خانم شیدا نبوی!
راه به واقعیت و انصاف است
Thu 24 01 2019
بنفشه مسعودی
خانم شیدا نبوی در نوشتهای[۱] که در تارنمای اخبار روز منتشر کردند و همچنین آن را با ایمیل در سطح وسیعی پراکندند، انتقادهای شدیدی از کتاب راهی دیگر کردهاند. من در سالهای زندگیام در پاریس، خانم نبوی را به عنوان یک چریک فدایی سابق شناختهام که تایپیست هستند و صفحهآرایی میکنند. در این یادداشت نیز روی سخنم با خانم نبوی "صفحهآرا"ست و نه چریک سابقی که به داوری دربارهی نوشتههای راهی دیگر پرداختهاند. یعنی فقط به نکتههای فنی در نوشتهی ایشان دربارهی اشتباههای تایپی، برگآرایی و نمایهی کتاب میپردازم که خانم نبوی عامدانه آن را به پای ویراستاران کتاب گذاشتهاند. این کار را از آن جهت میکنم که برگآرایی کتاب راهی دیگر را بر عهده داشتهام.
خانم نبوی که گاهنامهی فرهنگی ـ اجتماعی ـ ادبی چشمانداز، کتاب[های] چشمانداز و چندین کتاب و جزوهی دیگر را صفحهآرایی کردهاند[۲] بهخوبی میدانند کار نشر و آمادهسازی هر کتاب، جنبههای متفاوتی دارد و وظایف مشخصی را میطلبد که معمولاً افراد مختلفی به آن میپردازند: تایپ، غلطگیری، نسخهخوانی، آمادهسازی عکس و سند و... که صفحهآرا آنها را در متن کتاب اِعمال میکند. اگر قرار باشد اشتباهها و بیتوجهیهای هرکدام از افراد (تایپیست، غلطگیر، نسخهخوان، صفحهآرا...) را نادیده بگیریم و همه را به پای نویسندگان و ویراستاران بگذاریم، اصولاً فلسفهی وجودی تقسیم کار و مسئولیت و مسئولیتپذیری را نادیده گرفتهایم.
شوربختانه شرایط زندگی و کار در تبعید دراز مدتی که در آن به سر بردهایم، امکان کار در یک دفتر مجهز یا نیمهمجهز انتشاراتی را برای ما و بسیاری از دستاندرکاران نشر در اروپا ناممکن ساخته است. ما برای گذران زندگی به کارهای مختلفی مشغولیم. اندک وقت آزاد خود را به کار بیبرکت نشر اختصاص دادهایم و محلکارمان خانهمان است. امکانات کاری خانم نبوی هم شاید از این قاعدهی کلی مستثناء نباشد.
البته گرفتاری نشر و چاپ کتاب تنها شامل حال نسل ما تبعیدیهای پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی نیست. در دوران پهلوی هم مشکلات عدیدهای برای چاپ و نشر کتاب و روزنامه در خارج از ایران وجود داشت و میبینیم که گرفتاریها کم نبوده است؛ از کمبود وسایل گرفته تا مصائب شمارهگذاری، تصحیح و صفحهبندی. در نتیجه بسیاری از فرآوردههای ادبی و سیاسی تبعید ما ایرانیان از اشتباهات تایپی و صفحهآراییهایِ به قول خانم نبوی "مضحک" مصون نبودهاند. بهویژه در جزوهها و کتابهایی که از سوی کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی منتشر میشد، جزوههای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که در خارج بازچاپ میشد و مطبوعاتِ سازمانها و گروههایی که در خارج از کشور فعال بودند.[۳] مجموعهی اسناد تاریخی جنبش کارگری، سوسیال دمکراسی و کمونیستی ایران که به همت زنده یاد خسرو شاکری (انتشارات مزدک)، منتشر میشد شاید بارزترین نمونهی کارهای پُراشکال و ایراد دوران پیش از انقلاب باشد، اما این مجموعهی کممانند با وجود «اشتباهات و بیدقتیها» و «غلطهای فاحشی» که در تایپ و صفحهبندی آن دیده میشود، بدون هیچ تردیدی، گنجینهایست ناب و غنی برای پژوهشگران تاریخ ایران. این واقعیت را تنها مغرضین میتوانند نفی کنند!
قصد من از یادآوری نکات بالا مقایسهی کار نشر در آن دوران با دوران کنونی نیست که تفاوت کار از زمین تا آسمان است! اما در دههی ۱۳۸۰ نشر کتاب در خارج از کشور وارد مرحلهی جدیدی شد. ماشین تحریر و ابزار صفحهبندی (کاغذ و چسب و خطکش و قیچی و میز برش) جای خود را به صفحهآرایی با نرمافزارهای مختلف روی کامپیوتر دادند و چاپخانههای خارج کشور رفته رفته از پذیرفتن کتاب صفحهبندی شدهی کاغذی خودداری کردند و فقط فایل پی دی اف کتاب را پذیرفتند.
خانم نبوی بسی بیش از نگارنده به این واقعیتها واقفند، چرا که بسیار پیش از من تایپ متون را روی کامپیوتر انجام دادند و در این کار تبحر پیدا کردند. یعنی بهخوبی میدانند کار با نرمافزارهایی انجام میگیرد که هنوز کاملاً برای خط فارسی طرح و برنامهریزی نشدهاند و صفحهآرا برای انجام بسیاری از کارها ناچار است به ترفندهای مختلف دست بزند. این را هم خوب میدانند که هر آنچه به تایپ متن، فهرست، شمارهگذاری صفحه، عناوین نوشتهها در بالای صفحهی کتاب، عکس، سند و نمایه مربوط است، در نهایت زیر مسئولیت صفحهآراست و نه هیچ فرد دیگری. صفحهآراست که کتاب را میبندد و به چاپخانه میفرستد.
مسلماً ایشان هم طی دورهی طولانی تایپ و صفحهآرایی با مشکلات عدیدهای در تهیهی کتاب و نشریه، فرستادن فایل پی دی اف به چاپخانه در موعد مقرر مواجه شدهاند؛ شتاب، دلشوره و دلهرهی این لحظات را حس کردهاند! از اشتباه فرستادن فایل تا تغییر برخی از حروف (فونتها) به هنگام چاپ، سیاه چاپ شدن سند و عکس و غیره و غیره را تجربه کردهاند. و بعید میدانم به عنوان صفحهآرا که از جمله وظایفش ملحوظ کردن تمام ایراداها و اشتباههاییست که دوستان نسخهخوان و غلطگیر مشخص کردهاند، مدعی باشند که کارشان همیشه بیعیب و نقص بوده است و هرگز اشتباه و ایرادی از چشمشان نیفتاده است! آیا با اطمینان به سیستم اتوماتیک یک نرمافراز برای ایجاد نمایه، در جدا کردن اسامی خاص، همواره موفق بودهاید؟! یا هرگز برایتان پیش نیامده است که در نقطهگذاری آخر جملات هنگام استفاده از سیستم شمارهگذاری اتوماتیک برای پانویس، نقطه به بالای خط جهیده باشد و کتاب با همین نقص به چاپخانه رفته باشد؟! و یا گاه ناچار نشدهاید که پس از چاپ کتاب، ورقهی غلطنامه در آن جای دهید؟ تمام این موارد برای همهی کسانی که در کار نشر هستند در مقاطع مختلف روی داده است و تا حدودی هم طبیعیست. اینگونه مسائل به حوزهی کار صفحهآرا ربط پیدا میکند و نه هیچکس دیگر. خانم نبوی شما این را میدانید و خودتان هم از این اشتباهها بری نبودهاید. پس چرا این «اشتباهات و بیدقتیها» را در نوشتهیتان چنین بزرگ جلوه دادهاید، به تمسخر ما نشستهاید ـ گویی این نخستین بار است که در نمایهی کتابی از این دست «اشتباهات و بیدقتیها»ی «مضحک» روی داده است! ـ و تازه آن را به حساب ویراستاران کتاب راهی دیگر گذاشتهاید؛ و نه در زمرهی خطاها و بیدقتیهای صفحهآرا! پرسشم این است اگر آنطور که شما حکم دادهاید همهی نارساییهای یک کتاب را باید به پای نویسندگان و ویراستاران نوشت، چرا در شناسهی کتاب نام نویسنده، مترجم، گردآورنده، ویراستار، طراح روی جلد و در نهایت صفحهآرا و ناشر مشخص میشود؟
مینویسید و پند میدهید که:
«سرعت و راحتی کار با کامپیوتر بسیار زیاد است. با یک کلیک میتوان هر کلمهای را حتا در یک متن مفصل پیدا کرد، ولی این فقط وقتی مثبت است که با دقت و توجه صاحب کار همراه باشد وگرنه اشتباهات زیادی رخ میدهد...»
منظورتان از «صاحب کار» چیست؟ در نشر نقطه هیچکس خود را صاحبِ هیچ کاری نمیداند. هیچکس کارگر، کارمند و حقوقبگیر کسی نیست. نشر نقطه جمعیست از دوستان و رفقایی که خودخواسته، بیجیره مواجب، با خلوص نیت و صمیمیت وقت و انرژی خود را صرف انتشار و چاپ نوشتهها و کتابهایی میکنند که امکان چاپشان در ایران نیست. نه رابطهی رئیس و مرئوسی در نقطه وجود دارد و نه کارگر و کارفرما. هرکس به نوبهی خود آنچه را که در توان دارد در طبق اخلاص میگذارد و کار را به پیش میبرد. ما پروژهی کار داریم؛ «صاحب کار» نداریم. از این مناسبات به کلی دوریم. هرکس مسئولیت اشتباهات و خطاهای خود را میپذیرد و آن را به گردن دیگری نمیاندازد. با این فرهنگ هم بیگانهایم که «اشتباهات و بیدقتیها»ی کل کار یک کتاب را به نویسندگان و ویراستاران نسبت دهیم. اینگونه رفتار را در کارِ جدیِ گروهی، سالم و صمیمی نمیدانیم.
از آنجایی که چندیست خانم شیدا نبوی علاوه بر تایپ و صفحهآرایی "پیرایش"[۴] و "ویرایش"[۵] هم میکنند و تمام این کارها را یکتنه انجام میدهند، شاید پنداشتهاند که نشر نقطه هم به این سبک و سیاق کار میکند. باید به اطلاعشان برسانم که در اشتباهاند!
سخن را کوتاه کنم. توضیحات بالا برای توجیه اشتباههای تایپی، نارساییهای صفحهآرایی و بیدقتیهایی که در نمایهی کتاب راهی دیگر به وجود آمده، نیست. من مسئولیت همهی اشکالات و نواقص کار خودم را به عهده میگیریم. نهایت تأسفم را نیز ابراز میدارم و برای آنچه پیش آمده از خوانندگان محترم کتاب صمیمانه پوزش میخواهم؛ همچنین از ویراستاران و نویسندگان کتاب که میدانم اذیت شدهاند و لب به شکوه نگشودهاند. به سهم خود امیدوارم همهی اشتباهها و کمبودها در چاپ دوم کتاب برطرف شود.
در خاتمه خانم نبوی اجازه بدهید از شما بخواهم بکوشید که منصف و عادل باشید و اشتباه هرکس را به پای خودش بنویسید. از یاد نبرید تنها زمانی میتوانید همهی اشکالات را به پای ویراستار و ویراستاران بنویسید که آنها ادعا داشته باشند همه فن حریفاند.
______________________________
[۱] شیدا نبوی، "راهی دیگر" به کجا؟ شنبه ۱۷ آذر ۱٣۹۷/ ٨ دسامبر ۲۰۱٨
http://www.iran-chabar.de/
[۲] از شمارهی ۲۱ چشمانداز (پائیز ۱۳۸۳) تا شمارهی ۲۴ (پائیز ۱۳۸۴)، نام خانم شیدا نبوی به عنوان صفحهآرا در شناسهی این نشریه آمده است؛ نیز غلامحسین ساعدی، کاروان سفیران خدیو مصر به دربار امیر تاتارها، صفحهآرایی شیدا نبوی، کتاب چشمانداز، پاریس ۱۳۹۱؛ صادق هدایت و مسعود فرزاد [یاجوج و ماجوج]، وغوغ ساهاب، با طرحهای اردشیر محصص، کتاب چشمانداز، ونسن (فرانسه)، بهار ۱۳۸۱. در صفحه ۸ این کتاب میخوانیم: «با سپاس از همکاریهای همیشه گرانبهای دوست گرامی خانم شیدا نبوی که از جمله صفحهآرایی کتاب با هنر ایشان ممکن شد...»
[۳] در بسیاری از کتابها و جزوههای منتشر شده در این دوران ورقهی غلطنامه همراه با متن پوزش از خوانندگان برای جابهجا شدن صفحهها؛ ناتمام ماندن یک نوشته؛ به هم ریختن پاراگراف نوشته؛ اشتباه در تاریخ انتشار و... وجود دارد. برای نمونه نگاه کنید به: دنیا، نشریه تئوریک و سیاسی کمیته مرکزی حزب توده ایران، شماره ۲، سال سوم، ۱۳۴۱، ص ۳۳؛ همچنین ۱۹ بهمن تئوریک، جمعبندی مبارزات سی سالهی اخیر در ایران و تحلیل موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی فعلی جامعه، تنظیم شده توسط چریک فدایی خلق بیژن جزنی، شمارهی ۵ و ۶، چاپ دوم، مهر ۱۳۵۵، دو صفحه غلطنامه پیش از فهرست و...
[۴] درباره روشنفکر (یک بحث قلمی)، مصطفی شعاعیان، حمید مؤمنی، همراه با «درباره یک بحث قلمی»، ناصر پاکدامن، انتشارات فروغ، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۶، در صفحهی ۶ آمده است: «شیدا نبوی این بار هم مرا از حذاقت و صلاحیت پرظرافت خود در پیرایش و صفحهآرایی کتاب برخوردار کرد.»
[۵] حیدر تبریزی، روابط برون مرزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران تا بهمن ۱۳۵۷، ویرایش و صفحهآرایی شیدا نبوی، آلمان، پائیز ١٣٩۵؛ همچنین بیژن جزنی، انقلاب مشروطیت ایران نیروها و هدفها، ویرایش و صفحهآرایی شیدا نبوی، انتشارات سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، پاریس، ۱۳۸۸/۲۰۰۹ و...
|
|