جامعه گسترده ایرانی هستیم که میبایست بر اساس ارزش ها و باورهای به اشتراک گذاشته شده ساخته و بازسازی شود.

ما دوباره باید خود را، ایرانیت مان را اختراع کنیم، ایرانی بودن را بازبینی کرده و شاید باید اسطوره جدیدی بسازیم که در آن ارزش‌های اساسی اجتماعی و باورهای آزادیخواهانه دمکراتیک و سکولار متبلور بوده و اجازه پیوستگی و وحدت در کثرت را با حفظ حقوق هر قوم ، هر شهروند و هر انسان ممکن سازد.

این چنین تفاوت‌هایی که امروز ما را از هم جدا می‌کند موتور حرکت فردای مان خواهد شد.

ش. پ.
۱۵ ژانویه
استراسبورگ۲۰۲۰