من آرامگاهی شدهام
Tue 18 09 2018
مجید نفیسی
برای احمد اخوت
من آرامگاهی شدهام
با گورهایی همیشه تازه
از گورِ دائی نقی گرفته
که اولین مرگِ من بود
تا آخرینم: مادر
که در جامهی سوگِ برادرش
چنان زیبا شده بود.
کبوتری که بر گور دائیم
رها کرده بودیم
هنوز بازنگشته است
و مادرم که بهنگام مرگ
خواهرش عذرا را صدا میکرد
هنوز دستِ خواهرِ مرا
رها نکرده است.
آه، پسر دائیم را فراموش کردم:
کریم پیش از پدرش مرد
کوشید پس از مرگ
از آبانبارِ پشتبام
به خانه بازگردد.
مجید نفیسی
سیویکم اوت دوهزاروهژده
|
|