چیستان!
Mon 29 10 2018
بهمن پارسا
نه خودش قابل ارج است و نه حرف و سخنش
گَند بر عالم و آدم زده وی با حرکات وَهَنَش
رنگ ِ نارنجی او باعث افسردگی است
به تَنَش زار زَنَد مثل ِ کَفَن پیرهنش
از لجنزار ِ کجا آمده این بی سر و پا
کَلّه روبه بود و هیئت کفتار تَنَش
می دهد زحمت مردم به جهان این عَوَضی
فرق چندان نکند مردم چین و خُتَنَش
دائم از عِرق وطنخواهی خود می گوید
حقّه بازی که به جز پول نباشد وطنش
به گمانم که وصیّت کند اوراق دلار
بچپانند به تابوت و درون کَفَنَش
خودِ وی باعث آشفتگی ِ معده شود تا دیدی
پسرانش طرفی ،دختر خود خواه و زنش
چون سگِ هرزه مرض پاچه ی مردم گیرد
کاش قلّاده ی او داده شود دست منش
باد چون می وَزَد از جانبِ او منقَلِبَم
می کند بوی کثافات وجود عَفَنَش
ای طبیعت تو بگیر از پس گردن یقه اش
مستقیما به ته چاه توالت فِکَنَش
خرّم آنروز که محکوم ِ عدالت شود و زندانی
چار دیوار شود منزل ِ بیت الحَزَنَش
شاید اینگونه شود ملّت عالم راحت
هم ز دیدارِ خودش ، هم زصدای زَغَنَش
حرف او بود رفیقم چو شنید آنَن گفت:
چیز ِ گندی است از ا ین بیش بِهَم بر نزنش
----------------------------------
می شد که عنوان این هجو "کیست آن" باشد. امّا به لحاظ من این موجود جز چیزهاست، آنهم چیزهای پیش پا افتاد،مثل خاک انداز، قاب دستمال و قبیل اینها. لذا "چیستان" عنوان بهتری است. من از خویش التزام گرفته ام تا هرگز نام او را کتبا و شفاها بر زبان و قلم نرانم. ساکن کاخ سفید هست ، باشد.
29 اکتبر 2018- مریلند
|
|