عصر نو
www.asre-nou.net

«تو به آفتاب میمانی»
و «روزنامه‌نگار»


Mon 22 10 2018

امید همائی

تو به آفتاب میمانی
به همهٔ آنهائی که امید می بخشند.

تو به آفتاب میمانی
پاک و بی دریغ
تو به آفتاب میمانی
خنده رو وگرم
بخشنده و شاد
تو به آفتاب میمانی
در یک روزِ رنگارنگِ پائیزی.
تو به آفتاب میمانی
در صبح تازهٔ بهار
در عصر باشکوهِ تابستان
در امتدادِ بلند خیابان.
تو به آفتاب میمانی
فردا با طلوعِ تو آغاز میشود.
و حتّی نبودِ تو درشب هم
گاه ستاره باران است.
تو به آفتاب میمانی
پاکی، فروتنی
بی منیّت و فرا گیر و بخشنده.
تو به آفتاب میمانی
وقتی در صبحِ آستانه طلوع میکنی.
تو به آفتاب میمانی
از حضورت امید وار میشوم
از هست توشاد میشوم
گرم و زنده میشوم
و دوباره میرویم.

سراینده از دریافت نظرات شما خرسند خواهد شد.
homaeeomid@yahoo.fr

روزنامه نگار

(برایِ خاشقجی ها)

روز
نامه
نگار
روز، روزِ بلند و روشنِ و مطبوع.
روزِ خوبِ آفتابی.
روزی که پرنده به جستجویِ جفتِ خویش خواهد رفت.
نامه
میگشایمش
سلام
چه میکنید آه
ای عزیزانِ دورِ من؟
رنگِ بزرگ شادمانی را
دیدار میکنید هرچند گاه گاه؟
نامه پر ز واژه هایِ محبّت و دوستی
آگین به عطرِ عشق
رسیده است.
نگار
نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت.
نگار که میگشود گیسو در نوازشِ باد.
و عشق می نگاشت با لبخند.
نگار
که جامه اش پنجره ای بر گلستان بود.
روزنامه نگار.
روزنامه نگار؟
کاونده و کوبنده؟
میگوئی؟ افشا میکنی؟
سزایِ تو مرگ است.
ما صاحبانِ قدرتیم.
ترا تکه
تکه
تکه میکنیم.


سراینده از دریافت نظرات شما خرسند خواهد شد.
homaeeomid@yahoo.fr