عصر نو
www.asre-nou.net

حمله غیرنظامی تحریم و تعرفه آمریکا


Sat 22 09 2018

بیژن باران

bijan-baran.jpg
سده 21 را آمریکا با حمله نظامی به خاور میانه آغاز کرد؛ اکنون این هجمه با جنگ تجاری تحریم و تعرفه بضد کشورهای دیگر اعمال می شود. تحریم و تعرفه ابزار سیاست خارجی برای فشار به کشورهای دیگر چون ایران، روسیه، چین، کره شمالی، ونزوئلا، ترکیه، کوبا یند. تحریم می تواند سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک با راهکار هویج و چماق باشد. دادگاه نیویورک هم مکمل تحریم و دور زدن خاطیان از آن است. نمونه: نهاد مالی HSBCرا دادگاه 2012 نیویورک 1.9 میلیارد دلار بخاطر رابطه مالی با ایران، سودان، کوبا، برمه جریمه کرد.

تحریم را سازمان ملل، شورای امنیت، اتحادیه اروپا، ایالات متحده، هر کشور دیگر می تواند وضع کند. نهادهای دولتی اداره صنعت و امنیت، کنترل اقلام خارجی، گمرک و مرزبانی ، دادگستری، وزارت مالی، دفاع، داخله/ کشور، خزانه داری، امنیت داخلی تحریم را اجرا می کنند. کنگره و پرزیدنت تحریم را وضع می کنند. نمونه: تحریم بضد چین برای خرید تسلیحات روسی در سپتامبر 2018. این تسلیحات بقرار زیرند: جنگنده ساخو 35 و موشک س400 زمین به هوا. این برای ترساندن مشتریان دیگر ترکیه، قطر، امارات، مصر، مراکش، الجزیره در خرید اسلحه روسیه است. روسیه بخاطر مداخله در اوکراین، گرفتن کریمه، مداخله در انتخابات آمریکا تحریم شده؛ برخی از افراد لیست 72 نفری در شرکتهای تسلیجات مدیرند. مشاور قضایی مالر لیست 25نفری الیگارکهای دولتی و امنیتی روسیه را بخاطر مداخله در انتخابات آمریکا در لیست سیاه گذاشت. اکنون این لیست تحریمی به 72 نفر رسیده است.

نظامیگری آمریکا در سده 21 ناشی از رشد 70ساله تسلیحات می باشد. این اصل علوم سیاسی ثابت می شود: سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. زیرا حق داشتن اسلحه باستناد متمم 2 قانون اساسی علت عمده قتل با تفنگ سالانه 30هزار کودک و بزرگسال می باشد. در ژاپن این نوع قتل ناچیز است.

در این جا روند رشد سرمایه داری آمریکا از امپریالیزم سده 20 تا گلوبالیزاسیون و الیگارشی سده 21 با اثرات جهانی و بویژه در خاورمیانه مرور می شود. امپریالیسم با 5 شاخصه در کتاب لنین آغاز شد: تمرکز سرمایه در انحصارات؛ پیدایش الیگارشی مالی با ادغام سرمایه مالی و صنعتی؛ صدور سرمایه؛ پیدایش کارتلها، تراستها، کنسرسیومها؛ جنگ و تقسیم جهان. پس از ج ج 2 سازمان ملل 1945، قرارداد 1944 برتون وودز دلار برای ارز تجاری جهانی، پشتوانه طلا برای دلار، صندوق بین المللی پول، برنامه مارشال و اصل 4 آمریکا در بازسازی کشورهای جنگزده، وجود اردوگاه شرق، جنبشهای رهاییبخش 3 قاره، تکوین 2 ابر قدرت وضع جهان را رقم زدند.

از دهه 1970 گلوبالیزاسیون 500 میلیون نفر به طبقه متوسط در چین و هند افزوده شده؛ ولی تخریب زیستبوم هم دامن زده شد. فنآوری دیجیتال اینترنت بانکها، کارتهای اعتباری، شبکه های مجازی جهانی بازارهای بورس، ارز تجاری جهانی دلار، خزانه داری، نهادهای امنیتی را بهم برخط وصل می کند. اکنون پول به ارز دیجیتال بیتکوین، شبکه همتا به همتا، بلاک چین/ بلوک زنجیره ای برای دفاتر توزیعی، تراکنش رمزی دیجیتال 0 و 1 تبدیل می شود.

در سده 21 آمریکا وارد نئولیبرالیسم و حاکمیت الیگارشی شد. 3قوه مجریه، مقننه، قضایی از لیبرال دمکراسی و تعامل با کار جدا شده با نئولیبرالیسم و سرمایه همسویی می کنند. دیوان عالی در 21 ژانویه 2010 آزادی بیان را شامل کمک مالی شرکتها به کاندیداها و 2 حزب برای مخارج انتخاباتی با رای 5 به 4 تصویب کرد. اکثر وکلا و سناتورها هم میلیونر و صاحبان سهام نفتی–نظامی اند. پرزیدنت هم اکنون یک الیگارک بیلیونر است. مالیات شرکتها در 1.3% پایین ترین در 75سال گذشته است.

پروفسور شولاریک در نیویرک تایمز، اوت 2018 نوشت: در دهه 2010 عدم توازن ثروت در تاریخ آمریکا بیشترین افزایش را نشان می دهد. عامل عمده این عدم توازن شدید افزایش شدید قیمت سهام بازار بورس نسبت به کاهش شدید بازار مسکن است. بیشتر سهام بازار بورس در دست ثروتمندان تمرکز داشته؛ 10% ثروتمندان 84% ارزش سهام را صاحبند. بنا بر درج روزانه بورس وال ستریت در 1 سال گذشته 40% رشد داشته؛ بنا به شاخص بورس نیویورک نزدک، آمریکا و اسراییل تنها کشوری در جهان با رشد مثبت این شاخص اقتصادی سال گذشته بودند.

آمریکا اکنون چندین جناح امپریالیست، گلوبالیزاسیون، مالیگرا، مجتمع نظامی-نفتی نظامیگرا، محیط دوست داشته؛ تنها ابر قدرت اقتصادی، نظامی، اجتماعی جهان است. سرمایه داری مرحله کنونی آمریکا سرمایه صادر نکرده؛ بلکه سالانه 3تریلیون دلار سرمایه مستقیم خارجی جذب می کند. دیگر به جنگ امپریالیستی با اعضای جی 7 نمی رود. رشد نظامیگری، ادغام فنآوری دیجیتال در سرمایه داری، جهانی شدن مراکز بورس سهام گذار از گلوبالیزاسیون به اولیگارشی را هموار کرده.

گلوبالیزاسیون با مالیگیرایی یعنی کنترل وال ستریت بر مین ستریت و لایه های مالی و اعتباری بر صنعت و خدمات، پیدایش رقیبان اقتصادی بریکس و اتحادیه اروپا به زوال نسبی ابرقدرت آمریکا می انجامد. سرمایه داری با بحران ساختاری روبروست که نیاز به راهکار خلاق دارد. در آشوب سیاسی کنونی علاجی دیده نمی شود. این بحران با تکثیر نجومی ثروتمندان، ورود آنها به حکومت الیگارشی، قدرت لابی شرکتها، دستاندازی در قانون تشدید می شود.

نظامیگری آمریکا در خاور میانه با موج تخریب و پناهجو در افغانستان، عراق، سوریه، لیبی،، یمن، سومالی ادامه دارد. ولی تحریم و تعرفه حمله غیرنظامی به کشورهای دیگر برگزیده شده اند. جناح نظامی جنبه موشکی، اتمی، تروریسم ایران را عمده کرده؛ تا بتواند 75% تسلیحات خود را به 5کشور خلیج بفروشد-برگشت پترودلار به آمریکا. یکی از علل عدم شکوفانی اقتصادی در خاورمیانه ورود استعمار از سده 17 تا نفوذ امپریالیسم در سده 20 می باشد.

مرحله فعلی سرمایه داری آشوب بوده؛ اعتبارات، رشد ارز دیجیتال، وصل مراکز بورس عمده، فنآوری دیجیتال مانند لایه های مالی بر سهام به صندوقهای پوششی، مشترک، مالی با شگردهای مالیگرایی سرمایه صنعتی و خدمات را خفه می کند. بدهی فزاینده آمریکا در دولت فدرال، ایالتی، شرکتها، شهروندان حجم دلار در گردش بازار جهانی را غولین کرد. روند زوال سلطه آمریکا با آمار کاهش نسبت اقتصاد آمریکا از 50% به 25% فعلی، بدهی 20 تریلیون دلاری یعنی 5 برابر بودجه سالانه، افزایش سالانه واردت به صادرات، عدم توازن ثروت فرودستان نسبت به فرادستان دیده می شود.

تعرفه واردات را محدود کرده؛ کالا و خدمات را برای مصرفکننده بومی گرانتر و بی جذبه می کند. نمونه: 1000$ بر هر خودروی خارجی مانند بنز. تعرفه مالیات بر واردات مانند گمرگ و عوارض مرزی برای حمایت از تولیدات بومی و افزایش درآمد دولت است. تحریم ابزار ارعاب دیگری برای عدم یاغیگری به سلطه سرمایه است که در مورد روسیه، ایران، ترکیه، عراق سابق، سوریه، چین بکار می روند.

آینده سرمایه داری آمریکا پیش بینی ناپذیر است. کشورهای اسکاندیناوی سرمایه داری همراه با مالیات تصاعدی، بهکاری در سازمان ملل، عدالت اجتماعی، رشد ملی ناخالص 5% سالانه- یک راه روشن برای بشریت است. برای سرمایه داری با ابعاد نجومی آمریکا ساختار اقتصاد نیاز به بازسازی دارد. افزایش تحریمها، تعرفه ها، جداسری از سازمان ملل- اعمال تنبیهی برای کشورهای دیگر اند که به آشوب دامن می زنند.

آمریکا از 1975 تا کنون بزرگترین کسری تجارت در جهان را دارد که امسال 607 میلیارد دلار یعنی 2.3 تریلیون صادرات عمدتا هواپیما، نفت، تلفن دستی و واردات 2.9 تریلیون دلار در 2017 عمدتا با کشورهای چین، ژاپن، مکزیک، آلمان، کانادا داشت. امسال 21% بیشتر نسبت به 2017 کسری تجارت دارد. ترامپ کسری تجارت را با 25% تعرفه فولاد، 10% آلومینیوم، پانل خورشیدی، ماشین رختشویی ترمیم می خواهد کند. کسر بودجه فدرال 2016 با 3.5% جی دی پی در 2017 حدود 19.5 تریلیون دلار بود. کسر بودجه بیشتر از 2.5% از سال گذشته، 666 میلیارد دلار بود. کاهش مالیات فدرال هم 1 تریلیون دلار به کسری بودجه در 2019 خواهد افزود.

منابع. ‏2018‏-09‏-21

http://asre-nou.net/php/ar_author.php?authnr=70%20&%20ar=Culture

https://www.cnn.com/2018/09/20/politics/russia-china-sanctions-caatsa-state-dept/index.html