عصر نو
www.asre-nou.net

جانِ كلامِ دوران

به يادِ شاملو
Sun 16 09 2018

بهروز داودی

"با اهل خرد باش كه اصل تن تو
گردى و نسيمى و غبارى و دمى است" *

دمى است تن را
و
جانِ ماندگارِ كلام را
باز دمى


زمزمه اى است
در آستانه
به يادكار ، ماندگار
از رند نيشابور

در آستانه كه ايستادى
تنها
جرعه اى
از پياله ى پيرِ شيراز
مجال تو بود
و
نواله ى گنديده را
خورندِ يهوداىِ مجلس نشين
روا داشتى

چنان ، همچنان
بر دوپاىِ انكار
انكارِ
جهالت ، قدرت
ايستادى
كه حكيمِ طوس
خود
به زبان ، به ميدان
درآمد

"به نامِ نكو گر بميرم رواست
مرا نام بايد كه تن مرگ راست"

در آستانه ايستادى
و "نازلى"
كه
سخن نگفت
سخن گفت
و
سرود ه ىِ تو سرود :
بيتوته ى كوتاهى بود اين جهان
كوتاه تر از آرزوىِ تو

كاش ميتوانستى
بر شانه هايت بنشانى
اين خلق بيشمار را
گردِ حبابِ خاك بگردانى
تا با دو چشم خويش ببينند
كه خورشيد شان كجاست

در آستانه ايستادى
و
هنوز
همچنان
در آستانه
ايستاده اى

پاريس - سپتامبر ٢٠١٨

* از آنجا كه عناصر چهار گانه تشكيل دهنده ى حيات (خاك ، باد ، آتش ، آب ) در نگاهِ خيام معتبر دانسته ميشود ، نظرى بر آن است كه بايد اين مصرع به گونه ىِ :
" گردى و نسيمى و شرارى و نمى"
اصلاح شود.