عصر نو
www.asre-nou.net

نادر وهابی

رسالت پناهنده سیاسی در تبعید

یادبود شادروان علی اصغر صدر حاج سید جوادی
Tue 3 07 2018



علی اصغر صدر حاج سید جوادی یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان دهه های 1340 و 1350 ایران و یکی از اندیشمندان انقلاب 1357 بعد از حدود چهار دهه زندگی در تبعید، در بامداد سه شنبه 5 تیرماه 1397 خورشیدی برابر با 26 ژوئن 2018 در سن 94 سالگی در بیمارستانی در پاریس درگذشت. وی جزو نخستین پناهندگان سیاسی دهه 1360 ایران است که بعد از افتادن انقلاب در ورطه سرکوب و شروع به بلعیدن فرزندان خود، جلای وطن نمود و دیگر به میهن بازنگشت. او هیچگاه مشروعیت برای جمهوری اسلامی قایل نشد و معتقد بود ولایت فقیه با ساختار دموکراتیک متعارض است. علیرغم مواعید افرادی چون محمد خاتمی و حسن روحانی در تشویق به بازگشت روشنفکران و پناهندگان خارج از کشور به ایران، او ضمن احترام به انتخاب برخی از پناهندگان سابق، هیچگاه رسالت روشنفکر را در نه گفتن به این تقاضا از یاد نبرد و بر آن ایستادگی نمود. این عدم بازگشت و ایستادگی وی بر آرمانهای پناهنده سیاسی، یک بار دیگر رسالت روشنفکران در تبعید را برای بازگشت دموکراسی به ایران و مبارزه برای استقرار عدالت اجتماعی را یاد آوری نمود. بنابراین مروری بر نگاه روشمند به تعریف پناهنده سیاسی ضروری می نماید.

نگارنده برای نخستین بار، حدود ده سال قبل، در روز شنبه 14 اردیبهشت ماه 1387 (برابر با 3 ماه مه 2008) برای یک مصاحبه به دیدارش در منزل وی در منطقه 13 پاریس رفتم. به همراه کیان خانم مرا با مهربانی پذیرفتند. بنا داشتم روایت او از فرایند تبعید را برای درج در کتاب آینده ام بشنوم. دیدار ما به جلسه بعدی یعنی 19 اردیبهشت کشید. بعدها سالی یک یا دو بار به مناسبتهای مختلف او را می دیدم و در مورد تحولات ایران صحبت می کردیم.

آحرین بار به اتفاق یکی ازمورخین برجسته تاریخ معاصر ایران، در روز چهارشنیه 8 شهریورماه 1396 (برابر با 30 اوت 2017) در رستورانی در پاریس او را ملاقات کردیم. علیرغم کهولت سن، او را فوق العاده توانا، با روحیه و با صلابت فکری یافتم. بعد از بررسی تحولات اجتماعی و سیاسی جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه آقای خامنه ای انتخاب های زیادی در سرکوب در پیش رو ندارد، همگی آرزو کردیم که 95 سالگی او را بزودی جشن بگیریم، اما نمی دانستیم که این آخرین دیدار ما خواهد بود. او به مبانی و فلسفه انقلاب 1357 ایران مبنی بر آزادی های سیاسی و اجتماعی وفادار بود و آنرا بخشی از حرکت جامعه ایران، علیرغم چالش تاکتیکی انقلاب در بنیادگرایی مذهبی، به سوی جلو می دید و به هیج وجه به سوی یک نوع ناسیونالیسم افراطی قبل از اسلام روی نیاورد. در تبعید، نگاه انتقادی خویش را به مدرنیسم حفظ نمود و به هیچ وجه برخلاف بعضی از روشنفکران، در جامعه غرب حل نشد. به لائیسیته نوع ایرانی می اندیشید که سمبل آنرا در زنده یاد دکتر مصدق می دید.

حاج سید جوادی در زمره نمونه های تاریخی گوناگون و برجسته که در جایگاه پناهنده سیاسی اما باویژگی های برخاسته از تاریخ و فرهنگ ایران، درقرن 20 تلاش کردند به تغییراتی در نظام های دیکتاتوری کشورهای خود دست یابند بود - مانند لنین و بلشویکها در روسیه، تبعیدیان روس در دوران حکومت استالین، جمهوری خواهان اسپانیا در خلال جنگ داخلی و دوران فرانکو، گاندی وعرفات در آسیا و نیز در تاریخ معاصر ایران، مهاجرت آزادیخواهان به ترکیه عثمانی و پاریس پس از به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه در دوم تیرماه 1287 خورشیدی؛ کودتای 28 مرداد 1332 و آغاز مهاجرت 25 ساله به خارج از کشور برخی از اعضا و هواداران جبهه ملی و حزب توده ایران و شخصیت های مستقل از 1332 تا 1357 خورشیدی. او هیچگاه از کنشگری سیاسی باز نایستاد و این نقش را در تبعید ایفا نمود.

برای توضیح این نقش، نگاهی روشمند به پناهنده سیاسی ضروری می نماید.

الف - از دیدگاه حقوق بین الملل

از این منظر عمدتا به کنوانسیون ژنو1951 استناد می شود. بر اساس این کنوانسیون پناهنده سیاسی به فردی اطلاق می شود که به دلایل نژادی، مذهبی، سیاسی و یا عضویت در گروههایی که دولت آن کشور از نظر سیاسی آنان را مخالف خود می شناسد و یا گروه های اجتماعی که دولتها حاضر به قبول آن نیستند و یا ترس از آزار و شکنجه از کشور خود خارج می شود و در کشوری دیگر، تقاضای پناهندگی می کند که در این صورت باید تحت حمایت کشور میزبان درآید.

ب- از دیدگاه روانشناختی

دراین بعد، پناهنده سیاسی بر اساس معیارهائی چون وابستگی عاطفی و احساسی، تاثرات روحی و روانی، کارکردهای رفتاری و سایر معیارهای روانشناختی مورد بحث واقع می شود. در این وادی، میزان وابستگی پناهنده به مرز و بوم، زادگاه و کشور خویش و مجموعه خاطرات از کشور مبدا و میزان انطباق پذیری در جامعه میزبان مورد توجه است.

ج- از دیدگاه جامعه شناختی

از این جنبه، پناهنده سیاسی فردی "ناهمساز" و "وفق ناپذیر" تلقی می شود و آنرا پدیده ای خارج از هنجارها و نظام ارزشی حاکم بر جامعه تحلیل می کنند که با ارزشهای حاکم بر جامعه از نظر سیاسی در تضاد است. فردی است که از نظر فرهنگی دو پایه است و تمایل به حاشیه گرایی وانزوا دارد تا به متن جامعه. کنشگری است که علیرغم نزدیکی جغرافیایی به جامعه میزبان از نظر فکری به آن دور است و برعکس علیرغم دوری جغرافیایی از جامعه خویش، از نظر آرمانی به آن نزدیک است.

با عنایت به تعاریف فوق از سه منظر متفاوت، در ابتدای قرن حاضر جایگاه تبعیدی سیاسی کجاست؟

در آستانه یک ربع از قرن بیست و یکم، جامعه شناسان سیالیت، گشایش جوامع و به هم ریختگی لایه ها، گروه ها و طبقات را به عنوان شاخص های جدید جوامع یاد می کنند که به دلیل سه انقلاب تکنولوژیکی در زمینه حمل و نقل، فنآوری و ارتباطات و بویژه گسترش شبکه های مجازی و فرهنگی، انسانها به فراسوی مرزها خود می اندیشند و مرزها را به چالش می گیرند. مهاجرتهایی که دلایلی چون ادامه تحصیل، پیشرفت حرفه ای و شغلی، ازدواج، بازنشستگی یا شیوه زندگی جدید از اهمیت فراوان برخوردارمی شوند؛ بطوری که تفکرات قدیمی درباره مهاجرت متحول می شوند و از اعتبارشان کاسته می شود. بویژه با پدیده ورود غیرقانونی در ابعاد کلان در اروپا مواجهیم که ریشه در نابرابری ها و تبعیض دارد و حاکمیتها توان مهار آن را ندارند. این بخش عظیم را ما انسان مهاجر می نامیم که مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر در مواد 13 و 14 حق دارند مکان زندگی خود را آزادانه انتخاب کنند و کسی نمی تواند این حق را - نه بعنوان یک رویکرد اخلاقی بلکه به عنوان حقوق انسان ها به بیان کانتی آن – از آنان سلب نماید.

امروزه گفتمان سیاسی غالب تاکید دارد که مهاجرت مشکلی است که می بایست با خط مشی های مناسب حل شود و برای حل این مشکل به شیوه های سرکوبگرانه ای متوسل می شود که عبارت از کنترل سختگیرانه مرزهاست، امری که اروپای مرکزی و جنوبی با گرایشن های پوپولیستی (مجارستان، چک، لهستان، ایتالیا و اتریش) تلاش دارند با ایجاد موانع قانونی و مرزی از ورود مهاجران به اروپا جلوگیری کند.

اما، رویکرد جامعه شناشی انتقادی، نظریه های گذشته را به یک سو می نهد و به آن دسته از نظریه های جهانی مهاجرت رو می آورد که معتقد نیستند که «مهاجرت یک معضل است» بلکه بیشتر در پی یافتن راههای کاهش نابرابری شمال و جنوب و تکیه بر گزاره مهاجرت یک وجه طبیعی از تغییرات روابط اجتماعی است» هستند. در واقع نگاه نو به ما کمک می کند که پویایی مهاجرت را نه به گونه انتزاعی، بلکه به عنوان بخش جدایی ناپذیر فرایندهای پیچیده و متنوع دگرگونی اجتماعی جهانی تجزیه و تحلیل کنیم. اگر یک معیار ارزشی وجود داشته باشد این هدف نباید کاهش نرخ مهاجرت باشد، بلکه می بایست یافتن راه حل هایی باشد که به مهاجران امکان دهند تا در شرایط برابر و با احترام به حقوق بشر با آنها رفتار شود.

این بازنگری دریک نگاه روشمند، در بزرگترین تقسیم بندی، شاید بتوان کلیه کوچندگان در پی دنیایی عادلانه تر را، به دو دسته بندی بزرگ رهنمون ساخت. انسان مهاجر با ریشه های فقر و نابرابری اقتصادی و اساسا غیرسیاسی (از نظر کمی در اکثریت مطلق حدود 80 تا 90 درصد) برای یک زندگی بهتر با برخورداری از مزایای اجتماعی بهتر و برابر با یک شهروند اروپایی و نیز پناهنده سیاسی (از نظر کمی حدود 5 الی 10 درصد) که دارای انگیزه ها و پروژه سیاسی ویژه است. در حال حاضر مرزهای این تقسیم بندی در جامعه مهاجران ایرانی در حال فروریختن است و به نظر می رسد در کوتاه مدت راه حلی عملی برای این تفکیک وجود ندارد. اما این سنت تاریخی گذشته و با نمونه هایی که در بالا اشاره شد و به ویژه کندوکاو در زندگی زنده یاد علی اصغر صدر حاج سید جوادی در تبعید شاید بتوان نتیجه گرفت که، در ساختار فعلی جمهوری اسلامی، پناهنده سیاسی فردی است که به دلایل کنشگری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی علیه ساختار غیردموکراتیکی که در آن اپوزسیون به رسمیت شناخته نمی شود و به مثابه مانع ساختاری نظام با آن برخورد می شود و حاکمیت در صدد حذف فیزیکی وی است، در مواجهه با فرایند سه گانه انزوا (سیاسی، اجتماعی و تسهیلاتی) و به دلیل عدم امکان فعالیت سیاسی و اجتماعی در ایران، موقتا ناچار به خروج از کشور خویش می گردد و چنین به نظر می رسد مادامی که ساختار فوق در ایران به قوت خود باقی است، در جامعه میزبان به کنشگری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود ادامه می دهد و خواهان بازگشت نیست.

نادر وهابی، جامعه شناس، در دانشگاه تولوز و مدرسه عالی علوم اجتماعی در پاریس، فرانسه

سه شنبه 12 تیرماه 1397 خورشیدی(برابر با 3 ژوئیه 2018 )