عصر نو
www.asre-nou.net

پیام سازمان راه کارگر

به مناسبت آعاز سال تحصیلی جدید


Wed 20 09 2017

روز اول مهر، با آغاز سال تحصیلی جدید، کودکان و جوانان با شور و نشاط فرواوان، فضای مدارس و دانشگاهای کشور را دگرگون می سازند و بار دیگر شوق و شادی را به کوی و برزن باز می گردانند. زندگی میلیون ها تن از مردم نیز رنگ دیگری می گیرد و دغدغه خاطرشان با رفتن و برگشتن محصلین نوسان می یابد. ما این روز را به همه والدین و مردمان ایران شادباش می گوئیم. زیرا که دانش آموزان و دانش جویان کنونی، به عنوان امید بزرگ فردا، سرنوشت آینده کشور را رقم می زنند.
کشور هشتاد میلیونی ما، با بیش از چهل درصد جمعیت زیر بیست و پنج سال، یکی از جوان ترین کشورهای جهان است و با یک محاسبه سرانگشتی رشد جمعیت، سالانه بیش از یک میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده می شود و با آغاز سال تازه آموزشی، نزدیک به یک میلیون دانش آموز برای نخستین بار قدم به دبستان می گذارند که قدم شان مبارک باد! همچنین بر شمار داوطلبان آموزش عالی و انبوه پشت کنکوری های گذشته که سر به چند میلیون نفر می زند، باز هم افزوده خواهد شد.
آیا جمهوری اسلامی که با سیاست بی خردانه خود، بر طبل افزایش جمعیت می کوبد و مخالف کنترل زاد و ولد است، توانائی تامین امکانات آموزشی لازم و شرایط مناسب تحصیلی برای انبوه دانش آموزان و شیفتگان دانشگاه و تحصیلات عالی را دارد ؟ آیا سرمایه گذاری کافی برای تربیت کادر آموزشی مورد نیاز موسسات آموزشی اختصاص داده است؟. بگذریم از این که به سبب سیاست از بنیاد نادرست زن ستیزی اسلامی، و واداشتن اجباری زنان به خانه داری و تولید مثل، بیشتر کودکان، از کودکستان و آموزش پیش از دبستان برخوردار نیستند و آموزگاران کلاس های ابتدائی، با انبوه دانش آموزانی که در کلاس های درس امکان نفس کشیدن ندارند، با دشواری دو چندان رو به رو هستند.
نخستین دشواری آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی، کمبود فضای آموزشی و پرورشی و ناچیز بودن میزان سرمایه گذاری در این زمینه است و به همین سبب بیش از ده میلیون نفر در مقطع آموزش ابتدائی و متوسطه و بیش از پنج میلیون نفر از آموزش عالی باز مانده اند. زیرا بخش بزرگی از بودجه کشور، صرف رانت خواری باندهای مافیائی می شود و بخشی هزینه تقویت و گسترش نظامی گری تا هزینه جنگ برون مرزی در کشورهای عربی را تامین نمایند.
یکی از دستاوردهای بزرگ اعتصابات سراسری دانش آموزان و معلمان در سال پنجاه و هفت، پایان دادن به فعالیت بخش خصوصی در همه سطوح آموزشی و به کنترل دولت در آمدن مدارس به اصطلاح ملی بود، که پس از ده سال با جلوس هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری کشور، به بهانه کافی نبودن سرمایه گذاری دولتی، دست بخش خصوصی در همه سطوح از کودکستان تا دانشگاه باز شد و دستگاه آموزشی کشور هم به نوبه ی خود، جلوه گاه دیگری شد برای اخاذی باندهای مافیائی و تازه به دوران رسیده ها و مقامات ارشد دولتی، نظامی، امنیتی و روحانی، به گونه ای که این مساله پس از سه دهه، به مرز فاجعه باری رسیده است.
امروزه به سان دوران پیش از انقلاب، به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ، دو گونه مدارس خصوصی یا دولتی سطح بالا، با شهریه های گزاف و مدارس دولتی و خصوصی سطح پائین با انبوه دانش آموزان، و ضعف کادر آموزشی و کمبود فضای تنفسی در کلاس ها رو به رو هستیم. در رقابت دو بخش خصوصی و دولتی، با مدارس نمونه، شاهد و غیره مواجه ایم، مدارسی که اختصاص دارد به وابستگان سپاه، جانبازان، بسیجیان، امنیتی ها، روحانیون و مقامات ارشد دولتی و نظامی، از امکانات بهتر و دبیران و آموزگاران مجرب تری برخوردارند و برای خالی نبودن عریضه، درصد ناچیزی از دانش آموزان نخبه را هم به این مدارس راه می دهند و به این ترتیب، در سیستم آموزشی کشور، یک نظام به تمام معنا طبقاتی بر قرار ساخته اند.
بر سر در هر ساختمان دولتی، به جای نام یک مدرسه، نام دو تا سه مدرسه روزانه و شبانه نصب است و دانش آموزان اینگونه مدارس، در نوبت خود، از فرصت سه تا چهار ساعت تحصیل برخوردارند. در شمار زیادی از مدارس ابتدائی، در تهران و شهرستان های بزرگ، کلاس های درس نوبتی، یک روز در میان و آن هم نصف روز و چند ساعته است. از سالن ورزشی و سرگرمی سالم هم در بسیاری مدارس خبری نیست. حال آن که دانش آموزان دبستانی و راهنمائی باید در تمام روز و در ایام شش روز هفته در کلاس درس و مشق ورزش باشند.
به سبب سیاست تفکیک جنسیتی، دختر و پسر در مدارس جداگانه دخترانه و پسرانه، دانش آموزان خردسال هزاران روستا، که شمارشان کفاف تشکیل کلاس های جداگانه دخترانه و پسرانه را نمی دهد، در ده سال گذشته که کوچ روستائیان شتاب بیشتری یافته است، از تحصیل باز مانده، خواهران و برادران را به کلاس درس مشترک راه نمی دهند و مدارس را می بندند. آنان که دست شان به دهان شان می رسد، فرزندان خود را به شهرهای نزدیک می رسانند و آنان که چنین امکانی ندارند، بچه ها را به کار گل وا می دارند. بر طبق تازه ترین آمارها، نرخ ترک تحصیل در دوره متوسطه در استانهای حاشیه ای ایران به بش از چهل درصد رسیده است. این بدین معناست که میلیونها کودک زیر هیجده سال قبل از اتمام دبیرستان ناگزیر از ورود به بازار کار می شوند. فقر خانواده ها یکی از عوامل اصلی این فاجعه محسوب می شود.
اوضاع در دانشگاه ها به مراتب وخیم تر است. زیرا ظرفیت داشگاه های دولتی پاسخگوی انبوه درخواست کنندگان نیست. دانشگاه های آزاد اسلامی و دانشگاه های "پیام نور" بدل به دکان های دو نبش مدرک سازی شده اند که با کیفیت ناچیز، کادر آموزشی نازل و ساختمان های نامناسب و دریافت شهریه هنگفت، چند سالی دانشجویان را بر روی صندلی می نشانند و با برگه های بی خاصیت پایان تحصیلی روانه منزل می سازنند، بدون آن که چشم انداز روشنی برای اشتغال داشته باشند. دانش آموخته گان دانشگاه های معتبر دولتی شانسی برای بازار کار ندارند تا چه رسد به مدارک کارگاه های مدرک سازی!
مشکلات عدیده آموزشی، سبب شده است که بسیاری از خانواده ها، از قشر میانی جامعه با تقبل هزینه سنگین فرزندان خود را که به دانشگاه ها و مدارس عالی کشور راه نمی یابند، برای ادامه تحصیل روانه کشورهای خارج سازند که شمار اندکی از آنان به کشور باز می گردند و بهانه ی تحصیل مجرائی است برای فرار مغزها!.
کیفیت آموزشی هم به نوبه خود، مزید بر علت است. دانش آموزان و دانشجویان را برای بازار کار آماده نمی سازند. البته هنوز هم بازار کاری به آن صورت وجود ندارد. ورای تعطیلی سه ماهه تابستان که در بعضی از نواحی به پنج ماه می رسد، به مناسبت جشن های مذهبی، وفات و یا ولادت پیشوایان مذهبی بیش از سی روز تعطیلی به هدر می رود و در کنار این کاهش زمان تحصیلی، باید از شست و شوی مغزی با آموزش دینی و خرافی یاد نمود که در همه سطوح آموزشی جاری است و بخش مهمی از ساعات آموزشی صرف شست و شوی مغزی کودکان و جوانان می شود.
از اینرو سال جاری باید سال مبارزه برای بهبود آموزش و پرورش باشد و در این راه تلاش برای رسمیت یافتن تشکل های مستقل معلمین، دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاهیان گام نخست در این راه است!
حذف شهریه تحصیلی در همه سطوح از دبستان تا دانشگاه، لغو امتیاز طبقاتی و یکسانی سطوح آموزشی با نظارت دمکراتیک تشکل های صنفی ـ سیاسی گام نخست در این راه خواهد بود.
یاری رساندن به خانواده های تهیدست و تلاش برای برخورداری میلیون ها تن از کودکان و نوجوانانی که به سبب فقر و تهیدستی و نبودن مدرسه در محل زندگی، از درس و تحصیل باز ماده اند، وظیفه فراموش شده دولت مدعی اعتدال و تدبیر است که باید در سایه مبارزه ای پیگیر به انجام رساند.
توجه به خواستهای برحق ملیتهای تحت تبعیض بویژه حق آموزش به زبان مادری، مبارزه با هر نوع تبعیض جنسیتی علیه تحصیل و پوشش و ورزش و اشتغال دختران و زنان، مبارزه برای رهایی کلیه معلمین زندانی بویژه اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی ( سخنگویان شجاع کانون صنفی معلمان ایران ) از جمله عرصه های مهم دیگری است که لازم است در سال تحصیلی جدید مورد توجه قرار گیرد.

سرنگون باد رژیم اسلامی ایران
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
۲۶ شهریور ۱۳۹۶
www.rahekaregar.com