عصر نو
www.asre-nou.net

اصلاح‌طلبی مدیران خانم


Wed 23 08 2017

س. حمیدی

خانم‌های اصلاح‌طلب این روزها با تکیه بر کرسی مدیریت ادارات چنان ناز و افاده‌ای راه انداخته‌اند که نگو و نپرس. حتا رسانه‌ها و گروه‌های سیاسی از چپِ چپ گرفته تا میانه‌‌روهای متمایل به چپ همگی دارند نازشان را می‌کشند که شاید دولت برآمده از اصلاح‌طلبیِ درون‌ حکومت، چند کرسی مدیریتی بیش‌تر به ایشان بسپارد. انگار این‌جا هم همان کشورهای اروپایی است که بتوان فزونی مشارکت زنان را در تقسیم قدرت سیاسی ملاکی برای برابری جنسیتی در جامعه دانست.

هرچند زنان اصلاح‌طلب در ادارات دولتی به کنار گذاشتن چادر سیاه جمهوری اسلامی رضایت نمی‌دهند، ولی چادر نماز سفیدی هم برای خودشان در اداره دارند که وقت نماز همین چادر را به سر می‌کنند. گفتنی است که چادر نماز با چادرهای مشکی رسمی از زمین تا آسمان تفاوت دارد. چادر نماز خانم‌های اصلاح‌طلب آدم را به یاد همان ننه‌ها و مادربزرگ‌های یک قرن پیش می‌اندازد که چادرهایی با رنگ روشن و نقش گل‌بوته‌ای به سر می‌کردند.

با این همه مدیران خانم در ادارات زیر چادرشان از پوشیدن شلوارهای لی و مانتوهای جین چیزی کم نمی‌گذارند. جدای از این اگر هم خیلی مدرن و امروزی باشند کتانی‌ آدیداس سفید به پا می‌کنند. به هر حال باید جاهایی فرق و فاصله‌ی خودشان را با زنان دیروزی آشکار نمایند. ضمن آنکه هرگز چادر سیاه رسمی از سرشان ورنمی‌افتد، مگر آنکه در اتاق مدیریت با خودشان خلوت کنند. آنوقت با روسری پرنقش و نگارشان دیدنی‌تر می‌شوند. انگار آفتابی پاییزی را از پس ابر بیرون بکشند. ولی با این همه قسمت‌های اصلی و دیدنی این آفتاب به ظاهر رؤیت نشده همچنان زیر پاره‌ای از شاخ و برگ‌های اضافی پنهان باقی می‌ماند.

مدیران خانم در ادارات دولتی رانندگانی نیز دارند. اما این گروه از مدیران هرگز حاضر نیستند به جای مردان از رانندگان خانم استفاده به عمل آورند. چون می‌ترسند که مبادا به طرفداری از اصول‌گرایی و یا راه و رسم تفکیک جنسیتی جمهوری اسلامی متهم گردند. راننده‌ها را هم از قبل آموزش داده‌اند. چنانکه هرگز کسی حق ندارد تا از خانم مدیر و یا رییسِ چادر به سر اداره چیزی بپرسد. حتا آدرس و نشانیِ جایی را که راننده باید برود از قبل در اختیارش گذاشته‌اند. به این خاطر که هرگز نباید "کلاس" خانم رییس و مدیر کل پایین بیاید. مدیرانی از این دست به واقع مکالمه با راننده را دون شأن اداری و اجتماعی خویش می‌دانند. اگرچه نامحرمیِ راننده چندان هم برایشان مهم نیست ولی مهم این است که سرکار خانم با آدمی هم‌شأن خودش به صحبت بنشیند.

در همین راستا آنگاه که خانم مدیر از اتومبیل اداره پیاده می‌شود، کیف دستی‌اش را هرگز با خودش همراه نمی‌برد تا مبادا به جایگاه اداری و منزلت اجتماعی‌اش خدشه‌ای وارد گردد. راننده وظیفه دارد که کیف او را به دفتر کارش بسپارد. اینجا هم خدمت‌کار مخصوص است که کیف را از راننده تحویل می‌گیرد.

خانم‌های مدیر هرگز به چای اداره لب نمی‌زنند. چون می‌پندارند که نوشیدن چای برایشان افت خواهد داشت. نوشیدن چای لااقل در اداره هم شده نقش‌بازیِ اشرافی ایشان را به چالش خواهد گرفت. به همین دلیل خدمت‌کاران بساط قهوه و نسکافه را از پیش برایش تدارک دیده‌اند. روی میز پذیرایی خانم مدیر نیز نشانی از قند به چشم نمی‌آید. او و میهمانانش برای صرف قهوه و نسکافه به استفاده‌ی از شکر قناعت می‌ورزند. در ضمن شکلات و شیرینی هم از هر نوعی که میهمان بخواهد روی میز ردیف شده‌اند. مدیر خانم بنا به اهمیت میهمان اگر لازم بداند به خدمت‌کار دستور می‌دهد تا پیک بفرستد که برایش از هتل یا رستورانی در همان نزدیکی‌ها قهوه یا نسکافه بیاورند. چنین قهوه و نسکافه‌ای خوردن دارد. چون گاهی هر فنجانِ‌ آن بیش از صد هزار تومان هزینه در بر خواهد داشت.

مدیر خانم نهار اداره را هم هرگز نخواهد خورد. سر ظهر عده‌ای ردیف می‌شوند تا برایش از رستورانی در همان نزدیکی‌ها غذا بیاورند. ضمن آنکه شأن مدیر اصلاح‌طلب باید با اعتبار اجتماعی رستوران نیز همخوانی داشته باشد. پیداست که رستوران، هم پول بیش‌تر می‌گیرد و هم تعارف بیش‌تر می‌کند تا سرآخر شأن اجتماعی‌ مدیر محفوظ بماند. گفتنی است که هزینه‌های پذیرایی مدیران خانم را ادارات تأمین می‌کنند. این هزینه‌ها با حسابی سرانگشتی به حتم از ماهی چهار میلیون تومان فراتر می‌رود. شکی نیست هزینه‌زایی‌ و ول‌خرجیِ بیش‌تر، نشانی از وقار و متانت اداری ایشان شمرده می‌شود. چون به تعبیر اطرافیان، گداصفت و تنگ‌نظر نیستند و برای میهمانان و دوستان خودشان سنگ تمام می‌گذارند.

بسیاری از مدیران خانم با نگاهی اصلاح‌طلبانه از ساختار کهنه‌ی ادارات دوری می‌جویند و خدمت‌کاران ویژه‌ی خودشان را دارند. خدمت‌کارانی که چه‌بسا دوره‌ی مهمانداری دیده‌اند و یا خانم مدیر آنان را می‌فرستد که در سازمان گردشگری همین دوره‌ را بگذرانند. بدون شک با پخش اخباری از این دست است که همگی در اداره و بیرون از اداره درایت و کاردانی او را تحسین می‌کنند.

خانم اصلاح‌طلب اگر هم قرآن و نهج‌البلاغه نخواند، همواره نسخه‌هایی از آن را روی میزش در دیدرس دوستان و آشنایان یا ارباب رجوع می‌گذارد. او در مدیریتِ درست جلسات اداری حتا دموکرات‌منشی خودش را هم به کار می‌گیرد. چنانکه همانند سیاستمداران حرفه‌ای در آغاز تحلیلی از وضع عمومی منطقه و کشور به دست می‌دهد و با اشاره‌ای خیلی گذرا به نکته‌ای از گفته‌های رهبر و سپس رییس جمهور دستور جلسه را دنبال می‌کند. او انسان کارآزموده‌ای است که به همین آسانی بند را آب نمی‌دهد. آنوقت برای تأیید نظر و دیدگاه خویش هر طور که شده موافقت کارشناسی این و یا آن کارمند را کسب می‌کند. مگر در نظام اداری جمهوری اسلامی کسی را یارای آن خواهد بود تا نظر مدیر و بالادستی‌اش به چالش بگیرد؟

مدیران خانم هرچند روزنامه‌خوانی را کاری آزاردهنده می‌بینند، ولی خوب می‌فهمند که برای نمایش اصلاح‌طلبی و وجاهت فرهنگی خودشان هم شده هرگز نباید دور و ور ایشان از روزنامه خالی بماند. ضمن آنکه به فراخور حال، هم روزنامه‌ی شرق به کارشان می‌آید و هم کیهان شریعتمداری و جوان سپاه. بستگی به این دارد که چه کسانی در اتاق‌شان به سر می‌برند. به هر حال آنان حسابگرانه به فردایی می‌اندیشند که سیاست کشور از این پا به آن پایش فرومی‌غلتد.

مدیر خانم در جلسه اداری هر از چند گاهی با نگاهی اصلاح‌طلبانه نیش و کنایه‌ای نیز به آقایان و خانم‌های اصول‌گرا می‌زند. به همین منظور زیرکانه تلاش می‌ورزد تا نشانیِ درست و دقیقی از ایشان به دست ندهد. چنانکه همه جا صحبت از شجره‌ی خبیثه است و مسلمانانی که همگی پس از فتح مکه مسلمان شده‌اند. از نگاه او افراد همین شجره‌ی خبیثه هستند که مملکت را به این حال و روز نشانده‌اند. او برای کارکرد این شجره‌ی خبیثه از قرآن نیز نمونه می‌آورد. جدای از این هر از چندگاهی به منظور تظاهر به مطالعه و کتاب‌خوانی یادآور می‌شود: دیشب تفأل به قرآن کردم، نوشته بود که ما اساس و بنیا شجره‌ی خبیثه را از روی کره‌ی زمین برمی‌اندازیم. توضیح اینکه با همین روایت‌های ساختگی است که مدیر اصلاح‌طلب دیدگاهی را به نمایش می‌گذارد که گویا نمی‌توان او را استخاره‌چی و یا اهل استخاره قلمداد کرد. چون می‌گوید "تفأل" کردم. در ضمن او می‌خواهد به همگی بفهماند که حافظ هم می‌خواند و از خواندن ادبیات کلاسیک هرگز غافل نمی‌ماند.

اصلاح‌طلبان درون حکومت ضمن رویکردی تبلیغی برای سفرهای خارجی خانم‌ها سنگ تمام می‌گذارند. چون می‌خواهند به نمایندگان دیگر کشورها بفهمانند که خانم‌ها در ایران همچنان دارند جهت احقاق خواست‌های مشروع خویش به پیش می‌تازند. خانم‌های اصلاح‌طلب نیز در نقشی از نمایندگانِ حکومت ایران برای دفاع از اسلام دولتی هر تلاشی را در مجامع بین‌المللی به کار می‌گیرند. چنانکه برای زنانی که گویا از قافله‌ی تمدن جمهوری اسلامی جا مانده‌اند توضیح می‌دهند که در ایران مردان را مجبور کرده‌اند تا برایشان مهریه بگذارند. خانم‌های اصلاح‌طلب همچنین برای نمایندگان اروپایی از نفقه‌ی قانونی خودشان در ایرانِ جمهوری اسلامی سخن می‌گویند و اینکه حتا می‌توانند از شوهرانشان اجرت‌‌المثل بگیرند. آنوقت نمایندگان خارجی، خانم‌های اصلاح‌طلب دولت ایران را تحسین می‌کنند که توانسته‌اند ضمن مبارزه‌ای جنسیتی به حقوقی فراتر از حقوق مردان دست یابند. اما اصل ماجرا را هرگز به روی خودشان نمی‌آورند. چون همگی در لایه‌های پنهان ذهن خودشان به باورهایی غیر از این دست یافته‌اند که گویا در ایران تن‌فروشی و روسپی‌گریِ قانونی بیداد می‌کند. /