عصر نو
www.asre-nou.net

تنها راه، ابطال انتخابات، برگزاری انتخاباتی با نظارت نهادهای معتبر ملی و بین المللی است!


Sun 28 06 2009

مسعود فتحی

fathi.jpg
حوادثی که طی روز ها و هفته های اخیر در کشور ما رخ داده است، جزو اتفاقات نادر تاریخی هستند که در زندگی یک ملت هر روز به وقوع نمی پیوندند. حضور یک پارچه مردم در وسعتی که این روزها جهان شاهد آن بوده است، تنها در مقاطعی مثل انقلاب بهمن سال ۵۷ دیده شده است. شجاعتی که میرحسین موسوی و مهدی کروبی در دفاع از رای مردم از خود نشان داده اند، نیز در تاریخ جمهوری اسلامی بی نظیر است. هم چنین پژواک دفاع از حقوق شهروندی مرزهای ملی را در نوردیده و به یک جنبش گسترده همبستگی جهانی تبدیل شده است. مقابلۀ خشن و خونین با این جنبش مسالمت جو، خشم افکار عمومی جهانیان را برانگیخته است. ایران، دیگر ایران قبل از ۲۲ خرداد ۸۸ نیست و کسی نیز با هر اندازه سرکوب قادر نخواهد شد، تاریخ را به عقب برگرداند. مردم کشور ما ورق زرین دیگری را در مقاومت علیه استبداد به نام خود ثبت نموده اند. مخالفان جمهور مردم دیگر وسیله ای جز سرنیزه و باتوم، گلوله و شکنجه برای حکومت کردن ندارند. هیچ کس نمی توانست هم چون صاحبان قدرت فعلی، در عرض چند هفته تا بدین حد از حکومت مشروعیت زدائی بکند. دولت فعلی و حامیان آن با دستبرد آشکار به رای مردم کل حکومت را با بحران مشروعیت مواجه ساخته اند.
امروز جامعه ما با موقعیت دشواری مواجه است. حیرت اولیه مردم از غارت آراء شان و توهین دهشتناک و متفرعنانه به شعور آن ها پشت سر گذاشته شده است. اما پیام راهپیمائی های میلیونی آن ها هنوز شنیده نشده است. رهبری جمهوری اسلامی، گوشش را به روی این صدا ها بسته و راه را بر یورش مسلحانه به تجمعات مسالمت آمیز مردم هموارتر ساخته است. حاصل این لجاجت طی دو هفته گذشته، ده ها کشته و صد ها زخمی و اعمال شرائط فوق العاده در خیابان های تهران و دیگر شهرستان ها بوده است.
اکنون دیگر مسلم شده است که رهبر جمهوری اسلامی، آقای خامنه ای حاضر به تمکین به رای مردم نیست. حمایت آشکار آقای خامنه ای از نتایج دستکاری شده انتخابات، حتی قبل از طی مراحل «قانونی» آن و سپس تائید دوباره آن در نماز جمعه تهران و نیز صدور فرمان سرکوب گسترده اعتراضات مسالمت آمیز مردم در سراسر ایران، عملا در این جهت بود و هر بار که در این مدت او از انتخابات سخن گفته است، عملا دعوت بر تمکین به کودتا نموده است.
ما دوباره تجارب تلخ تاریخ صد سال گذشته را تکرار می کنیم. سنت توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، کودتا علیه دولت قانونی کشور در سال ۱۳۳۲ ، این بار درکمدی کودتای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ علیه رای مردم تکرار می شود. گوئی تاریخ به طرز مضحکی برای چندمین بار تکرار می شود و در همه این رخدادها نظامیان به نام حفظ نظم در خیابان ها و اوباش سوار بر ارابه، وانت باری و یا موتور، عربده کشان، قمه به دست و مسلح به چوب و چماق و انواع سلاح، متعرض به جان و مال مردم اند.
خودکامگی در این آب و خاک همواره به یک شیوه عمل کرده است. حتی در گفتار نیز مثل هم سخن گفته است. جنبش مردم را وارداتی دانسته است. خواست مردم را نادیده گرفته است. «نفوذ» عوامل خارجی و توطئه «دشمن» را در پشت آن دیده است. اما همه خودکامگان روزی مجبور به شنیدن صدای مردم و مجبور به ترک کرسی قدرت شده اند. آقای خامنه ای هنوز نه پیام انتخابات روز ۲۲ خرداد و روزهای بعد از آن را شنیده است و نه درس عبرتی از تاریخ گرفته است. نیروهای نظامی و انتظامی و لباس شخصی های تحت فرمان ایشان هر خونی را که در خیابانی بر زمین می ریزند و هر شلاقی را که در زندان بر پای برهنه ای فرود می آورند، فرصت شنیدن این صدا را محدودتر و محدودتر می کنند. ادامه این راه دیگر بازگشتی نخواهد داشت.
مردم ایران در انتخابات ۲۲ خرداد فقط می خواستند یک رئیس جمهور انتخاب کنند، اما دولت مورد پشتیبانی رهبر جمهوری اسلامی ، رای مردم را به تاراج برد. آقای خامنه ای با تائید دستبرد به رای مردم، قانون اساسی موجود کشور را که بر اساس آن نیز، در موقعیت رهبری قرار دارند، زیر پا گذاشت. اراده خود را جایگزین اراده و رای ملت نمود. شکی نیست حریم اختیارات بیکران آقای خامنه ای در قانون اساسی جمهوری اسلامی بسیار گسترده است، اما تا این حد نیست که او شخصا به جای مردم تصمیم بگیرد که چه کسی رئیس جمهور می شود. درست است که طبق این قانون، او از طریق شورای نگهبان تعیین می کند که چه کسانی حق شرکت در انتخابات ورئیس جمهور شدن را دارند، اما هیچ کجای قانون به اوحق نداده است که با تائید دستبرد در آراء مردم اعلام کند که چه کسی رئیس جمهور است.
جنبشی که در دفاع از رای مردم به پا خاسته است، با نوعی حکومت نظامی مواجه است. نهادهای نظامی و امنیتی و انتظامی به حال آماده باش درآمده اند. مجاری ارتباطی برای استفاده عموم بسته شده است. بازداشت های وسیعی از فعالین سیاسی صورت گرفته است. اما هیچ کدام از این اقدامات قادر نیست صدای بلند و میلیونی مردمی را که خواهان به رسمیت شناختن رای شان هستند، خاموش سازد. این صدا امروز دیگر بلند تر از آن شده است که بشود با چماق و باتوم و گلوله و .. خفه اش کرد و نادیده گرفت.
تنها راه برون رفت از بحران کنونی، ابطال انتخابات، برکناری و محاکمه آمران و عاملان دستبرد به رای مردم، بازگرداندن نظامیان به پادگان ها، آزادی تمامی بازداشت شدگان، تشکیل هیاتی بیطرف برای بررسی اقدامات کودتاگران و معرفی آن ها به دادگاه های صالحه، برگزاری انتخاباتی آزاد زیر نظر نهادهای معتبر ملی و با حضور ناظران بین المللی است.
مقابله با خواست های مردم در تاریخ این کشور همیشه عقوبت سنگینی داشته است. سرکوبگران مردم باید از تاریخ عبرت بگیرند.