عصر نو
www.asre-nou.net

منتشر شد


Fri 14 10 2016



معرفی کتاب :
روابط برون مرزی سازمان چریک های فدائی خلق ایران
تا ۱۳۵۷

نویسنده: حیدر تبریزی
ویرایش و صفحه آرایی شیدا نبوی
پاریس، ۱۳۹۵ (۲۰۱۶)
چاپ: باقر مرتضوی، آلمان

پیشگفتار

سازمان چریک های فدائی خلق ایران از جریان های اصلی جنبش نوین چپ ایران بود که در نیمۀ دوم دهۀ چهل شکل گرفت. از مشخصه های اصلی فکری و سیاسی این جریان، از همان آغاز شکل گیری، تأکید بر استقلال، عدم تبعیت از قطب های جهانی، همبستگی و همیاری با جنبش های انقلابی در سراسر جهان و به ویژه منطقۀ خاورمیانه بود.

این که سازمان چریک های فدائی خلق ایران، از آغاز شکل گیری تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷، در زمینۀ ارتباط با احزاب، سازمان ها و جنبش های مترقی و انقلابی و دولت ها تا چه حد پیشرفت کرد و به چه میزان توانست در این عرصه به اصول اعلام شدۀ خود پایبند بماند، یکی از پرسش های اصلی در رابطه با این دوره از تاریخ مبارزات چریک های فدائی است.

دربارۀ کم و کیف روابط برون مرزی سازمان چریک های فدائی خلق ایران (از این پس"سچفخا")، از آغاز (۱۳۴۹) تا انقلاب بهمن (۱۳۵۷)، اطلاعات محدودی در سطح عمومی انتشار یافته است. در آن دوره، ساواک و ارگان های امنیتی و سرکوبگر رژیم شاه که با سرویس های اطلاعاتی دولت های امپریالیستی، اسرائیل و ترکیه نیز همکاری داشتند، تلاش می کردند از هر اطلاعات و سر نخی در جهت ضربه زدن به سازمان و نابودی آن بهره بگیرند. به همین دلیل، رعایت پنهانکاری و حفظ اطلاعات، یک اصل ضروری و حیاتی بود. بنابراین نه تنها اطلاعات مربوط به روابط و فعالیت های خارج از کشور، در سطح عمومی انتشار نمی یافت، بلکه در درون سازمان نیز این اطلاعات در سطح بسیار محدودی نگهداشته م یشد و رفقای معدودی در جریان این روابط قرار می گرفتند. البته به طور کلی و در همۀ امور، رعایت پنهانکاری در فعالیت های مخفی، یک اصل تخطیل ناپذیر بود و این اصل در فعالیت های داخل و خارج کشور کاملاً رعایت می شد، با این همه در فعالیت های مربوط به داخل کشور به دلیل ضربات وارده و دستگیری ها، بخشی از اطلاعات به دست ساواک می افتاد و ضرورت پنهان نگهداشتن آنها منتفی می شد و سازمان می توانست آن اطلاعات را در قالب جمعبندی تجارب مبارزات و برای درس آموزی در اختیار سایر مبارزان و عموم مردم قرار دهد که کتاب "جمعبندی سه ساله" نوشتۀ حمید اشرف نمونهای از آنست. اما فعالیت های برون مرزی سازمان کمتر در معرض ضربه بود و اطلاعات چندانی هم دربارۀ این فعالیت ها به دست رژیم نیفتاد، در نتیجه ضرورت پنهان نگهداشتن آن اطلاعات همچنان تداوم یافت و منتشر نشد.

تا ضربۀ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۵، البته در کتاب های "تحلیلی از تکوین و تکامل گروه پیشتاز جزنی ـ ظریفی" نوشتۀ بیژن جزنی، کتاب "جمعبندی سه ساله" نوشتۀ حمید اشرف، کتاب"از جبهۀ نبرد فلسطین ـ خاطرات رفیق ایرج سپهری"(شهریور ۱۳۵۳) و نیز زندگینامۀ رفقای جانباختهای که به فلسطین رفته بودند، اشاراتی در این زمینه وجود داشت. پیام های نیروهای انقلابی در منطقۀ خاورمیانه به "سچفخا" و پیام سازمان به این نیروها که در نشریۀ "نبرد خلق" شماره های پنجم (دی ۱۳۵۳)، ششم (اردیبهشت ۱۳۵۴) و هفتم (خرداد ۱۳۵۵) درج شده بود، نیز نشاندهندۀ رابطۀ سازمان با این نیروها بود.

در ضربات زمستان سال پنجاه و چهار و بهار پنجاه و پنج، بویژه ضربۀ هشتم تیرماه سال ۱۳۵۵، همۀ رفقائی که در داخل کشور از روابط بین اللملی و فعالیت های برون مرزی سازمان تا آن تاریخ، به طور مشخص اطلاع داشتند، جان باختند و تمام اسناد کتبی که در این باره در داخل کشور وجود داشت، از بین رفت. رفقایی که بعد از این ضربات مرکزیت سازمان را تشکیل دادند از کم و کیف فعالیت های برون مرزی سازمان و راه های ارتباطی هیچ گونه اطلاعی نداشتند و برای مدتی طولانی ارتباط بین رفقای داخل و خارج از کشور قطع بود. فقط رفقائی که در خارج بودند، هر کدام، به درجات مختلف، از کم و کیف این روابط و فعالیت ها مطلع بودند.

در دوم خرداد سال ۱۳۵۵، زمانی که حمید اشرف هنوز زنده بود، ساواک دو نامه را در روزنامه های کیهان، اطلاعات و آیندگان چاپ کرد و مدعی شد که آن ها را در خانه های تیمی "سچفخا" کشف کرده است. در یکی از آن نامه ها (پیوست ۱) به روابط بین اللملی سازمان اشاره شده بود. و ساواک با استناد به این نامه "سچفخا" را به وابستگی به دولت های خارجی و جاسوسی به نفع آنان متهم کرد.

چند روز بعد از انتشار این نامه ها در نشریات، اعلامیه ای از سوی سازمان منتشر شد و جعلی بودن نامه ها را افشاء کرد و ارتباط سازمان با انقلابیون سراسر جهان را مورد تأکید قرار داد (پیوست ۳). در همین جا شایان ذکر است که طی سال های مبارزه با رژیم شاه، گرچه ساواک و ارگان های تبلیغاتی رژیم، همواره چریک های فدائی را متهم به "وابستگی به بیگانگان" می کردند، ولی بجز این نامۀ جعلی، هیچ سند و مدرک کتبی یا اعترافی از اعضای سازمان در زیر شکنجه و بازجوئی و... را نتوانستند در جهت اثبات این ادعای خود انتشار دهند. پس از انقلاب بهمن نیز ارگان های اطلاعاتی و "پژوهشی" رژیم جمهوری اسلامی که اسناد ساواک را در اختیار دارند و کسانی که برای این ارگان ها قلم می زنند یا با آن ها همکاری می کنند و با هدف تحریف این دوره از تاریخ "سچفخا"، در کتاب های مختلف به این موضوع پرداخته اند، در این زمینه بجز همین نامۀ جعلی، سند دیگری ارائه نکرده اند.

گرچه در سال های اخیر، در کتاب هائی که به تاریخ "سچفخا" پرداخته شده است و یا پاره ای مصاحبه ها و خاطرات به روابط بین المللی سازمان نیز اشاراتی وجود دارد ولی در مجموع اطلاعات منتشر شده در این باره محدود است. محدود بودن اطلاعات منتشر شده در سطح عمومی، نه تنها راه را برای "تاریخ نگاری"های غیرواقعی و ادعاهای بی پایه باز گذاشته است، بلکه مهمتر از آن، سؤالاتی را نیز دربارۀ کم و کیف روابط "سچفخا" با احزاب، سازمان ها، جنب شهای رهائی بخش و دولت ها و فعالیت های برون مرزی سازمان در آن دوره برانگیخته است.

نوشتۀ حاضر در اساس کوششی است برای پاسخگوئی به بخشی از پرسش های اصلی در این باره و ارائۀ تصویری کلی از روابط برون مرزی و فعالیت های سازمان در خارج از کشور در سال های ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷، و به همین دلیل هم از شرح وقایع و بررسی انتقادی خودداری شده است.

با آن که من خود سه سال، از دی ۱۳۵۴ تا بهمن ۱۳۵۷ در بخش خارج از کشور سازمان فعالیت داشتم و اطلاعاتم دربارۀ فعالی تهای برون مرزی "سچفخا" کم نیست، برای تنظیم این نوشته، با مشکلاتی جدی روبرو بودم که لازم است به آن ها اشاره کنم.

من تلاش کردم، تا حد امکان، اسناد کتبی و نوشته هایی را که در این باره وجود داشت، جمع آوری کرده و مورد بررسی قرار دهم و در حد امکان با همۀ کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از روابط بین المللی "سچفخا" اطلاع داشتند و اطلاعاتشان می توانست به تکمیل این نوشته کمک کند، تماس بگیرم.

مشکل ترین بخش کار این بود که دسترسی به اسناد کتبی معتبر بسیار مشکل و یا عملاً ناممکن بود. کلیۀ اسناد کتبی در این مورد که در داخل کشور موجود بوده در جریان ضربات ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ به تشکیلات "سچفخا" بکلی از بین رفته است و به نظر می رسد که در داخل هیچ سندی به دست ساواک نیفتاده است. چرا که ساواک بجز نامه هائی که به آن ها اشاره شد، هیچ گاه سند دیگری را در این مورد منتشر نکرد. و در اسناد ساواک و بازجوئی های رفقای دستگیر شده هم که پس از انقلاب منتشر شد، بجز چند نامه و اشاراتی به بازجوئی های علی اکبر صفائی فراهانی، هوشنگ نیّری و عباس مفتاحی، نشان چندانی از اطلاعات مشخص در این باره نیست. کتاب هایی هم که در مورد "سچفخا" و تاریخچۀ آن در بعد از انقلاب چاپ شد اطلاعاتی در این مورد خاص ندارد، مثل: کتاب چپ در ایران ـ به روایت اسناد ساواک، از انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، بهار ۱۳۸۰، ـ کتاب نهضت امام خمینی، نوشتۀ سید حمید روحانی (زیارتی)، جلد سوم، از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، پائیز ۱۳۷۴، و کتاب چریک های فدائی خلق، از نخستین کنش ها تا بهمن ۱۳۵۷، تدوین محمود نادری، جلد اول، از انتشارات مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، بهار ۱۳۸۷.

این نیز باید ذکر شود که بنا به گفتۀ حماد شیبانی (محمود اخوان بیطرف)، بخش عمدۀ اسنادی که در تشکیلات خارج از کشور سازمان وجود داشت، هنگام انقلاب بهمن که همۀ رفقای خارج از کشور به ایران بازمی گشتند، در لبنان نزد "جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین" به امانت گذاشته شد، که آن هم در حین بمباران های لبنان توسط ارتش اسرائیل و ویران شدن محل نگهداری این اسناد از بین رفت.

در نتیجه، برای تکمیل این نوشته ناچار بودم عمدتاً به یادمانده های دوستان مختلف و شخص خودم متکی باشم، یادمانده هائی که متأسفانه پس از گذشت حدود چهار دهه، گَرد فراموشی بر آن ها نشسته و کمرنگ شده است؛ برخی وقایع از یاد رفته است، تاریخ رویدادها دقیق نیست و... مضافاً این که در مواردی این یادمانده ها از منشور دیدگاه های امروزین یا تمایل به توجیه عملکردهای آن روز نیز میگذرد و کج و معوج میشود و به قولی، خاطر انسان ها با خاطرات خود تبانی می کند. معضل دیگر این بود که برخی کسانی هم که دانسته هایشان می توانست به تکمیل این نوشته یاری رساند، متأسفانه به دلائل متفاوت از ارائۀ آن خودداری ورزیدند. به برخی دوستان نیز من نتوانستم دسترسی بیابم. وجود روایت های متفاوت و حتی گاه متضاد و فقدان اسناد معتبر و قابل اتکاء، نتیجه گیر یهای صریح و روشن در همۀ موارد را بسیار مشکل می کند. به همین دلیل و نیز به امید این که در آینده بتوانم اطلاعات را تکمیل کنم گاه از نتیجه گیری های صریح پرهیز کرده ام.

با آماده شدن پیشنویس آنرا در اختیار تعدادی از دوستان قرار دادم تا مطالعه کرده و پیشنهادات اصلاحی و تکمیلی شان را مطرح کنند که از راهنمائی های آنان بسیار بهره مند شده ام. از همۀ آنان و بویژه دوست عزیزم شیدا نبوی که همچنین ویرایش و صفحه بندی کتاب را بعهده گرفت ممنون هستم.

در تدوین این نوشته نزدیک شدن به حقیقت هدف اصلی ام بوده است ولی باید تأکید کنم که کمبودها، کاستی ها و ناروشنی ها، کم نیست و اصلاح و تکمیل این نوشته را در آینده، ضروری می دانم، که امیدوارم با کمک علاقمندان به این بحث، امکانپذیر شود.

فعالیت های برون مرزی "سچفخا" در این کتاب به چهار مرحله تقسیم شده است:

۱ـ پیش از تشکیل [سازمان] چریک های فدائی خلق.
۲ ـ از هنگام تشکیل [سازمان] چریک های فدائی خلق تا تابستان ۱۳۵۲.
۳ ـ از تابستان ۱۳۵۲ تا تابستان ۱۳۵۵.
۴ ـ از تابستان ۱۳۵۵ تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷.

هر یک از این مراحل ویژگیهائی دارد که جداگانه به آن ها خواهم پرداخت. اما پیش از پرداختن به این مراحل، لازم است اشاره ای بسیار فشرده به دیدگاه چریک های فدائی خلق در رابطه با مناسبات بین اللملی داشته باشم.

ح.ت.

اردیبهشت ۱۳۹۵/ می ۲۰۱۶

فهرست مطالب: