عصر نو
www.asre-nou.net

در آستانه‌ی چالشی دیگر!

(سرمقاله‌ی نشریه اتحاد کار، دوره جدید شماره نخست)
Mon 23 10 2017

EtehadeKar-DJadid-1.jpg
بحران بر سر برنامه اتمی جمهوری اسلامی، با تصمیمات دولت ترامپ وارد مرحله جدیدی شده است. دولت جدید آمریکا علیرغم تاکید آژانس بین المللی انرژی اتمی بر رعایت مقاد قرارداد از سوی دولت جمهوری اسلامی، با استناد به آزمایش های موشکی سپاه پاسداران و حضور آن در مناطق بحرانی منطقه اعلام کرده است که دولت جمهوری اسلامی به روح «برجام» پای بند نیست. سخنان ترامپ در عمل، کم تر در باره خود برجام، بیشتر ادعانامه ای علیه جمهوری اسلامی بود که از اشغال سفارت آمریکا در تهران، بمبگذاری در عربستان تا دخالت در سوریه و دیگر کشورهای منطقه و نیز شعارهای »مرگ بر آمریکا« و »مرگ بر اسرائیل« در تجمعات رسمی را در بر می گیرد. اقدام دولت ترامپ با واکنش های زیادی در میان متحدان ایالات متحده و در خود آمریکا مواجه شده است. اتحادیه اروپا بر پایبندی به برجام تاکید کرده است. هم چنین رهبران سه کشور مهم اروپا آلمان، فرانسه و بریتانیا طی بیانیه ای پایبندی خود به برجام و با توجه به موضع دولت ترامپ، نگرانی خود از آینده آن را اعلام کرده اند.

واقعیت این است که برجام گام مهمی در جهت حل یکی از بحران های حاد منطقه‌ی خاورمیانه از طریق دیپلماسی و بر سر میز مذاکره بود. در این منطقه کم تر مذاکره و توافق و بیشتر جنگ و درگیری رایج است. هر چند این گام از همان نخست، هم در ایران و هم در منظقه و بخصوص ایالات متحده، مخالفان جدی داشت، اما امید به موفقیت آن قوی تر بود. در داخل کشور آیت الله خامنه ای، علیرغم تائید ضمنی برجام، در همراهی با دلواپسان، رسانه ها و نهادهای تحت فرمان خود، منتقد اصلی برجام و «ضعف» مذاکره کنندگان در برابر «دشمن» بود. با همین روحیه نیز هر گونه گشایشی در مناسبات خارجی را هموار کردن راه «نفوذ» دشمن دانسته، مخالف ادامه مذاکرات در سایر عرصه ها بود. سپاه پاسداران زیر فرمان ایشان همزمان با مذاکرات برجام، در مراحل حساس، با آزمایشات موشکی جدید و شعارهای صد اسرائیلی اعلام وجود می کرد. در ایالات متحده امریکا نیز، اکثریت جمهوریخواه در کنگره آمریکا از هیچ اقدامی برای به شکست کشاندن مذاکرات هسته ای فروگذار نمی کرد. در منطقه دولت دست راستی اسرائیل و رقبای منطقه ای ایران و در راس آن ها عربستان سعودی، شدیدا با ادامه مذاکرات و توافق با ایران مخالف بودند و در جهت تبدیل بحران بر سر برنامه اتمی به یک جنگ و درگیری دیگر در منطقه تلاش می کردند.

امروز، برجام به عنوان حاصل تلاش نیروهایی که به دنبال راه حل متفاوت برای مناقشات منطقه ای در گذار از تنش و جنگ به تفاهم و احترام به منافع یکدیگر هستند، یک واقعیت انکار ناپذیر است. مخالفان برجام تاکنون هیچ الترناتیو دیگری جز تهدید نظامی ارائه نکرده اند. کم تر کسی در جهان خواهان تغییر امکان توافق و صلح با جنگ و درگیری است. حتی دولت ترامپ در برخورد به برجام یک دست نیست. وزرای کلیدی این دولت بر اهمیت برجام و حفظ آن تاکید می کنند. خود ترامپ هم علیرغم وعده‌ی پاره کردن این توافق، مدعی عدم پایبندی دولت جمهوری اسلامی به آن است. به نظر می رسد برای ترامپ هم خروج از برجام با توجه به بازتاب بین المللی آن، آسان نیست و تهدید به بازگشت تحریم ها و یا اعمال تحریم های جدید بیش از همه، هدف وادار کردن طرف مقابل به نقض آن را دنبال می کند.

اما آن چه در حال انجام است، تنها تعیین سرنوشت برجام نیست. زیر سوال بردن پایبندی جمهوری اسلامی به برجام، آغاز بازگشائی مجدد پرونده‌ی مناقشات دیرینه ای است که برجام سند توافق بر سر بخشی از آن هاست. بعد از برجام متاسفانه امید به پیشرفت در بخش های دیگر خیلی زود فروکش کرد. نه در اکثریت جمهوریخواه کنگره ایالات متحده و نه در کانون اصلی قدرت در تهران، آمادگی فراتر رفتن از برجام وجود نداشت. به همین دلیل هم انتظارات از گشایش در عرصه های دیگر بعد از برجام برآورده نشد. برخی تحریم ها لغو یا تعلیق شدند، اما تحریم هایی که قبل از بحران اتمی برقرار شده بودند، سر جای خود ماندند و مهم تر از همه، فضای تحریم ها هم چنان حفظ شد. بیم هایی که در رابطه با توسعه‌ی مناسبات اقتصادی وجود داشتند، هنوز هم وجود دارند و بعد از سخنان ترامپ، به عنوان عامل اصلی در کندی تحولات در عرصه های اقتصادی تشدید هم خواهند شد.

دولت ترامپ قصد آن دارد که به هر ترتیبی شده است، امکان گشایس در مناسبات بین المللی را دشوار تر کند. هر چند در مورد لغو برجام، از حمایت قدرت های بزرگ و نهادهای بین المللی برخوردار نیست، اما فراموش نباید کرد که در سایر عرصه ها از جمله در مورد سیاست های جمهوری اسلامی و نقش و حضور آن در بحران های منطقه ای می تواند روی همسوئی ها و همراهی های متحدین خود حساب کند و همین هم می تواند در جهت توافق بر سر محدودیت های جدید موثر افتد.

کشور ما روزهای دشوار دیگری را در پیش رو دارد. لغو تحریم های اقتصادی و امید به گشایش در مناسبات خارجی در عمل رنگ می بازد. مواضع دولت ترامپ در قبال برجام و ایجاد محدودیت ها به شهروندان کشور ما، به بهانه‌ی برنامه‌ی موشکی جمهوری اسلامی، یا حضور سپاه پاسداران در سوریه و … نشان از تهدیدات جدیدی دارد که این بار به نام مبارزه با تروریسم آغاز شده اند و قبل از همه زندگی اقتصادی کشور و مردم ایران را هدف قرار می دهند.

ما رویکرد دولت ترامپ در برخورد به برجام، تلاش برای لغو آن را گامی در جهت دامن زدن به تنش و تهدید صلح در منطقه و کشورمان می دانیم و توسل به این اقدامات با استناد به سیاست های جمهوری اسلامی را غیر قابل توجیه می دانیم. سیاست دولت اوباما نشان داد که اتکاء به عقلانیت سیاسی و تشویق گفت و گو و دیالوگ کم هزینه ترین راه برای رسیدن به صلح و امنیت برای همه است. تجربه خود ایالات متحده در افغانستان، عراق، و … گواه روشنی است که تهدید دیگران و دامن زدن به خشونت و جنگ پر هزینه ترین و ویرانگرترین ابزار برای پیشبرد سیاست است و می تواند به فاجعه های جبران ناپذیری منجر شود.

سخنان ترامپ به روشنی نشان می دهد که خصومت او متوجه چیزی فراتر از جمهوری اسلامی و هدف پیشبرد سیاست های معینی در منطقه و در جهت تغییر نقشه‌ی آن است. او شعارهای رقبای منطقه ای ایران را تکرار کرد. نشان داد که پیشنهادهای دولت های اسرائیل و عربستان سعودی برای حمله به ایران، این بار در کاخ سفید گوش شنوائی پیدا کرده است. ترامپ قدم در راهی گذاشته است که قبلا در ابعادی محدودتر در عراق تجربه شده است و نتیجه آن فاجعه ای بود که عواقب شوم آن تا مدت ها دامن مردم عراق و منطقه را رها نخواهد کرد. رویاروئی دولت ترامپ با جمهوری اسلامی می تواند خسران های جبران ناپذیری برای کشور ما به بار آورد. درست است که جمهوری اسلامی یک حکومت سرکوبگر است و حقوق اساسی مردم را زیر پا می گذارد، اما تنها مردم ایران هستند که می توانند و حق دارند که آینده خود و کشورشان را تعیین کنند. آزادی، امنیت و زندگی در صلح را نمی توان با جنگ فراهم کرد. بر عکس، با مهار جنگ ها و جنگ طلبی هاست که می توان آزاد و در صلح زیست. از این رو نیز، نه فقط آقای ترامپ، بلکه آن هایی هم که به عنوان اپوزیسیون به کرامات ایشان دل بسته اند، نامه می نویسند و خواستار کمک به «مردم ایران» می شوند، باید به عواقب چنین کمک هایی در عراق نظری افکنده، از سرنوشت پادوهای دولت بوش در عراق و نتایج کار آن ها درس عبرت بگیرند. مخالفت با جمهوری اسلامی، توجیهی برای دعوت از ترامپ برای حمله به ایران و تبدیل شدن به دنبالچه‌ی سیاست های عربستان سعودی نیست.

ما سیاست خصمانه دولت ترامپ ایالات متحده علیه کشورمان را غیر قابل قبول و محکوم می دانیم. در عین حال سیاست های تنش زای جمهوری اسلامی را به زیان کشور و مردم ایران می دانیم. ما مخالف سیاست های جمهوری اسلامی در دامن زدن به تشنج در مناسبات با ایالات متحده و اسرائیل بوده و خواستار رابطه صلح آمیز با همسایگان، تشنج زدایی از مناسبات با کشور های دیگر و پایان دادن به شعار های مرگ برآمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر هر کشور دیگری از تریبون های رسمی و تنظیم رابطه صلح آمیز، دوستانه و مبتنی بر منافع متقابل با همه کشور ها در منطقه و جهان هستیم.