عصر نو
www.asre-nou.net

اعلامیه سازمان راه کارگر به مناسبت یازده دی، روز تجدید پیمان با جانباخته گان راه کارگر

یاد یاران یاد باد!


Wed 28 12 2016

کی رفته ای زدل، که تمنا کنم تو را!
کی بوده ای نهفته، که پیدا کنم تو را!

ستایش از جان باخته گان سازمان در راه آزادی و سوسیالیسم، نه ستایش از مرگ است، نه ستایش از قهرمان و نه اوازه گری برای قهرمان پروری!
در چند دهه گذشته، بنیادگرایانی که زیر نام جهاد و مجاهد مسلمان، برای برقراری حکومت اسلامی، در پرتو اسلام سنی یا شیعی ، نه تنها خود و کودکان و زنان و مردان بی سلاح و بی خبر از اقدام تروریستی را به منجلاب مرگ سوق دادند و انسانهای دگراندیش و دگرباور، حتا مسلمان را نیز به کام مرگ کشیدند، ارزش جانبازی و از خود گذشته گی را هم با کردار فاشیستی و آرمان پوچ و بری از انسانیت خود، به زیر سئوال برده اند ، به هیچ وجه از اهمیت جانبازی در راه سوسیالیسم انسان مدار و مبارزه آزادیخواهانه و دمکراتیک برای رهائی بشریت نمی کاهد و بر اهمیت ایستاده گی در برابر ارتجاع و اسلام سیاسی، و حکومت های اسلامی و استبدادی از هر گونه دو چندان افزوده است.
جانبازی برای ایجاد نظمی نوین و برقراری جهانی بری از ستم طبقاتی، جنسی، نژادی، ملی، مذهبی ، جانبازی و گذشتن از جان، برای ایجاد جهانی بری از بهره کشی انسان از انسان، جهانی شکوفا، چون جان جانان، جهان سوسیالیستی، جهان برابری همه انسان های روی زمین و زدودن هر گونه نابرابری، مبتنی بر خودحکومتی دمکراتیک کارگران و زحمتکشان، نه آرمان، که آماجی است که برای تحقق آن می توان از جان گذشت.
جمهوری اسلامی ایران در آستانه پایان چهارمین دهه فرمان روائی ستمگرانه خود، همچنان تلاش دارد تا با جلوگیری از برگزاری مراسم بزرگداشت جان باخته گان سازمان های سیاسی اپوزیسیون، حتا نویسنده گان، با سکوت گورستانی، بیماری فراموشی را گسترش دهد و بر یکی از بزرگترین جنایت های تاریخی پایان سده بیستم، پرده ساتری بپوشاند. نه تنها دست اندرکاران و قدرت مداران حکومتی، حتا شماری از مدعیان اصلاح طلبی رانده شده از دایره قدرت حاکمیت هم، که خود در اجرای جنایت های دهه شصت، دستی بر آتش داشته اند، در نقش دلالان بی جیره و مواجب حکومت اسلامی، با تجویز قرص فراموشی، درخواست بخشش می نمایند و از خود نمی پرسند از چه کسانی درخواست بخشش دارند. از جان باخته گانی که از خون سرخ شان، در گورهای جمعی بی نام و نشان، همچنان لاله می روید، . یا از جان به در برده گانی، که زخم شکنجه و تحقیر را بر جسم و روان خود دارند، یا از بستگان دور و نزدیک قربانیان بی شمار حکومت جهل و جنایت اسلامی که پس از حدود چهار دهه همچنان، اجازه بزرگداشت و یادواره عزیزان خود را ندارند. درخواست بخشش برای رهبران قدیم و جدید نظامی که همچنان مبارزان را به بند می کشند، نظامی که ماشین سرکوب اش در کار است و پس از شکنجه های بلند مدت چند ماهه و گاه چند ساله مبارزان و دگراندیشان، آنان را به چوبه دار می بندد!
در طی یکسال گذشته، دو حادثه جداگانه و به فاصله زمانی چند ماهه، یکی پس از دیگری، بر تاریک خانه کشتارگاه زندانیان سیاسی مشعلی تازه بر افروخت و بر رسوائی جمهوری اسلامی دو چندان افزود.
انتشار گفت و گوهای آیت اله منتظری در مقام جانشینی خمینی با سه تن از هیات مرگ برگزیده از جانب خمینی، اگر چه چندان تازه نیست و پیش از این در کتاب خاطرات وی انتشار یافته بود، اما فایل صوتی افشاگرانه وی و اعتراف آشکار هیات مرگ دایر بر شجاعت، شهامت و جسارت قربانیانی که به هیچیک از خواسته های هیات پاسخ مطلوب رژیم را نمی دهند، فراز دیگری از ایستاده گی دگر اندیشان چپ و مبارز، و شدت خشونت و دامنه جنایات جمهوری اسلامی را در گستره کشور نمایان تر ساخت و تو دهنی محکم دیگری زد بر یاوه گویانی که همچنان تلاش دارند، بر تن فرتوت دیکتاتور خون اشامی چون خمینی، لباس برائت بپوشانند. منتظری اگر چه درد اسلام دارد و مشکل اش حفظ بیضه حکومت اسلامی و شریعت است، اما در این گفت و گوی چهل دقیقه ای، هیات را به چالش می کشد که به چه حقی و بر چه مبنائی به خود اجازه می دهند، زندانیان سیاسی را تجدید محاکمه کنند و کسانی را اعدام کرده اند و یا اعدام می کنند که یک بار محاکمه و برای آنان مجازات حبس صادر شده است؟!
اگر چه مقامات امنیتی و قضائی حکومتی با تحت تعقیب قرار دادن پسر منتظری، بر آن شدند، تا از دامنه اهمیت این افشاگری بکاهند، اما در پرتو رسانه های اجتماعی که به میزان زیادی از کنترل دستگاههای دولتی و سانسور حکومتی بر کنار هستند ، این افشاگری در اندک زمانی سرتاسر کشور را در نوردید و انبوهی از مردم برای نخستین بار دریافتند که چه جنایتی روی داده و در ماه های مرداد و شهریور ۶۷ چه گذشته است.
در مساله ی کشف یک گور جمعی دیگر هم، اوضاع به همین گونه بود. در قطعه زمینی که با مجوز شهرداری تهران، می بایستی ساختمان تازه ای برپا می شد، به هنگام کندن زمین و خاک برداری، وجود انبوهی از استخوان ها و اسکلت انسانی، نشان از کشف گور جمعی دیگری داشت از پیکر به خون نشسته کمونیست هائی که در گورستان های کشور هم در کنار مرده گان مسلمان جائی ندارند. اگر چه مقامات امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی، شتابان دست اندر کار می شوند تا با پوشاندن ننگ خود، و تکذیب واقعه، ازهجوم مردم بکاهند، اما تصویر گور جمعی تازه کشف شده، با راه یافتن به شبکه های اجتماعی، فضای کشور را در بر گرفت.
سازمان ما با پایبندی بر آرمان جان باخته گان خود، دایر بر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی، در پی این همه سال که دوش به دوش خانواده ها و بستگان جان باخته همرزم خود، خواهان تابیدن نور بر تاریک خانه جمهوری اسلامی است، همچنان بر آن است که باید جمهوری اسلامی را ناچار ساخت تا محل دفن همه جان باخته هائی را که تا کنون پنهان داشته، اعلام دارد و وادار شود سنگ بنای یادبود آنان در خاوران و دیگر مکان های پیدا و ناپیدای سرتاسر کشور، برپا گردد.
در سالگرد بزرگداشت جان باخته گان سازمان، جا دارد که از رفیق پرویز برادران عزیز یاد نمائیم، که امسال بر اثر سکته در آلمان از میان ما رفت. او از شمار نخستین دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه بود، که به صفوف جنبش چپ پیوست و با پایبندی و وفاداری بر آرمان های انقلابی و انسانی، دوران دشوار مبارزه و تبعید را پشت سر نهاد. یاد عزیزش را با ادامه راه سرخش گرامی خواهیم داشت.
در سالروز اعدام رفیق علیرضا شکوهی ، نخستین دبیر اول کمیته مرکزی سازمان راه کارگر، که به عنوان روز تجدید پیمان با جان باخته گان سازمان نام گذاری شده است، بار دیگر با صدها جانباخته راه کارگری و دهها هزار جانفشانان راه آزادی و سوسیالیسم عهد می بندیم که تا تحقق کامل آرمان رهایی و برابری در ایران و جهان، یک لحظه از پای ننشینیم و با الهام از حافظ شیراز بانگ بر می آوریم:
عهدی است با جانان، که تا جان در بدن داریم!
هواداران کوی اش را، چو جان خویشتن داریم

گرامی باد یاد عزیز همه جانباخته گان راه آزادی وبرابری

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
دی ۱۳۹۵