عصر نو
www.asre-nou.net

آیا خداوندگار هنر موسیقی ایرانی شجریان را فراموش کرده ایم؟


Mon 17 04 2017

محمد علی مهرآسا

mehrasa.jpg
چه شد و چه اتفاقی افتاد که کسی از این هنرمند یگانه دیگر سراغی نمی گیرد و نامش را به دست فراموشی سپرده ایم؟ کجا رفت آن همه شور و شعف که با شنیدن آوایش از خود بروز می دادیم و برایش هلهله وفریاد می زدیم و کف زدنمان پایانی نداشت؟ ایا ما فراموشکاریم یا قدر ناشناس؟ من روی مطلب دوم بیشتر مکث می کنم و قدر ناشناسی مان ظاهری است و بنیاد و پَی ریزی ندارد.

امیدوارم آنچه که من می پندارم به واقعیّت نینجامد و پندارم غلط باشد. اما گویا ما دیگر آن چهره ی خندان را که نشان از پاکی و صفای روح صاحبش داشت نخواهیم دید؛ و آن آوای ملکوتی را از آن حنجره طلائی نخواهیم شنید. به همین جهت من هر روز دستکم یک بار به یادش اشک می ریزم و از دیدن دوباره صفای حضورش نگرانم. من می دانم که سرطان چه اندازه بی ترحم و بی چشم و رو است. همه ی ما مهلک بودن این مرض را می دانیم و می شناسیم. با اطمینان کامل می گویم دعای خیر نیز هیچ ارزشی ندارد. اگر مبدئی به نام خالق وجود داشته باشد که چنین خرچنگ بلای ناخواسته ای به بدن عده ای می فرستد، بی تردید، لابه و استغاثه به درگاه چنان بی رحم و قاتلی افاقه نمی کند و به کار نمی آید. من در این مواقع همیشه آرزو می کنم پزشکان معالج در کارشان موفق باشند و داروها اثر گذار و در رفع مرض معالج و مؤثر واقع شوند. وگرنه پادشاه ظالمی که دستور قتل بی گناهی را صادر کرده است، گمان نمی کنم با دعا و استغاثه دلش به رحم آید. این در حالی است که در این مورد پادشاه ظالمی نیز وجود ندارد و آنچه ما را سرگرم خود کرده است، جز مشتی اراجیف و موهومات و اندیشه های پوچ نیست.

چرا باید از این گوهر یگانه بی خبر باشیم؟ من نمی خواهم و نفرت دارم که روزی خبری بسیار ناخوش در مورد او بشنوم. من آرزوی تندرستی برایش دارم و منتظرم خبر خوشحال کننده ای از سوی خانواده اش به گوش و دید همگان یعنی تمام ملت ایران برسد. چون:

قرنها باید که تا از لطف حق پیدا شود / بوسعیدی در خراسان یا اویسی در قرن!

شجریان را در خارج از وطنش نیز می شناختند و آوایش دوستادارانی داشت که گرچه با شعر فارسی آشنا نبودند، اما بلندای صوت و آوای دواوودی و صافی حنجره اش که با صدای ویالون مسابقه می داد، چیزی نبود که ساده از کنارش رد شد و همه را مسحور نکند.

چه شد آن همه شوق و ذوق از خود بروز دادن به هنگام هنرنمائی شجریان؟ کجا رفت آن همه «استاد دوست داریم»ها؟ در پایان کنسرتها و یا در سخنرانیهای آن هنرمند یکتا؟

یادباد آنکه زما وقت سفر یاد نکرئد / به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک / ره نمونیم به پای عَلَم داد نکرد
دل به امید صدائی که مگر از تو رسد / ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
سایه تا بازگرفتی زچمن مرغ سحر / آشیان در شکن طُرّه ی شمشاد نکرد
کلک مشاطه ی حُسنش نکشد نقش مراد / هرکه اقرار بدین حُسن خداداد نکرد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق / که بدین راه بشد یار و زما یاد نکرد

چنان می نماید که استاد عالیقدر موسیقی و هنر با چنگال خرچنگ طبیعت زمینگیر شده و قادر به نمایش تصویر خود به ما مشتاقان نیست. اسف و هزار افسوس بر این ستمکاری طبیعت!

چرا عمر طاووس و دراج کوتاه / چرا مار و کرکس زید در درازی؟

چند روز پیش آخوندی مفتخور مرد که روزنامه ها نوشته بودند در سال 1280 شمسی به دنیا آمده و حدود 115 سال عمر کرده بود!

آسمان کشتی ارباب هنر می شکند تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم

من امیدوارم و آرزو می کنم که مقاومت بدن و مداوای درست، او را به میان ملت ایران باز گرداند. من از 20 هزار کیلومتر دورتر نگران تندرستی ی استادم و هر روز تمام سایتها را می گردم بلکه خبری خوش از او بشنوم. به امید آن لحظه...

کالیفرنیا دکتر محمد علی مهرآسا 17/4/2017