عصر نو
www.asre-nou.net

چهره ي پنهان مهربانوان ايران(۱۵)

اخراج، دستگیری و زندانی شدن زنان ایران، تحت لوای مبارزه با طاغوت!
Mon 5 05 2014

علی محمد جهانگیری



ویژه ی سایت "عصرنو"
چکیده ی مطلب:

در این شرایط برای اولین بار و به طور گسترده و بی سابقه ای در تهران ده ها تن از زنان تظاهرکننده به وسیله نیروهای کمیته و افراد حزب اللهی با برخورد خشونت آمیزی دستگیر و روانه زندان شدند...از زنان دستگير شده، اعلاميه هائي عليه جمهوري اسلامي و به طرفداري بختيار بدست آمد...اسامي دستگير شدگان: فلور برك زاده، منصوره صوفي، شهناز صوفي، اسد صوفي، شاه محمد بهرامپور، نرگس زماني، فهيمه عبادي و علي اميري... حجت الاسلام خامنه اي خطاب به خانم هاي سياهپوش: ما نمي گوئيم تمام اينها فاحشه بودند، ممكن است كساني از اين قبيل در ميان آنها باشند و كساني هم نباشند، ولي ما به آنها مي گوئيم شما اولا دروغگو هستيد و ثانيا ضد انقلاب هستيد دروغگو هستيد به اين دليل كه شما عزادار آزادي هستيد و مي خواهيد بگوئيد در اين مملكت آزادي نيست، مگر شما در ايران زندگي نمي كرديد، روزي كه 30 ميليون مردم در اختناق زندگي مي‏کردند، شما كجا بوديد؟ چرا آن روز عزاي آزادي را نگرفتيد؟ اين ملت امروز آزادي را مي بيند و آزادي را مي چشد و به همين دليل به شما اجازه مي دهد كه آزادانه، اين تظاهرات را انجام دهيد. شما بي شرم ها، بر روي خون شهيدان اين ملت مي رقصيد و عزاي ارزش هاي طاغوتي را مي گيريد، ما به شما زن هر جايي نمي گوئيم، زن هر جائي فقط يك گناه شخصي مي كند و شما عليه يك انقلاب قيام كرده ايد...

چهره ي پنهان مهربانوان ايران(15)

اخراج، دستگیری و زندانی شدن زنان ایران، تحت لوای مبارزه با طاغوت!

در گام سومِ جنبش زنان ايران در تيرماه سال 1359خورشيدي، گروهی از زنان تهران[کارکنان دولت، دانشگاهیان، روشنفکران و هنرمندان] در مقابله با اقدامات يك جانبه براي تحميل پوشش اسلامي [حجاب اجباري] كه به وسيله آيت الله خميني، شوراي انقلاب، رئيس جمهور و بدون نظر خواهي و مشاركت آنان صورت گرفته بود. به نشانه اعتراض به پوشش اسلامي [حجاب اجباري]، در تدارك يك تظاهرات و اجتماع ديگر در مقابل كاخ نخست وزيري شدند تا بدين وسيله صداي خود را براي دومين بار در طول یک هفته به گوش اولين رئيس جمهور نظام جمهوری اسلامی، مردم ايران و جهانيان برسانند. به دنبال این صدها زن آزاديخواه تهراني همدل و همگام با پوشیدن لباس سياه روز قبل از اين تظاهرات و اجتماع خود، در ميادين و مراكز شهر تهران به طور فعال حضور يافتند و مردم و به خصوص دختران و زنان رهگذر را براي شركت در اين اجتماع دعوت كردند. اين دعوت زنان روشنفكر، آزاده و مستقل به اجتماع و اعتراض در راستاي حقوق ابتدايي خود، چنان انعكاسي در سطح شهر تهران به وجود آورد. كه كميته مركزي انقلاب اسلامي تهران جهت مقابله با آن هراسان اخطاريه شديدي در رابطه با این زنان و اجتماع آنان صادركرد. كه راديو و تلويزيون جمهوری اسلامی [صدا و سیما] آن را چند بار پخش كردند و مطبوعات دولتي هم آن را چاپ نمودند، كه فراز هايي از آن چنين بود:«... ضد انقلاب امروز توطئه اي در دست تهيه دارد...كميته مركزي انقلاب اسلامي كه خود را موظف به اجراي صحيح دستورات اسلامي و رهنمود هاي امام امت مي داند، قاطعانه در مقابل هر حركت ضد اسلامي ايستادگي خواهد كرد. به قرار اطلاع يك عده ضد انقلاب و هوادار طاغوت و عوامل بختيار در صدد هستند امروز اجتماعاتي به وجود آورند. همان طور كه وزارت كشور بارها اطلاع داده است. هر گونه اجتماع و راهپيمايي بايد داراي مجوز باشد. ما ضمن هشدار به ملت مسلمان از آنها مي خواهيم با هوشياري انقلابي در اين گونه اجتماعات شركت نكرده و اين توطئه را خنثي كنند. كميته مركزي بنا به حكم دادستان انقلاب قاطعانه جلوي هر حركت غير قانوني را خواهد گرفت. و عوامل محرك و آشوبگر را دستگير و تحويل دادسراي انقلاب خواهد داد.»[1] به دنبال اين اخطار و تهدید زنان تهران، صدها زنِ تهراني در روزي كه چهره ی شهر تهران شكلی نظامي به خود گرفته بود و به خصوص محل كاخ نخست وزيري[اقامتگاه رییس جمهور] و خيابان هاي اطراف آن هم، به دستور هيات حاكمه به اشغال نيرو هاي شهرباني، كميته، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، و نيروهاي لباس شخصي حزب اللهي[در آن مقطع از طرف اپوزیسیون معروف به چماقداران بودند] در آمده بود، به خيابان ها آمدند تا با اجتماع در مقابل كاخ نخست وزيري فرياد اعتراض خود را در رابطه با پوشش اسلامی [حجاب اجباري]به گوش اولین رئيس جمهور و جهانيان برسانند. كه در این حال بر خورد خشونت آميزي با زنان شد و تعدادي از آنان هم، به وسيله لباس شخصي ها، افراد كميته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگير شدند. در رابطه با این اجتماع کیهان در گزارش خود از محل این اجتماع نوشت:«... اجتماع زنان بي حجاب به دنبال حضور هزاران زن و مرد مسلمان تشكيل نشد. گزارش خبرنگار شهري كيهان كه ساعت ها در اين محل بوده، حاكيست؛ ساعت 5 بعد از ظهر قرار بود زنان بي حجاب جلوي نخست وزيري جمع شوند و از سوي ديگر گروهي از زنان با حجاب و مومن به انقلاب اسلامي ايران نيز، اجتماعي در چهار راه جمهوري تشكيل دادند كه در صورت اجتماع زنان بي حجاب جوابگوي خواسته هاي آنان باشند. اما اجتماع هزاران نفر از مردم مسلمان تهران در مقابل نخست وزيري باعث جلوگيري از تشكيل اين اجتماع شد. بر اساس همين گزارش به محض اينكه زنان بي حجاب در گروه هاي چند نفري و يا به تنهايي در اطراف خيابان فلسطين و پاستور پياده مي شدند از دور با شعار هاي مردمي كه در مقابل نخست وزيري اجتماع كرده بودند روبرو مي شدند؛ بلافاصله محل را ترك مي كردند. حميد حسيني خبرنگار شهري كيهان در گزارش خود مي نويسد؛ به محض اينكه زن بي حجابي مي خواست به ساختمان نخست وزيري نزديك شود با "هو" جمعيت مسلمان روبرو مي‏شد و ناچار باز مي گشت. خبرنگار شهري مي افزايد، از جمله صحنه هاي جالب ديروز حضور يك پيرزن بي حجاب در جلو نخست وزيري بود اين پير زن بدون اعتنا به فرياد اعتراض اجتماع كنندگان جلو نخست وزيري ناسزا گويان خود را به جمعيت زد و برادران پاسدار و شهرباني براي جلوگيري از درگيري، از اين پيرزن بي حجاب خواستند كه محل را ترك كند، اما او با ناسزا گويي سعي مي كرد در محل بماند و چون هر آن احتمال مي رفت؛ وي مورد هجوم مردم خشمگين قرار گيرد ناچار پاسداران وي را در ميان گرفتند و از محل دور كردند. همين گزارش حاكي است كه اجتماع كنندگان تا پاسي از شب در محل بودند و بعد از اينكه مطمئن شدند طرفداران بي حجابي ديگر در محل اجتماع نخواهند كرد جلو نخست وزيري را ترك كردند. طرفداران بي حجابي عليرغم دستور شوراي انقلاب، رئيس جمهور و دستور اخير وزارت كشور! كه هر نوع اجتماعي را تا زماني كه مجلس! تعيين كند، ممنوع اعلام كرده بود. به دنبال اجتماع بعداز ظهر پنجشنبه قرار بود كه ديروز[سه شنبه] هم در مقابل نخست وزيري اجتماع كنند كه اين اجتماع آنها با جمع شدن مردم مسلمان و مبارز تهران جلو نخست وزيري تشكيل نشد.»[2] و در این شرایط برای اولین بار و به طور گسترده و بی سابقه در تهران ده ها تن از زنان تظاهرکننده به وسیله نیروهای کمیته و افراد حزب اللهی با برخورد خشونت آمیزی دستگیر و روانه زندان شدند و به همین خاطر كميته مركزي تهران در رابطه با این دستگيري ها اطلاعيه اي به شرح زير منتشر كرد:«... با توجه به اينكه تظاهرات دسته‏ای از زنان در جهت مخالفت با پوشش اسلامي روز سه شنبه از سوي وزارت كشور و كميته مركزي منع شده بود. ولي عده اي از بانوان به تحريك عده اي از عوامل طرفدار رژيم سابق قصد تظاهرات داشتند كه 8 نفر از محركين اصلي دستگير و تحويل كميته مركزي انقلاب اسلامي گرديدند.»[3] و روزنامه اطلاعات در همين رابطه هم نوشت:«در رابطه با راهپيمائي و ميتينگ زنان ضد پوشش اسلامي 6تن از رهبران اين تظاهرات كه عوامل بختيار هستند توسط پاسداران دستگير شدند. تظاهرات زنان مخالف با پوشش اسلامي ديروز برگزار نشد، در حالي كه قبلاً اعلام شده بود كه زنان بار ديگر دست به تظاهرات خواهند زد. به دنبال اعلام قبلي زنان معترض به حجاب كه قصد يك راهپيمائي به سوي نخست وزيري را داشتند با انتشار اطلاعيه و اخطار ماموران انتظامي و وزارت كشور مبني بر جلوگيري از هرگونه ميتينگ و راهپيمائي غير قانوني اعلام شد و به مرحله اجراء نرسيد. عصر ديروز حدود 70 زن كه لباس سياه به تن كرده بودند به صورت گروه هاي چند نفره قصد اجتماع در مقابل نخست وزيري را داشتند ولي اين عمل با مخالفت شديد گروهي از مردان مواجه شد و با كمك پاسداران و ماموران شهرباني و بدون هيچگونه در گيري خاتمه يافت. خيابانهاي منتهي به مقابل نخست وزيري عصر ديروز تقريبا به حالت بسته در آمده بود و ماموران شهرباني و پاسداران كميته ها نيز از مردم دعوت مي كردند تا از اجتماع در مقابل نخست وزيري خودداري كنند. در چند مورد، مردان و جوانان مخالف با اين راهپيمائي كه به طرف زنان و دوشيزگان بي حجاب رفته و با شعارهائي آنان را مورد تمسخر قرار مي دادند، در چند نقطه درگيري هاي لفظي بين مخالفان و موافقان روي داد و زنان سياهپوش در اثر مخالفت مردم مجبور به ترك آن محل شدند. در اين ميان شعارهائي عليه بختيار و ساواكي ها نيز شنيده مي شد. يك مقام آگاه در كميته مركزي، صبح امروز در گفتگويي با اطلاعات اظهار داشت 6تن از زنان مخالف پوشش اسلامي كه در تظاهرات ضدحجاب شركت كرده بودند و شعارهائي عليه جمهوري اسلامي و به نفع بختيار مي دادند و رهبري گروه هاي زنان ضدحجاب را داشتند توسط پاسداران دستگير شدند و در تحقيقات اوليه اي كه از آنان بعمل آمد، معلوم شد اين عده از عوامل بختيار و سرسپردگان طاغوتي مي باشند. وي گفت از ظواهر امر بر مي آيد كه عده اي با همكاري عوامل بختيار در ايران قصد توطئه اي را داشتند و خوشبختانه با هشياري مردم مسلمان اين توطئه توسط ماموران انتظامي و پاسداران كميته هاخنثي گرديد و هم اكنون افراد دستگير شده در بازداشت بسر مي برند و بازجوئي از آنها ادامه دارد. از زنان دستگير شده، اعلاميه هائي عليه جمهوري اسلامي و به طرفداري بختيار بدست آمد.»[4] و همین روزنامه روز بعد در تکمیل خبر دیروز خود نوشت:«... 8زن و مرد در تظاهرات زنان دستگير شدند. 4نفر از زنان مخالف پوشش اسلامي كه در تظاهرات ضدحجاب شركت فعالانه داشتند و توسط ماموران دستگير شدند در بازداشتگاه به انتظار بازجوئي نشسته اند.»[5] و كميته مركزي انقلاب اسلامي با انتشار نام تعدادی از دستگیر شدگان طي اطلاعيه اي اعلام كرد:«... با توجه به اينكه تظاهرات دسته اي از زنان در جهت مخالفت با پوشش اسلامي پريروز از سوي وزارت كشور و كميته مركزي منع شده بود ولي پاره اي از بانوان به تحريك عده اي از عوامل طرفدار رژيم سابق قصد تظاهرات داشتند كه هشت نفر از محركين اصلي دستگير و تحويل كميته مركزي انقلاب اسلامي گرديدند. اين كميته اسامي دستگير شدگان را به شرح زير اعلام كرد: فلور برك زاده، منصوره صوفي، شهناز صوفي، اسد صوفي، شاه محمد بهرامپور، نرگس زماني، فهيمه عبادي و علي اميري بودند.»[6]و سرانجام چند روز بعد حجت الاسلام والمسلمين سيد علي خامنه اي از رهبران حزب جمهوري اسلامي و از اعضاي شوراي انقلاب و امام جمعه تهران در خطبه دوم نماز جمعه در رابطه با اين تظاهرات زنان تهران گفت:«...يك عده از زنان بي مسئوليت را در خيابان ها جلوي چشم قرار مي دهند و يك عده افراد مغرض به طرفداري از آنها وادار مي‏كنند حجت الاسلام خامنه اي خطاب به خانم هاي سياهپوش گفت: ما نمي گوئيم تمام اينها فاحشه بودند، ممكن است كساني از اين قبيل در ميان آنها باشند و كساني هم نباشند، ولي ما به آنها مي گوئيم شما اولا دروغگو هستيد و ثانيا ضد انقلاب هستيد دروغگو هستيد به اين دليل كه شما عزادار آزادي هستيد و مي خواهيد بگوئيد در اين مملكت آزادي نيست، مگر شما در ايران زندگي نمي كرديد، روزي كه 30 ميليون مردم در اختناق زندگي مي‏کردند، شما كجا بوديد؟ چرا آن روز عزاي آزادي را نگرفتيد؟ اين ملت امروز آزادي را مي بيند و آزادي را مي چشد و به همين دليل به شما اجازه مي دهد كه آزادانه، اين تظاهرات را انجام دهيد. شما بي شرم ها، بر روي خون شهيدان اين ملت مي رقصيد و عزاي ارزش هاي طاغوتي را مي گيريد، ما به شما زن هر جايي نمي گوئيم، زن هر جائي فقط يك گناه شخصي مي كند و شما عليه يك انقلاب قيام كرده ايد، و درست در همان زمان مزدوران امريكايي از تهران حركت مي كنند به طرف پادگان حر همدان...»[7]

در اين حال رهبران نظام جمهوری اسلامی[آیت الله خمینی و اولین رییس جمهور] حجت الاسلام شهاب الدين اشراقي از اعضاي دفتر آيت الله خميني و اولين داماد ايشان كه در اولين ماموريت خود از طرف آيت الله خميني براي پياده كردن حجاب شرعي [حجاب اجباری] در ايران در اسفندماه 1357 ناكام مانده بود، و پس از آن سفير كبير مورد اعتماد همه جانبه آيت الله خميني در ديدار با آيات عظام در سراسر كشور و همچنین در جنگ كُردستان بود و به دنبال آن در زمان حكومت شوراي انقلاب بر مقدرات كشور از روساي پاكسازي بود، باز به ميدان فرستادند. و ايشان در اين شرايط زماني [سومين نوبت] با عنوان نماينده رئيس جمهور! و آيت الله خميني [شفاهي] و زير لواي رئيس هيات سه نفري پاكسازي و سالم سازي ادارات، به تصفيه و اخراج نيروهاي اپوزيسيون و غير خودي و به خصوص زنان پرداخت. در آغاز ايشان در اولين اقدام خود در گفت وگوي اختصاصي با كيهان و در پاسخ به اين سئوال كه آيا دو تن اعضاي ديگر اين هيات برگزيده شده اند يا نه گفت:«...اين دو نفر آقايان مهندس فضلي نژاد و دكتر آيت اللهي از روساي قسمت پاكسازي مي باشند.[8] و در مصاحبه اختصاصي ديگري قيد كرد:«...به پيشنهاد رئيس جمهور من از طرف امام ماموريت پيدا كردم كه نسبت به اوضاع وزارتخانه ها و آنچه كه در وزارتخانه ها مي گذرد و اينكه محو آثار طاغوت و پاكسازي چه اقداماتي شده است، نظارت كنم. من اين نمايندگي را از حضرت امام پذيرفتم و قريب دو هفته است با دو نفر از روساي اداره پاكسازي كه نمايندگان رئيس جمهور هستند مشغول رسيدگي به اوضاع وزارتخانه ها هستم و انشاء الله در آينده به ادارات استانها و شهرهاي مختلف مسافرت خواهيم كرد...من اميدوارم اين بازديدها و آگاهي از نارسائي ها در وضع مملكت تاثير به سزائي داشته باشد. براي نمونه به يك مورد اشاره مي كنم. در بيمارستان قلب مهدي رضائي در موقعي كه شخص امام بستري بود، آثار طاغوت! كاملا مشاهده مي شد و به نظر من يكي از آثار طاغوت وضع ظاهري بعضي از كاركنان زن بود كه حتي در نزديكي اطاق امام هم قيافه بعضي از خواهران مناسب با بيمارستان نبود كه با وزير بهداري به بيمارستان قلب رهسپار و در گردهم آئي با انجمن اسلامي و آقايان پزشكان و عده اي از خانم هاي نِرس[پرستار] و نمايندگان رئيس جمهور گفتگو كرديم. بحمدالله آثار طاغوت محو و تمام خواهران نِرس با لباس اسلامي مشغول انجام وظيفه انساني خود بودند و من از اين جهت از اينگونه خواهران كه خود را همآهنگ با انقلاب اسلامي كرده اند، تشكر مي كنم.[9] و در گفت و گوئي ديگري با خبرگزاري پارس در مورد بازديدش از وزارت نيرو گفت:«...پس از سخنراني در جمع بانوان اين وزارتخانه آنان تحت تاثير قرار گرفتند و از دولت تقاضا كردند طرح يونيفورمي را براي بانوان كارمند تهيه و اعلام كند.[10] و ايشان پس از بازديد از چند وزارتخانه، در گفتگويي با خبرنگار اقتصادي كيهان هم گفت:«... در اولين بازيدم از بانك مركزي شاهد بودم كه عده اي از خانم ها سياهپوش هستند اينجانب به هيات پاكسازي تذكر دادم تا خانم هاي سياهپوش را از بانك خارج كنند همچنين 3 نفر از خانم ها كه پوشش اسلامي نداشتند به رئيس بانك گزارش دادم تا آنها اخراج شوند...امام فرمودند كه بانوان بايد در وزارت خانه ها اعم از دولتي و خصوصي با پوشش اسلامي مشغول بكار باشند. مخالفت با اين دستور مخالفت با قانون! و مقررات است و مخالفت با جمهوري اسلامي است و به عبارت ديگر پايمال كردن خون شهدا و ضربه زدن به عفت عمومي است...»[11] و ایشان پس از ملاقات با رئيس جمهور هم گفت:«...معتقد هستم كه اصولا بايد وزارتخانه ها را ببنديم و از نو بنيادي با ضوابط اسلامي شروع كنيم...اين نظر خود من است.»[12] و سرانجام روزنامه هاي دولتي در پي اقدامات ايشان در صفحات اول خود تيتر زدند كه:«... 150 هيات پاكسازي در ادارات مختلف كشور به طور منسجم به وجود آمده و طرح هاي بسياري در زمينه سالم سازي[ادارات] نيز ارائه داده است.»[13] و پيامد اين سازمان ها و موسسات دولتي به اخطار، توبیخ و اخراج كارمندان و كاركنان خود به خصوص زنِ خود اقدام كردند. كه در اينجا به موارد از آنان اشاره مي شود:

دادگاه انقلاب ارتش:«...تعداد 131 نفر از بانوان كارمند يگان هاي مختلف ارتش و شهرباني كه به پيروي از صداي امريكا و اسرائيل در سوگ ارزش هاي پوسيده نظام ستم شاهي جامه هايي به سياهي قلبشان به تن كرده اند و در عمل ثابت نموده اند پس از يك سال و نيم كه از انقلاب مردم محروم اين سرزمين مي گذرد نمي توانند حتي ظاهر خود را با انقلاب اسلامي تطبيق دهند و هنوز مُقلد بلا اراده اسلاف مزدور خويش مي باشند. از پيكر قهرمان ارتش ايران زدوده و اخراج گرديدند، باشد تا اين طاغوت زدايي ها باعث تسلي خاطر مردمي شود كه زنان عفيف و قهرمان خود را در پيشگاه خداوند براي رهايي ملت ايران از استعمار ابر قدرت ها قرباني دادند و ارزش هاي نويني را در قاموس شرف انساني به ثبت رساندند. رئيس دادگاه انقلاب ارتش – محمد ري شهري»[14] و در مورد اين اطلاعيه خبرنگار روزنامه اطلاعات در تماسي كه با مسئولان دادگاه مذكور گرفت اطلاع حاصل كرد كه:«...اين عده بانوان سياهپوش در تظاهرات مخالف حجاب اسلامي كه روز پنجشنبه [سه شنبه] گذشته با شركت جمعي از زنان معترض به پوشش اسلامي صورت گرفت، شركت كرده بودند و پس از پايان تظاهرات با همان لباس سياه سر كارشان در واحدهاي مختلف اداري ارتش رفته بودند. يكي از مسولان دادگاه انقلاب اسلامي ارتش اظهار داشت: ممكن است تعداد اينگونه افراد بيشتر بوده باشد. اما فقط اسامي اين عده 131 نفري كه اخراج شده اند از طرف نيروي زميني و شهرباني به دادگاه رسيده بوده، ديگر ارگانهاي ارتش هنوز صورتي از بانوان سياهپوش كارمند خود را نفرستاده اند و يا ممكن است اصولا در آن واحدهاي ارتشي كسي مرتكب خلاف نشده و با پوشش اسلامي مخالفتي نداشته باشد.»[15] و خبرگزاري پارس نيز اعلام كرد:« امروز اعلام شد كه تعداد 139 نفر از خانم هاي كارمند ارتش جمهوري اسلامي ايران شاغل در نيروي دريايي و صنايع ملي به خاطر عزاداري براي طاغوت و سياه پوشيدن اخراج شدند. از اين عده تعداد 49 نفر از صنايع دفاع ملي و 91 نفر در نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران به كار مشغول بوده اند.»[16] و روزنامه اطلاعات نیز نوشت:«... 49 نفر از طاغوتيان و سياهپوشان سازمان صنايع دفاع ملي از اين سازمان اخراج شدند. در ميان اين افراد نام برادر زاده ارتشبُد معدوم نصيري ديده مي شود. صورت اسامي طاغوتيان بشرح زير است...همچنين 90 تن از زنان طاغوتي سياهپوش كه با پوشش اسلامي مخالفت كرده اند از ارتش جمهوري اسلامي ايران اخراج شدند. اسامي اخراج شدگان بشرح زير است...»[17] و حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی[فریدون]رییس جمهور فعلی نظام جمهوری اسلامی که در آن مقطع زمانی از اعضای حزب جمهوری اسلامی و نماینده آیت الله خمینی در ارتش بود، در کتاب خاطرات خود در رابطه با اخراج زنانِ شاغل در ستاد مشترک ارتش و نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلامی نیز چنین می گوید:«...طرح اجباری شدن حجاب در ادارات مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرارگذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بی حجاب بودند، شروع به غُر زدن و شلوغ کردن، ولی من مُحکم ایستادم و گفتم از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم های بی حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. پس از ستاد ارتش، نوبت به به نیروهای سه گانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آن ها هم زیاد بود در سالنی جمع و در باره حجاب صحبت کردم. در آنجا زن ها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.» بعد توضیح دادم که ما نمی گوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است. در نهایت، در آنجا هم گفتم: به دژبان دستور داده ایم از فردا هیچ زنِ بی حجابی را به پایگاه راه ندهند. در نیروی زمینی و نیروی دریایی نیز برای کارمندان زن صحبت کردم و با خواندن آیات و روایات و کشاندن بحث حجاب به مسائل اجتماعی و سلامت جامعه و ارائه دلایل مختلف در باره لزوم حجاب، موضوع را تبیین کردم و دست آخر با بخشنامه، رعایت حجاب الزامی شد. بحمداالله این تلاش ها نتیجه مثبت داشت و پس از تعصیلات نوروز[سال 1360]، همه زنان کارمند در ارتش با روسری به محل کار خود می آمدند. در وزارتخانه ها و سازمان های دولتی و حتی صدا و سیما نیز به تدریج حجاب عملی شد و همه زنان با روسری از خانه بیرون می آمدند. البته در روزهای رفراندوم [فروردین 58] هنوز شماری از زنان بی حجاب بودند و با سرِ برهنه در پای صندوق های رای حاضر شدند، ولی این معضل اجتماعی خیلی زود جمع و جور شد و به سامان مناسبی رسید...[18]در خوزستان هم به دستور دادستان انقلاب اهواز و مسجدسليمان، 43 پرستار به علت عدم رعايت پوشش اسلامي از كار بر كنار شدند اين43 نفر از پرستاران بيمارستان مسجدسليمان كه از گرفتن روسري خودداري كرده بودند به دستور دادستان از كار بر كنار شدند. روابط عمومي شركت ملي نفت ايران منطقه مسجد سليمان ظهر ديروز در اهواز اعلام كرد بنا به فرمان امام و طبق بخش نامه صادره از سوي مقامات مسئول مبني بر پوشش اسلامي بانوان، از روز شنبه 14/4/59 نظر به اينكه 43 تن از پرستاران بيمارستان مسجد سليمان از اين دستور سرپيچي نموده و از گرفتن روسري هاي مخصوص امتناع ورزيدند و با توجه به اينكه در جلسات ارشادي قانع نشدند به دستور دادستان انقلاب اسلامي ار كار بر كنار شدند.»[19]و سخنگوي وزارت نفت اطلاع داد كميسيون پاكسازي وزارت نفت به پرونده دو نفر از خانم هاي كارمند شركت ملي نفت ايران كه با عدم توجه به موازين اسلامي و مخالفت صريح با خواست ملت مسلمان ايران سعي در ايجاد تشنج در پالايشگاه تهران نموده اند رسيدگي سريع به عمل آورد و با توجه به محتويات پرونده آنها حُكم تعليق دو هفته براي يكي و انفصال دائم براي نفر دوم را صادر كرد.»[20]در پايان اين مرحله از تصفيه و پاكسازي در ادارات، موسسات و سازمان هاي دولتي دبير كل سازمان امور اداري و استخدامي كشور [مهندس مصطفي كتيرائي] گفت:«... تعداد كل بازنشستگان مشمول قانون استخدام كشوري تا پايان سال 58 جمعاً 133399 نفر است...اما كارمنداني كه مشمول پاكسازي شده اند و جزء بازنشستگان قرار گرفته اند هنوز آمار دقيقي در اين باره از سوي وزارتخانه ها و موسسات به سازمان امور اداري داده نشده است و قاعدتاً بعد از پايان پاكسازي آمار صحيح و دقيق آن اعلام خواهد شد.»[21]و از اين تعداد و هزاران نفري كه در شش ماهه اول سال 1358 خورشيدي اخراج يا باز خريد و بازنشسته شدند، ده ها هزار نفر زن بودند.

به هر حال در این شرایط مهمترين تبعات پروژه ی طاغوت زدایي و مبارزه با فحشاء، جدا از اخراج نيروهاي اپوزيسيون، زنان بی حجاب و افراد مستقل از ادارات و سازمان هاي دولتي در اين مقطع زماني دو واقعه مهم و سرنوشت ساز برای ایرانیان بود كه در تاريخ معاصر ايران یعنی از انقلاب مشروطه تا پيروزي انقلاب بهمن 57 بي سابقه بود. كه شوربختانه اپوزیسیون، روشنفکران و مردم ايران در آن زمان به سادگي از کنار آن گذشتند. كه در اينجا براي يادآوري، نظري اجمالي به آن دو واقعه مي اندازيم:
واقعه اول" اولین اجرای حُکم سنگسار[رجم] در ایران" « در این زمان[تیرماه59] مردم ایران به طور عام و اپوزیسیون به طور خاص با سنگسار و نحوه ی اجرای آن هیچگونه آشنایی هر چند ابتدایی نداشتند. در رابطه با اولین حُکم سنگسار در ایران استاد شیخ علی تهرانی در خاطرات دست نوشته ی خود در این مورد می فرماید:«...چند روزی پس از پیروزی انقلاب کمیته های متعدد در مشهد به وجود آمد و آیت الله سیدکاظم مرعشی در طُرقبه[مشهد]کمیته ای تشکیل داده بود که زنی را "سنگسار" کردند» که این خبر در مطبوعات رسمی کشور و نشریات اپوزیسیون انعکاسی نیافت. در این حال اولین حُکم شرعی! "سنگسار" در تاریخ معاصر ایران در نظام جمهوری اسلامی، در استان کرمان به وسیله حجت الاسلم والمسلمین مرتضی فهیم کرمانی حاکم شرع دادگاه انقلاب كرمان از پیروان آیت الله خمینی و منصوب ایشان برای پیاده کردن اسلام فقاهتی بود و در رابطه با چند زن و مرد در تاريخ پنجشنبه 19 تيرماه 59 به اجرا در آمد. البته این خبر انعكاس چنداني در مطبوعات دولتي جمهوري اسلامي نداشت. و ابتدا اين خبر و اقدام به "سنگسار" به وسيله يكي از نشريات اپوزيسيون افشا شد. كه فرازي از خبر آن نشریه از اين قرار بود:«...با شيوه هاي قرون وسطائي نمي توان نارسائي هاي اجتماعي را از بين برد. پنجشنبه گذشته در كرمان به حُكم دادگاه انقلاب اسلامي اين شهر، چهار نفر بجرم فحشا و فساد اخلاقي "سنگسار" شدند.»[22]و به دنبال اين پدیده ی سنگسار و عملکرد دادگاه هاي انقلاب و قضات آن در راديوهاي فارسي زبان و مطبوعات معتبر اروپائي و امريكايي به نقد كشيده شدند. و روزنامه اطلاعات در همين رابطه در صفحه اخبار ايران و جهان و در بخش خبري "روي موج راديو" نوشت:«...سنگسار شدن دو مرد و دو زن در كرمان...اين اولين باري است كه پس از گذشت قرن ها مجازات اعدام از طريق سنگسار كردن در اسلام براي پاره اي از مجرمين اعمال منافي عفت در نظر گرفته شده است، اجرا مي شود...اين جريان پيرو صدور دستور آيت الله خميني صورت گرفته است كه در آن رهبر انقلاب ايران خواستار از بين بردن تمام آثار و علائم رژيم سابق بوده است...»[23]و روزنامه كيهان در انعکاس و تکمیل همین خبر در صفحه "ايران و راديوهاي جهان" به نقل قول يكي از روزنامه های خارجی نوشت«...روزنامه بالتيمور سان چاپ امريكا به نقل از خبرگزاري رويتر گزارش مي دهد كه يكي از مشاوران ارشد دكتر بني صدر اولین رئيس جمهور ايران گفته است براي جلوگيري از ادامه هرج و مرجي كه در امور قضائي كشور حُكمفرما است بايد هرچه زودتر در سيستم قضائي اصلاحات وسيعي صورت گيرد. گزارش مزبور حاكيست كه اداره دادگاه هاي انقلاب اسلامي غالباً در دست كساني است كه هم فاقد شرايط قضاوت اند و هم دستخوش احساسات كه طبعاً در قضاوت آنها را تابع نظرات خصوصي مي كند و از اينرو محمد پيرحسيني مشاور ارشد بني صدر توصيه كرده است كه سيستم قضائي در اسرع وقت زير و رو شود و به دست اشخاصي سپرده شود كه براي قضاوت تعليم خاص ديده اند. روزنامه بالتيمورسان در گزارش خود در اين زمينه به نقل از پيرحسيني مي نويسد تحصيلات قضات شرع در دادگاه ها اكثراً از سطح دبيرستان تجاوز نمي كند و در يك مورد دادستان يكي از دادگاه ها جواني است 21 ساله. پيرحسيني ضمن شكايت از وضع دادگاه هاي انقلاب براي تاكيد روي وخامت وضع گفته است در استان كرمانشاه 11 تن اعدام شدند در صورتي كه دادگاه فقط حُكم اعدام 10 تن را صادر كرده بوده است كه لابد ناشي از اشتباه بود. ولي آيا چنين اشتباهي از طرف قاضي قابل اغماض است يا نه؟ روزنامه بالتيمور در گزارش خود اضافه مي كند كه انتقادات پيرحسيني از وضع اجرائي عدالت و قضا احتمالاً خشم افراطيون مذهبي را كه دادگاه هاي انقلاب و سپاه پاسداران انقلاب را ستون فقرات جمهوري اسلامي مي دانند بر خواهد انگيخت. ولي پيرحسيني گفته است اين عكس العمل براي او غير منتظره نخواهد بود و خود را براي آن آماده كرده است. پيرحسيني معتقد است هرج و مرج قضائي و وضع نابسامان دادگاه هاي انقلابي، احساس عدم تامين در كشور را بيشتر خواهد كرد از اينرو وي معتقد است كه دادگاه ها بايد هرچه زودتر تجديد سازمان يافته و وظيفه قضاوت به افراد شايسته و كار آزموده واگذار شود. همچنين پيرحسيني در عين حال به پاسداران عليه بي انضباطي و بد رفتاري با مردم و بازداشتهاي خودسرانه افراد شديداً هشدار داده و گفته است رياست جمهوري ايران چنين اعمالي را تحمل نخواهد كرد.»[24] و در ادامه اين عمل یعنی اجرای جمعی حُکم سنگسار در کرمان با اعتراض شديد بانو اعظم طالقاني مسئول جامعه زنان انقلاب اسلامي و نماينده مردم تهران در اولین دوره‏ی مجلس شوراي اسلامي، روبرو شد. و ايشان طي اطلاعيه اي به سنگسار مردان و زنان در كرمان اعتراض كرد. كه بخش هائي از آن از اين قرار بود:«...در دل فريادها، در جهت تغيير ذهن جامعه مي شنويم كه در كرمان تعدادي زن و مرد را به جرم انجام عملي كه حاصل باقي بودن ارزش هاي نظام گذشته است، سنگسار مي كنند و صدا و سيماي جمهوري اسلامي و مطبوعات به عنوان خبري مطرح و به آساني از آن مي گذرند و اين خوراكي مي شود براي راديوهاي بيگانه و دشمن انقلاب و خلق قهرمان ايران. مردم در اين بحبوحه بر سر نماينده خود فرياد مي زنند كه تاكنون كدام گام در جهت تغيير بنيادي ارزش هاي طاغوتي به نظام اصيل اسلامي برداشته شده است كه اينك اين چنين عملي خلاف عدالت اسلامي در سطح جامعه انجام مي گيرد و حربه اي براي تبليغات عليه ر‍ژيم اسلامي به ويژه در رابطه با زن مي گردد. در جائي كه ما روزانه شاهد صدها چهره هستيم از زناني كه گريان و با تني مضروب و مجروح توسط شوهرانشان، بعد از سال ها زندگي در سلطه بي عدالتي هاي شوهر، از مسئولين دادگاه ها مي نالند و از ما كمك مي طلبند چرا كه پس از عمري زندگي بي سرپرست و بدون محل تامين معاش، مطلقه شده و در جامعه رها شده اند چرا بايد بعد از انقلاب شاهد چنين اعمالي باشيم؟ به عنوان نماينده مردم و در جوي كه پديد آمده و با اين همه بي عدالتي ها كه نسبت به زنان [در حالي كه جامعه اسلامي والاترين ارزش ها را براي زن قائل مي شود]اعمال مي گردد. به مسئولين امر هشدار مي دهم، اگر جلوي اين حركات تقويت كننده ضد انقلاب را نگيرند. ما زنان متعهد و معتقد براي ريشه كن كردن و در هم كوبيدن ظلم و بيداد، اقدام خواهيم كرد. اعظم طالقاني.»[25] به دنبال اين بازپرس دادسراي انقلاب اسلامي كرمان عليه اعظم طالقاني اعلام جرم كرد. كه متن اعلام جرم ايشان از اين قرار بود:«جناب آقاي قدوسي[دادستان کل انقلاب اسلامی ایران]...چون اعظم طالقاني به اتهام اهانت به دادگاه انقلاب اسلامي كرمان و رياست دادگاه و اعضاي آن توهين به احكام اسلام و ايراد به اجراي حدود از طريق نوشتن مقاله اي كه در روز يكشنبه 29 تيرماه جاري در كيهان و اطلاعات به چاپ رسيده و نتيجتاً تحريك عوامل ضد انقلاب و تهديد مسئولين امر، تحت تعقيب اين دادسرا قرار گرفته. به جنابعالي نيابت داده مي شود نامبرده را احضار و در صورت عدم حضور با رعايت مقررات شرعي جلب و پس از تحقيقات لازم نتيجه را به اين دادسرا اعلام فرمائيد.»[26] و اين اعلام جرم در تاريخي بود كه بانو اعظم طالقاني با تعدادي از زنان هوادار نظام جمهوري اسلامي، به نمایندگی از سوی دولت جمهوری اسلامی براي شركت در كنفرانس دهه زن رهسپار كپنهاك شده بود.»[27]و در همین رابطه سال ها بعد بانو مهرانگيز كار يكي از مهر بانوان دردمند و مبارز ايران در رابطه با اين اقدام بانو طالقاني نوشت:«...اين اعتراض يكي ديگر از حركات حق طلبانه اي بود كه از سوي زنان وابسته به حكومت كه تا آن هنگام لب فرو بسته و مهر تاييد بر همه ي ستمگري ها و زن زدايي ها زده بودند آغاز شد با آن كه اعتراض خانم طالقاني درست مورد ارزيابي قرار نگرفت، اما از ديدگاه تاريخي و فارغ از سليقه هاي فردي، بايد آن را آغازگر عصري به شمار آورد كه در آن عصر زنان طرفدار حكومت متوجه مسايل مرتبط با جنسيت خود زير سلطه ي حكومت ديني مي شدند...»[28] و باز در همین رابطه پس از سی خرداد سال 60 حجت الاسلام والمسلمین مرتضی فهیم کرمانی [نماینده اولین دوره ی مجلس شورای اسلامی از کرمان] در صلاحیت پرونده انتخابی خود در رابطه این حُکم سنگسار خود گفت:« من در این مدتی که کرمان بودم در حدود دو سال و خرده ای است که دادگاه انقلاب را اداره می کنم ... حُکمی که ما نوشته بودیم (حُکم رجم) برداشته نوشته عملی[منظور بانو اعظم طالقانی است] خلاف عدالت اسلامی است... بلکه عین عدالت اسلامی است. حال جریان از چه قرار بوده چند نفر خانم بودند اینها 28 سال به عقیده خودشان و به اظهارات خودشان که روی نوار هست و در پرونده منعکس شده، 28سال به فاحشه گری مشغول بودند در مدتی که خودشان می توانستند هم خودشان و هم دیگران را، وقتی که دیگر خودشان از کار افتاده بودند خانم رئیسه بودند در ظرف 28سال حدود50 ـ 60 نفر دختر معصوم مردم را به فساد و تباهی کشانده بودند. زنی که خودش شوهردار بوده خانم رئیسه هم بوده و دخترهای مردم را به فساد کشانده حالا هم به او می گویند اگر آزادت بکنند چه می کنی؟ می گوید باز بر می گردم به همین کار خودم و از این کار دست بر نمی دارم و کار دیگری هم بلد نیستم. بعدش هم وقتی که می خواهند حُکم خدا را در باره اش اجرابکنند می گوید من بیزارم از این اسلام از این قران، من نمی خواهم مسلمان بمیرم، من می خواهم یهودی، نصرانی باشم. من می خواهم چنین و چنان باشم (همهمه نمایندگان)خوب طوبی[خیر و سعادت] و مرحبا[آفرین، احسنت] و حبذا[زهی، خوشا] به کسانی که طرفداری از فواحش می کنند! ... حُکم می شود خلاف اسلامی و... حجت الاسلام مجید انصاری در موافقت با صلاحیت ایشان در همین جلسه مجلس شورای اسلامی نیز گفت:دادگاه انقلاب کرمان هم من فکر می کنم از دادگاه های نمونه ایران باشد. اولین احکام خدا بدون هیچ ترس و خوف و وحشت از ملامتِ ملامت کنندگان و از نیش زبان و قلم کج فکران و کوته نظران و لیبرال منش ها و کسانی که حتی در خطبه های نماز جمعه برای اینکه خوانین جیرفت مثلاً از اسلام زده نشوند و این سبوی وحدت نشکند، حاضر بودند که ارگانهای انقلابی را با صراحت جهاد و سپاه را در خطبه ها بکوبند. ایشان بدون وحشت از همه این جوسازی ها و ملامتها احکام خدا را اجراء کردند و شاید اولین دست دزدی که در ایران قطع شد و به حق قطع شد به حُکم قاطع ایشان بود و نگذاشتند احکام خدا تعطیل بشود یا اولین رجمی که صورت گرفت و پرونده اش را گفتند و آن روزی که از خواهران نماینده اطلاعیه[منظور بانو اعظم طالقانی است] داده بودند که این حُکم خلاف شرع و اسلام است ایشان بدون وحشت از همه این جوسازی ها آن حُکم را امضاء کردند...جز آقای فهیم کسی من فکر نمی کنم می توانست این استان را به خصوص شهرستان جیرفت و آن خوانینی که آنجا بودند بتواند ساکت کند. اما امروز کرمان در امنیت بسیار عالی برخوردار است و این دقیقاً عملکرد دادگاه انقلاب را در آنجا نشان می دهد...»[29] و ایشان درنهایت مورد غضب آیت الله خمینی قرار گرفت [30] به هر حال در آن شرایط آیت الله خمینی در اقدامی خارج از چارچوب اختیارات قانونی خود در قانون اساسی، پنج نفر از پیروان و مقلدان خود را برای شورایعالی قضایی[بهشتی، جوادی آملی، قدوسی، موسوی اردبیلی و ربانی املشی] برگزید و این شورای انتصابی ایشان لایحه قصاص را بر اساس کتاب تحریرالوسیله [آیت الله خمینی] در هشتاد ماده و شش تبصره تهیه و پس از تصویب در دولت محمدعلی رجایی آن را در قالب یک لایحه به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد. در ادامه این لایحه با مخالفت یکصدنفر از حقوقدانان و کانون وکلای ایران روبرو شد و جمعیت حقوقدانان ایران نیز در بیانیه ای در بیست و پنج صفحه فلسفه وجودی این لایحه را انتقام جویی[فردی] و اطفائ خشم و غضب و ارضائ عواطف شخصی دانست و به دنبال این جبهه ملی ایران آن را "لایحه غیر انسانی قصاص" نامید و آیت الله خمینی به همین خاطر حُکم ارتداد جبهه ملی را اعلام کرد. و دادستان انقلاب اسلامی [آقای اسدالله لاجوردی انتصابی آیت الله خمینی]جمعیت حقوقدانان ایران و کانون وکلای را منحل اعلام کرد و آخرین رئیس انتخابی کانون، دکتر عبدالحمید اردلان و آقایان دکتر محمد تقی دامغانی، جهانگیر امیر حسینی[هیات مدیره کانون وکلا] به اتفاق بانو "بتول کیهانی" مدیر اداری کانون و... را برای سال های طولانی زندانی[6سال] نمود و دادگاه های انقلاب در تهران و سراسرکشور پروانه وکالت صدها وکیل و حقوقدان را باطل و ده ها تن از آنان را از استادی دانشگاه های کشور اخراج نمودند و تعداد بیشماری از آنان را هم خانه نشین یا مجبور به خروج از کشور کردند و در آخر هم شورایعالی قضائی[رهبران حزب جمهوری اسلامی و...] کانون وکلای وابسته به نظام جمهوری اسلامی را تشکیل داد و به دنبال این آقای گودرز افتخار جهرمی را اولین رئیس انتصابی این کانون نمودند. به هرحال پس از 30 خرداد سال 60 لایحه قصاص به صورت آزمایشی و برای مدت پنج سال به تصویب کمیسیون امور قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان رسید و جهت اجرا به صورت آزمایشی به دولت و قوه ی قضاییه ابلاغ شد و برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران حدود شرعی[اسلام فقاهتی] به قوانین موضوعه ایران راه یافتند. و این قانون آزمایشی در ابتدا به نام " حدود و قصاص و مقررات آن" و پس از چندی قانون "دیات و تعزیرات" نیز به آن اضافه شد و چند سال بعد تبدیل به "قانون مجازات اسلامی" شد و در آخرین تغییرات قانون مجازات اسلامی این قانون مشتمل بر 728 ماده در جلسه مورخ اول اردیبهشت 1392 در کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی تصویب گردید و پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت 5 سال در ایران، در تاریخ 11/2/1392به تأیید شورای نگهبان نیز رسید. و تصویب و اجرای این قانون این شبهه را برای مدافعان حقوق بشر و حقوق زنان در داخل و خارج کشور به وجود آورد که مجازات سنگسار از مواد آن حذف شده است و مجازات دیگر جایگزین آن شده است که این سخنی بیش نیست، چرا که در قانون جدید(قانون مجازات اسلامی)، کتاب اول (کلیات)ماده 132 تبصره 3 آمده است:«اگر مرد و زنی چند بار با یکدیگر مرتکب زنا شوند، چنانچه مجازات اعدام و جلد یا رجم[ سنگسار ]و جلد ثابت باشد، تنها اعدام یا رجم[ سنگسار ] حسب مورد اجراء می شود.» و در کتاب دوم(حدود)بخش دوم - جرائم موجب حد، ماده 225 نیز آمده است:«حد زنا برای زانی مُحصن و زانیه مُحصنه رجم[ سنگسار ]است. در صورت عدم امکان اجرای رجم [سنگسار ]با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حُکم قطعی و موافقت رئیس قوه قضائیه چنانچه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی مُحصن و زانیه مُحصنه است و در غیر این صورت موجب صد ضربه شلاق برای هریک می باشد.» و در یک جمله می توان گفت مجازات سنگسار از قانون کیفری نظام جمهوری اسلامی ایران حذف نشده و در این قانون جدید، حُکم زانی محصن و محصنه را طبق ماده 225 و به صراحت سنگسار قید می کند و... جالب توجه است که بدانیم که قانون مجازات اسلامی که تاکنون بارها[پنجمین بار ] و با اضافاتی تمدید شده و مهمترین قانون جزایی جمهوری اسلامی ایران است که با امنیت، مال، جان و ناموس ایرانیان سر و کار دارد، شوربختانه هنوز پس از 30 سال هم چنان در معرض آزمایشی! است.

واقعه دوم" تخریب قبر بانو صدیقه دولت آبادی" « پس از پیروزی انقلاب ضداستبدادی مردم ایران و برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، این عمل ضداسلامی و ضدانسانی[تخریب قبور و آرامگاه] در شاه عبدالعظیم شهر ری به وسیله حجت الاسلام صادق خلخالی کلید خورد که ایشان هم با موافقت آیت الله خمینی دست به تخریب آرامگاه رضا شاه و دیگر وابستگان نظام پیشین زد. [رجوع شود: بخش 12، پروژه ی اجباری شدن حجاب در جمهوری اسلامی] چند ماه بعداز این اقدام، و در پروژه ی طاغوت زدائی[حجاب اجباری] حکومتی یک روحانی در شمال شهر تهران در اقدامی که از انقلاب مشروطه تا انقلاب ضداستبدادی بهمن 57 در ایران بی سابقه بود، دست به تخریب آرامگاه بانو صدیقه دولت آبادی زد که در آن مقطع زمانی انعکاسی به دنبال نداشت. روزنامه اطلاعات درگزارشی از عملکرد این روحانیِ پیروی آیت الله خمینی در همان زمان نوشت:« وسيله نمازگزاران در زرگنده؛ قبر صديقه دولت آبادي تخريب شد. شميران: خبرنگار اطلاعات: ديروز بعد از ظهر بعد از برگزاري نماز عيد فطر در مسجد حسينيه زرگنده، مردان و زنان نمازگزار در معيت "حجت الاسلام نصرالدين مرشدي تُنكانبي" امام جماعت مسجد، تكبير گويان به طرف بلوار زرگنده در قلهك حركت كردند و قبر صديقه دولت آبادي اولين زني كه كشف حجاب كرده بود و قبر يحيي دولت آبادي پدر[منظور برادر ایشان است] و قبر برادر[منظور:محمود نریمان از یاران دکتر محمد مصدق است] او را كه در اين بلوار بود، تخريب كردند. صديقه دولت آبادي اولين زني بود كه در زمان رضاخان پالاني(پدر شاه معدوم) درسال 1314 كشف حجاب نمود و به بازار تهران رفت و سپس به دبيرستانهاي دخترانه رفت و حجاب دختران را از سر آنان برداشت. مادر همسر شاه معدوم در سال 1342 به اين محل كه در آن موقع قبرستان زرگنده بود، آمد و دستور داد قبرستان تبديل به بلوار شود و قبر اين سه نفر[صدیقه دولت آبادی، یحیی دولت آبادی و محمود نریمان] را با نرده كشي و قرار دادن لوحه اي روي آن مشخص نمايند. مابقي محوطه قبرستان، نيز تبديل به چمن و درختكاري شد. نرده ها و محوطه اين سه قبر تخريب و قرار شد قبر صديقه دولت آبادي كه با بتون آرمه ساخته شده است منفجر گردد.»[31] به دنبال این و پس از 30 خرداد سال 60 خورشیدی در ایران، نیروهای حزب اللهی در تهران به قطعه 33 در بهشت زهرای تهران حمله می کنند و با تخریب گورهای پیشگامان مبارزه[چریکها و مجاهدین خلق] بر علیه استبداد ستم شاهی، خشم و نفرت خود را از مبارزین به نمایش می گذارند. در ادامه نیروهای حکومتی [حزب اللهی] در سراسر ایران زمین به قبرستان ها و گورهای اعدامی های نظام جمهوری اسلامی حمله می کنند و به تخریب آنان می پردازند و اجساد جوانان این مرز و بوم [اعدامی ها] را در بیابان های برهوت، بی نام و نشان به خاک می سپارند و به این وسیله مانع دفن اعدام شدگان در بهشت زهرا! شهیدآباد! جنت آباد! و بهشت علی! شهرهای خود می شوند و بدین وسیله گورستان های خودی و غیر خودی[لعنت آباد، خاوران و...] را به وجود می آورند. و گورستان هایی را در سراسر کشور به خاطر وجود قُبور اعدامی ها در آنجا با خاک یکسان می کنند که یکی از این نمونه ها در استان خوزستان و شهرستان اندیمشک[تخریب گورستان] به وقوع پیوست که قدیمی ترین و اولین قبرستان[قُورِسُو]] شهر به نام "سگوندی ها" را به خاطر قبور اعدامی ها در آنجا یعنی زنده یادان "فاطمه عیدی گماری"، "محمد رحیم خانی" و ... را تخریب و با خاک یکسان کردند و پس از چند سال در آنجا پارک "بوستان ارم" به همت مردم محل دایر شد و...
________________________

[1] كیهان 16/4/1359ص2
[2] كیهان 17/4/1359ص13
[3] كیهان 18/4/1359ص2
[4] اطلاعات 17/4/1359ص2
[5] اطلاعات 18/4/1359ص1
[6] اطلاعات 18/4/1359ص10
[7] اطلاعات 21/4/1359ص2
[8] کیهان 12/4/1359 ص 15
[9] کیهان 23/4/1359 ص 13
[10] کیهان 24/4/1359 ص 3
[11] کیهان 22/4/1359 ص 10
[12] کیهان 2/5/1359 ص 15
[13] کیهان 1/5/1359 ص 3
[14] کیهان 18/4/1359 ص 3
[15] اطلاعات 18/4/1359 ص 10
[16] کیهان 19/4/1359 ص 2
[17] اطلاعات 22/4/1359 ص 4
[18] روحانی، حسن، 1388، خاطرات دکتر حسن روحانی انقلاب اسلامی(1357- 1341)جلد اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، صص572و573
[19] کیهان 19/4/1359 ص 15
[20] اطلاعات 18/4/1359 ص 2
[21] کیهان 26/4/1359 ص 6
[22] کار، سازمان چريكهاي فدائي خلق ايران، سه شنبه 24 تير1359، سال دوم، شماره 66 ص1
[23] اطلاعات 19/4/1359 ص 16
[24] كیهان 2121/4/1359 ص 16
[25] اطلاعات 29/4/1359 ص 6
[26] کیهان 2/5/1359 ص 15
[27] اطلاعات 29/4/1359 ص 3
[28] كار، مهرانگيز، 2006 [1385] شورش؛ روايتي زنانه از انقلاب ايران، سوئد، نشر باران، استكهلم، چاپ اول ص 250
[29] http://ical.ir/index.php?option=com_mashrooh&view=session&id=203&Itemid=38
[30]حجت الاسلام والمسلمین فهیم کرمانی، این اولین صادر کننده حُکم اعدام سیاسی در جمهوری اسلامی (علی میرشکاری از چریکهای فدایی خلق ایران در کرمان)، اولین حُکم سنگسار در جمهوری اسلامی (کرمان)، اولین حُکم قطع دست در جمهوری اسلامی (کرمان)، اولین حُکم اعدام به خاطر لواط در جمهوری اسلامی (کرمان)، اولین حُکم شرعی ترور دولتی در جمهوری اسلامی(علی فدایی کرمانی در کرمان) ایشان در آغاز نماینده دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی از کرمان شد و در ادامه از سوی حجت الاسلام سید حسین موسوی تبریزی به معاونت آقای لاجوردی در زندان "اوین" رسید و سپس رئیس کمیسیون اصل 90 در دوره دوم مجلس شورای اسلامی و نماینده اولین دوره ی مجلس خبرگان شد و... سرانجام در جنگ قدرت بین جناحین رژیم، مغضوب بیت آیت الله خمینی(دفتر امام) و آقای خمینی شد و ایشان در رابطه با وی حُکمی صادر کرد که متن آن از این قرار بود: بسم الله الرحمن الرحیم. موافقت می شود. فعلاً آقای مرتضی فهیم کرمانی نباید در مسائل سیاسی دخالت کند واز این پس مدارس خواهران و برادران طُلاب کرمانیها در قم و کرمان زیر نظر آقایان حجج اسلام: جاویدی، محمدعلی انصاری، کشمیری، حسین هاشمیان و مجیدانصاری اداره بشود. حجت الاسلام فلاح، دادستان محترم کرمان به خانه مقتول رفته، از طرف اینجانب از آنان دلجویی نماید. باید دیه به آن خانواده محترم داده شود و از آنان به هر ترتیبی که لازم باشد اعده حیثیت شوده[1] (منظور خانواده علی فدایی دبیر دبیرستان های کرمان و زندانی رژیم گذشته بود) از خداوند متعال می خواهم تا به بازماندگان ایشان صبر و اجر و توکل عنایت فرماید. 24/3/67 روح الله الموسوی الخمینی. صحیفه امام(ره) جلد 21، ص 66» و بدینوسیله آقای فهیم کرمانی از همه مناصب حکومتی و حوزوی محروم شد و...
[31] اطلاعات 22/5/1359ص 9