عصر نو
www.asre-nou.net

بیانیه هنرمندان و فرهنگیان ایرانی مقیم پاریس*


Sun 7 01 2018

tazahorate-paris-6jan01.jpg
هموطنان عزیز

مردم ایران در میعاد گاه تاریخی خود برای دست یابی نهایی به عدالت، قانون و آزادی مصمم و استوار حضور یافته اند.
خیزش همگانی آنان در ژرف ترین لایه های اجتماعی و در دور ترین نقاط کشور، جهانی را به شگفتی آورده و غرور پایمال شدۀ ایرانیان رابه آنان بازگردانده است!

ارادۀ خلل ناپذیر مردم سراسر کشور به ویژه شور و جانفشانی جوانانی که برای تغییری بنیادین از میان فرو دستان و رنج دیدگان برخاسته و فریاد آزادی و عدالت سرداده اند سزاوار ستایش و درخور همبستگی های بی دریغ تک تک ایرانیان آزاده است!

خواست های عمیق و ریشه دار ملت به جان آمدۀ ایران تکیه بر آرمانهای یکصد و پنجاه ساله ای دارند که اگرچه بار ها در معرض سرکوب استبدادی دیرپای بوده است ، با اینهمه افتان و خیزان تداوم یا فته و هربار چون ققنوسی سر از خاکستر خویش برداشته است .

امروز ایرانیان فریاد حق طلبی خود را با اراده ای پولادین طنین افکن ساخته و برآنند تا این بار، به جدّ ، بساط استبداد دینی ملایان آزمند و قساوتگر رابرچینند .

هرلحظه که می گذرد ، خبر به خاک افتادن جوانان ایران ثبت تاریخ می شود و هر روز تنی چند از مردم جان برکف به فهرست دراز بیداد حکومت دینی افزوده می گردد.

با وجود حاکمیتی برخوردار از ارادۀ غارت و غافل از منافع ملی وفارغ از هرگونه نگرانی در باره آرامش و امنیت و رفاه و بهداشت و فرهنگ مردم ایران ، طبیعی ست که تنگدستان وطبقات نادار و محتاجان به قوت لایموت از نخستین قربانیان سیری ناپذیری و بی عدالتی مهار گسیختۀ حکومت ملایان باشند!

هر سکه ای که در این چهار دهه ، به نام دین یا به نام صدور انقلاب و بسط اسلامیسم سیاسی ، به چاه ویل چپاولگران حکومت دینی ریخته شده ، نانی بوده است که از سفرۀ مردم تهی دست و مظلوم ایران ربوده اند.

هرچند در آغازِ تهاجم خویش ، به نام دفاع از مستضعفان و محرومان آمده بودند وبدین خدعه بود که حاکمیت ملی را به نفع فقیهان غصب کردند و پیش چشم جهانیان طی چهل سال آزگار، از ملت ایران امتی ذلیل و منکوبِ شعار های پوچ سیاسی ـ دینی ساختند!
امروز روز فریادِ غارت شدگان و به مغاک فقر فرو افتادگانست.
حکومت دینی به زیستن شرافتمندانه و انسانی آنان کمکی نرسانده است اما در کشتن و سرکوب آنان دستی دراز دارد.

دستی که از تجریه های ۴۰ سالۀ اش در قتل مردم، نیک برخوردار و به قساوت و دنائت اهل شرع پشتگرم است.

باید دانست که هیچ یک ازآحاد جامعه ایران، هرگز از خشونت و بیدادِ نظامی، چنین متکی به فریب و سالوس، ایمن نبوده است.
وهیچ گروه اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی نیست که از صدمات این تئوکراسی بی رحم، و از تسلط و تحکم زورمدارانۀ صنفِ روحانیت شیعه ، زخمی بر جگر ، و از مردم کشی عُمال آنان داغی بر دل نداشته بوده باشد.

چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

بسیاری از ما ایرانیان به رغم میل خود ترک دیار گفته ایم و به واسطه فشار و اختناق وهجوم ضد فرهنگ و سیاستِ خشونت گسترِ تک صدا و تحمیل دین حکومتی و تزریق هویت سوز رفتارها و کردارها و پندارهای واپس ماندۀ جابران کهنه اندیش ، آوارۀ این سو و آن سوی جهانِ فراخ شده ایم.

از این رو ما نیز به سهم خود ، بخش مهمی از قربانیان چنین نظم بیدادگری به شمار می آییم.

ما بنا به آماری‌ که از شش تا هفت ملیون سخن می گوید ، جمعی حدود ۱۰ درصد از جمعیت ۷۰ ملیونی ایرانیم.

درمیان ما، فرهیختگان ، دانشگاهیان ، کادرها و اهل صنعت و علم و تجارت فراوانند و البته هنرمندان و نویسندگان و شاعران و فرهنگیان نیز بخش قابل توجهی از راندگان حکومت جهل و چپاول و واپس ماندگی را تشکیل می دهند.

از این رو، ما با مردمِ به جان آمدۀ کشور خود سرنوشت مشترکی داریم و درد مشترکی با ماست که می باید آنرا یکدل و یک زبان فریاد کنیم .

اگرچه به دلیل بُعد جغرافیایی نمی توانیم همسفر و همدوش با آنان در خیابان های ایران سرود آزادی سردهیم ، اما می توانیم در هرکجای این جهان که هستیم و در هر کرانه و زاویۀ غربتی که اقامت داریم ، با هموطنان خود در ایران ـ هرچند به گونه ای نمادین ـ همدل و همآوا باشیم.

ما می توانیم و می باید به مردم ایران بگوییم که فریاد شما بر حق است. خواست های اجتماعی ، سیاسی ، حقوقی شما،برآیند و بازتاب آرمان های به ثمر نرسیدۀ پدران و مادران شما در یکی دو قرن اخیر است.

شما در اعتراض به بی عدالتی ، فساد ، رانت خواری و خودی و ناخودی سازی های مشتی فرومایه، که ثروت ملی را به انواع شیوه های علنی و سرّی به یغما می برند، صاحب حقید و در مطالبه حقوق پایمال شدۀ انسانی ، معیشتی و فرهنگی خود حق دارید.

می توانیم و می باید به آنها بگوئیم که مردم آزاده و متمدن جهان به رهایی شما چشم دوخته اند وبا نگاهی ستایشگر مبارزات پیگیر و دلیرانۀ شما را در راه آزادی و برابری و برادری و در جهت نیل به جامعه ای آزاد و آزادی گستر دنبال می کنند.

جامعه ای که در آن به طور قطع، امر دین از امر حکومت جدا خواهد بود و بدینگونه ، هم دین از آزمندی و سوء استفادۀ قدرت طلبان مزوّر و شیادان خدعه گر خواهد رهید و هم ادارۀ حکومت و دولت ، از سوی ملت بر عهدۀ سیاستمداران و دانایان و آموختگان این علم قرار خواهد گرفت.

آری ، هنرمندان ، نویسندگان ، شاعران و فرهنگیان تبعیدی و قربانیان مهاجرت اجباری نیز همچون سایر جدا افتادگان از وطن مألوف ، می توانند و می باید بازتاب صدای خیزش ملت خود باشند .
و چنین هدفی ، هم از طریق شرکت آنان در اجتماعات و گرد هم آیی ها میسر است و هم از طریق به ثمرنشاندن توانایی های حرفه ای و کاردانی های ذوقی و هنری آنها.

هنرمندان و فرهنگیان دور از وطن به نیکی از محدودیت های نظری و عملی همکاران خود در ایران آگاهند ، و میدانند که تیغ بی رحم سانسورِ حکومتی ، به نام ارشاد با آنان چه می کند و تلقین و تزریق خود سانسوری از سوی دستگاههای گوناگون اختناق و ضد فرهنگِ تک صدا ، با گوهر آفرینش هنری و ادبی آنان در چه جدال ناجوانمردانه و نابرابری ست.

و غم نان در میان آنان ، چگونه در کار اندیشه کُشی و هنر سوزی و بدَل سازی ست .

آری ما دردهای اهل هنر و ذوق و قلم در ایران را با تمام وجود ادراک می کنیم چرا که خود نیز از آن وادی گریخته ایم و هنوز، زخم های التیام نایافته ای از زنجیرهای فشار و سانسور و اجبار ، بر روان و پیکر خود داریم.

ما می توانیم و می باید از همکاران و هم صنفان خود بخواهیم ومی باید این خواست را خاضعانه با آنان در میان گذاریم که اگر توان همراهی با آرمان‌های بر حق مردم آزادی طلب و عدالتخواه در شما هست ـ که هست ـ ، به هرشیوه که می توانید یاری خود را از مردم دریغ نکنید و با چنین انگیزۀ والایی به امواج پر توان وافواج پر شور ملتی بپیوندید که برای آزادی خود، یعنی برای آزادی شما و فرزندان شما قیام کرده است.

اینک فصل تازه ای آغاز شده است. طلیعۀ یک انقلاب عظیم فرهنگی و تمدنی در چشم اندازآتی جامعه ایران درخشیدن گرفته است.
میهن ما و مردم مظلوم این مُلک، برای فرا رسیدن هرچه زود تر و هرچه کم خطر ترِ آن لحظۀ موعود ، در انتظار همدلی و همراهی و همسرایی شماهستند .

شماکه مرغان بال گستر فرهنگ و اندیشه و ذوق و هنرید، در بلندای راه درازی که پیشِ رو داریم ، به پرواز درآیید.

خلاقیت و توانایی های فکری و علمی وذوقی و هنری خود را به آرمان رهایی مردم ایران هدیه کنید و به عنوان میراث بران فرهنگ و حافظان آبروی این سرزمین ، از سفر باشکوهِ مرغان عطار الهام گیرید و برای یافتن سیمرغ آزادی قلهء پر جلال عشق را به تصرف خود درآورید!

پیداست که راه هموار نیست و صخره ها و سنگ ها وخار های مغیلان دست و پر و پیکر از شما خواهند خست و آفتاب گدازان و سرمای سوزان و غرش طوفان، بالها از شما خواهند شکست اما ارادۀ مرغانی که شمایید ، برای عبور از گذرگاهان صعب و هولناک و برای رسیدن به شاهدِ مقصود، خلل نخواهد پذیرفت :

بر خلاف تحریکِ رُعب افکنان، ایران سوریه نیست و سوریه نخواهد شد زیرا ما ایرانیان بالجمله اعضای یک پیکریم ، در جلوه های گونه گون و رنگارنگ .

و برآنیم تا همچون مرغان منطق الطیر، سفرخطیر و دشوار خویش را در جستجوی سیمرغ رهایی پی گیریم تا سرانجام معاینه دریابیم که سیمرغ همان سی مرغ بوده است که همین ماییم!
و در این راه هیچ رعبی به دلهای ما راه نخواهد یافت . زیرا همچنان که حافظ گفت:

ترسیدن ما چون که خود از بیم بلا بود
اکنون زچه ترسیم که در عین بلاییم؟

آخرین سخن نیز همانست که حافظ بزرگ ما حدود ۸۰۰ سال پیش خطاب به همه مازیر این گنبد نیلی طنین افکن ساخته است:

ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو رفت اهرمن ، سروش آمد.

فرهنگیان و هنرمندان مقیم پاریس
پاریس ۶.۱. ۲۰۱۸

* ــ متن این بیانیه درگرد هم آیی روز شنبه ۶ ژانویه درساعت ۳تا ۵ که به دعوت هنرمندان و فرهنگیان مقیم پاریس و نیز دعوت و حضور و همکاری گروه های دیگری از ایرانیان مبارز در پاریس (میدان شاتله ) برگزار شده بود ، به وسیله م.سحر خوانده شده است!