عصر نو
www.asre-nou.net

«بیانیه نجات ایران» از سوی تحول خواهان آن روی سکه اصلاح طلبی دینی ست


Fri 22 06 2018

نيكروز اعظمى

nikrouz-azami4.jpg
پبشگفتار:

بیانیه ای با عنوان «بیانیه نجات ایران» از سوی افرادی که بسیاری شان از دو گروه فعال اسامگرا و کمونیست دهه پنجاه هستند و نقش برجسته ای در برپایی انقلاب ۵۷ و پیروزی آن داشتند، به تاریخ ۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۷ در سایت «ایران امروز» منتشر شد. مضمون اصلی این بیانیه متضمن اصلاح طلبی با خواست روند اصلاحی در چهارچوب نظام دینی/اسلامی ست. اما اینکه نویسندگان این بیانیه ترجیحاً خود را «تحول خواه» به جای اصلاح طلب معرفی کردند می تواند رنگ باختگی این پدیده نجات دهنده جمهوری اسلامی باشد و همچنین در مصاف با جنبش های سکولار نظیر دی ماه ۹۶.

گفتار اول:

اولين پرسشی که به ذهن خواننده «بیانیه نجات ایران» می نشیند اين است: نجات ايران از چنگ کدام نیروی تهدیدکننده و مخاطره آمیز؟ دومین پرسش اینکه منشأ تهدید و مخاطره ایران از چیست یا از کجاست که حالا تعدادی بنام «تحول طلب» می خواهند آن را دفع کرده و نجاتش دهند؟ با توضیح و پاسخ به اين دو پرسش مى توان به کنه «بیانیه ن ا » پی بُرد. اما ابتدا بايد به موضوع «انقلاب آزادی خواهانه و استقلال طلبانه ۵۷» که در بیانیه درج شده و بعنوان یک موضع سیاسی که ثمره فهم افراد از مفهوم آزادی و استقلال است و از اینطریق می توان به هویت نویسندگان و امضاء کنندگان آن پی بُرد و همچنین ماهيت جمهورى اسلامى و اصلاحات دينى اش، نظر افکنیم.

سال‌ها پیش در مقاله ای پنج فصلی نوشتم: «انقلاب اسلامی ایران انقلابی واپسگرانه بود که ما را از عزت ملت شدن به ذلت امت فرو کشید». دو فصل از این فصل ها اختصاص دارد به الگوی«امت و امامت» علی شریعتی و «غرب زدگی» جلال آل احمد که هر دو مورد در ایران اسلامی محقق شدند. یعنی هم به «امت و امامت» رسیدیم و هم در غرب ستیزی به استقلال دست یافتیم؛ امت و امامت، سکولاریسم ما را که می توانست به آزادی سیاسی منجر شود از جا برکَند و غرب زدگی ما هم منجر به دشمنی با امریکا شد. فصلی دیگر از آن مقاله اختصاص دارد به دو گروه اسلامگرا و کمونیست که شاه را سگ زنجیری امریکا یا امپریالیسم امریکا می پنداشتند و همینها انقلاب ضد آزادی و ضد ارزشهای مدرن انسانی را به پیروزی نهایی رساندند و قلاده امت را بر گردن ملت نهادند. کدام گروه سیاسی و سیاسی نظامیِ شرکت کننده در انقلاب که با علی شریعتی این انقلابیِ ضد ارزشهای انسانی و جلال آل احمد ضد ارزشهای مدرن غرب سازگاری کامل داشتند دارای ایده های آزادی خواهانه بودند؟ اسلامگرایان به رهبری خمینی یا کمونیستها؟ بیانیه شما خالی از مفهوم آزای که آزادی ارزش غربی ست بوده و متناسب با آن نوع ارزش آزادی ای تنظیم شده که اسلامگرایان و کمونیستهای دهه پنجاه آن را پی گرفته و اشکالی از آن را در قامت «امت و فقیه» –تو بخوان استبداد دینی– پیاده کردند. آدمی باید کورذهنی داشته باشد که چنین رویداد نفس گیر و فلج کننده جامعه ایران را نبیند و مبنای تحلیل خود را در یک بیانیه رسمی بر «أزادیخواهی و استقلال»ی قرار دهد که تبلوری از حکومت استبداد دینی یا دیکتاتوری پرلتاریا هستند. این بیانیه حداقل، نشان از خویشاوندی بیانیه نویسان با «جمهوریت نظام» دارد که قرار است اصلاح طلبان نظام در قرائتی دیگر از اسلام، نظام دینی را تداوم بخشند.

«انقلاب استقلال طلبانه» به چه معناست؟:

سطح بینش «بیانیه نجات ایران» در خصوص «استقلال» کشور ایران همان سطح بینش دهه پنجاهی ست چونکه «انقلاب استقلال طلبانه» را همچون سازگار با «انقلاب آزادیخواهانه» در آغاز بیانیه به دیده مثبت می نگرد. محتوای چنین استقلالی مقارن و متناسب بوده به دوران جنگ سرد و حضور سازمان کشورهای عدم تعهد که اغلب کشورهای عضو گرایش به سیستم سوسیالیستی و راه رشد غیر سرمایه داری داشتند. نویسندگان بیانیه در وفاداری به بینش انقلاب استقلال طلبان مذهبی و اثبات درستی این رویداد، رویدادی که حاصلی جز عقب ماندن از قافله تمدن نداشته و ایران را به اهتمام همان مفهومی از استقلال به قهقرا بُرد و جامعه رو به ارزشهای شهروندی و ملت را به شبحی از جامعه تبدیل کرد، مجبورند تا از حیطه سیاست گذاری های جمهوری اسلامی فراتر نروند و دشمن تراشی ناشی از این حیطه را پنهان کنند و در عوض از «دشمنان» ایران سخن بگویند بی آنکه معلوم کنند این دشمنان کیستند و چرا با ما دشمن اند و آیا در نظام پیشین هم چنین دشمنانی داشته ایم؟ بی تردید نویسندگان بیانیه مطلع هستند که مفهوم «انقلاب استقلال طلبانه» ایران در دهه پنجاه ممزوج بوده با مبارزه علیه امپریالیسم امریکا و «سگ زنجیری» اش شاه و این آغاز راهی بود که در آخر به انقلاب اسلامی منجر شد و سیاست خارجی تهاجمی مبتنی بر شیعه گستری را سر لوحه کارش قرار داد.

چرا «دشمنان»ی داریم؟:

دشمنان جمهوری اسلامی شیعه گستر در خارج از مرزهای ایران نمی توانند دشمنان ایران دموکراتیک و سکولار هم باشند.

در بیانیه آمده است: «سایه شوم و مداوم تهدیدهای خارجی بدخواهان این ملت و خطر تحریم های جدید و ای بسا گستاخ تر شدن دشمنان این کشور بار دیگر از راه رسیده است». «سایه شوم، بدخواهان این ملت و گستاخ تر» در این عبارت توصیفی است از ویژگی «دشمنان» خارجی که بر علیه ما دارند «مداوم تهدیدها» می کند. سخن از «دشمنان» ایران در بیانیه، درست همان لفظ و کاربردی از «دشمنان» است که خمینی بر طبل آن کوبید و در ادامه خامنه ای دارد می کوبد. اما این بدخواهان ملت، این تهدید کنندگان و این دشمنان مگر همان هایی نبودند که با تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی، وی را بر سر میز مذاکره کشاندند و زهر «برجام» را بخوردش دادند تا باعث شد خطر جنگ که ایران را تهدید می کرد دفع گردد در حالیکه شما نویسندگان «بیانیه نجات ایران» پیش از «برجام» و هنگام تحریم اقتصادی ایران از سوی غرب، برای مردم اشک تمساح ریختید و جار زدید که این امر تأثیر مخرب بر وضعیت معیشت مردم خواهد گذاشت بی آنکه بفهمید عوامل اصلی تخریب بر وضعیت معیشت مردم رانت خواری های بی حد و مرز و اختلاس نجومی در دستگاه پوسیده این نظام بوده و همچنان دارد عمل می کند؟ حال یکی از همان «دشمنان» ایران با کره شمالی از در آشتی برآمد در حالیکه بسیاری از شما فغان می کردید که ترامپ حداقل ایران و کره شمالی را به جنگ نابرابر خواهد کشاند و ایران را «سوری زاسیون» خواهد کرد. آیا فکر نمی کنید همین ترامپ با همه رفتارهای منفی اش که با کره شمالی به توافق صلح رسید، خوب است تا «برجام»ی تازه را بر جمهوری اسلامی تحمیل کند که این بنفع مردم ایران نیز خواهد بود و امکانات مالی ایران که در جنگ های نیابتی در یمن و برای حزب الله و گروهای اسلامگرا و شیعی و همچنین در سوریه و عراق صرف می شود، بنفع مردم ایران آزاد خواهد شد و هم از بار «دشمنان» ایران خواهد کاست؟ چه کسانی و با کدام انگیزه سیاسی چنین «دشمنان»ی را برای ایران مهیا کردند جز جمهوری اسلامی، که ما کمونیستها و اسلامگرایان انقلابی ضد امریکا و اسرائیلی دهه پنجاه آغازگرش بودیم؟ از شما به دلیل خویشاوندی با همان بینش ارزشی دهه پنجاهی که همچنان انقلاب مذهبی ایران بر ضد ارزشهای مدرن را «انقلاب آزادیخواهانه و استقلال طلبان» می نامید و بتبع خویشاوندی با این نظام اسلامی دارید نمی توان انتظار داشت تا اراده و جرئت کنید و بگویید که همین «دشمنان» مانند عربستان، اسرائیل و امریکا در نظام پیشین دوستان ما بودند و ما با اعلام به اینکه اسرائیل باید نابود شود و با امریکا ستیزی هیستریکی جمهوری مان از آنها برای خود دشمن ساختیم و ایدئولوژی خود ما در دوران انقلاب و دهه پنجاه دشمن زا بوده. برهمین پایه ایدئولوژیکی و بینشی بود که در جریان انقلاب شعار می دادیم «مرگ بر سه مفسدین کارتر و سادات و بگین». اینچنین ایدئولوژی دشمن زایی بود که از فردای برپایی جمهوری اسلامی، اسرائیل و امریکا را رسماً با ما دشمن کرد و بعدها عربستان سعودی را نیز. این حکومت اسلامی ماست که همچنان بر نابودی کشور اسرائیل پای می فشارد و پرچم امریکا را در معرکه گیری مجلس اسلامی اش به آتش می کشد. رقابت ها میان کشورهای نسبتاً قدرتمند منطقه ما و اِعمال نفوذشان در زمان رژیم پیشین وجود داشته اما در صلح و آرامش. جمهور اسلامی ما این صلح و آرامش را برهم زد و به نکبت جنگ و تداوم آن در منطقه اهتمام می ورزد، در صلح میان اسرائیل و فلسطین به جد اخلال می کند. همه این رفتارهای شنیع را جمهوری اسلامی جهت نفوذ اسلام شیعی حداقل در منطقه ما کرده تا بدینوسیله هم ناکارآمدی و نتیجتاً بحران ساختار حکومتی اش را پوشش قرار دهد و هم به خیال خام خود در جهت عملی کردن سودای امپراطوری اسلامی گام نهد. در یک کلام، وقتی جمهوری اسلامی به نمایندگی از مردم ایران مستقیم و غیر مستقیم در چنین جنگ هایی شرکت دارد چگونه نباید انتظار داشت که «دشمنان»ی هم خواهد داشت؟ جنگیدن یعنی دشمنی کردن.

گفتار دوم به زودی منتشر می شود