عصر نو
www.asre-nou.net

جنگیز چاندار

سیاست گمراە کنندە خاورمیانەای ترکیە؛
از سوریە و عراق تا خلیج

ترجمە: احمد اسکندری ١٦/١١/٢٠١٧
Sat 18 11 2017

cengiz-candar.jpg
هنگام مصاحبە در پخش زندە با تلویزیون مدیاسکوپ – کە یك پلاتفورم خبری مستقل اینترنتی مربوط بە ترکیە است – دربارە آخرین تحولات خاورمیانە و تأثیرات آن بر سیاست خارجی ترکیە در منطقە از من سئوال شد. سئوال ناظر بود بر آخرین اقدامات چشمگیر اخیر شاهزادە محمد بن سلطان و استعفای غیرمنتظرە سعد حریری نخست وزیر لبنان.
من در جواب برای توضیح شیوە برخورد ترکیە و سیاست خارجی‌اش در خاورمیانە، تحرکات سیاسی اخیر ترکیە در منطقە را همچون "مرغ سربریدەای" توصیف کردم کە اینطرف و آنطرف میدود.
رئیس جمهور رجب طیب اردوغان هر کسی را کە بە نوعی بە این منطقە مربوط شود تهدید میکند، میغرد، "ما ناگهان ممکن است یك شبی آنجا بیاییم،" یا اینکە "از ادلب تا سنجار همە رقبایمان را با خاك یکسان میکنیم . . . ما بە حرف هیچکس گوش نمیدهیم."
اردوغان بهیچ وجە از روابط و همکاریهای میان واشنگتن و کردهای سوریە خرسند نیست. وی از هر فرصتی استفادە میکند تا بگوید کە اینان تروریستهایی هستند کە امنیت ترکیە را تهدید میکنند.
همزمان ترکیە – کە کردهای سوریە را تهدیدی برای وحدت خود میبیند – سیاستهایش را در قبال سوریە و عراق شکل میدهد و دستگاههای اطلاعاتی، افراد امنیتی، نیروهای نظامی، محافل دیپلماتیک و رسانەهای تحت کنترل دولت را با این دیدگاە بسیج کردە، بە سوی خلیج دست درازمیکند، پایگاە دریایی در قطر برپا میکند و بدینترتیب در منازعە بین امیرنشین‌های خلیج و محور سنی‌های تحت رهبری عربستان سعودی کە از امارات متحدە عربی تا مصر را دربرمیگیرد، نسبت بە قطر یک موضع جانبدارانە میگیرد. ترکیە همچنین در سومالی و در حاشیە خاورمیانە و منطقە شمال آفریقا نیز فعالیت دارد.
جنب و جوش بیش از اندازە ترکیە کە تقریبا هر روز با سخنرانیهای آتشین اردوغان – و با حضور مردم یونیفورم پوش در چندین گوشە منطقە – مورد تأکید قرار میگیرد، بیش از پیش بنظر میرسد کە محصول یک سیاست هدایت غلط باشد و این سیاست خاورمیانەای گمراە کنندە ترکیە شبیە مرغ سربریدەای است کە در دوروبر میچرخد، توجە تعداد هرچە بیشتر کارشناسان مسائل ترکیە را بە خود جلب کردە است.
یکی از این کارشناسان، نیکولاس دانفورث پژوهشگر ارشد مرکز سیاست دوجانبە در واشنگتن، روز هشتم نوامبر در تویتی طعنەآمیز نوشت: "بعد از 'مشکلات صفر' و 'تنهایی ارزشمند'، من اصطلاح 'پراگماتیسم خشمگین' را بعنوان دکترین درحال ظهور سیاست خارجی ترکیە در خاور میانە را پیشنهاد میکنم."
"مشکلات صفر با همسایگان" جملەای بود کە توسط وزیر خارجە پیشین احمد داوداوغلو – معمار سیاست خاورمیانەای دولت حزب عدالت و توسعە - ابداع شد و هدف از آن توضیح درگیرشدن فعال ترکیە در منطقە همراە با هدف تلویحی زندە کردن دوران عثمانی بود. در آغاز خیزشهای بهار عربی، سیاست "مشکلات صفر با همسایگان" ترکیە تبدیل شد بە وضعیتی کە با تمسخر بە عنوان "با هیچ همسایەای بدون مشکلات" بر آن تأکید میشد. سخنگوی اردوغان، ابراهیم کالین موقعیت "تنهایی ارزشمند" را با رجوع بە سیاست بریتانیای کبیر در ربع آخر قرن نوزدهم توضیح میداد – دورانی کە با "انزوای باشکوە" شناختە میشد. اما هیچ گونە شباهتی با "انزوای باشکوە" کە توسط بریتانیا درپیش گرفتە شدە بود – کە ناشی از موقعیتی قدرتمند در ابعاد جهانی بود، وجود ندارد. وانگهی "تنهایی ارزشمند" ترکیە، نتیجەی منزوی شدن موقعیت آن در خاور میانە بود. این توصیف کالین از جانب کارشناسان سیاست خارجی مورد استهزاء قرار گرفت.
سیاست خارجی ترکیە در حال حاضر بطور طعنە آمیزی بعنوان "پراگماتیسم خشمگین" و "سیاست مرغ سربریدە" توصیف میشود. همەی اینها نشان از سیاست گمراە کنندەای دارند کە خود را در سە حوزە بە نمایش میگذارد.
نخستین عرصە سوریە است. ترکیە در سوریە و بدنبال ساقط کردن یک جت جنگندە روسی در نوامبر ٢٠١٥، توسط یک روسیەی بازخیز متوقف شد. ترکیە از گسترش هرگونە نفوذی در همسایە جنوبی محروم شد. تنها پس از عذرخواهی اردوغان در ژوئن ٢٠١٦ بود کە سازش بین روسیە و ترکیە آغاز شد. اینکار راە را برای تاخت و تاز ترکیە – 'عملیات سپر فرات' – در درون خاك سوریە در ماە اوت ٢٠١٦ هموار کرد. موسکو بە حضور ترکیە در ناحیەای مثلثی در شمال حلب تن در داد تا بدینترتیب آنکارا حمایت خود را از اپوزیسیون سوری در حلب متوقف کند.
حلب بە نحوی از طریق روسیە دو دستی بە رژیم دمشق تقدیم شد. روسیە کە با ایران عمل میکرد، دست ترکیە را گرفت و ویرا بە [مذاکرات] آستانە برد و بدینترتیب سیمای یک بازیگر مهم در عرصە دیپلماتیک سوریە برای آنکارا فراهم کرد. حضور ترکیە در استان ادلب نیز محصول گفتگوهای آستانە میباشد.
حضور ترکیە در ادلب بە منظور از میان برداشتن 'هیئت تحریر الشام' کە منطقە وسیعی را کنترل میکند، نیست. [بلکە] برای قرارگرفتن در موقعیتی است با هدف خاتمە دادن بە خود مدیریتی کردها در عفرین در همسایگی‌شان و ممانعت از کردها برای نزدیکتر شدن بە مناطق ساحلی یعنی دریای مدیترانە. چنین هدفی را تنها میتوان با اغماض روسیە کسب کرد – و تا کنون روسها نشان ندادەاند کە مایل هستند بە درخواستهای ترکیە منبی بر دست برداشتن از حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریە (PYD) و شاخە نظامی آن واحدهای محافظ خلق [YPG] پاسخ مثبت بدهند.
میخائیل بوگدانوف معاون وزیر خارجە روسیە اعتراضات ترکیە را در مورد دعوت مسکو از PYD برای حضور در مذاکرات سوشی کاملا نادیدە گرفت، هرچند هنوز تاریخی برای مذاکراتی کە قرار است بین رژیم سوریە و اپوزیسیون صورت بگیرد، تعیین نشدە است. بوگدانوف گفت روسیە PYD را بعنوان یک سازمان سوری میبیند، تلویحا یعنی ترکیە حق ندارد با شامل کردن این حزب در میان گروههای اپوزیسیون سوری مخالفت کند. بدترین دست رد از جانب وزیر امور خارجە روسیە سرگئی لاوروف مطرح شد هنگامیکە – بعد از این ادعای کالین کە بە یمن مخالفت ترکیە، روسیە حاضر نشد PYD را بە سوشی دعوت کند – لاوروف گفت کە در حقیقت PYD در سوشی حاضر خواهند بود.
ظاهرا سیاست ترکیە در قبال سوریە حتی با روسیە در مهمترین موضوع توافق ندارد: روابط با کردهای سوریە. این همان جایی است کە آنکارا و واشنگتن از هم جدا میشوند و آنکارا بە سوی نزدیکی با مسکو هل دادە میشود بدون توجە بە بدترشدن مناسبات بین ترکیە، ایالات متحدە و ناتو. در صحنە سوریە اما ترکیە بە نظر نمیرسد سیاست مستقلی را دنبال کند کە خود و براساس منافع استراتژیکی‌اش تدوین کردە باشد. این کشور هرچە بیشتر وابستە بە تأیید و یا حتی رحمت روسیە میباشد. ترکیە اینچنین بە نظر میرسد کە دارد نقش دوم را برای روسیە و حتی برای ایران بازی میکند.
عرصە دوم عراق است. نفوذ ترکیە در عراق بر بخش شمالی آن کشور و بر حکومت اقلیم کردستان متمرکز شدە بود. ترکیە نفوذ خود را از طریق روابط دوستانە با اربیل اعمال میکرد، سیاستی کە همچنین تابع منافع اقتصادی بود. پیش از رفراندوم استقلال ٢٥ سپتامبر هم کردستیزی بر آنکارا غالب بود.
ترکیە بە ایران نزدیکتر شد و حرکات حیدر العبادی نخست وزیر عراق علیە اربیل را تشویق کرد، اقدامی کە از جانب سپاە پاسدارن جهموری اسلامی ایران – کە مستقیما بە رهبر اعلای ایران آیت‌الە علی خامنەای مرتبط میشود، هدایت و یا لااقل قویا حمایت میشد.
ترکیە خود را از اربیل بیگانە کرد؛ در عوض ایران در شکل دادن بە آیندە عراق و از جملە کردستان عراق، بسیار بیشتر دست بالا را پیدا کرد، بیشتر از آنچە کە ترکیە میتوانست نفوذ خود را ارتقاء دهد. ترکیە، بازیگر اصلی منطقەای – بویژە در کردستان عراق – خود را بە موقعیت درجە دوم، در مقایسە با نفوذ افزایندە ایران در عراق، تفویض کرد.
عرصە سوم منطقە خلیج است. این آن عرصەای است کە ترکیە میتوانست حد نصاب بیطرفی را حفظ کند تا بتواند در صورت لزوم وزن منطقەای خود را اعمال کند. اما ترکیە در هم پیمان شدن وفادارانە با قطر خود را از ایفای هرگونە نقشی در تحولاتی کە بتواند در محور عربستان سعودی – امارات متحدە عربی – مصر علیە قطر شکافی ایجاد کند، محروم کرد. درحالیکە محمد شاهزادە سعودی – معمار سیاست ضد قطری و ضد ایرانی در پادشاهی سعودی – کنترل خود بر اوضاع را مستحکم کردە است، ترکیە خود را در رابطەای غیر متعارف با قطر و ایران علیە محور تسنن مورد حمایت واشنگتن دونالد ترامپ مییابد.
در حالیکە سعد حریری نخست وزیر لبنان – کە در سال ٢٠٠٥ پنجاە و پنج درصد سهام شرکت عظیم مخابراتی 'ترک تلکوم' را کە قبلا در مالکیت دولت بود خریداری کردە و رابطە شخصی نزدیکی با نخست وزیر وقت یعنی اردوغان برقرار کردە بود – پست خود را ترک میکند، ترکیە در حیاط خلوت سوریە یعنی لبنان بدون نیابت میماند. لفاظی های آتشین اردوغان مطمئنا بسیاری از ترکها را افسون میکند، اما در پنهان کردن سیاست گمراە کنندە خاورمیانەای ترکیە کم می آورد.
این یک منطقە ناپایدار است کە در آن شنها هر روز تغییر مکان میدهند و سیمای سیاست خارجی ترکیەای را بە نمایش میگذارند کە بە یک مرغ سربریدە میماند. پراگماتیسم خشمگین و خشم در خاور میانە نتایج دیرپا فراهم نمیکند.

جنگیز چاندار سرمقالە نویس Al Monitor