علی آشوری
در آستانه دو در ايستاده بود
برای شاملو
Fri 27 07 2018
آوایی به بم و زیر می خواند :
جهان هیچ بود هیچ خواهدشد .....
صدا دست به جهان آرایی می زند و
واژه می سازد
واژه ها یی از یاس و وقار و انکار
و می پرسی :
ببن دو دروازه چه ایستاده ؟
جهان هیچ بود ؟
اما هست
چنان تو
که هستی در چشم و دهان کلمه
و گرمای آتیه ی صدا ها
با آن کارگاه یاس و قار و انکارت !
اکنون دو دروازه
هیچ اند
تا در میانه آن دو ایستاده باشی
به تماشا و طنازی آواز ها
“لغتافرین “ که تویی
تو
|
|