عصر نو
www.asre-nou.net

ماهان حیدری

دوازدهم آذر، روز جهانی افراد دارای معلولیت


Tue 1 12 2015


(( زمانی که حورا به کلینیک ما مراجعه کرد، ۵ سال داشت. دارای دفورمیتی(بدشکلی( در اعضای بدن بود و به همین علت، چهره اش متفاوت از دیگران بود .سرش بزرگتر از حد معمول و انگشتان دست و پایش بهم چسبیده بودند. هوش متوسط و اختلال گفتاری کمی داشت. بسیار مهربان و دوست داشتنی... حورا به بازی با همسالانش خیلی علاقمند بود و آرزوی رفتن به مهد کودک را داشت. مادرش برای رساندن او به خواسته اش نهایت تلاشش را کرده بود اما، موفق نشده بود. می گفت به مهدکودک های زیادی مراجعه کرده ام ولی هر کدام بنا به بهانه ای از پذیرش حورا خودداری کرده اند. حتی مدیریکی از مهدکودک ها به من گفت که اگر ما دختر شما را بپذیریم، خانواده های دیگر اعتراض می کنند و بعضی خانواده ها اگر دختر شما را ببینند راضی به آوردن فرزندان خود به ما مهدکودک ما نمی شوند...((

امروز روز جهانی افرادی مانند حورا است. افرادی که درد و رنج زیادی را به علت متفاوت بودن تجربه می کنند. ذهن اکثر ما با شنیدن کلمه ی "معلولیت" به سمت افرادی معطوف می شود که دارای ناتوانی های بارز جسمی حرکتی هستند، نابینایی، ناشنوایی، فلج مغزی، ضایعات نخاعی، تاخیر ذهنی و حرکتی... هستند. اما این ها تنها بخشی از جامعه ی افراد دارای معلولیت را تشکیل می دهند که از آن ها تحت عنوان "معلولیت های آشکار" نام برده می شود. بخش بزرگی از جامعه ی افراد دارای معلولیت را کسانی تشکیل می دهند که ناتوانی شان شان دیده نمی شود. افراد دارای معلولیت چه آشکار و چه پنهان در سطح شهر و مکان های عمومی به حدی کم دیده می شوند، که افراد جامعه با دیدن یکی از آن ها تصور می کنند با پدیده ای خارق العاده ای روبرو شده اند و بنا بر فرهنگ و باورهای دینی به صورت ناخودآگاه یا حس ترحم و دلسوزی برانگیخته می شود و یا در دل خود خدا را به خاطر این که چنین مشکلی را به آن ها نداده شکر می کنند و اگر انسانی هم باشد که از شعور بهره نبرده باشد تحقیر و تمسخر را پیش می گیرد. از آن جایی که کشورما کشوری سنتی است، نگاه به افراد دارای معلولیت همراه با یک نگرش مذهبی است نه بر اساس شناخت مناسب از معلولیت.

در دنیا، با پیشرفت علم، نگاه به معلولیت از حالت سنتی و ترحمی خارج و جنبه علمی و عملی پیدا کرده است ولی در کشور ما هنوز بین کمک- که عملی متقابل است- با ترحم- که فرد را سربار دیگری می داند- نمی توانند تفاوتی قائل شوند. شعار امسال روز جهانی معلولیت همانند سال های گذشته تاکید بر دسترسی افراد دارای معلولیت به همه ی امکانات است با مضمون " دسترسی و توانمندی برای همه ی افراد با همه ی توانایی ها" با سه زیرمجموعه ی: -ساخت شهرها به صورت قابل دسترس و فراگیر برای همه، -بهبود اطلاعات و آمار مربوط به ناتوانی، -در نظر گرفتن افرادی با ناتوانی های پنهان و کمک به بهبود آن، می باشد. دسترسی و توانمندی دو مقوله ای هستند که همراه با تغییر نگرش بدست می آیند. با تشريح و بسط دو مفهوم مشاركت و همبستگي در کلیه ی سطوح می توان به پیشبرد تغییر نگرش کمک نمود. در این میان رسانه ها یکی از عوامل تاثیرگذار در تغییر نگرش مردم هستند. اما متاسفانه نقش افراد دارای معلولیت در رسانه ها یا مخاطب است و یا سوژه که در هر دو مورد تداعی کننده ی نگاه ابزاری و ترحمی به این گروه است و نه نشان دهنده ی افرادی با هویت مشخص و توانمند. زمانی ما قادر خواهیم بود توانمندی افراد دارای معلولیت را در رسانه ها نشان دهیم که خود آن ها در نقش تهیه کننده، فیلمبردار و خبرنگار و کارمند در تولید این برنامه ها نقش داشته باشند. تنها در این حالت می توان به تغییر نگرش امیدوار بود.

طبق آمار، معلولین ۱۵ درصد افراد جامعه را تشکیل می دهند و بزرگترین اقلیت جامعه محسوب می شوند. معلولیت باعث می شود که فرد فرصت شرکت در زندگی اجتماعی را در سطحی مساوی با دیگران از دست بدهد و سبب ایجاد محدودیت هایی می شود که زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. کوچکترین تاثیر این مساله به انزوا کشیده شدن فرد است. بزرگترین اقلیت کشور به انزوا کشیده می شود و این درحالی است که تنها یک سازمان بهزیستی و چند نهاد کوجک متولی انجام امور این بزرگترین اقلیت کشورهستند. سایر وزارتخانه ها و نهادها خود را مسئول مستقیم نمی دانند تنها در برخی موارد و آن هم نه چندان مسولانه به این مساله پرداخته اند. کماکان اخبار جدیدی از گوشه و کنار کشور دریافت می کنیم مبنی بر اینکه در فلان شهر ستادی تشکیل شده است جهت مناسب سازی شهری، و یا فرماندار فلان شهر گفت: مناسب سازی برای همه ی افراد جز لاینفک هویت شهری است و در دستور کار ادارات زیرربط قرار گرفته است. اخبار خوبی است که شنیده می شود ولی آیا مدیران و یا کسانی که متصدی امور هستند به این سطح نگرش رسیده اند که نیازهای افراد دارای معلولیت را همانند نیازهای افراد عادی در نظر بگیرند؟ آیا به این نگرش رسیده اند که فرد دارای معلول نیاز به ترحم ندارد؟ آیا به این نگرش رسیده اند که وظیفه ی آن ها ایجاد فضایی مناسب است که فرد دارای معلولیت بتواند به همه ی امکانات دسترسی داشته باشد؟ و آیا به این نگرش رسیده اند که می توان از این همین افراد برای مشاغل حیطه ی کاری خود استفاده کنند؟... بعید است که این تغییر نگرش پدید آمده باشد زیرا ما هنوز شاهد آن هستیم که افراد دارای معلولیت جزو شهروندان محسوب نمی شوند و حقوقی برابر دیگران ندارند. امیدواریم بی توجهی به این مساله باعث نشود که امید آن داشته باشیم که یکی از افراد خانواده ی رییس جمهور به این اقلیت بپیوندد تا برنامه های مربوط به افراد دارای معلولیت در سرلوحه ی وظایف دولت واقع شود.

اول دسامبر ۲۰۱۵