عصر نو
www.asre-nou.net

دیدار مثنوی معنوی
سخن تازۀ عشق (۱1)


Mon 5 06 2017

محمد بینش (م ــ زیبا روز )

bineshe-zibarouz3-s.jpg
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وا رهد از حد جان بی حد و اندازه شود


مقدمه :

درنوشته های پیشین اشاره شدکه معنای اغلب آثار تاویل پذیر مولانا را نمی توان به راحتی دریافت . ابتدا می بایست اهلیت درک و دریافت فضای شعری مولوی را پیدا کرد . مراقبه و غوطه ور شدن در معانی گونه گون واژگان ِ سخن وی ، خواننده را بسوی اتحادی با اندیشۀعارفانۀ او خواهد کشاند . غزلیات دیوان شمس همچون قطره های جیوه است که باید از دور دید و لذت برد . پژوهشگری که انگشت تحقیق دراز کند تا جیوه ها را برچیند، چیزی فرا چنگ نمی آورد . بنا بر این در "تاویل" و "تعبیر" بسیاری از آن ها رابطه ای دو سویه میان شخصیت خواننده و سراینده پدید می آیدو گفتگویی دیالکتیکی میان "مولف محوری" و "مفسر منظری" برقرار می گردد .(1) اینک برای نمونه یکی از غزلیات زیبا و مشهور مولانا عرضه می گردد. اماپیش از آن نخست می بایست بر واژگان "تاویل" و "تعبیر" تاملی ورزید تا مفهوم این مقدمه
روشن تر شود . " تاویل ، به معنی بازگرداندن گفته ای به مقصودی دور از ذهن عمومی ست این کلمه از قرآن آیۀ 6 سوره آل عمران اقتباس شده .بموجب آن کریمه، در قرآن آیاتی متشابه
وجود دارد که جز خدا و راسخان در علم ، تاویل آن ها را کسی نمی داند. (2)

تاویل از "اَول" [بدون مشدد بودن واو] به معنی بازگشت مشتق گردیده است؛بنابر این منظور از تاویل در قرآن "بازگرداندن" معنای آیات متشابه به مفهوم "حقیقی" آنهاست.اما در ادبیات و گفتگوی عمومی هم که موضوع سخن،مطالب قرآنی نمی باشد، چنانچه معتای عبارتی بکلی غیر از معنای ظاهری کلمات باشد،همین واژه را بکار می برند. اگر در تاویل عبارتی، استناد به کلمات دیگری که در "متن" بکار رفته است باشد، آن را تاویل به قرینه می گویند که بیشتر از تاویلات کلی مورد اعتماد است . تاویل ِ بدون قرینه هم وجود دارد که مؤوّل بر اساس حدس و گمان خویش آن عبارت را معنی می کند؛و اگر تاویل ، عمدا و یا سهوا در جهت خاص ِ تمایلات تاویل کننده باشد، آن را "تفسیر به رای" نامیده، با شک و تردید به اظهارات "مؤّول" می نگرند. البته این مراحل نسبی ست مثلا شارحان اولیۀ مثنوی مانند اکبر آبادی و انقروی که گرایش فراوانی به آموزه های ابن عربی داشته اند،اغلب حکایات آن را بر همین اساس تاویل کرده اند حال امکان دارد خواننده امروزی که خود با مطالب عرفان نظری آشنایی دارد، آنها را تفسیر به رای نداند و یا بر عکس آن باشد و پژوهشگری در پی تحقیق شخصی بر آید. (3)

"تعبیر"هم که بر گرداندن عبارتی به عبارت دیگر برای شرح روشن تر معنایی پیچیده می باشد اغلب بر اساس تاویلات "معبّر" انجام می گیرد. برای همین این واژه را مخصوصا در شرح خواب و رویا و آثار سمبولیک بکار می برند ."تفسیر" هم وقتی مطرح می شود که شرح معانی ظاهر عبارات و الفاظ مدّ نظر باشد . حال پس از این مقدمات به تفسیر و تاویل غزل می پردازم :

یک : هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
دو : خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد
یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
سه:هر که شدت حلقهٔ در زود برد حقه زر
خاصه که در باز کنی محرم دروازه شود
چهار: آب چه دانست که او گوهر گوینده شود
خاک چه دانست که او غمزه غمازه شود
پنج: روی کسی سرخ نشد بی‌مدد لعل لبت
ادامه مطلب در بخش دوم
http://zibarooz.blogfa.com/
_____________________

زیرنویس:
1: "مولف محوری" و "مفسر منظری" دو عبارتی است که نویسنده وضع کرده است، برای
بیان دو شیوۀ متفاوت شرح متون ادبی و آثار هنری . شیوۀ نخست کوشش در بیان منظور
پدید آورندۀ اثر دارد. بر عکس آن در شیوۀ دوم ،از مرگ نویسنده سخن می رود .یعنی پدید
آورنده دیگر صاحب اثر خود نیست و این درک مفسر وخواننده آثار اوست که در هر زمانی و
زبانی معنای متفاوتی به آن ها می دهد .در عمل اما این دو شیوه باید رابطه ای متقابل با
یکدیگر داشته باشند تا هم تازگی اثر حفظ شود و هم خواننده از منظور اصلی پدید آورنده
دور نگردد .
2 : خزائلی، محمد ــ شرح گلستان سعدی ، ص 225
3 : [ترجمه کریم زمانی :" اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد.بخشی از آن آیات محکم است
که مرجع قرآن است و بخشی دیگر آیه های متشابه است . اما گژدلان به جهات فتنه جویی
و تاویل، از آیات متشابه پیروی می کنند . در حالی که تاویل آن را جز خدا نمی داند . و آنان
که در دانش استوارند گویند : ما بدان ایمان آورده ایم . همه از نزد پروردگار ماست و جز خرد
مندان پند نگیرند ." لازم به تذکر است که از اتفاق روزگار و یا قضای الهی همین آیه نیز تاویل
پذیر است و می توان هم بصورتی خواند که اکنون مترجم بیان کرده است، ــ یعنی حقیقت ِ
تاویلات را فقط خدا می داند و دانشمندان تنها تاییدکلام خدا کرده دست به انتخاب شخصی
نمی زنند، ــ و هم می توان دانشمندان راسخ در علم و خدا را با هم دانندۀ معنای تاویلات
قلمداد کرد . ــ آنطور که خزائلی در بالا نوشته است ــ و مولانا نیز همین نظر وی را دارد با
این تفاوت که بجای دانشمندان راسخ در علم، بعنی دین پژوهان ِ با ایمان، نظر بر عارفان ِ
واصل دارد که گوشه چشمی هم به اغراض شخصی خویش ندارند:
معنی قرآن ز قرآن پرس و بس!
و از کسی کآتش زده ست اندر هوس
3 : بهترین نمونه در این باره سخن استاد فروزانفر در بارۀ تاویلات شارحان مثنوی از " نی"
است . وی در شرح مثنوی شریف، ص7 پس از بیان آن که منظور از نی وجود شخص مولوی
می باشد، به قرینۀ "این" در مصرع نخست : بشنو این نی چون شکایت می کند،می افزاید
" اما شارحان مثنوی نی را تفسیر یا تاویل های دیگر کرده اند از این قبیل :
1ــ نی مرد کامل و مکمل است ...2 ــ آن که مراد، روح قدسی و نفس ناطقه است که از
عالم خویش بدور افتاده 3 ــ مقصود از نی، قلم است در مقابل لوح . 4 ــ حقیقت محمدی
و پیداست که این ها همه تفسیر های ناموجه و دور از مذاق مولاناست .." (به اختصار)