عصر نو
www.asre-nou.net

فصلی از کتاب "خشونت و اسلام"، نوشتۀ آدونیس
در گفتگوی آدونیس و حوری عبدالواحد.

زن در اسلام

ترجمۀ طیفور بطحائی
Sun 23 10 2016

Adonis.jpg
آدونیس شاعر سکولار برجستۀ عرب سال ١٩٣٠ در سوریە بەدنیا آمد. در ١٩٥٦ بە دلایل سیاسی سرزمین‌اش را ترک کرد. او مشهورترین شاعر معاصر عرب زبان است کە جایزەهای متعدد ادبی را نصیب خود کردە است. از جملە در ٢٠١٦ جایزە " استیگ داگرمن" کە یکی از جوایز بسیار معتبر ادبی در سوئد است بە او دادە شد. او یکی از کاندیداهای امسال جایزە ادبی نوبل بود.


حوریە عبدالواحد روانشناس تحلیلی، فرانسوی مراکشی‌الاصل. استاد دانشگاە دیدرو در پاریس. او کارهای آدونیس را بە فرانسە ترجمە کردە و خود کتابهای زیادی نوشتە است. بعنوان نمونە "نقش زن در اسلام".


زن و پیچیدگیهای یک متن

حوریە: "من می‌خواهم رٶیایی را بازگو کنم کە شما را از تە قلب خوشحال می‌کند. عشق است کە مرا بە این کار وادار می‌کند. و اگر کسی اسم داستان را از من بپرسد، می‌خواهم اسمش "گل سرخ" باشد. دربارۀ هنر عشق است. خدا کند بەصورتی کە تقدیم می‌شود خوشایند او باشد. ارزش او آنچنان بالا و عاشقانە است کە می‌باید اسمش گل سرخ باشد." (از "رمان گل سرخ" نوشتە:

Guillaum de Loris & Jean de Meung)

در کتاب (Commencement du corp, fin de locean) تو اجازە می‌دهی زن یک ورود شاهانە داشتە باشد. تو تمام وقت شعر را با زنانگی و زن همراە می‌کنی.

آدونیس: چهرۀ جهانی شعر، زن است.

ح: در آن دوران تاریک عرب، با چند زن شورشی پیشاهنگ روبرو می‌شویم: رابعە (اولین زن صوفی و شاعر مسلمان. او در بصرە زادە شد و در ١٣٥ هجری از دنیا رفت.) رابعە راە را برای عرفان اسلامی باز می‌کند. فاطمە یادآوری می‌کند کە پیغمبر هم مانند دیگران فانی است. و عایشە نەتنها مخالف آیەای است کە می‌گوید: زنان پیغمبر باید در خانە بمانند (قرآن، الاحزاب ٣٣) بلکە بە جنگ هم می‌رود.

آ: خواست شورشگری زن از آنجا می‌آید کە هموارە زن دست کم گرفتە شدە و یا تحریم شدە. این بار او بەمعنای کلمە فرو نریختە. در میان رهبران هیچ زنی وجود نداشتە. او همیشە در پس‌زمینە بودە است. او هیچ سهمی در آن چیزی کە بەظاهر در جامعە پیش می‌آمد نداشتە. بلکە همچون تزیین بەحساب می‌آمد. زنها از این بیعدالتی آگاە بودند و در رٶیای شورش بسر می‌بردند، اما چون معاش و استقلال نداشتند بەندرت می‌توانستند مخالفت خود را با سیستمی کە همیشە آنان‌را کم ارزش می‌شمرد، ابراز کنند. با وجود این، تاریخ پر است از زنهای انقلابی، مانند آنهایی کە تو اشارە کردی: عایشە، فاطمە، رابعە و بیش از همە سجعە کە از همە قویتر بود. او رهبر یک قوم بود و صاحب قدرت بود.

ح : من او را نمی‌شناختم تا وقتی کە "الکتاب" [کتابی نوشتۀ آدونیس] را خواندم. در بیشتر نوشتەها هم از او یاد نمی‌شود. او در زمرۀ زنانی چون بلقیس، ملکۀ سبا، قرار دارد. او حاضر نشد بە مکە و مدینە تسلیم شود و با عشق و اشتیاق ازدواج کرد. چگونگی زندگی سجعە چنان در تو اثر گذاشتە کە یک شعر بلند در جلد اول الکتاب بە او اختصاص دادەای.

آ : سجعە یک مهریۀ بزرگ درخواست کرد، بەاین معنا کە ازدواج او را از اجبارهای مذهبی و سنتی آزاد کند. او بە خواستگارش "موسلیمە" می‌گوید: من بە این شرط با تو ازدواج می‌کنم کە تو مرا از زنجیرهای دین خودت آزاد کنی. ازدواج ما هیچ ربطی بە مذهب ندارد. کاملاً جدگانە است.

ح : بە اینصورت او از سنت برید. از جهیزیە گذشت، با این آرزو کە نگذارد خریداری شود. و همانند یک رهبر عشیرۀ هوشمند معاملە کرد کە غلۀ عشیرۀ موسلیمە "یاماما" بە مردم عشیرۀ سجعە دادە شود. او رهبری چهار عشیرە را بە عهدە داشت و عموی خودش هم در میان مردانی بود کە از او دستور می‌گرفتند. ریاست او برای مردان زیر دستش تحقیر شمردە نمی‌شد.

آ: یک شرط اساسی برای یک انقلاب آنست کە از مذهب فاصلە بگیرد. ملاقات بین سجعە و موسلیمە، ملاقات یک زن و یک مرد نبود. شیوۀ آنها کە شروط و گفتەهای دینی را کنار بگذارند، یک نوع سکولاریسم بود.

ح : ملاقات جنسی خود سکولار است. شما این را چگونە تعبیر می‌کنید؟

آ : بیرون از مذهب است. سجعە این تجربە را از سر گذراند. درست زمانی ‌کە اسلام بە قدرت رسید، او از قوانین اسلام فاصلە گرفت.

ح : تا بدان طریق نباشد. عایشە هم علیە قوانینی کە شوهرش، پیغمبر، گذاشتە بود رفتار کرد. رابعە اولین بود، حتی قبل از حلاج. (مشهورترین صوفی تاریخ اسلام. (٨٥٨-٩٢٢میلادی) او خواست کعبە ویران شود کە برای همیشە از دگمها آزاد شوند.

آ: همۀ این زنها با قوانین اسلام مخالفت کردەاند. این از کارهایشان پیداست. اما نباید پشتیبانی شوهرانشان را دستکم گرفت. عایشە و سجعە از همراهی همسرانشان برخوردار بودند. آنها بە انقلابی پیوستند کە بر بنیان آزادی روابط زن و مرد بود. مردانی کە حاضر شدند پشتیبان شورش زنان خود باشند، خود آنها بخشی از این زنانگی بودەاند. زنانگی بەشیوەای کە از خود زنها فراتر رفت. این یک نوع برخورد مابین دو انسان جدا از جنسیت بود. از یک‌طرف اسلامی وجود داشت کە برحسب آیەها زنان را جدا می‌کرد و جایگاهشان را محدود می‌کرد و از طرف دیگر شاعرانی بودند کە زنانگی را همچون تجدید حیات تعریف می‌کردند. زنانگی دائماً و مکرر نو می‌شود. جاودانگی در بالاترین شکل خویش. زنانگی در بطن خود ضد آیین است.

ح : برای این‌کە تصویری جاودانە از حیات دادە شود، "ابن عربی" کلماتی برای بلقیس انتخاب می‌کند کە گفتۀ سقراط دربارۀ دیوتیما را بە یاد می‌آورد.

آ : دقیقاً، اما مردان معمولی در طرف دین ایستادەاند، چون کە دین با قدرت آنها در رابطە است. و چون خود را در طرف قدرت می‌بینند، می‌خواهند بر زن تسلط داشتە باشند.

ح : ما همیشە برمی‌گردیم بە اختلافی کە بین خداشناسی و نوشتەهای صوفیانە وجود دارد. در این دومی خطابۀ زن (بلقیس) حرکتی روحی و زیبا نویسی هست، در حالی ‌کە مرد (سلیمان) بە دنبال مالکیت، قدرت و پیروزی است.

آ : شعر در نهاد خود زنانە است چون کە علیە آیین است. شعر در جهت مخالف با روح دین است. چرا؟ چون دین پاسخ است، شعر برعکس سئوال است و این درست در مقابل قدرت قرار دارد. وجود رابطە بین شعر و زنانگی از اینجا استنتاج می‌شود. اسلام بر هر دو غلبە کردە است. دین جنسیت را بدنما و زنانگی را اسلامگرا کردە است. آنها با مایملک قرار دادن زن مانند یک شیئی در معنایش تغییر ماهیت دادەاند. زن مالک خودش نیست. او یک شیئی است در دست مرد. اسلام بەشیوەای بنیادی زن و مرد را از هم جدا کردە است.

ح : گرچە دوجنسی بودن در همۀ ما هست، اما دین قدرت را تنها بە مرد دادە و زن را زیردست قرار دادە است.

آ : از این بدتر است. مرد سمبل خدا شدە است. مرد شاە است، خلیفۀ خدا بر زمین است و زن در مالکیت اوست.

ح : در قرآن آمدە است: زنان شما کشت شمایند، بە کشت خویش چنان کە خواستید در آیید. (قرآن سورە بقرە/ ٢٢٣)

آ : و چون او زمین است، تنها برای اینست کە سبب زندگی جدید شود. تمام زنانگی، تمام انقلابی بودنش، زیبائیش همچون زیربنای وجود، آری، بە روشنی امر شدە است کە باید پوشیدە باشد یا کە ازبین برود.

ح : یک آیۀ دیگر امر می‌کند: مردان کاراندیش زنانند، برای آن‌کە خدا بعضی کسان را بر بعض دیگر برتری دادە، برای آن‌کە از مالهای خویش خرج کردەاند..... زنانی کە از نافرمانیشان بیم دارید، پندشان دهید و در خوابگا‌هها از آنها جدائی کنید. و بزنیدشان و اگر فرمانبر شدند بهانە مجوئید... (سورە النساء/ ٣٨،٣). اگر نخواهیم از قوانین بردگی بگوئیم کە آمدە است: تصاحب کن [در معنای هماغوشی] بە هر شیوۀ ممکن.

آ : و برای این‌کە مالکیت را بیشتر تقویت کند، این آیین زن را سمبل گناە نامیدە است.

ح : زن پیشتر در تورات شدە بود، اسلام اولین نیست. این را از تورات اخذ کردە است.

آ : اسلام این تفکر را گرفتە و بیشتر بسط دادە، اسلام زن را تبدیل بە شیئی برای مرد کردە است. در حالی‌کە جنسیت بە نوبۀ خود نە تنها رمزدار (کد گذاری) شدە، بلکە قانونمند شدە است. ما باید فکر کنیم چە چیز جایز است و چە چیز ممنوع. زنانگی جایز و ممنوع دارد و یک شیئی رمزدار است. و بە این صورت زنان و حس جنسی‌شان تا آن‌جا کە می‌شدە بد جلوە دادە شدە و انکار شدە است. دین تمایل جنسی را بد می‌داند. حس عشقی و عشق را بد جلوە می‌دهد. بە واقع می‌شود گفت کە عشق را تخریب کردە است.

ح: اما در تورات آمدە است کە مرد پدر و مادرش را ترک می‌کند کە با زنش همراە شود. چنین ترکیبی در قرآن دیدە نمی‌شود.

آ: بگذار خودم را تصیح کنم. این اسلام است کە حس جنسی را ناشایست می‌داند و عشق را منکر می‌شود. رابطە نفسانی زن و مرد را بد جلوە می‌دهد. این دین همۀ رابطەها را چنین کردە است. تنها رابطۀ باقی ماندە رابطە صاحب و بردە است. بین آن‌کە مالک است و آن‌کە بە ملکیت در می‌آید. مسلمانان درک نمی‌کنند کە این اخلاق خود دین را هم کشتە است، چون کە دین تبدیل بە ابزاری برای حقانیت بخشیدن بە مالکیت و خفەکردن روح شدە است. قبل از این‌کە صوفیها پا بە میدان بگذارند نمی‌شد از روان سخن گفت.

ح : بسیار پیش از فروید صوفیها از روان دوجنسیتی سخن گفتەاند. هر فردی هردو خصوصیت را دارد. دردآور است زمانی کە با گذشتەهای دور مقایسە می‌کنیم، خدابانوی سومری و یونانی بە اشیاء و اشکال سایەوار و جن و پری تبدیل شدەاند. گویی اسلام را Fallos Primat [سلب آزادی و حقوق فردی؟] تقویت کردە است. کە در انجیل گفتە شدە و این دین برای سرکوبی زن آمدە است.

آ : اسلام شخصیت خود زن را هم دگرگون کردە است. وقتی ما از زن در اسلام صحبت می‌کنیم، خود بە خود بە جنسیت او فکر می‌کنیم. زن یک جنس است. اسلام زن را کشتە است. دیگر زنی وجود ندارد. تنها یک ابزار جنسی یا یک جن و پری کە اسمش زن است. اسلام زن را بە وسیلەای برای ارضاء و لذت مرد تبدیل کردە است. و در این آموزش از طبیعت برای حقانیت دادن و در قلعە مردانە قدرت بودن، استفادە کردە است.

ح : هرچە مرد توان مردی بیشتری دارد بیشتر زن را تحقیر می‌کند. هرنوع گفتگو کردن، مورد سئوال قرار دادن و خواست تغییر، همچون بی‌حرمتی قلمداد می‌شود.

آ : باید مرد برطبق قوانین شریعت بە زن نزدیک شود. من می‌خواهم قدمی جلوتر بروم و بگویم کە دید اسلام یک شکل از "اشتباهە" است.

ح : اشتباهە بە معنای موجودی بی بندوبار است.

آ : یک موجود بی بندوبار در چشم مذهب. یک، دو. سە، یا چهار همسر و بە تعداد بیشمار کنیز بردە. تاریخا و برحسب دین، اسلام همیشە تجاوز بە اسیران را تشویق کردە است.

ح : حتی امروز در قرن ٢١ زن‌ها را در قفس نگە می‌دارند کە بفروشند. دولت اسلام (داعش) نرخ تعیین می‌کند. جوانترها، دختران کم سن و سال گرانترند. وحشتناک است.

آ : واقعا وحشتناک است، اما اینها بنیانهای مذهبی دارند. جوانترها گرانتر فروختە می‌شوند برای این‌کە باکرەاند. انگیزۀ عشق برابر پول بودە و هست. پول همچون وسیلۀ قدرت. تو می‌گویی کە ما در قرن ٢١ زندگی می‌کنیم، بی‌شک، اما برای دولت اسلامی عبارت انسان و ارزش انسانی معنایی ندارد.

ح : تصویرهایی کە بە ما می‌رسند بەغایت وحشتناک هستند. زنها در قفس با لباس سفید کە نشانەایست برای این‌کە از حالا بە بعد سنی هستند. من عادت دارم جامعە را با وضعیت زنان آن جامعە ارزیابی کنم. جوامع اسلامی و عربی امروزە بیرون از تاریخ بەسر می‌برند.

آ : زنهای قبل از اسلام آزاد بودند، لااقل آزادتر از زنان مسلمان.

ح : و اضافە کنم، زنانگی نزد مرد محکوم است.

آ : زنانگی ممنوع است. چیزی کە باقی می‌ماند دوست داشتن اشیاء و لذت بردن از باکرگی است، این آن چیزی است کە در قرآن آمدە است. آن چیزی کە حوری بهشتی خواندە میشود زن نیست یک موجودی است برای کامجویی جسمانی. البتە زنها هم در آن دنیا هستند ولی اسلام رؤیا را بە سوی چیزی کاملاً جداگانە برمی‌انگیزد و اسمش را حوری می‌گذارد. مفهوم بهشت بر مبنای بی‌نهایت لذت بردن ساختە شدە. هم آسمان و هم زمین بنیادشان بر لذت جنسی استوار است.

ح : قرآن بە مرد حق می‌دهد چهار زن داشتە باشد، اما پیغمبر نُە زن داشتە و ضمناً حق داشتە بیشمار معشوقە داشتە باشد. در آیە قرآن آمدە است: دو، سە، چهار. (سورۀ النساء ٣) آسمان محلی برای تمتع از لذت‌های زمینی ویژە مردان است.

آ : اجازە شمار بی‌نهایتی دادە شدە. مرد مسلمان آدم عیاشی است. دین دست او را در مورد زنان باز گذاشتە، چە در زمین و چە در بهشت. لذت بردن هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد.

ح : ویدئوهای اسلامی در یوتوب معمولی شدەاند. یک امام (ملا) شرح می‌دهد کە مردی کە بە محل کار می‌رود اگر در راە زنی را دید و تحریک شد، باید بە خانە برگردد و با زن خود عطش خود را فرو نشاند. یعنی یک زن مسلمان نباید کار کند، بلکە در خانە بماند و در دسترس باشد کە احساس جنسی مردش را جواب بدهد.

آ : از همە بدتر این است کە انقلابیون عرب و مسلمان بە محض این‌کە مسئلۀ زن بەمیان می‌آید دیگر انقلابی نمی‌مانند. انقلابیون همانند ارتجاعیون می‌شوند.

ح : بە یاد می‌آورم کە مسئلە زنان باعث شد کە مجلە "مواقف" را تعطیل کنی.

آ : بلە، بە این دلیل بود. کمیتۀ نویسندگان می‌خواست یک شمارۀ مجلە را بە قرآن و وضعیت زنان در دنیای عرب اختصاص دهد. ما از یک متخصص حقوق اسلامی خواستیم کە مقالەای در این مورد با توجە بە قانون و حقوق بنویسد، اما او جرأت نکرد مقالە را بنویسد. بە حقوقدان دیگری مراجعە کردم، اما هیچ کس حاضر بە این امر نشد. این بود کە تصمیم گرفتم مجلە را ببندم.

ح : آیا آن‌ها می‌ترسیدند یا تحلیل این موضوع بە‌خاطر نامتوازن بودن مشکل است.

آ : کسی کە حقیقت را بگوید خود را در خطر تهدید و محاکمە و محکوم شدن می‌بیند. در کشورهای ما زیر سؤال بردن فرهنگ خطر جانی دارد. آن روز من بەاین نتیجە رسیدم کە سانسور سیاسی و مذهبی هیچوقت برداشتە نشدە، بلکە هموارە در این هزار و پانصد سال زیربنای فرهنگ ما بودە است. من دیگر تمایل نداشتم وقتم را صرف مجلەای بکنم کە نمی‌توانست از حق دفاع کند و فکر آزاد داشتە باشد. دیگر نمی‌توانستم از انقلاب دروغینی دفاع کنم کە جرأت پرداختن بە یک مسئلە روزانە را نداشتە باشد. این بود کە مجلە را بستم.

ح : "مواقف" یک مجلە انقلابی برای شعر، نثر و سیاست بود. هنوز کسانی کە شهامت انتقاد کردن از ناصر را زمانی کە او در اوج قدرت بود، داشتند، اما اگر در مورد زن صحبت بە میان می‌آمد در خود فرو می‌رفتند و خفە می‌شدند. موضوع باید ممنوعە بماند.

آ : حتی امروز هم دین مبنای تفکر عربی، اسلامی است.

ح : "پیر بوردیو" در گفتویی با "گونترگراس" از روشنفکرها ایراد می‌گرفتە و متأسف بودە کە در مقابل توهین، شکنجە و آزار زنها دهان باز نکردند و نگذاشتند بە جنبشی در دنیای عرب تبدیل شود.

آ : مسلمانان خود را با این نظم وفق دادەاند. بە این یا آن شیوە با یک فرهنگ و یک آیین متولد شدەاند، کە همیشە زنان را کم ارزش دانستە است. ناخودآگاە چنین می‌شود. زن یک موجود انسانی تلقی نمی‌شود، بلکە کالاست کە می‌شود خرید و فروشش کرد. وقتی کە زنها را در قفس می‌گذارند و می‌فروشند و برای آنها برحسب زیبایی و سن قیمت تعیین می‌کنند،... اینها بازگشت بە موضوع تاریخ زنان عرب است. چیز تازەای نیست. زنان در اسلام بیشتر یک شیئی هستند تا یک انسان.

ح : جنسیت زن برای مردان بیگانە است. اما من فکر می‌کنم روشنفکران اعتراض خواهند کرد کە دین مقدار زیادی بە مردها حق تقدم دادە است. وقتی تو بر آنی کە انقلابیون در این موضوع ارتجاعی می‌شوند با تو موافقم؛ این جیزی است کە من خود بارها، زمانی کە در کنفرانسها در بارە زنان صحبت کردەام، متوجە شدەام.

آ : اسفناک است. انسان عرب در سرزمینش نیست. تاریخ خودش را نمی‌فهمد. او در اروپا، آسیا، یا اقیانوسیە زندگی نمی‌کند. او در آسمان زندگی می‌کند. واقعاً می‌شود گفت او خود را در زمین یا تاریخ نمی‌یابد.

ح : در تونس محافظەکاران هرج و مرج را غنیمت شمردند کە زمان را بە عقب برگردانند. کوششهای انجام شدە بورقیبە در مورد برابری [زن و مرد] را از بین ببرند. او خواهان برابری در همۀ زمینەها بەجز ارث بود کە بەنوبە خود قابل یادآوری است.

آ : در مورد ارث در قرآن آمدە است: سهم یک مرد برابر سهم دو زن است. (النساء/ ١٢) بورقیبە تلاش کرد کە یک جامعۀ سکولار بەوجود بیاورد. گشتن بە دنبال برابری و دمکراسی در قرآن و همچنین تاریخ عرب کاری بیهودە است. آزادی همچون یک ایدە در قرآن یا در کنتکست اسلامی وجود ندارد. دمکراسی و آزادی هر دو ریشە در غرب دارند و بر اندیشە غربیها تاثیر گذاشتەاند.

ح : زنها بزرگترین بازندۀ بهار عربی هستند.

آ : البتە او چیز زیادی برای از دست دادن نداشت... بورقیبە تلاش کرد کە دین را از دولت جدا کند کە بە نفع زنان بود. در خاورمیانە موقعیت زنان در کار، جامعە و حقوق خانوادگی بهتر شدە، اما مسئلە بودن سرچشمە در نوشتەهای قرآن است کە زندگی اجتماعی دنیای عرب و اسلام را رهبری می‌کند. انتظار این بود کە وضع زنان بهتر شود، اگر در کار و جامعە و اقتصاد فعال شوند، اما متاسفانە شرایط برای زنان بدتر شد. قبل از بهار عربی گرچە در حاشیە قرار داشت، اما بهرحال زنان شاعر، نوازندە و خوانندە و رقصندە... بودند. فضا برای نشان‌دادن استعدادهایشان وجود داشت. امروز داعش در عراق و سوریە مسابقە قرائت قرآن‌ بەراە می‌اندازد و زنان اسیر را بە برندگان جایزە می‌دهند. این توهینی است هم برای زن و هم برای این کتاب مقدس.

ح : بیش از همە توهینی است بە تمامی زنان. من دارم می‌فهمم تو در مورد این دین پایا در کشورهای ما چە نظری داری. در تونس می‌بایست سکولاریزم بتواند راە را برای پیشرفت مثبت باز کند، اما من متوجە شدم کە مردان تونسی با زنان الجزایری و یا زنان کشورهای دیگر عربی ازدواج می‌کنند و نە با زنان تونسی، چونکە زنان تونسی شرایطی را مطرح می‌کنند کە رهبری بورقیبە عامل ایجاد آن بودە است.

آ : مرد عرب حتی امروز نیز یک موجود مذهبی است. باعث تأسف است.

ح : زمانی‌کە من نوشتە "آنتوان فوگە" دربارۀ سکسیمولوژی و ماچوکولتور [معادل فارسی ندارد] را می‌خواندم، متوجە شدم کە این اصطلاح در عربی وجود ندارد. هیچ کلمۀ عربی‌ای برای تعریف این نوع تحقیر اخلاقی علیە زنان وجود ندارد.

آ : بر خلاف جامعۀ غربی، دنیای عرب هیچ تکاملی در مورد مسائل جنسی و حوزۀ سکسی نکردە است. بە زن هیچ وقت چون موجودی کە خواستە خودش را دارد، یا استعداد تغییر و فکر کردن دارد نگاە نشدە است. او هیچ وقت موجودی مستقل کە می‌تواند بە تکامل جامعە کمک برساند بەشمار نیامدە است. زن همیشە توسط فرهنگ مردانە سرکوب شدە و دین این نگرش را تقویت کردە و حتی در این بارە تئوری ساختە است. در قرآن آمدە است کە : مرد راهبر زن است، چونکە مقدم بر اوست. خداوند مجموعەای را بر دیگران فضیلت دادە است. (قرآن ٤/٣٨)

ح : و همجنین آمدە است کە: ... و مردان را بر آن‌ها [زنان] مرتبتی هست. و خداوند عزیز و فرزانە است (بقرە ٢٢٨) و مرد هرآنچیزی را کە در قرآن آمدە، تکرار می‌کند. برای این‌کە بە این کردار ناعادلانە در مورد زن هشدار دادە شود، در زبان‌های غربی کلماتی ساختەاند کە این معنا را بدهد. و این نشانە تکامل اجتماعی است. چنین کلماتی در زبان عربی تا بە امروز وجود ندارد.

آ : مشخصۀ زندگی روزمرە ما این است کە مرد می‌دهد و زن می‌گیرد. مرد پویا است و زن ایستا. در شعر اما تصویر دیگری از زن دادە می‌شود. او از طریق تشابە با فاطمە، خولا و مایا نقش دیگری می‌گیرد. (فاطمە زنی است در ترانەهای عمروالقیس. خولا زن عاشقی در شعر تارافاس و مایا در شعر ابو تمیم ظاهر می‌شود) جدا از این‌کە شعر دنیوی، با تظم و قافیە است یا روحی، روانی است، زن یک مقام دیگری غیر از آن‌چە در قرآن هست، می‌یابد. اما برای این‌کە چیزی در بارە آن‌چە کە تو اشارە کردی گفتە باشم: تا آنجا کە می‌دانم در زبان عربی هیچ لغتی برای سکسیسم، ماچوکولتور، میسوژنی و این نوع ارزشهای مردانە ندارد. [فارسی هم ندارد] زن باید راضی باشد بە این‌کە محلی برای ارضای مرد است.

ح : زمانی کە من نوشتەهای قدیمی عربی را ترجمە می‌کردم بە اصطلاحی رسیدم کە نمی‌فهمیدم. (تحتا فولا) چیزی کە تو برایم معنا کردی. او کمتر از یک فرد، یعنی شوهرش، است.

آ : این اصطلاح نە تنها زن را غیر فعال میداند بلکە او را حقیر می‌شمارد. او بە معنای واقعی کلمە خودش را زیردست می‌بیند. موقعیت بدنی او نشانۀ مغلوب بودنش است. بر زن فقط می‌شود غلبە کرد یا صاحب شد.

ح : زبان عربی تکامل نیافتە. اصطلاح "باکرە" تنها در فرم مٶنث وجود دارد. مثل این‌کە مرد محصول تاریخ و ثمرە زندگی نیست. نە او مرد زادە شدە. او مرد شدن لازم ندارد.

آ : این نشان می‌دهد کە جامعە تکامل نیافتە. زن مکانی است کە مرد همە خواستهایش را در آن برآوردە می‌کند و خودش را هم از طریق او بە ثبات می‌رساند. یعنی زن ابزاری است کە مرد- بە وسیلە او مردانگی – فعال – را جهت خشنودی خویش بەکار می‌گیرد. اینجا می‌توان اضافە کرد کە طبیعی نبودن و پیشداوریهای مذهبی باعث شدە است کە تئوری روانشناختی در فرهنگ عربی جا نیفتد. بەخصوص در مورد تئوری چادر و زن. بە ویژە تصویر زن همانند بخشی از طبیعت وجود ندارد. او را عوض کردەاند بە زنی کە توسط شریعت راهبری می‌شود. زن وسیلە زاد و ولد است و زنانگی بە زمینی برای مرد تبدیل شدە است.

ح : جامعە ما تنها وظیفە زن را مادر بودن می‌داند. غیر آن، در زبان عربی "دوران یائسگی" خواندە می‌شود. یعنی تنها چیزی کە برای زن می‌ماند در انتظار مرگ بودن است.

آ : در مورد زنان و هرچە کە مربوط بە اوست بە شدت بی‌عدالتی شدە و طبیعت کە می‌توانست یک رمز یا معما باشد درست همانند زن بە دشتی تبدیل شدە کە خدا برای استفادە بندگان مٶمنش خلق کردە است. این در متن نوشتە آمدە است نە در تجربە واقعی. و اضافە می‌شود کە روح مورد مٶآخذە قرار می‌گیرد اگر برای حل معمای تغییر دادن جهان تلاش کند. در وحی‌ها برای دانش مرز تعین شدە است. بر اساس نوشتۀ مقدس زندگی پلی است بی‌ارزش بەسوی بهشت یا بە سوی شیطان. با این افسانە است کە وحی از طریق زبان جهان هستی و موجودات را رهبری می‌کند.

ح : اگر ما چادر [حجاب] را مانند یک تکە پارچە بگیریم کە بدن را می‌پوشاند خود را از معنای زیبایی ذهنی پوشش کە در نوشتەهای صوفیان آوردە شدە، محروم کردەایم. این کلمە مابەازاء پیش‌پا افتادەای گرفتە است کە مخالف نظریۀ صوفیان است. یا فرم بسیار ظریفی کە در کتاب "چادر" اثر "ژاک دریدا" و "هلن سیکسوس" بە تحریر درآمدە است.

آ : زنانگی بە یک اندام تبدیل شدە. رحم. کشتزار نامیدە می‌شود. سوفوکل [فیلسوف یونانی] گفتە است: زمان حقیقت را عیان خواهد کرد، اسلام می‌گوید: حقیقت تنها توسط خدا آشکار می‌شود.

ح : در مراکش صدای اعتراض زنها در مورد ممنوع کردن تجاوز در زناشویی بلند شدە است. زنها بیشتر بە این امر آگاە شدەاند کە گاە آنها مکانی هستند کە شوهرانشان تخیلات کثیفشان را بر آنها تحمیل می‌کنند، اما زبان عربی لغتی برای تجاوز در زناشویی ندارد. برای تعریف تجاوز در زناشویی، امور جنسی، ماچو کولتور و غیرە باید از یکی از زبانهای غربی استفادە کرد. زبان زیبای ما در مورد روابط جنسی زن و مرد در جامعۀ امروزی، بسیار فقیر است. آیا درست فهمیدەام؟

آ : بلە، می‌شود گفت. اما باید خاطرنشان کرد کە خیلی هم مربوط بە ضعف زبان نیست، بلکە کمبود بازتاب و خلاقیت نو در فرهنگ عربی است. متن‌های دینی شاعر، نویسندە و فیلسوفها را بە رسمیت نمی‌شناسد. بە صورتی کە بتواند احساسهای درونی خود را بازگو کند. بە این دلیل مشکل است کە تفکر در مورد زنان، حس جنسی، بدن و غیرە را با لغات بیان کنند. نبودن آزادی همیشە برابر است با نبودن درونگرایی. خود را وفق دادن با تغییرات جامعە دشوار است. چگونە یک فرد کە آزادیش صلب شدە بتواند مستقل فکر کند. این سؤالی بود کە من می‌خواستم در آن نوشتەای کە تو دربارۀ نبودن درونگرایی در فرهنگ سلفی، اشارە کردی، پیش بکشم

ح : در همان حال من فکر می‌کنم این یکی از دوگانگی‌های دنیای عرب است. برخلاف ادبیات صوفیانە و تفکر فلسفی کە در زمانهای مشخصی شروع شدند و پایان یافتند، ادبیات جنسی سدەها زندە ماندند.

آ : متنهای جنسی زیادی بە عربی وجود دارد، اما همە آنها زن را همچون عروسک ترسیم می‌کنند. بسیار دربارۀ هماغوشی نوشتەاند. اما همە دربارۀ چگونگی تصرف زن است. چگونە مرد خدای زن می‌شود؟ چگونە باید از او کام گرفت؟ همە حول محور مردانە و قدرت جنسی مرد دور می‌زند. زن وظیفە دارد کە خود را با قدرت جنسی مرد سازگار کند. او همچون خمیر بی ارادەای در دست مرد تعریف می‌شود.

ح : منظورت این است کە حتی ادبیات جنسی زن را از نقشی کە همچون شیئی کە قرآن و مقدسین موعظە کردەاند، نمیرهاند؟

آ : دو دیدگاە وجود دارد. اولی پیوستە است بە قرآن و دین. این دیدگاە رسمی است کە تا بە امروز بر دنیای عرب حاکم است. اما دیدگاە دیگری در حاشیە وجود دارد کە با فرهنگ پیش از اسلام و شعر در پیوند است. این نگرش بە زن نقش دیگری در جامعە عربی می‌دهد. در آن‌جا او هم از نظر اجتماعی و هم بەواسطە شرایط زندگی بهتر نمایان می‌شود. بەعنوان نمونە عمروالقیس می‌نویسد: "وقتی اشکهای بچە روی پشتش ریخت او پستانش را بە او داد؛ او آغوشش را برایم باز کرد."

ح : اینجا او مادر است و زن بە تمام معنا. معمولاً هیچگاە مادر و زن را نمی‌توان از هم جدا کرد.

آ : شاعران تصاویر سترگی از زن ترسیم کردەاند. او می‌تواند خدابانو، پر منزلت، کسی کە آری یا نە را در برابر یک مرد انتخاب می‌کند، باشد. ما باید برایمان روشن باشد کە هر دو دیدگاە وجود دارند: یک‌طرف دید آیینی کە برعلیە انسانیت است و زنانگی را محکوم می‌کند، طرف دیگر دید غیردینی کە بیشتر انسانی است، اما فراموش شدە و بە حاشیە راندە شدە است.

ح : البتە دیدگاە صوفیانە نیز وجود دارد...

آ : بلە، نگرشی کە شعر و فلسفە و تمجید از زنانگی را نجات دادە است. همچنین غزلسرائی را می‌توان گفت کە عشق بە زن را توصیف می‌کند و شاعر است کە تخیلش فراتر از دیدگاە محدود دینی می‌رود. چنان‌کە صوفی‌ها گفتەاند: آن‌جایی کە نمی‌گذارند زن‌ها پیش بیایند بی ثمر [نازا] است.

ح : صوفیان و روانشناسان، زن و مرد را همچون یک پیکر بیولوژیک همانند نمی‌بینند. زن برای همە جوامع مشکلی است، بەخصوص برای جامعە ما زمانی کە زن از مرد می‌خواهد کە دربارۀ عقیم کردن خود فکر کند.

آ : مرد عرب فکر عقیم شدن را دور می‌اندازد. او فکر می‌کند تا ابد باید از قدرت جنسیش استفادە کند.

ح : مشکل است در جامعۀ ما این مسئلە بە میان بیاید. زنان همراە با تغییرات جامعە پیشرفت نکردەاند. چگونە می‌توان در چنین شرایطی یک جامعە مدرن بنیان نهاد؟

آ : می‌تواند چنین باشد کە دستگاههای فکری بەخاطر سانسور مذهبی همراهی نکردەاند. نباید سانسور را از یاد برد. بگذار بە جای گفتن در بارە آزادی زنان، عدالت و بهتر کردن شرایط زندگی، وقایع امروز را دنبال کنیم. دولت اسلامی و آن‌چە کە انقلاب مدرن عربی خواندە شدە، زنان را بیشتر تحقیر کردە و وسیلۀ استفادۀ مرد قرار دادە است.

ح : آن‌چە کە انقلاب عربی- اسلامی خواندە شد، بیشتر دید عقب افتادە مرد را در جامعە آشکار کرد. یک کتاب بەنام "خوشبخت‌ترین زن دنیا" کە توسط وهابی‌های سعودی نوشتە شدە و بیشترین فروش را داشتە، خوشبخت‌ترین زن را کسی می‌داند کە مطیع پیش نوشتەها و شوهرش باشد.

آ : در نهایت رابطە زن و مرد عرب ابتدائی است و بر اساس تقسیم جنسیتی زن و مرد صورت گرفتە است.

ح : زیاد نیستند کسانی کە می‌دانند رژیم وهابی در سال ٢٠٠٦ میلادی خانۀ فاطمە را ویران کرد چون یادآور شورش زنان بود.

آ : خانۀ عایشە را هم ویران کردند. من بازهم می‌گویم. دید مذهبی بە زن بە شدت از دید شاعران جداست. شاعران همیشە زنانگی را ستودەاند. العربی شاعر می‌گوید: جە فایدە منا و حج وقتی او پیش من نیست." جای مقدسی مانند منا هیچ معنایی ندارد اگر او نتواند معشوق را در آغوش بکشد. و مکە در مقایسە با زن در مقام دوم قرار دارد. این یکی از دلایلی است کە دین شعر را مزمت می‌کند. بر خلاف تمجید شاعران از زن، دین امر می‌کند کە او خود را زیر چادر پنهان کند.

ح : یک زن مستقل بدون چادر تهدیدی برای مرد محسوب می‌شود. تهدیدی برای عقیم ماندن. حتی صدای او ممنوع است. چنان‌کە طبری مفسر قرآن می‌گوید: او را باید مخفی کرد مبادا برحسب اتفاق رهگذری ببیند. تفسیر این آیە: "زنان خودسر باید تنبیە شوند" او می‌نویسد کە مرد می‌تواند زن را تصاحب کند بدون این‌کە از او بپرسد. بە معنای دیگر او آزاد است کە بە زن تجاوز کند. تجاوز بە زنان بە مثابە تنبیە در کتابی آمدە است کە همچون کتاب دانش مذهبی اعتبار بالایی دارد.

آ : اول این‌کە تنها معاشرت زن و مرد نیست کە دردناک است: اصولا یک فرد عرب نمی‌تواند یک گفتگوی آزاد با کس دیگری داشتە باشد. دوم زبان برای این تطبیق دادە نشدە. سوم گفتگوی دمکراتیک یا تبادل آرای آزاد وجود ندارد. خشونت بر حقوق فردی حاکم است. در یک چنین فضای اجتماعی‌ای آزاد کردن زن یک اعتراض آشکار است و اجازە دادە نمی‌شود.

ح : در غرب بە چادر تمام پوشانندە "بورقە" گفتە می‌شود. این پوشش تنها موجودیت او را نمی‌پوشاند بلکە کلیۀ انسان بودنش را می‌پوشاند. "بورقە" بە معنای قالب است و بە حیوان بارکش هم گفتە می‌شدە. این لغت در جامعە بدوین [چادر نشینهای بیابانی] بە زنان بارکشی گفتە می‌شد کە بەجای حیوان بارکش کار می‌کردند.

آ : یک عنوان فوق‌العادە تحقیر کنندە برای زنان روستایی.

ح : سؤال دیگر این است کە ما چگونە توانستیم تاریخ را فراموش کنیم. تنها چیزی کە بەیاد می‌آوریم این است کە زنان الجزایری در مبارزە برای استقلال کشورشان شرکت کردەاند.

آ : اما بە آنچە کە برازندەشان بود اعتراف نشد. و می‌دانیم در کشورهای دیگر عربی هم کسانی چون " مای زیادە" (نویسندە لبنانی ١٨٨٦- ١٩٤١ پیشاهنگ فمینیسم شرقی) و "هودا شراوی" (نویسندە فمینیست مصری ١٨٧٩- ١٩٤٧) کە برای آزادی سرزمینشان مبارزە کردند، هیچگاە ستایش نشدند. بیشتر در مورد قاسم امین (نویسندە کرد کە بە آزاد کنندە زنان مشهور است) گفتە می‌شود تا همسرش هودا شراوی. زنان نظامی هموارە در حاشیە راندە شدەاند و ایدەهایشان بازگو نمی‌شود. حتی زمانی‌کە در مورد زنان صحبت می‌شود از مردانشان سخن بە میان می‌آید. اما زنان نویسندە، هنرپیشە و خوانندە فراوان بودەاند. شرق پر از زنان قوی و مستقل بودە است، اما بە فراموشی تاریخی سپردە شدەاند.

ح : مای زیادە یک محفل ادبی داشتە، اما همراە با زنان باسواد می‌بایست علیە مخالفت مردان مبارزە کند.

آ : در غرب این ادبیات پیشرو شناختە شدە نیست. در شرق هم زیاد مطرح نشدەاند. مای زیادە کسانی مانند طاها حسین، العقاد و المازینی را بە محفل ادبیش دعوت می‌کرد. این‌ها نویسندەهای بزرگی در اوائل قرن بیستم بودند. در شرایط آن زمان مورد توجە بودند. خانوادەاش این کار را نمی‌پسندیدند و او را دیوانە خطاب می‌کردند. آنتوان سعدە فیلسوف از او پشتیبانی می‌کرد و او و نوشتەهایش را بسیار ستودە است. می‌بینیم کە علیرغم سانسور و سنگینی سنتها زنان قوی و متعهدی در لبنان، سوریە، عراق، مصر و فلسطین وجود داشتند. زنان الجزایری مثل جمیلە بوهیراد برای استقلال کشورش جنگید، اما قربانی این تفکر ارتجاعی شدند کە امروزە هم حاکم است.

ح : شماری رماننویس و مقالەنویس مانند سمیرا بنتالجزیرە، العربیە و عایشە بنت اشاتی هستند کە با اسم مستعار می‌نویسند و نمی‌خواهند اسم پدرشان را آشکار کنند، گویی زن باسواد لعنت شدە است.

آ : "آنها با اسم مستعار می‌نویسند چون می‌ترسند و می‌خواهند راە گریزی در این قدرت اجتماعی مردسالار بیابند. آنها می‌دانند کە در جامعەای زندگی می‌کنند کە نمی‌توانند بە آزادی نظرشان را بگویند. آنان در چشم مردان همچون آدم بی‌عقل بەنظر می‌آیند.

ح : در عین حال باید تأکید کرد کە زنها بە ویژە مادرها بودند کە با پشتکار از سنتها حفاظت کردند.

آ : من بە نوبۀ خود فکر می‌کنم کە مربوط بە مذهب است و نە سنت. زنها در مالکیت مردانند و چون دختران می‌باید تا روزی کە شوهر می‌کنند، باکرە بمانند، بە شیئی برای مرد تبدیل می‌شوند. در مورد باکرەگی در قرآن آمدە است. (سورە واقعە ٣٤/٣٥)

ح : من فکر می‌کنم در رابطە با لذتبخشی هم هست. اغلب مادرانی را کە دخترشان باکرگی را از دست می‌دهند، از همخوابگی محروم می‌کنند. مادر تبعید شدە کە یک زن زندەای در چهارچوب سنتی‌ است کە سکس در آن کُدگذاری شدە، ناگهان خود را بدون شوهر می‌یابد و بە این دلیل امکان روابط جنسی را از دست می‌دهد. اگر دختر ازدواج نکردەای روابط جنسی داشتە باشد، زندگی سکسی مادرش را بە خطر مێ‌اندازد.

آ : بدون شک یک دلیل روانشناسانە وجود دارد، اما روابط جنسی زن هنوز یک موضوع ممنوعە است. کسی در بارە آن صحبت نمی‌کند. فقط روابط جنسی مرد است کە مهم است. در جامعە ما مرد بەجای خدا نشستە است و مسلمان‌ها محمد را سرمشق قرار می‌دهند. اخلاق مردان عرب و مسلمان حتی امروزە عمیقا مذهبی است. مجموعە اخلاق و روانشناسی او دینی است. و این تحت تاثیر حاکمیت، قدرت و نفوذ اوست. با این منطق هیچ راەگریزی برای زن وجود ندارد.

ح : داعش امکان تفسیر را از بین بردە و بە جای آن اجتهاد گذاشتە است.

آ : همانطور کە گفتم کمبود فردیت و درون‌گرائی هیچ جایی برای فکر آزاد نمی‌گزارد. انسان عرب می‌خواهد یک جامعە مدرن بسازد، اما موفق نمی‌شود. او در جامعەای زندگی می‌کند کە بیشتر انسان مذهبی تولید می‌کند تا روشنفکر. او در فرهنگی متولد شدە و پرورش یافتە کە از نبودن آزادی رنج می‌برد. آزادی برای آن‌هائیست کە قدرت دارند. قدرتی کە زنانگی را آزار می‌دهد. دیروز اهانت می‌شد و امروز زندانی می‌شود و هدیە دادە می‌شود. تحقیر کنندە است. و بگذار اضافە کنم: جامعەای کە فکر می‌کند بر حقیقت مجرد نشستە است بذر ناتوانی خویش را می‌کارد. و ناتوانی تنها بە بخش علمی سرایت نمی‌کند بلکە تا بی‌نهایت علیە یادگیری و دانش خواهد بود. یکتاپرستی مجعول کردن فرهنگ است. این باید دور انداختە شود، چون نمی‌شود آن‌را اصلاح کرد.

ح : کم ارزش کردن زنان در بیان پر از تنفر علیە خواهر، خویشاوندان و همسر... انعکاس می‌یابد. این موجب می‌شود کە مرد بە این شیوە هر نشانەای از زنانگی را در خویشتن خویش بزداید. و شاید عشق بە خواهر را از خود دور کند. و اگر زنی مورد تجاوز قرار گیرد، ابتدا باید آبروی مرد را نجات داد. زن مردش را مخاطب قرار می‌دهد: این شرف توست کە مورد تجاوز واقع شدە. جسم و روان نیست کە اهمیت دارد، بلکە شرافت مرد است کە مهم است.

آ : شرف نشانە مردانگی است. لغتی مٶنث با محتوای جنسی مردانە. هیچ‌کس نمی‌گوید او بە شرافت زن تجاوز کرد. چونکە او [زن] خود حقی ندارد. افکار، فردیت، احساس‌ها و بدنش بە او تعلق ندارد، بلکە هنوز در اختیار مرد است. اوست کە تحقیر می‌شود نە زن. مرد عرب در فضایی زندگی می‌کند کە فرهنگ و تکنولوژی در حال تغییر است. او در روابطی زندگی می‌کند کە بە شدت از گذشتە فاصلە گرفتە است، اما هنوز با الگوی قدیم فکر می‌کند. آیا این یک قدرت است یا ضعف؟

ح : در اصطلاح روانشناسی تحلیلی بە این می‌گویند "خود را خاراندن" یک شیوۀ دفاعی است کە هم نشانۀ قوت است و هم نشانۀ ضعف. چونکە فرد توان ادارە کردن فشار روحی‌اش را در رابطە با قوە محرکە قوانین اسلامی ندارد. انسان گوشەگیر هویتش را براساس قوت و ضعفی کە در خودش وجود دارد، بنیاد می‌کند.

آ : فرد پر میشود از آیەها، در واقع مانند یک آدم آهنی یا یک ماشین و من گاە از خود می‌پرسم آیا رابطەای بین ماشین ( آلاتalat) و خلق شدە خدا (ایلاە ilah) وجود دارد. در واقع تقریباً همان ترم و همان حروف است کە هردو لغت را می‌سازند. آیا این یک تصادف است؟

ح : در عربستان قبل از اسلام، خدابانویی را می‌پرستیدند کە اسمش "آلات" بود. با تغییر یک حرف تک خدای مسلمان‌ها شناختە شد. وقتی کە علامت تائنیث را از این اسم برداشتند انسان بە ماشین "آلات" تبدیل شد.

آ : امروز دین تبدیل بە ماشین قتل عام شدە است. داعش یک اصطلاح برای تغییر الوهیت بە ماشین قتل عام است.

ح : پیروز شدن بر زنانگی است. اما دنیا بدون زنانگی ادارە نمی‌شود.

آ : انسان بدون زنانگی و وجە زنانە بە یک ماشین تبدیل می‌شود. من قبلاً از "ابن عربی" نقل کردم. جائی کە زنانگی در آن راە نباشد نازاست. بگذار این فکر را تکمیل کنیم: هرجا کە در آن مردانگی رهبر است، نازاست. با این شعار زنان با اخلاق مردانە مبارزە می‌کنند. من متوجە شدەام کە جوانان کشورهای عربی خواهان تغییر هستند و می‌خواهند آن فکر کهنە را دور بریزند. جوانان امروز بە این امر آگاهند کە این تهدیدی برای حال و آیندە است.

ح : نظرت در مورد فمینیسم چیست؟

آ : من با آنها مخالفتی ندارم. بەویژە زمانی کە جامعەای را نقد می‌کنند کە زنان را نادیدە می‌گیرد. امیدوارم جامعە زنها را بە همان شیوە قبول کند کە مردها را قبول کردە است.

ح : "آنتوانت فوگە" می‌گوید: بەزودی بەجز پیرها از سفیدها و سیاەها چیزی نمی‌ماند. فقط انسانهایی با پوست قهوەای روشن وجود خواهند داشت. اما زنها همیشە زن خواهند بود با بار سنگین ناعدالتیها.

آ : جدا شدن دین از دولت، کاملا الزامی است. باید جامعە شهروندی ساختە شود. ما باید بەجای گفتن مسلمان‌ها کلمە شهروند را با حقوق و آزادی بەکار ببریم. اولین دشمن زنان مردان نیستند، بلکە دین است. دین‌های تک‌خدائی بەطور عام و اسلام بەطور خاص.

ح : این یک رسوایی است کە در برخی از کشورهای حوزۀ خلیج فارس زنان هنوز حق رأی ندارند، اما هر مرد بیسوادی می‌تواند رأی بدهد. رأی زنان و امکان اظهار وجود از آنها گرفتە شدە است. در حالی‌کە در اساسنامۀ سازمان ملل و قوانین حقوق بشر آمدە است: همۀ انسانها شامل این حقوق و آزادیها هستند کە در این سند آمدە است. "هرکس میتواند بدون هیچگونه تمایز مخصوصاً از حیث نژاد، رنگ، زبان، مذهب، عقیدۀ سیاسی یا هر عقیدۀ دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادیهائی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهرهمند گردد."

آ : آنها برخلاف ایدۀ انسانی و تکامل اجتماعی هستند. من نمی‌فهمم چگونە می‌تواند در این وضعیت بسر برند. اشتباە از آنجا سرچشمە می‌گیرد کە تمرکز بر روی رژیمهاست و فراموش می‌کنند کە یک انقلاب لزوماً باید تغییر بنیادی انسانها را مدّنظر داستە باشد. یک انقلاب درونی بەنام آزادی لازم است. برای آزادی، برای فکر آزاد و برای گفتگوی دمکراتیک با انسانهای دیگر. آن دیگری باید با افکار جداگانەاش پذیرفتە شود و این زمانی خواهد بود کە جامعە بر بنیاد سکولار استوار باشد. من برای این عقبگرد تاریخی متاسفم. در این دویست سال گذشتە ما برای بەوجود آوردن یک جامعۀ سکولار شهروندی جنگیدیم، اما امروز در شرایط مفتضح و ضد دانشی هستیم کە در پی ویران‌کردن پیش‌شرطهای جامعۀ مدرن است.

اکتبر ٢٠١٦