عصر نو
www.asre-nou.net

جايگاه ويزا در جدال خامنه اى و ترامپ


Thu 26 01 2017

رضا اکرمی

reza-akrami.jpg
خبراحتمال لغو صدور ويزابه مدت يكماه و قراردادن ٧ كشوراز جمله ايران براى محدوديت در سفر و مهاجرت به آمريكا از طرف دونالد ترامپ بى ترديدبا موازين حقوق بشر و قوانين مدنى اين كشور ناسازگار است و گذشته از بازتاب منفى جهانى آن در خود آمريكا هم با سد مخالفت نيروهاى پيشرو و مدافع حقوق انسانى مواجه خواهد شد .
بنا براين بجاست كه ما ايرانيان نيز در هرگوشه جهان باشيم با اين تصميم مخالفت كنيم و اين اقدام ، كه بى ترديدنژاد پرستانه هم مى باشد رامحكوم نمائيم .
اما پيوستن به چنين كارزارى بدون توجه به دو موضوع بسيار مهم مى تواند نه تنها ما را دركنار حاكميتى در ايران قرار دهد كه از جمله مسببين چنين رفتارهائيست ، بلكه اصل معضل ، كه خود مقوله مهاجرت و فرار از ايران است را هم جا ن سخت تر نمايد.
در موضوع اول كه به سياست خارجى و اقدامات جمهورى اسلامى براى « صدور انقلاب اسلامى » مربوط مى شود نبايد از ياد برد كه جمهورى اسلامى بارها در كشورهاى غربى و عربى و همسايه نه تنها اقدام به ترور و گروگان گيرى شهروندان غربى از جمله آمريكائى كرده است بلكه ده ها هموطن ايرانى ما را هم به قتل رسانده است . امروز مى توان گفت ما مردم ايران در اين اقدامات مسئول نيستيم چون حقى در تصميمگيريهاى سياسى نداريم اما نه مى توانيم ناديده بگيريم كه حكومت ايران به اين دست اقدامات ترويستى اقدام كرده است و نه مى توانيم انتظار داشته باشيم كه وقتى كشورهاى ديگر اتخاذ سياست مى كنند حاكميت مستقر را مورد خطاب خود و نماينده كشور مربوطه نشناسند . ناديده گرفتن اين وجه از ماجرا ء برخى تحليلگران عوامفريب مارا به آنجا مى رساند كه چرا كشورهائى چون عربستان، پاكستان و افغانستان در اين ليست قرار نمى گيرند ؟ در حاليكه اكثر تروريستهاى مهاجم در نيويورك تبعه عربستان سعودى بودند .اينان فراموش مى كنند كه دول اين سه كشور و كشورهاى مشابه نه تنها دوست ( اگر نگويم دست نشانده ) آمريكا هستند بلكه حداكثر همكارى نظامى و امنيتى را بايكديگر دارند .
مقوله دومى كه مايل بودم بدان به پردازم گم شدن اصل موضوع براى ما ايرانيان از جمله رسانه هاى برونمرزيست . گوئى ما فراموش كرده ايم صدها هزار ايرانى حق سفر به كشور خود را ندارند ( نمى گويم ميليونها، چون همه فعلاًاز اين امكان محروم نيستند و سفرهاى توريستى خود را دارند . هر چند كه آنها هم دليلى براى تبديل شدن به مهاجر نبايد مى داشتند )
بنا براين نه مى توان پاسخ يك عوام فريب و نژاد پرست را با عوامفريبى و نژادپرستى از نوع ديگر داد و نه براى تحليل و ارزيابى از اقدامات سياسى متر دوگانه داشت .
وظيفه من ايرانى ، شبيه آن ميليونها آمريكائى كه يك روز بعد از تحليف رياست جمهورى ترامپ به خيابان آمدند قبل از هر چيز گرفتن گريبان آن حاكميتى است كه بيش از چهار دهه است كه حيثيت من ايرانى را به بازى گرفته است و در ثانى در ميدان رقابتهاى سياسى و منازع دول ، از جمله جدال خامنه اى و ترامپ به صورتى عمل نمايم كه هر دو بازنده باشند و آنچه مى تواند عايد ما شود پايان يافتن اين فضاى تشنج آميز و گريز كشور از يك جنگى باشد كه مردم ما نه تنها بدان احتياجى ندارند بلكه بدرستى از آن متنفرند .
ما سالهاست كه ناچار شده ايم در دو ميدان به جنگيم و در بسيارى عرصه ها نيروى سوم باشيم . تا سلطه گرى جهان و ديكتاتورى و خودكامگى داخلى وجود داشته باشد كار نيروى مستقل سخت است و در مواردى شبيه قدم زدن در يك ظروف چينى فروشى است اما ناچاراست چاره به جويد .
در همين مقوله مشخص به جاى اينكه «غيرت ملى » خود را جريحه دار به بينيم . بهتر است از حكومت ايران بخواهيم به حقوق و آزاديهاى سياسى ، فرهنگى و مدنى همه ايرانيان احترام بگذارد . كسى بدليل عقيده اش تحت تعقيب قرار نگيرد همچون دولاند ترامپ ضد زن و تبعيض گر نباشد خواهيد ديد كه همه درهاى جهان و ايران برروى يكديگر باز خواهدشد.
رضا اكرمى