عصر نو
www.asre-nou.net

روایت روسی آتش زیر خاکستر


Thu 26 12 2019

دنیز ایشچی

Deniz
سرسخن

حضور به مراتب گسترده تر، سازمان یافته تر، تهاجمی تر و متمرکزتر در صحنه دیگری از طرف پروژه آمریکائی برای مقابله با فجایع و جنایات جمهوری اسلامی ایران و تعیین حکومتی دست نشانده جایگزین در راه است. اسم پروژه آمریکائی را "ققنوس" یا هر اسم دیگری هم بگذاریم، باید روایت و سناریوی آن تعریف شده جامع و کامل بوده باشد. این سناریو و روایت در یکی دو سال اخیر آنچنان جامع و پخته شده نبود. امروز شاهد آن میباشیم که چنین روایتی در شرف تکوین و تکمیل شدن بوده و به فاز نوینی ارتقاء داده میشود. ویژگیهای روایت آمریکائی چه ها میتوانند بوده باشند.

روایت آمریکائی

روایت آمریکائی نظام جمهوری اسلامی ایران را نظامی جانی، بدوی و متجاوز در منطقه معرفی میکند که خون مردم ایران در طی چهل سال گذشته در شیشه کرده است. این روایت در ادامه خواهان اتحاد همه مردم ایران زیر پرچم واحد لیبرال دموکراسی تحت حمایت دولت های غربی جهت زدودن این حکومت از صفحه تاریخ و تشکیل مجلس موسسان قدرتمداران نوین لیبرال دموکراسی و گذار به حکومت جایگزین پارلمانی سلطنتی یا جمهوری تحت کنترل آنها میباشد. در این نظام درها برای ورود سرمایه های کلان آمریکائی و اروپائی باز شده و از این طریق شکوفائی اقتصادی برای سرمایه گذاران فراهم شده و لقمه نانی هم سر سفره زحمتکشان فراهم خواهد بود.

فصل دیگر این روایت به مساله محوری ژئوپولیتیک جهانی، یعنی جنگ سرد میان چین و روسیه از یک طرف و آمریکا و انگلیس به حمایت غرب از طرف دیگر مربوط میشود. این جنگ سرد نوین، جدی و خطرناک بوده و طبل های امنیتی جنگی آن مدت هاست از طرف آمریکا و انگلیس به صدا در آمده است. بر اساس روایت سیاسی و سناریو پردازی آمریکائی در مورد ایران، نه تنها دولت های چین و روسیه باید کاسه کوزه های خود را از ایران جمع کرده و خارج شوند، بلکه، دیوار آهنین سیاسی امنیتی نوینی باید مانع از آن گردد که آنها بتوانند امکان مناسبات نزدیک سیاسی اقتصادی و دیپلماتیک متوازنی را با حکومت آینده ایران را دارا بوده باشند. اینجاست که فصل جدید و فاز نوین دیگر روایت و سناریوی امریکائی وارد دفتر پروژه امریکائی میگردد.

دیوار حفاظی سیاسی روانی آهنینی باید در اذهان عمومی مردم برای مقابله با دولت های چین و روسیه ایجاد گردد، تا میدان تنها و تنها برای نئوکان های آمریکائی انگلیسی در همدستی با نئولیبرالیسم وطنی خارجی و داخلی فراهم گردیده باشد. به منظور نائل شدن به این هدف، این تئوری حکومت ایران را یک حکومت روسی - چینی معرفی میکند. این روایت در شرف مغلطه سازی در این زمینه است که این دولت ها در جنایات حکومت ایران سهیم بوده و از آنها حمایت میکنند. آنها با روسی – چینی نامیدن حکومت جنایتکار جمهوری اسلامی ایران، نه فقط اپوزیسیون رادیکال ملی دموکراتیک مردمی و غیر وابسته به قدرت های خارجی ایرانی را از امکان حمایت بخش قابل توجهی از قطب های اقتصادی سیاسی امنیتی بین المللی محروم میکنند، بلکه با مالیدن سیاهی های جنایات چهل سال اخیر جمهوری اسلامی ایران بر این حکومت ها، آنها را در اذهان مردمی بعنوان دشمنان مردم و شریک جنایات جمهوری اسلامی ایران معرفی مینمایند.

آنها با پیشبرد این سیاست اردوگاه نیروهای چپ در ایران را بخاطر مناسبات تاریخی آن با بلوک سوسیالیستی سابق، ایزوله کرده و به گوشه ای خواهند راند، و در صورت مقابله اپوزیسیون چپ و رادیکال با پروژه آمریکائی، آنها را شریک و همدست جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین معرفی خواهند کرد.

سازماندهی

تجربیات حرکت میدان در گرجستان، حرکت میدان در اوکراین، خوان گوایدو در ونزوئلا، اعتراضات در هنگ کنگ و نمونه های مشابه دیگر نشان میدهد که نه تنها تیم های مجربی در مراکز ویژه و مشخصی "مشابه شرکت بلک واتر آمریکائی" بصورت سازمان یافته بخش های منتخبی از این افراد را سازماندهی کرده و به آنها بصورت حرفه ای تعلیمات و آموزش میدهند. نه تنهاتامین بودجه این هزینه ها از طرف ارگان های امنیتی آمریکائی و غیره فراهم میگردد، بلکه تمامی دولت های هم پیمان امنیتی آمریکائی انگلیسی و رسانه های دولتی و خصوصی مجازی و علنی آنها بصورت سازمان یافته و پیگیر، از حرکات سازمان یافته این جریان ها در کشورهای مربوطه حمایت می نمایند.

در ادامه پروژه روایت آمریکائی در ایران ،آنها نه تنها از سازمان یافتگی قدرتمند با حمایت مالی، تدارکاتی و امنیتی آنها برخوردار خواهند بود، بلکه این روایت و سناریو بصورت قدرتمندی از طرف رسانه های تمامی کشورها و دولت های همپیمان امنیتی آنها با صدای بلند آنقدر طنین انداز خواهد شد تا به روایت غالب گذار تبدیل گردد. بعنوان نمونه روایت آمریکائی هنگ کنگ در استرالیا به قدرتمندی تمام حتی در شرایط آتش سوزی های مهیب سرتاسری جنگلها، در تمامی رسانه های عمومی خصوصی و دولتی در صورتی بصورت مستمر و ساعت به ساعت به صدا در آمده است، که همین رسانه ها در مورد پنج روز تظاهرات میلیونی و کشتار صدها ، بلکه هزاران نفر در ایران سکوت کامل کرده بودند.

تبلیغات

اطلاعات ما در دنیای مجازی به فروش میرسد. تسخیر اذهان مردمی امروزه بصورت عمده از طریق بکارگیری رسانه های مجازی صورت میگیرد. شرکت هایی مثل "کمبریج انالیتیکا" بر روی این اطلاعات کار میکنند تا از طریق آفریدن کانالهای رسانه ای متفرقه، بوجود آوردن هزاران، بلکه میلیون ها کاربر کاذب، و با همکاری تبلیغاتی فیسبوک ها، گوگول ها و تویترها و غیره، استفاده از سیستم های هوشمندی الکترونیک، دونالد ترمپ ها را بر سر کار بیاورند و جرمی کوربن ها را با شکست های فاجعه باری مواجه بکنند.

در این رسانه ها، علیرغم اینکه هر پست و داده ای را ممکن است کاربری مثل ما گذاشته باشیم. آنچه که کاربران دیگر می بینند، هزاران هزار داده های کاربران کاذب، با پست های هدفمندی میباشد، که همگی روایت آمریکائی را از طریق کانال های ویژه تلگرامی، فیسبوکی، تیوتیری و غیره در اذهان آنها تزریق میکنند.

اگر فرض را بر این بگذاریم که اکثریت مردم از نظر دانش سیاسی در حد متوسط بوده و تعلقات سازمانی قدرتمندی به جریان های سیاسی ندارند، باید نتیجه گرفت که آنها حاضر میباشند تا با سیر عمومی حرکت کاروان گذار از نظام جمهوری اسلامی ایران همسو خواهند بود. این یکی از خصلت های غریضی انسانها بطور عام در هر شریطی میباشد که خود را با سیر عمومی جریان باد همنوا بکنند. وقتی که اکثریت مردم از طریق مشاهده رسانه های مجازی، صدائی، تصویری، کاغذی پیغام واحد روایت آمریکائی را شاهد بوده باشند، عموم مردم در جهت حرکت روایت و سناریوی عمومی آمریکائی شنا خواه

پایان سخن

اگر بعد از فجایع و کشتارهای آبان ماه اخیر غافلگیر شدیم، دیگر نباید غافلگیر شد. سازماندهی نهادهای مردمی مدنی از قبیل سندیکاها، اتحادیه ها، انجمن ها ، کانون ها و نهادهای مشابه، نه تنها مردم را متشکل تر میکند، بلکه این امکان را به آنها میدهد تا اینکه بتوانند آگاهانه تر و متشکل تر در مقابل وقایع موضعگیری نمایند. باید در رسانه های مجازی گروهبندی های وسیع و هدفمندی را تشکیل داد تا از اینطریق روایت تحول گذار را به میان مردم برد. آنها در این صورت قادر خواهند بود که بر ترفندهای روانی حاکمه بر رسانه های مجازی روایت امریکائی آگاهانه غالب آمده و تقدیر خود را خود رقم بزنند.

برنامه آلترناتیو سکولار دموکراسی جمهوریخواهان ایرانی، در روی کاغذ چندان تفاوت فراوانی با پلاتفورم لیبرال دموکراسی آمریکائی نخواهد داشت. آنچه که میتواند در این مورد تعیین کننده و سرنوشت ساز بوده باشد، میزان نقش و درجه کنترل گرانه طبقه کارگر و احزاب چپ دموکرات و رادیکال در جبهه اپوزیسیون آلترناتیو و جایگزین می باشد. تا زمانیکه اردوگاه چپ ایران بصورت متفق و قدرتمند نتوانسته باشد تا بر پهنای سیاسی کشور ظاهر شود، خطر اینکه ما به هیزم بیار پروژه آمریکائی تبدیل گردیم بیشتر و بیشتر خواهد شد. آیا ما هنوز در زمینه تشکیل بلوک قدرتمند و متفق چپ ایرانی در بی عملی و بی توجهی کامل بسر نمیبریم؟

دنیز ایشچی 25 دسامبر 2019