عصر نو
www.asre-nou.net

پرسش هایی در باره"گفتگو با یک مامور امنیتی پیشین"


Wed 14 12 2016

کوروش گلنام

جناب بیژن فرهودی خبرنگار با تجربه و کاردانی است. در گفت و گوی ایشان با یک مأمور امنیتی پیشین(1) نکته هایی به چشم می خورد که پرسش بر انگیز است. بنا بر نوشته جناب فرهودی این مأمور امنیتی "از ترس جان اعضای خانواده اش در ایران"نخواسته است که چهره خود را در یک ارتباط از طریق اسکایپ بنمایاند و یا حتا "تلفنی" مصاحبه کند. تا این جای کار می توانست پذیرفتنی باشد زیرا همه از شیوه های غیر انسانی و وحشیانه دست گاه های امنیتی و بازجویان حکومت، هنگامی که پای بقای حکومت در میان باشد،با خبرند. این حکومتی است که بنا بر اعتراف های یک مهره مهم و جنایتکار پیشین خود چون سعید امامی( اسلامی) در زندان(که خود نیز زیر شکنجه قربانی همین شیوه برخورد شد)، حتا فرزند خمینی را هم کشته است چه رسد به دیگران. ولی نگاهی به معرفی انجام گرفته در باره این مأمور از سوی جناب بیژن فرهودی و خود این شخص، پرسش هایی را برای خواننده ایجاد می کند:

پرسش ها

ـ بیژن فرهودی می نویسد که این مأمور "11 سال پیش مجبور به ترک ایران شده و با نام"افکار آزاد" در شبکه های اجتماعی مطالبی انتقادی علیه جمهوری اسلامی منتشر می کند." خود مأمور نیز چنان خود را معرفی می کند که اگر کند ذهن ترین مأمور امنیتی/اطلاعاتی حکومت جنایت پیشه اسلامی ایران او را شناسایی نکند، نا ممکن و خنده آور خواهد بود. بنا بر این پرسش نخست این می شود که: مأموری که ریز چگونگی وارد شدن به سازمان امنیتی حکومت را به آشکارترین شکل، با بیان دقیق همه سال ها، انجام می دهد و به خوبی نشانی می دهد چه هنگام در زندان بوده است و چگونه و به چه بهانه ای گریخته است، چه نکته پنهانی از چشم دستگاه های امنیتی حکومت دارد که نمی خواهد چهره خود را نشان داده و یا حتا تلفنی گفت وگو کند؟ آیا با توجه به انگیزه ابراز شده از سوی او برای انجام ندادن گفت و گوی آشکار، با یک چنین معرفی همه جانبه ای از خود، اکنون او شناسایی نشده و زن و فرزند او در خطر نیستند؟!

ـ نکته مهم دیگر، آگاهی هایی است که او در این گفت و گو به دست داده است که هیچ تازگی نداشته و آن چیزی است که آنان که پی گیر رویدادهای ایران هستند از آن با خبر بوده و هستند. در حقیقت به زبان خود این مأموران این "اطلاعات سوخته" و بی ارزش است!

پرسش های جناب فرهودی اندکی مایه شگفتی است. کیست که نداند که مسئله هسته ای کاملن زیر نظر رهبر"معظم" بوده و خواهد بود. برای نمونه ظریف و دیگران مگر می توانستند سر خود و بدون آگاهی و اجازه آخوند خامنه ای به توافقی با آمریکا و غرب برسند؟ خود ظریف که به روشنی این را بیان کرده است که رهبر از همه نکته های توافق با خبر بوده و با اجازه او توافق انجام شده است. فریب بازی های خامنه ای و نشستن همیشگی او "بین دو صندلی" برای سنجیدن سنگینی کفه ترازو به این سو و یا آن سو را نباید خورد. یا در باره ابعاد فساد مالی! "چیزی که عیان است چه جاجت به بیان است"! آیا در این مورد می باید از این مأمور پیشین پرسش کرد و.. دیگر پرسش ها که شوربختانه نشان از پختگی همیشگی جناب فرهودی را ندارند.

ـ نکته بسیار مهم دیگر که باید به آن پرداخت کوشش این مأمور برای بری داشتن خامنه ای از آگاهی او از دامنه دزدی ها و فساد است. به این پرسش و پاسخ آن توجه فرمایید:

-"تا چه حد ولی فقیه از این دزدی‌ها به ویژه در قوه قضاییه و شهرداری اطلاع دارد؟

-به این مثال توجه کنید: حتی اگر شخص شما با من و به همراه من زندگی کنید شاید از روی اعمال و رفتار من بفهمید که خلافکار هستیم اما نمیتوانید به ابعاد تخلفات من پی ببرید. در مورد آقای خامنه‌ای نیز همین مصداق کاربرد دارد. می‌داند که فساد هست حتی در میان نزدیکان خودش اما به گستردگی ابعاد آن پی نبرده است. یعنی با توجه مشاوران‌اش که اهم خودشان فساد دارند یا خانواده‌شان، دور از موضوع نگاه داشته می‌شود."

آیا پذیرفتنی است آخوندی که به عنوان رهبر غیر پاسخ گو در برابر قانون و مجلس فرمایشی که خوددر همه کارها دخالت مستقیم دارد، در همه جا شنود و جاسوس دارد، داستان فساد و دزدی های نجومی دست نشاندگان و فرمان برداران او بر سر هر کوی و برزن است و خود شریک جرم نخست است،از این ماجراها بی خبر بوده و"دور از موضوع نگاه داشته می شود"!

این نکته حساسی است که گروهی از پیروان سینه چاک رهبر (که اتفاقن نانشان در روغن است) اکنون که فساد ها و دزدی ها و شکست همه جانبه حکومت و رهبری خامنه ای در همه جا آشکار شده است، کوشش می کنند که او را دور از فساد، دزدی و تباهی نشان دهند و داستان "بی خبری" او را علم کرده اند تا از سویی بتوانند برای او اعتبار کسب کرده و از سویی هم چنان نان خودشان نیز در روغن باشد. این ترفند ها از چشم مردم دل سوخته، خسته و بیزار از این حکومت و رهبر خود خوانده فاسدش به دور نیست.

سخن آخر

جناب فرهودی به گمان من مردم خود آگاهی های بیشتری از داده های این مأمور امنیتی پیشین دارند و سخنان او چیز به درد بخوری برای کسی ندارد. کاش سخنان فنی ای در باره شیوه کار امنیتی اش، رئیس و بالا دستی هایش، نام و نشان آن ها، دست ها و چهره هایی که در لباس های گوناگون در بیرون از مرزهای ایران برای جاسوسی و ایجاد تنش در میان ایرانیان مخالف حکومت دارند و... فراوان از این دست پرسش ها می پرسیدید.

کوروش گلنام
سه شنبه 23 آذر 1395 ـ 13 دسامبر 2016

زیر نویس:


1 ـ این گفت و گو را در کیهان لندن، صفحه زیر ( ستون وسط) می توان دید:
http://kayhan.london/fa/1395/09/18/